eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
283 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
گوش، مدهوش غزلهای فریبای شماست مس بی ارج و بها، از تو طلا می‌خواهد.... 📎 فرمانده اطلاعات عملیات لشکر ۳۲ انصارالحسین @yousof_e_moghavemat
خاک کويت ز سرم بُرد هوای دگران... هلالی_جغتایی ❤️ (ابوعلی) شهید روز عرفه، هنگام اصلاح سر ❤️ (سید ابراهیم) @yousof_e_moghavemat
‍ شهید مدافع حرم مرتضی عطايى (ابوعلى) در کلام ابوطاها ؛ 🔰«فرمانده عاشق» بار اولی نبود که می‌دیدمت، از قبل می‌شناختمت. ولی دیدنت توی حلب، قند توی دلم آب کرد. فقط مانده بود از خوشحالی بال دربیاورم. سخت تو را در آغوش گرفتم و چندبار صورتت را بوسیدم. کم چیزی نبود! تو، ابوعلی! فرمانده‌ای که بچه‌های فاطمیون عاشقت بودند و نامت از سر زبان‌شان نمی‌افتاد، برگشته بودی منطقه و حالا قرار بود سایه‌ات روی سر من و بچه‌های فاطمیون باشد. من فرمانده گردان بودم و تو رئيس ستاد تيپ. سَرسَرى هم كه به چارت نگاه مى‌انداختيم مى‌شدى نفر سوم تيپ ولى خُلق و خوى‌ات هيچ جوره شبيه فرماندهان نظامى رده بالا نبود. تواضع‌ات، مهربانى‌ات، علاقه‌ات به بچه‌ها، اخلاصت عجيب و غريب بود. شجاعت، دلاورى، فهم نظامى و طراحى عملياتت هم حرف نداشت. تو جنگ نديده بودى كه در كنار ابوحامد، حجت، سيد حكيم و ديگر فرماندهان شاخص فاطميون توانايى‌هاى بالقوه‌ات به فعليت رسيده بود و حالا براى خودت يك رزمنده و فرمانده تمام عيار بودى. فرماندهى با يك شخصيت چند بعدى و خاص و هر بعد وجودت كافى بود تا نيروهايت پروانه‌وار دورت جمع شوند. يادت مى‌آيد بيل به دست روى جاده منتهى به ساختمان فرماندهى تيپ مشغول كار بودى كه آمدم سراغت. تو حتى براى چاله و چوله‌هاى جاده هم نگران بودى كه مبادا مردم سوريه كه مى‌آيند و مى‌روند اذيت شوند. يادت هست يكى از بچه‌هاى شر و شلوغ انداخت به شوخى و گفت: «ابوعلى! اين كارها رو مى‌كنى، فكر مى‌كنى شهيد مى‌شى؟! نه! تو شهيد نمى‌شى.» و تو فقط لبخند زدى و بيل را محكم‌تر توى دل خاك فرو بردى. اصلاً ديوانه همين متانت و صبورى‌ات بودم. منبع: ، شماره ١٧٢، شهريور ١٣٩٦ (ابوعلی) @yousof_e_moghavemat
●همسر شهید چمران میگوید: یک هفته بودمادرم در بیمارستان بستری بود. مصطفی به من سفارش کردکه«شما بالای سر مادرتان بمانید ولش نکنید،حتی شبها» ومن هم این کارراکردم. ●مامان که خوب شدآمدیم خانه،من دوروزدیگر هم پیش اوماندم یادم هست روزی که مصطفی آمددنبالم،قبل از اینکه ماشین را روشن کن دست من را گرفت و بوسید. میبوسیدوهمانطورباگریه ازمن تشکر میکرد‌. من گفتم:برای چی مصطفی؟ ●گفت:این دستی که این همه روزهابه مادرش خدمت کرده برای من مقدس است وبایدآن را بوسید.گفتم ازمن تشکر میکنید ؟خب اینکه من خدمت کردم مادرمن بود،مادرشماکه نبود این کارها را میکنید! گفت:دستی که به مادرش کمک می‌کند مقدس است و کسی که به مادرش خیرندارد به هیچ کس خیرندارد.من ازشماممنونم که بااین همه محبت و عشق به مادرتان خدمت کردید. 🌷 @yousof_e_moghavemat
اعمال روز و شب عید سعید قربان👆 عید قربان روزی است که حرمتی بس بزرگ دارد ، پس خدا را بسیار یاد کنید و از او آمرزش بخواهید غررالحکم حدیث 3456 😊😊😊عید سعید قربان را به همه ی شما شاد باش عرض میکنیم😊😊😊 @yousof_e_moghavemat
🌷ذکر امروز سبحان الله است... شهید شیخی از خصوصيات بارز شهيد شيخي شوخ طبعي او بود . هميشه لبانش پر از خنده بود . اما در عين حال از سخنان لغو پرهيز مي كرد. در جبهه هرگاه از دهان كسي سخن لغوي خارج مي شد بلافاصله اين شهيد بزرگوار مي گفت : ذكر امروز سبحان الله است يا اذكار ديگر... به اين طريق بدون اينكه مستقيما به آن فرد تذكر دهد ، به او مي فهماند كه مي بايست از سخنان لغو پرهيز نمايد و آن شخص هم بدون اينكه ناراحت شود ، متوجه مي شد و در سخن گفتنش بيشتر مراقبت مي كرد... @yousof_e_moghavemat
🌸اشتهای عینکی بعضی از بچه‌ها خیلی بی‌میل غذا می‌خوردند كسی كه آنها را نمی‌شناخت فكر می‌كرد بیمار هستند، به قول معروف، خوردن را زیاد جدی نمی‌گرفتند و هر وقت كسی ازآنها می‌پرسید:«چرادرست غذا نمی‌خوری؟ می‌گفت : برادر اشتهایم عینكی شده» یعنی چیزی نمانده تا كور شود. @yousof_e_moghavemat
😊تبادل😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا