eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
284 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
تصویری از سردار شهید حاج بر سر مزار مادرشان @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
آن شب هنوز مبهوت بودیم! حتی بعد از آنکه خودمان با اشک راهی‌اش کردیم...بر پیکرش نماز خوانده بودیم و طبق وصیتش تک به تک «اللهم انا لا نعلم منهم الا خیرا» را به زبان آورده بودیم... داغش خیال نداشت عادی شود نشده بود..هنوز هم نشده! آن شب نیت کردیم دو رکعت نماز لیله الدفن به جا می‌آوریم اما باورمان نمی‌شد این دو رکعت برای اوست...قدر و انا انزلنا را خوانده بودیم و حالا رسیده بودیم به « اللهم صل على محمد و آل محمد و ابعث ثوابها الى قبر قاسم ابن الحسن» الله اکبر... قاسم ...قسم ...تقسیم...قسمت... همیشه می‌گفتند اسم روی سرنوشت اثر دارد! اما فکرش را نمی‌کردیم انقدرها هم اثر گذار باشد! نمی‌دانستیم عاقبت قاسم‌های مکتب حسین «تکه تکه» شدن است! حالا چه سال 61 هجری چه 1441! چه دشت کربلا چه فرودگاه بغداد! دخلی نمی‌کند! «احلی من العسل» که سال و ماه و جا نمی‌شناسد! غیر از این بود باید تعجب می‌کردیم...تو آنقدر شبیه قاسمش بودی که حتی نام پدرت هم حسن بود... راستی چند ساعت بعد از آن که آن خدا نشناس‌ها ماشین را منهدم کردند شیعیان بالای سرت رسیدند؟ یادم هست همه در حیرت و غم بودیم و پیکر تو نیت کرده بود در همه حرم‌ها طواف کند! کربلا و نجف و کاظمین و سامرا و...از لب مرز روی دست گرفتنت! پا بوس امام رضا هم رفتی و دست آخر در وطنت آرام گرفتی... لیله الدفنت طول کشید...چند شب طول کشید؟ آن چند میلیون نفر را یادت هست؟ الحمدلله که منتظر نماندی غاضریه‌ای ها به سراغ پیکرت بیایند...الحمدلله که پیکرت آنقدرها روی زمین نماند...الحمدلله تابوت و کفن داشتی....الحمدلله که به وطن بازگشتی... لایوم کیومک یا اباعبدالله.... @yousof_e_moghavemat
🚩 1️⃣3️⃣ : «خدای متعال، آقای سلیمانی را خیلی کمک کرده "اِنَّ فَضلَهُ کَانَ عَلَیکَ کَبیرًا" فضل الهی در مورد ایشان خیلی زیاد بوده و کارهای بزرگی به دست آقای سلیمانی انجام گرفت.» : «افتخارمان این است که سرباز شمائیم.» : «شماها سرباز امام زمانید. برای آن بزرگوار کار می‌کنید. برای دارید کار می‌کنید.» @yousof_e_moghavemat
16.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 تو تصویر دین و غیرتی، تو مجموع عشق و عزتی، قاسم سلیمانی تو شاگرد خوب نهضتی، قاسم سلیمانی تو با خونت رمز وحدتی، قاسم سلیمانی جان ملت و روح امتی، قاسم سلیمانی فدایی‌های تو هم‌قسم، قاسم سلیمانی که دست ظلم میشود قلم، قاسم سلیمانی نمی‌افتد بر زمین علم، قاسم سلیمانی سپاه قدس می‌رسد حرم، @yousof_e_moghavemat
❤ ۱۹- «این شهید عزیز ما هم دل و جگر داشت، به دهان خطر می‌رفت و ابا نداشت. نه فقط در حوادث این روزها [بلکه] در دوران هم در فرماندهی همین جوری بود. خودش و لشکرش هم باتدبیر بود. از همه‌ی اینها بالاتر اخلاص او... به شدّت مراقب بود در میدان جنگ، مراقب بود به کسی تعدّی نشود، ظلم نشود...اهل حزب و جناح و مانند این‌ها نبود. لکن به شدّت بود. به شدّت پایبند به انقلاب، به خط مبارک و نورانی امام راحل (رضوان‌الله‌علیه) بود. این مرد دست فلسطینی‌ها را پر کرد. کاری کرد که یک منطقه‌ی کوچکی یک وجب جا مثل در مقابل رژیم صهیونیستی با آن همه ادعا می‌ایستد. نقشه‌های آمریکا در عراق در سوریه، در لبنان به کمک و فعالیت این عزیز، خنثی شد.» (از بیانات رهبر معظم انقلاب) @yousof_e_moghavemat
