eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
286 دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی که او آمد آفتابِ فتح تابید ... عکاس : @yousof_e_moghavemat
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄ 🌷به همسرش می گفت: وقتی برای خواستگاری آمدم، بار سنگینی بر سینه ام احساس می کردم، اما وقتی شنیدم که نامت زهراست، . 🌷رمز زندگی ما نام حضرت زهراست. در فتح المبین با رمز یا زهرا مجروح شدم، همسرم زهراست. ارادت ویژه ای به حضرت زهرا ( سلام الله علیها) داشت. 🌷در روضه حضرت به حالت عجیبی گریه می کرد و از خود بی خود می شد. طاقت شنیدن روضه های بانوی دو عالم را نداشت. می گفت: گره همه کارها به دست حضرت زهرا (سلام الله علیها) باز می شود و در آخر هم در عملیات بدر با رمز «یا فاطمة الزهرا» به شهادت رسید. 📚برگرفته از کتاب«مهرمادر» @yousof_e_moghavemat
9.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥راز انگشتر حاج قاسم سلیمانی از زبان خودش... 🌹حاج قاسم عزیز شهادتت مبارک واقعا ردای شهادت شایسته شما بود... @yousof_e_moghavemat
از تصاوير کمترديده شده روزهای منتهی به پيروزی انقلاب اسلامی @yousof_e_moghavemat
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۸۸ 🌸 این خاطره پُر از مهربانی است‌... مادرم رفته بود مکه. از اونجا برای جمال یه جفت کفش فوتبالی آورده بود. می‌گفتم: جمال! خوش به حالت؛ چقدر کفش‌هایت قشنگه... اما هیچوقت ندیدم اون کفش‌ها رو توی روز بپوشه. فقط وقتی می‌رفت گشتِ شبانه اونا رو می‌پوشید ، تا کمی کثیف و کهنه بشه. می‌گفت: اگه کسی این کفشها رو ببینه و دلش بخواد، اما پول نداشته باشه بخره ، من چیکار کنم؟ 📌خاطره‌ای از زندگی شهید جمال عنایتی 📚منبع: ماهنامه امتداد ، شماره 84 @yousof_e_moghavemat
سیره عملی سردار شهید ((حاج محمد ابراهیم همت)) 🌺قسمت هفدهم🌺 پادگان شلوغ بود. براي رفتن به لبنان اسم من را هم داده بودند. كسي را آن‌جا نمي‌شناختم. مثل بقيه رفتم چيزهايي را كه لازم بود، بگيرم. ولي بهم ندادند.😞كناري نشسته بودم كه يك نفر آمد جلو. - چرا وسيله نگرفتي. 😢 - رفتم،ندادند.😢 - پاشو برو! بگو ابراهيم منو فرستاده.😌 رفتم. گفتم:«منو ابراهيم فرستاده. از اين چيزايي كه به بقيه داده‌ين، به منم بدين.» گفت:«برو بابا.»😐 گفتم:«چشم.» و دوباره برگشتم سر جام نشستم.😢 - بازم كه دستت خاليه.😊 - آخه تحويل نمي‌گيرن.😔 - اين‌دفعه بگو حاج ابراهيم همت منو فرستاده.👌 تا اسم همت رو شنيد، دويد. هرچي لازم داشتم آورد. دهنم باز مانده بود. پرسيدم «مگه همت كيه؟»😳😳 گفت:«نمي‌شناسي؟ همت. معاون حاج احمد متوسليان. فرمانده تيپ بيست و هفت.»😢 اين‌بار از دور كه ديدمش، شناختمش. گفتم«چرا نگفتيد چي كاره‌ايد؟»😢 خنديد و گفت «همين كه كارت راه افتاد كافيه. حالا برو مثل بقيه آماده شو مي‌خوايم بريم.»☺️ @yousof_e_moghavemat