وقتي كه علي نوجوان بود، همسرم گلايه كرد و گفت پسرمان وقتش را زياد در بيرون از خانه تلف ميكند، مراقبش باش. من هم براي اينكه بيشتر علي را تحت نظر بگيرم، او را با خودم به بنايي بردم.
يك روز كه به خانه آمديم، علي زودتر از من به سر كار برگشت. فكر كردم شايد دوباره براي وقتگذراني به جايي رفته است، زود به سر كار برگشتم و ديدم 10، 12 نفر از بچههاي فعال در زمينه قرآن دارند پسرم را در بنايي كمك ميكنند.
علتش را پرسيدم و متوجه شدم مواقعي كه علي در خانه نبوده، به مسجد و محافل قرآني ميرفته و حالا دوستانش كه ديده بودند او چند روزي سراغشان را نگرفته، خودشان پيشش آمده بودند و به رسم رفاقت و دوستي او را كمك ميكردند.
آن روز من شرمنده او و خودم شدم چراكه فكر ميكردم علي به بيراهه ميرود. در حالي كه او در مجالس قرآني شركت ميكرد. پسرم عشق به قرآن داشت و 9 جزء كلام الله مجيد را حفظ بود. يك بار كه قرار بود به جلسهاي قرآني برويم، نتوانستم او را سوار بر موتور تا جلسه ببرم اما علي به خاطر شوقي كه داشت، 5، 6 كيلومتر راه را با پاي پياده آمده بود و آن قدر سريع هم آمده بود كه كمي بعد از رسيدن من، نفس نفس زنان خودش را رسانده بود.
✍به روایت پدربزرگوارشهید
#شهید_علی_زاده_اکبر 🌷
#سالروز_ولادت
@yousof_e_moghavemat
💠امروز #سالروز_شهادت
🌷#شهید_اسماعیل_حیدری
🌷#شهید_هادی_باغبانی
🌷#شهید_علی_زاده_اکبر
🌷 #شهید_محسن_حیدری
💫با این ستاره ها میتوان راه را پیدا کرد.
این شهیدان عزیز را بیشتر بشناسیم...(تصاویر مشاهده شود)
#مدافع_حرم
#استوری
@yousof_e_moghavemat