#خاطره_شهید ❣🖌
شهيد مدافع حرم #مصطفى_صدرزاده (سيدابراهيم) به روايت شهيد مدافع حرم #مرتضى_عطايى (ابوعلى)؛
...
هميشه يكى از چيزهايى كه خاطرات سيد را برايم يادآورى مى كند، صداى اذان است.
🔸هر جا كه بوديم، توى جاده يا مقر يا هر جاى ديگر، وقتى موقع نماز مى شد فوراً مى زد كنار و مى گفت "حيفه نماز اول وقت مون از دست بره."
🔺بعد هم چفيه اش را پهن مى كرد و مى ايستاد به نماز.
صفحه ٢٦
✍️ برگرفته از كتاب:
"#قرار_بى_قرار"؛ شهيد مصطفى صدرزاده
انتشارات روايت فتح
#شهید_مصطفی_صدرزاده
(با نام جهادی #سید_ابراهیم)
@yousof_e_moghavemat
#خاطره_شهید
همرزم شہید:
#شهید_بابک_نوری
توسوریه با بابڪ آشنا شدم.اوایل فقط باهم سلام علیڪ داشتیم ولے به مرور باهم رفيق شديم.
بابک یڪ انگشتر #عقیق داشت.خیلے خوشگل بود.یک روز نشسته بودم کنارش ،گفتم:
"بابک
انگشترت خیلے خوشگله."
بابڪ همون لحظه انگشتر را در آورد و گرفت سمت من ،گفت :
"داداش این براے شماست .."
من گفتم:
"بابڪ،نه نمیخوام این انگشتر براے توعه."گفت :
"داداش،این انگشتر دیگه به درد من نمیخوره،من دیگه نیازے به این انگشتر ندارم."
#مدافع_حرم
@yousof_e_moghavemat
#خاطره_شهید
یه روز به علی آقا گفتم:
برای کاری نذر کرده بودم، دعام مستجاب شده؛
قصد کردم یه هیئت برپا کنم و روضه اباعبدالله (علیه السلام) رو بخونیم و آخرش هم به بچهها پیتزا بدم
گفت: واقعا قصد انجامش رو داری؟
گفتم: آره
همون موقع تلفن همراهش رو برداشت و شروع کرد زنگ زدن به چندتا از بچهها... جمعشون کرد دور هم.
بعد به یکی گفت بشین روضه بخون... اون هم مونده بود...
شروع کرد به خوندن... چند دقیقهای دلهامون کربلایی شد و تمام :
با لبخند و خیلی جدی گفت: خب حالا وقت مرحله دوم نذر شماست. اونم پیتزا دادن به اهل هیئت...
به همین راحتی...
اصلا معتقد نبود که باید با تعداد خاصی با شرایط خاصی در مکان خاصی روضه و هیئت برپا کرد...
هرجا دلش میرفت ، بچهها رو دورهم جمع میکرد و به یکی هم میگفت بخون. ✨
همیشه اولین نفری هم که اشکش جاری میشد خودش بود ...
✨به روایت از:حسین رزمی✨
#شهید_علی_خلیلی
@yousof_e_moghavemat
📝 متن خاکریز خاطرات ۲۶۸
🌺 نوجوانِ عاشقِ خدا...
#خاطره_شهید
با اینکه هنوز به سنِ تکلیف نرسیده بود، نماز شب میخواند... یک بار ناخواسته و اتفاقی، نمازِ صبحش قضـا شـد. اونقدر گریه کرد، که ما فکر کردیم شـاید برایِ برادرش اتفاقی افتاده...
🌹خاطرهای از زندگی نوجوان شهید جلال تقوا طلب
📚منبع: کتاب محراب عشق ، صفحه ۳۶
#استوری
#شهید_جلال_تقوا_طلب #شهدای_همدان #نمازشب #نمازصبح #نماز #عشق_به_خدا #نوجوان_شهید
@yousof_e_moghavemat
📝 متن خاکریز خاطرات ۲۶۸
🌺 نوجوانِ عاشقِ خدا...
#خاطره_شهید
با اینکه هنوز به سنِ تکلیف نرسیده بود، نماز شب میخواند... یک بار ناخواسته و اتفاقی، نمازِ صبحش قضـا شـد. اونقدر گریه کرد، که ما فکر کردیم شـاید برایِ برادرش اتفاقی افتاده...
🌹خاطرهای از زندگی نوجوان شهید جلال تقوا طلب
📚منبع: کتاب محراب عشق ، صفحه ۳۶
#استوری
#شهید_جلال_تقوا_طلب
@yousof_e_moghavemat