🌱
مادرم هرگاه خواستی شهادتم را به رخ انقلاب بکشی، #زینب را بیاد آور.
ای امام؛ به فرمانت آنقدر در سنگر می مانم تا بر پیکرم گل #مقاومت بروید.
خواهرم! اگر میدانستی كه هر روز چند بار در جبههها شهيد میشوم اکنون #چادر را تنها يک پوشش ساده نمی دانستی.
برادرم؛ اکنون با تو چه باید گفت. زبان خاکی من #بریده است. نمی دانم برای تو مرثیه ای گویم یا برای خویش اما می دانم که من محتاج ترم تا تو.
#سالروز_شهادت
#شهید_صادق_مزدستان
@yousof_e_moghavemat
#کلام_شهید:
بی من اگر به #کربلا رفتید از آن تربت پاڪ؛ مشتی به همراه بیاورید و بر گورم بپاشید شاید به حرمت این خاڪ خدا مرا بیامرزد...
#شهید_صادق_مزدستان
#وصیت_نامه
#لشکر_25_ڪـربلا
شهادت: فکه۱۳۶۱
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🌷گذری بر زندگی عرفانی #شهید_صادق_مزدستان
🌿 #فرمانده #تيپ_دوم و #گردان_صاحب_الزمان #لشکر_25_کربلا
🌱در سال 1335 در شهرستان قائمشهر مازندران متولد شد. او هفتمين فرزند اين خانواده بود. آنها در منزلی شخصی زندگی می کردند و از وضعيت مالی متوسطی برخوردار بودند. صادق کودکی پر جنب و جوش و فعال بود.
🔹برادرش، علی که جانباز جنگ تحميلی است در باره ی او می گوید :
صادق از من کوچکتر بود و از کودکی علاقه زيادی به رابطه با ديگران داشت، يعنی غريبه و آشنا نمی شناخت و به همه محبت می کرد و با همه دوست بود. ارتباط نزديکی با مادر وپدر بزرگش داشت وآنها هم علاقه مفرطی به وی داشتند. با آغاز دوران کودکی وضعيت اقتصادی خانواده وی بهتر شد و او در دبستان دهقان شهرستان قائمشهر به تحصيل پرداخت.
🔸دوره ی ابتدايی را بدون مشکلی به پايان برد.دراين سالها تکاليفش را کمتر در منزل انجام می داد.بلکه آنها را سرکلاس و در اوقات فراغت به اتمام می رساند. با يک بار خواندن، درس را فرا می گرفت. در تمام اين سالها ارتباط وی با ديگران بسيار خوب بود اما در برابر افرادزورگو ايستادگی می کرد. بيشتر با افراد باگذشت و متواضع طرح دوستی می ريخت.
🔹اخلاق صادق با ديگر فرزندان خانواده تفاوت داشت و وقتی با مشکلی مواجه می شد با کسی در ميان نمی گذاشت و اظهار عجز و نگرانی نمی کرد. اوقات فراغت را بيشتر با فوتبال،مطالعه کتاب می گذراند و گاهی اوقات نیز به پدرش درفروشگاه کمک می کرد. تحصيلات خود را در مقاطع راهنمايی و دبيرستان ادامه داد و ديپلم نظام قديم را در دبيرستان اديب قائمشهر اخذ کرد. او فردی پر جنب و جوش، اجتماعی و معاشرتی بود. به ندرت عصبانی می شدو بسيار رئوف بود. به هنگام گرفتاری به تفکر می نشست تا چاره کار رابيابد و اگر به نتيجه ای نمی رسيد به بزرگان فاميل مراجعه می کرد. برای بزرگان خانواده و فاميل احترام خاصی قائل بود. مدتی راننده تاکسی بود و از این راه زندگی خود را تامین می کرد.
🔸با آغاز نهضت اسلامی تحولی در وی پديد آمد و تمام اوقات خود را در خدمت انقلاب و انقلابيون قرار داد. در سن 20 سالگی مبارزات سياسی و مذهبی عليه رژيم طاغوت را شروع کرد و در اين راه لحظه ای آرام و قرار نداشت و برای به ثمر رسيدن انقلاب اسلامی فعاليتهای چشمگيری داشت. در اين زمان در درگيريها و تظاهرات عليه رژيم شاه حضور می يافت و ديگران را به حضور در صف انقلابيون توصيه می کرد. به تعليمات و دستورات دينی پايبند بود.
