eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
283 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
. 📝 متن خاکریز خاطرات ۸۷ ✍ حرکات عجیب و بی‌نظیر شهید کلاهدوز در قبال همسایگان خود👌🙄 ما طبقۀ پایین زندگی می‌کردیم و آقای کلاهدوز طبقۀ بالا. هیچوقت متوجه ورود و خروجِ ایشان نشدم.😞👌 یه شب اتفاقی در رو بازکردم، دیدم آقای‌کلاهدوز پوتین‌هاش رو در آورده، توی دستش گرفته و از پله‌ها میره بالا. 😢 طوری رفت و آمد می‌کرد که مزاحمِ همسایه‌ ها نشه. صبح‌ ها هم چون زود می‌رفت بیرون، ماشینش رو خاموش تا سرِکوچه هُل می‌داد و اونجا روشن می‌کرد تا برا همسایه‌ها مزاحمت ایجاد نشه😢😢👌 📌خاطره ای از زندگی سرلشکر شهید یوسف کلاهدوز 📚منبع: سالنامه عطش ظهور 1385 @yousof_e_moghavemat
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۹۲ 🌺 اینگونه باید به فکر آخرت بود... اینگونه باشیم... سید قادر تویِ عملیاتِ کربلایِ پنج سرِ مسأله‌ای با یه بسیجی درگیـریِ لفظی پیـدا کرد. ایشون بعد از این اتفاق دائماً خودش رو با ناراحتی خطاب قرار می‌داد و می‌گفت: لعنت بر شیطان! معلوم نیست فردا کی زنده است و کی مُرده؟!!! ما یکی رو از خودمون رنجاندیم... آنقدر سرِ این مسأله معذب بود که سرانجام به سراغِ آن بسیجی رفت و دلش را بدست آورد. آقا سید قادر فردای اون روز به شهادت رسید... 📌 خاطره‌ای از زندگی شهید سید قادر موسوی 📚 منبع: کتاب آه باران ؛ صفحه ۱۴۲ @yousof_e_moghavemat
* دور تا دور نشسته بودیم. نقشه آن وسط پهن بود. حسین گفت « تا یادم نرفته این رو بگم، اون جا که رفته بودیم برای مانور، یه تیکه زمین بود، گندم کاشته بودن. یه مقدار از گندم ها از بین رفته. بگید بچه ها ببینن چه قدر از بین رفته، پولش رو به صاحبش بدین. » راوی همرزم شهید تصویر:شهید خرازی در مشهد مقدس @yousof_e_moghavemat
📝 متن خاکریز خاطرات ۲۲۰ 🌺 دقتِ بالای شهید احمدی‌روشن در راه بندگی خدا نانِ سنگک گرفته بودیم و می رفتیم سمتِ خوابگاه چند تا سنگ به نان ها چسبیده بود. مصطفی اونا رو کند و برگشت سمتِ نانوایی... بعد برگشت و گفت: بچه که بودم یک‌بار نانِ سنگک خریدم. وقتی رفتم خونه، بابام سنگهایی که به نان چسبیده بود رو جدا کرد، داد به دستم و گفت: ببر و بده به شاطر؛ نانواها بابتِ اینها پول دادند... 🌹خاطره‌ای از زندگی دانشمند شهید مصطفی احمدی‌روشن 🇮🇷منبع: یادگاران۲۲ «کتاب شهید احمدی‌روشن» صفحه ۲۶ @yousof_e_moghavemat
📝 متن خاکریز خاطرات ۲۳۰ 🌺 خاطره‌ای جالب از توجه زیاد شهید رجایی به همسایه‌ها.‌.. : بهش‌گفتم: دمِ در که میری این سطلِ زباله رو هم ببر. محمد علی جواب داد: چشم خانوم! ماشینِ شهرداری که اومد ، می‌برم... بهش نگاه معناداری کردم. ایشون نگاهم رو که دید،گفت: بوی زباله همسایه‌ها رو اذیت می‌کنه، ما نباید کاری کنیم که همسایه‌ها آزار ببینن... همسر شهید رجایی میگه اگه بخوام از دقت در رفتارش با همسایه‌ها بگم، مثنویِ هفتادمَن کاغذ میشه... 🌹خاطره‌ای از زندگی رئیس‌جمهور شهید محمدعلی رجایی 📚منبع: کتاب « خدا که هست » ، نوشته مجید تولایی @yousof_e_moghavemat