روزی که او آمد
آفتابِ فتح تابید ...
#امام_خمینی
#دهه_فجر
عکاس :
#شهید_حسن_باقری
@yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*تو چی؟ میری؟
+من هفتاد درصدم حاجی، سی درصدش مونده هنوز....
غیرت و مردانگی #جانبازان در تاریخ ماندگار است....
#جانبازان_شیمیایی
#جانبازان_قطع_نخاع
#جانبازان_اعصاب_و_روان
@yousof_e_moghavemat
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
🌷به همسرش می گفت: وقتی برای خواستگاری آمدم، بار سنگینی بر سینه ام احساس می کردم، اما وقتی شنیدم که نامت زهراست، #آرام_شدم.
🌷رمز زندگی ما نام حضرت زهراست.
در فتح المبین با رمز یا زهرا مجروح شدم، همسرم زهراست.
ارادت ویژه ای به حضرت زهرا
( سلام الله علیها) داشت.
🌷در روضه حضرت به حالت عجیبی گریه می کرد و از خود بی خود می شد.
طاقت شنیدن روضه های بانوی دو عالم را نداشت. می گفت: گره همه کارها به دست حضرت زهرا (سلام الله علیها) باز می شود و در آخر هم در عملیات بدر با رمز «یا فاطمة الزهرا» به
شهادت رسید.
📚برگرفته از کتاب«مهرمادر»
#شهید_عباس_کریمی
#لشکر_27
#لشکر_27_محمد_رسول_اللهﷺ
@yousof_e_moghavemat
9.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥راز انگشتر حاج قاسم سلیمانی از زبان خودش...
🌹حاج قاسم عزیز شهادتت مبارک
واقعا ردای شهادت شایسته شما بود...
#شهید
#سرلشکر
#حاج_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در چند دقیقه ببینید بعد از معامله قرن چه میشود؟
#نه_معامله_قرن
#فلسطین_آزاد_خواهد_شد
@yousof_e_moghavemat
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۸۸
🌸 این خاطره پُر از مهربانی است...
#متن_خاطره
مادرم رفته بود مکه. از اونجا برای جمال یه جفت کفش فوتبالی آورده بود. میگفتم: جمال! خوش به حالت؛ چقدر کفشهایت قشنگه... اما هیچوقت ندیدم اون کفشها رو توی روز بپوشه. فقط وقتی میرفت گشتِ شبانه اونا رو میپوشید ، تا کمی کثیف و کهنه بشه. میگفت: اگه کسی این کفشها رو ببینه و دلش بخواد، اما پول نداشته باشه بخره ، من چیکار کنم؟
📌خاطرهای از زندگی شهید جمال عنایتی
📚منبع: ماهنامه امتداد ، شماره 84
#شهیدعنایتی #مراقبه #بیتفاوت_نبودن #مهربانی
@yousof_e_moghavemat
سیره عملی سردار شهید ((حاج محمد
ابراهیم همت))
🌺قسمت هفدهم🌺
پادگان شلوغ بود. براي رفتن به لبنان اسم من را هم داده بودند. كسي را آنجا نميشناختم. مثل بقيه رفتم چيزهايي را كه لازم بود، بگيرم. ولي بهم ندادند.😞كناري نشسته بودم كه يك نفر آمد جلو.
- چرا وسيله نگرفتي.
😢
- رفتم،ندادند.😢
- پاشو برو! بگو ابراهيم منو فرستاده.😌
رفتم. گفتم:«منو ابراهيم فرستاده. از اين چيزايي كه به بقيه دادهين، به منم بدين.»
گفت:«برو بابا.»😐
گفتم:«چشم.» و دوباره برگشتم سر جام نشستم.😢
- بازم كه دستت خاليه.😊
- آخه تحويل نميگيرن.😔
- ايندفعه بگو حاج ابراهيم همت منو فرستاده.👌
تا اسم همت رو شنيد، دويد. هرچي لازم داشتم آورد. دهنم باز مانده بود. پرسيدم «مگه همت كيه؟»😳😳
گفت:«نميشناسي؟ همت. معاون حاج احمد متوسليان. فرمانده تيپ بيست و هفت.»😢
اينبار از دور كه ديدمش، شناختمش. گفتم«چرا نگفتيد چي كارهايد؟»😢
خنديد و گفت «همين كه كارت راه افتاد كافيه. حالا برو مثل بقيه آماده شو ميخوايم بريم.»☺️
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#لشکر_27
#لشکر_27_محمد_رسول_اللهﷺ
@yousof_e_moghavemat