فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پسربچهای که تاریخ را شرمنده خود کرد!
همه میخواستند جلوی رفتن او به جبههها را بگیرند و او اصرار داشت که برود، گریهکنان قسم میداد و التماس میکرد!
@yousof_e_moghavemat
خاطرات شهدایی 😉❤️
شهید اکبر آقا بابایی 🌹🌹
این قسمت : مانند نیروها🤔🤔
جلسه ی فرمانده ی گردان ها بود برای توجیه منطقه . به آشپزخانه سفارش مرغ سرخ کرده و نوشابه دادند.
بعد از جلسه همه ی فرماندهان به همراه حاج اکبر برای خوردن غذا به اتاق دیگری رفتند. چشمش که به سفره افتاد خودش را کنار کشید و پرسید : بچهها هم امشب همین غذا را دارند؟😊🌹
مسئول تدارکات سرش را زیر انداخت و گفت : ترتیب میدهیم فردا برایشان بپزند.
عقب نشست و گفت : برای من همان چیزی را بیاورید که بقیه میخورند. 😊👌🌸❤️🌹
@yousof_e_moghavemat
🌷شهیداحمدکاظمی:
ما یک واقعیتی داریم که این است ما لشکرامام زمان(عج) هستیم.قدرت بی همتا و این قدرت برگرفته از قدرت خداوندو این افتخار جاودانه همیشه تاریخ خواهد بودچیزی از این بالاترنیست
#شهید_احمد_کاظمی
نفر ششم ایستاده از راست
@yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه در دل داشتی سردار
که خدا اشک هایت را خرید و دعایت را اجابت کرد؟
برایمان دعا کن😔
🌷مناجات عاشقانه سردار شهید #حاج_حسین_همدانی
@yousof_e_moghavemat
✳️ مردان حق اهل شهرت نیستند
شهید مرتضی آوینی:
مردان حق اهل شهرت نیستند و از دوربین میگریزند و اگر هم بپذیرند، دشوار سفرهی دل خود را در برابر چشمان نامحرم دوربین میگشایند.
سینهی آنان تماشاگه رازهای نهفتهی خداست و اگر سخن بگویند، نه از رودخانهی «زاب» کویر مینالند، نه از ارتفاعات پر بهمن هوار، نه از خستگی صدها کیلومتر راهپیمایی و نه از زندگی مداوم در هجرت؛ نه از برف و نه از باران. اما دنیاگرایی اهل دنیا باری است گران که کمرشان را خم میکند و پشتشان را میشکند.
ای کاش می شد تا تو را در مأمن گمنامی ات رها کنیم و بگذریم، که تو این چنین می خواستی. اما ای عزیز! اجر تو در کتمان کردن است و اجر ما در افشا کردن، تا تاریخ در افق وجود تو قله های بلند تکامل انسانی را ببیند. کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها؟
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
💎 #کودکی_احمد_متوسلیان 🌸
✔
💠 "قسمت اول"
💎
در پانزدهم فروردین ماه سال ۱۳۳۲ #احمد_متوسلیان در محله امام زاده سید اسماعیل تهران در یک خانواده مذهبی و تقریباً پر جمعیت چشم به جهان گشود. دوران کودکی وی در کوچه پس کوچه های #خیابان_مولوی و اطراف بازار سید اسماعیل سپری شد. ابتدا به یک مدرسه دولتی می رفت به نام شرافت که نزدیک منزل شان بود. تا به خانه برسد، باید از خیابان رد می شد و مادرش همیشه نگران این مسئله بود. به همین دلیل منزل شان را عوض کردند و در محله چهل تن کوچه علوی نزدیک مسجد امین الدوله که حاج آقا حق شناس در آن نماز می خواند، خانه می خرند. بعد پدرش تصمیم می گیرد به دلیل ضعف مدارس دولتی، او را در مدرسه مصطفوی که مدیرش آقا سید جوادی بود، ثبت نام کند. برای ادامه تحصیل، #احمد مجدداً کلاس اول را در مدرسه جدید تکرار کرد و علاوه بر تحصیل، طعم شیرین کار شرافتمندانه را نیز می چشید و ضمن اشتغال به درس و مدرسه در مغازه شیرینی فروشی پدرش - قنادی #متوسلیان یزدی - کار می کرد.📙
🖊
📸
📚 برگرفته از کتاب ارزشمند و درخشان #در_هاله_ای_از_غبار ، نوشته گلعلی بابایی 🌸
.