🔹با پيروزی انقلاب اسلامی و آغاز بحران کردستان، صادق برای سرکوب شورشهای ضد انقلاب علیه مردم وانقلاب اسلامی به کردستان رفت. پس از بازگشت از کردستان در تاسيس انجمن اسلامی شهيدمسعود دهقان در مهديه قائمشهر وديگر شهرهای #مازندران شرکت فعال داشت. با آغاز جنگ تحميلی عراق عليه ايران، در تاريخ 2 آبان 1359 به سوی جبهه جنگ شتافت.
🔸صادق درگروه جنگهای نامنظم دکتر چمران شرکت داشت و در سوسنگرد درکنار او جنگيد. پس از تشکيل #تيپ_کربلا به اين تيپ آمد و در مدت زمانی اندک به سبب لياقت و شجاعت فرماندهی گروهان و سپس گردان صاحب الزمان (عج) از تيپ کربلا عهده دار شد. در عمليات فتح المبين، بيت المقدس و رمضان حضور داشت و چند بار مجروح شد ولی همچنان در حساس ترين مناطق حاضر بود. در عمليات محرم نقش مهمی را ايفا کرد تا جايي که به فاتح عمليات محرم شهرت يافت و مفتخر به دريافت پاداشی از حضرت امام (ره) گرديد.
🔹مزدستان به فرماندهی به عنوان يک تکليف می نگريست و به چيزديگری غير از شهادت در راه خدا نمی انديشيد.
يکبار از ناحيه گردن و گوش زخمی شد وقتی با سر و گردن باند پيچی شده به قائمشهر آمد و در جواب نگرانيهای خانواده گفت: «فقط يک خراش کوچک است.» همواره از ريا دوری می جست.
در 27 آذر 1361 با خانم گيسو صالح پور ازدواج کرد. دو روز بعد از ازدواج به اتفاق همسر برای زيارت مرقد امام رضا (ع) به مشهد مقدس رفتند.
🔸در آنجا صادق به همسرش گفت: «اگر اين بار افتخار #شهادت در جبهه نصيبم نشد خانه ای اجاره می کنم و با هم زندگی مشترک خود را آغاز می کنيم. » پس از بازگشت از مشهدمقدس به مناطق عملياتی رهسپار شد. او که #فرماندهی_تيپ_دوم لشکر 25 کربلا را به عهده داشت در منطقه فکه در يک عمليات شناسايی در خط مرزی عين خوش و در جنگل عمقر در اثر صابت ترکش مين والمر به ناحيه سر در تاريخ 9 دی 1361 به شهادت رسيد. درحالی که تنها دوازده روز از ازدواجش می گذشت.
جنازه #شهيدصادق_مزدستان در گلزار شهدای قائمشهر به خاک سپرده شد. شش ماه بعد #علی_مزدستان در نيمه سال 1362 در منطقه عملياتی پنجوين به شدت مجروح شد و يک چشم و بخشی از استخوانهای کاسه چشم ديگرش را از دست داد. يک سال بعد برادر ديگرش منوچهر در عمليات والفجر 6 در منطقه عملياتی چيلات در اسفند ماه 1362 بر اثر انفجار، شهيد و پیکرش متلاشی و مفقود الاثر شد.
#سالروز_شهادت
#نهم_دی_1361
@yousof_e_moghavemat
#دست_نوشته #شهید_صادق_مزدستان
✍️ بخوان… وقتی تابوتها می گذرند ماندگان ز خجلت در پناه دیوارها پنهان می شوند اما هر روز از این گذر شهیدی می گذرد و من و تو هر روز در گریزیم. بنگر برادر… بنگر خواهر، جلودارهابیل است اما من و تو مسافران از ره مانده ایم، ما مانده ایم قافله رفته است، ما مانده ایم قافله می رود، ما…؟
🌷. . . و می دانی ای برادر و ای خواهر که دیگر تو خود نیستی، شهیدی زنده ای بر خاک که در رگهایت خون سرخ هر شهیدی جاریست و بر کتاب سینه ات وصیت سرخ هر شهید ورق می خورد.
#سالروز_شهادت
#نهم_دی_1361
@yousof_e_moghavemat