🚩 «خواهران و برادران مجاهدم در این عالم، ای کسانی که سرهای خود را برای خداوند عاریه داده‌اید و جان‌ها را بر کف دست گرفته و در بازار عشق‌بازی به سوق فروش آمده‌اید، عنایت کنید: مرکز اسلام و تشیّع است. امروز قرارگاه حسین ابن علی علیه‌السلام، است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمدیﷺ.» 📜 فرازی باشکوه و بسیار قابل تأمل از وصیت‌نامه‌ی گرانبها و ارزشمند @yousof_e_moghavemat
☘ ⭐ ۳۱ - 💞 مالک افتاد زمین، قیمت حسرت چند است؟ خوش به حالش که علی از دل او خرسند است 🌸 « او نشان داد زنده است. چشمهای غبار گرفته‌ را باز کرد با این . دشمنان در مقابل عظمت ملت ایران احساس خضوع کردند.» ♡ ☆ 👈 آخرین پست مجموعه 🥰 @yousof_e_moghavemat
نیمه دوم بهمن ماه سال ٩٣ بود که حاج قبل از یک عملیات بسیار مهم و کلیدی در جمع مدافعین حرم حضور پیدا کرد و بچه ها با او عکس های یادگاری متعددی انداختند. در زمان انداختن عکس زیر ، سردار شهید علیرضا توسلی( ) فرمانده دلاور تیپ به شوخی و لبخندزنان گفت: ! اتفاقا این شوخی و یا بهتره بگم این پیش بینی درست از آب در آمد و همه عزیزانی که در این جمع پشت و کنار سردار بودن یکی یکی پر کشیدند و در نهایت فرمانده دل ها به یاران شهیدش پیوست از سمت راست 👈(به تاریخ شهادتها دقت کنید) شهیدان: 93/11/22 93/11/22 93/12/9 94/1/31 94/8/1 و سردار دلها @yousof_e_moghavemat
کودکی هایی که کنار لبخندهای پدر ناتمام ماند ... ◽️◽️◽️◽️◽️◽️◽️◽️◽️◽️◽️ خیلی پیش‌روی کرده بودیم، چند نفر از جلو به طرف‌مان می‌آمدند و قد یکی از آنها، حدود یک متر از بقیه بلندتر بود. همین باعث شده بود که تا هر کدام از بچه‌ها، حدسی درباره‌اش بزنند که کیست. جلوتر که آمدند حاج مهدی را شناختم که روی شانه یکی از عراقی‌ها نشسته و اسلحه‌اش را به طرف بقیه گرفته بود با اینکه هر دو پایش زخمی شده بود، اما پنج عراقی را اسیر کرده و روی شانه یکی سوار شده بود تا به خط خودی برسد. بعدا خودش تعریف کرد که فقط یک گلوله داشته و با همان، یکی از عراقی‌ها را که به طرفش حمله کرده بود می‌زند و بقیه را هم اسیر می‌کند. 🌷 شهید حاج یار و همرزم سردار حاج از ابتدای جنگ تا شهادت و مسئول فرماندهی طرح عمليات @yousof_e_moghavemat
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران .... 📎وداع حاج (سمت راست )🌺 و همرزمان در شب عملیات . . . @yousof_e_moghavemat
📷 عکسی از حاج قاسم سلیمانی، فرمانده ،لشکر۴۱ ثارالله (ع) در جمع همرزمانش. شهید علی عابدینی، فرمانده گردان چهارصدوده .شهید احمد امینی فرمانده گردان۴۱۰خاتم الانبیاء ▫️▫️▫️▫️▫️▫️⚪️⚪️⚪️ 💠 خاطره حاج از شهید علی ، فرمانده دلاور گردان ۴۱۰ – لشکر ۴۱ ثارالله (ع) : ─ شب عملیات، منتظر عبور گردان 410 بودم. تقریباً یک ساعت گذشت و از قایق‌ها خبری نشد. با سرعت خودم را به آنها رساندم. سازمان گردان به هم ریخته بود. بچه‌ها با قایق‌هایِ سنگین مشکل پیدا کرده بودند. به علی عابدینی رسیدم که با گروهان اول حرکت می‌کرد؛ ده تا دوازده نفری که داخل قایق نشسته بودند، با هم پارو می‌زدند، با وجود این، قایق فقط به اندازۀ یک متر جلو می‌رفت. به شدت نگران شدم. با این وضع نمی‌توانستند به موقع به خط دشمن برسند. عابدینی وقتی متوجه نگرانی من شد پرسید: چه ساعتی باید به خط دشمن برسیم؟ گفتم: ساعت دوزاده شب. از برنامۀ زمان‌بندی شده یک ساعت و نیم عقب بودند. با وجود این، با اطمینان گفت: به حول و قوه‌ی الهی، ساعت دوازده به خط دشمن می‌رسیم. با ناراحتی پرسیدم: چطوری؟ گفت: با توکل به خدا قایق را نزدیک قایق من کشید. سرش را جلو آورد و آهسته کنار گوشم گفت: الان کار دیگری می‌شود کرد؟ گفتم: نه... نمی‌شود! گفت: پس راهی غیر از توکل به خدا نیست. وقتی آرامش و اعتماد را در چهرۀ عابدینی دیدم، اطمینان پیدا کردم که به موقع می‌رسد @yousof_e_moghavemat