.
📢 انشاءالله اگر خدا توفیق بده خلاصه ای از این کتاب رو که بتونه در شناسوندن بهتر و مفیدتر حاج احمد آقای متوسلیان عزیزمون اثرگذار باشه، تقدیم همه بزرگواران خواهیم کرد.😌
.
.
.
#حاج_احمد_متوسلیان
#احمد_متوسلیان
#حاجی_متوسلیان
#حاج_احمد
#دفاع_مقدس
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
😌 #کودکی_احمد_متوسلیان 🌸
✏
💠 قسمت دوم 💠
.
.
⬅️ محمد متوسلیان برادر بزرگ احمد در این رابطه گفته است:
"... احمد بسیار مودب و به اندازه خودش هم زرنگ بود. یعنی آزارش به کسی نمی رسید. من و برادرم محمود شیطنت داشتیم، اما احمد مظلوم بود. رفیق باز نبود. درس خوان و با سلیقه بود. به کفش و لباس خودش اهمیت می داد؛ مثلاً برای ما فرقی نمی کرد که در حمام شامپو به سرمان بزنیم یا نزنیم، اما #احمد حتماً باید #شامپو استفاده می کرد. در کل خیلی مرتب و تمیز بود. پدرمان هم انسان متشرعی بود و این خصوصیاتی که در احمد گفتم، در مورد پدرمان هم صدق می کرد. طوری بود که حتی #احمد در امور مذهبی هم از پدر تاثیر گرفته بود. احمد یکی دو سال از تحصیل دور بود، اما به دلیل کمک پدر در قنادی به مدرسه شبانه رفت و سپس وارد هنرستان صنعتی شماره ۵ تهران شد.✔
🌹
🔸️
📚 با تخلیص و اختصار از کتاب ارزشمند و درخشان #در_هاله_ای_از_غبار ⚘
.
.
.
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#حاج_احمد_متوسلیان
#احمد_متوسلیان
#حاج_احمد
#حاجی_متوسلیان
#متوسلیان
#دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
🌴 آخرین سخنرانی #شهید_همت
▫️روز دهم #عملیات_خیبر بدستور ق فتح، عملیات در محور طلائیه و کوشک متوقف شد و نیروهای لشکر27 برای بازسازی، عازم دوکوهه شدند. همت همچنان مشغول رتق و فتق امور بود و در منطقه عملیاتی ماند.
بعداز ظهر روز 14اسفند بود که او جزیره را ترک کرد و وارد پادگان دوکوهه شد.شهید اکبر زجاجی به پیشواز او رفت و گفت: حاجی به دادمون برس. نیروها خسته شدن و بریدن. از طرفی چون ماموریتشان تموم شده، میخوان برگردن شهراشون.
#حاج_همت با شنیدن این خبر کمی بهم ریخت. اگر نیروها به شهرهایشان بازمی گشتند، عملا لشکر هیچ عقبه ای نداشت.
او نیروها را در میدان صبحگاه دوکوهه جمع کرد و در فاصله بین نماز مغرب و عشاء ، سخنرانی آتشینی کرد.
🔹او گفت: ما هرچه داریم از شهدا داریم و انقلاب خونبار ما، حاصل خون این عزیزان است. در هیچ کجای تاریخ و مقررات جنگ و تاکتیک جنگ، هیچکس یا گروهی نتوانسته بگوید این عملیات پیروز است یا نه. تنها چیزی که مهمه٬ حرکت در راه خداست. خداوند شکست می دهد، پیروزی هم می دهد، ما باید به او اتکاء داشته باشیم. اعضای بدن ما ضعیف است. عملیات به دست دیگری است، دست ما نیست که سخت باشد یا آسان. دیدگاه های ما مادی است، اما زیربنای جنگمان معنویت است.ما این جنگ را با خون خود پیش می بریم...
⚪️ بعداز این سخنرانی که در حقیقت آخرین سخنرانی حاج همت قبل از شهادتش بود، تمام کسانی که قصد بازگشت داشتند، با چشمانی نمناک و عظمی راسخ، آمادگی خود را برای حضور در صحنۀ نبرد به فرماندهان خویش اعلام کردند.
@yousof_e_moghavemat