#بیسیم 📞
💠 در ساعت ۱۸ روز پنجشنبه شانزدهم اردیبهشت ۱۳۶۱، #احمد_متوسلیان ضمن تماس با #حسین_همدانی که در مواضع پدافندی #گردان_حبیب حضور داشت، از او آخرین وضعیت خط را جویا میشود:
متوسلیان: همدانی، همدانی، احمد!
همدانی: به گوشم!
متوسلیان: وضعیت؟!
همدانی: خوب است، خوب است.
متوسلیان: بله. ببینم آن - سنگرهایی - را که از دست رفته بود گرفتی؟
همدانی: بله.
متوسلیان: [از دشمن] کسی را هم - اسیر - گرفتهاید؟
همدانی: بله. چندتا سنگر را گرفتیم، الآن هم خودم در این سنگرها هستم. فقط ترتیب توپخانه را بدهید که [در اینجا] آتش روی [دشمن] باشد. آتش اصلاً نیست.
متوسلیان: بله. این چندتا سنگر مال آنها [عراقیها] بود که گرفتید؟
همدانی: نه همان چندتا سنگر که جلوتر از آن خاکریز گرمدشت بود و قبلاً دست خودمان بود، آنها را دوباره گرفتیم. یک دانه اسیر هم گرفتیم، بقیّهشان را هم کشتیم. الآن آن اسیر هم زخمی بود که او را به عقب فرستادیم.
متوسلیان: ببین همدانی؛ آن "عدو" را که گرفتهاید، سریعتر خلع لباس، خلع لباس کنید و برای تخلیه [اطلاعاتی] بفرستید پیش من. مفهوم شد برادر جان؟
همدانی: من که گفتم؛ او را به عقب فرستادیم احمد جان!
متوسلیان: بسیار خوب، خسته نباشید، تمام!
📗 منبع نوشته: کتاب ارزشمند و خواندنی #گردان_نهم : کارنامهی عملیاتی #گردان_حبیب_ابن_مظاهر_ع #لشکر_27_محمد_رسول_اللهﷺ در دفاع مقدس - جلد اول ، صفحه ۲۸۵ و ۲۸۶.
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#شهید_حسین_همدانی
#عملیات_الی_بیت_المقدس
@yousof_e_moghavemat