❤️ #سردار_خندان ؛ #شهید_غلامرضا_قربانی_مطلق ❤️
◼ برادر #احمد از دست یکی از نیروها شدیدا عصبانی شده بود😠 و در حالی که زیر لب می غرید ،سوار خودرو 🚗 شد تا خودش را به محل استقرار او برساند .من و غلامرضا هم نشستیم کنارش،غلامرضا در حالی که سیگارش را آتش می زد سرش را به گوش من نزدیک کرد و زیر لب ،خونسرد گفت :قبل از اینکه کاری دست خودش یا آن بنده خدا بده باید یه فکری بکنیم !😏
من هم نگران بودم چهره برادر #احمد از غضب سرخ شده بود😠 .در این جور مواقع ما جرات نزدیک شدن به او را نداشتیم😱 ،اما غلامرضا عین خیالش نبود و در حالی که نیشش مثل همیشه تا بنا گوش باز بود😄 با زیرکی به صورتی که برادر #احمد متوجه نشد ،کلت کمری او را از غلافش خارج کرد و گذاشت تو جیب اورکت خودش بعد در حالی که نفس عمیقی می کشید به من چشمکی زد و آهسته گفت :این طوری خیالمان راحت تر است .😄😄
🔻
به مقر مورد نظر که رسیدیم برادر #احمد مثل فشنگ از ماشین پرید پایین . من هم نگران در پی او 😱 . اما غلامرضا خیلی راحت در حالی که به سیگارش پک می زد ،پیاده شد .کلاه لبه دار ارتشی اش را روی سرش جا بجا کرد و قدم زنان به طرف ما آمد ،برادر #احمد داشت ،با عصبانیت ،سر نیروی خاطی ،داد وهوار می کرد😬 .البته این را هم گفته باشم ،حق به جانب #احمد بود ،آخر آن نیروی سهل انگار ،با بی توجهی به اوامر برادر احمد ،حسابی کلافه اش کرده بود ومن و #رضا_دستواره هم که آنجا بود ، جرات دخالت نداشتیم .ناغافل برادر #احمد دست برد به طرف کمرش تا کلتش را بیرون بکشد که با جای خالی اسلحه مواجه شد !حسابی جا خورد .دیگر آتش غضب از چشمانش زبانه می کشید 😠که دیدم غلامرضا دستی به شانه او زد و سیگار نصفه ای را که بین انگشتانش بود به طرف برادر #احمد گرفت و با بی خیالی کامل ،گویی که هیچ اتفاقی نیفتاده است ،گفت:
😅
😅
برادر #احمد ،سیگار می کشی جانم ؟اعصابت راحت می شه ها !...
🔻
برادر #احمد علی رغم اینکه از سیگار بیزار بود ناگهان لبانش به خنده باز شد.
😃
😃
آتش خشمش فرو کش کرده بود و در حالی که سر خود را تکان می داد گفت :لا اله الا الله تو اینجا هم دست از شوخی بر نمی داری ؟😏😃😏
.
.
به دنبال او همه ما شروع کردیم به خندیدن😄 .غلامرضا ، همان طور جدی ایستاده بود و وانمود می کرد که از رفتار ما متعجب شده است و بعد از آنکه پکی به سیگارش زد آن را دور انداخت و به ما ملحق شد.😃
.
.
.
⭕✅⭕ منابع:"ستارگان آسمان گمنامی"نوشته ی محمد علی صمدی،نشر فرهنگسرای اندیشه،تهران-1378 - "سردار خندان" ششمین کتاب از سری کتب مردستان، نویسنده : محمد علی صمدی ،نشر آوینی
https://sapp.ir/yousof_e_moghavemat
https://gap.im/yousof_e_moghavemat
http://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat