eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
282 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺الامام الجواد عليه السلام: 《إعلَم أنَّكَ لَن تَخلُوَ مِن عَينِ اللهِ فَانظُر كَيفَ تَكُونُ》 بدان كه از ديد خداوند پنهان نيستى،پس بنگر چگونه اى🌺 تحف العقول،ص۴۵۵ @yousof_e_moghavemat
#۲۶ ربیع الاول سالروز صلح امام حسن مجتبی علیه السّلام بیش از تصور است، خیراتِ صلح تو دین پا گرفته در، ساعاتِ صلح تو لطفت همیشگی ست، غرق کرامتی زیباست یاحسن(ع)، عاداتِ صلح تو قطعاً سیاسَتت عینِ دیانت است وقتی سکوت شد طاعاتِ صلح تو میشد معاویه(لع) محوِ بصیرتَت میخواند و خط به خط شد ماتِ صلح تو دیوانه میکند دشمن شناسی ات دیدم نبرد را، در ذاتِ صلح تو صبر و درایَتت، جنگ مجسّم است قرانِ ناطق است آیاتِ صلح تو دور از جنایت و خواری و ذلت است رمز شجاعت است، هیهاتِ صلح تو با لحن اقتدار تحلیل میکند شد کارِ ذوالفقار، اثباتِ صلح تو! علیه السلام @yousof_e_moghavemat
خیلی پیش‌روی کرده بودیم، چند نفر از جلو به طرف‌مان می‌آمدند و قد یکی از آنها، حدود یک متر از بقیه بلندتر بود. همین باعث شده بود که تا هر کدام از بچه‌ها، حدسی درباره‌اش بزنند که کیست،جلوتر که آمدند حاج مهدی را شناختم که روی شانه یکی از عراقی‌ها نشسته و اسلحه‌اش را به طرف بقیه گرفته بود با اینکه هر دو پایش زخمی شده بود، اما پنج عراقی را اسیر کرده و روی شانه یکی سوار شده بود تا به خط خودی برسد. بعداً خودش تعریف کرد که فقط یک گلوله داشته و با همان، یکی از عراقی‌ها را که به طرفش حمله کرده بود می‌زند و بقیه را هم اسیر می‌کند. سردار شهید حاج مهدی کازرونی یار و همرزم سردار حاج قاسم سلیمانی از ابتدای جنگ تا شهادت و مسئول فرماندهی طرح عمليات سردار سلیمانی در مورد کازرونی گفت: من به جرائت قسم می‌خورم ذره‌ای ترس در وجود حاج مهدی کازرونی راه ندارد. @yousof_e_moghavemat
🌹طیب رو به سرهنگ نصیری گفت: حرفهای شما درست؛ اما ما تو قانون مشتی‌گری، با بچه های حضرت زهرا در نمی‌افتیم. من این سید رو نمی شناسم؛ اما با او در نمی افتم. 🔹حاج اسماعیل هم در وصیت نامه‌اش که شب اعدام تنظیم کرد، نوشته بود که از چه کسانی طلبکار و به چه کسانی بدهکار است. متن آن وصیتنامه در روزنامه‌ها چاپ شد. وصایای مالی او حدود یک میلیون تومان برآورد می‌شد که در آن زمان پول هنگفتی بود. 🔹مردم متن سخنرانی شاه را که در روزنامه‌ها چاپ شده بود، با وصیتنامه حاج اسماعیل کنار هم گذاشته و به یکدیگر نشان می‌دادند و با خشم و نفرت می‌گفتند: این مردک دروغگو (محمدرضا پهلوی) خجالت نمی‌کشد که می گوید طیب و حاج اسماعیل ۲۵ ریال گرفته‌اند تا قیام 15 خرداد را راه بیندازند؟ این ماجرا به صورت چماقی بر سر شاه و دربار درآمده بود. 🗓11 آبان 1342: تیرباران حاج اسماعیل رضایی و طیب حاج رضایی @yousof_e_moghavemat
✅ پست ۵۵ 🚷 خوش‌خدمتی منافقین به صدام 🔴 با قطعیت یافتن تعیین حدّ هریک از یگان‌ها، شش گردان جهت تصرف اهداف و سه گردان در احتیاط را در نظر گرفت. ⤵️ یکی از مهم‌ترین اتفاقاتی که قبل از مرحله سوم افتاد، فراخوان ؛ سرکرده‌ی بزدل و فراری مجاهدین خلق بود که روز نهم آبان ۱۳۶۲ طی فراخوانی از سرویس فارسی رادیو بغداد، اعلام کرد باید حملات پیاپی به پرسنل و پایگاه‌های نظامی جمهوری اسلامی در سطح شهرها و روستاهای کردستان ضروری شود. 🔴 به دنبال قطعیت یافتن اجرای مرحله سوم عملیات در شامگاه نهم آبان، غلامعلی‌رشید طی گزارش مکتوب خود؛ خطاب به فرماندهی کل سپاه که آن را در روز یکشنبه هشتم آبان تنظیم کرده بود، به نکته‌ای درباره‌ی لشکر۱۴ امام‌حسین‌(ع) اشاره کرد که حاکی از عدم آمادگی فرماندهی لشکر برای اجرای عملیات در شب آینده بود. محسن رضایی امّا، مسائل تاکتیکی را دلیل امتناع می‌دانست و گفت: "...حسین خرازی می‌خواهد اول لشکر۲۷ عمل کند و بعد از همت وارد عمل شود. یعنی نظرش این است که نمی‌تواند به دل دشمن بزند. باید عقب‌اش (جاده چمک به شیخ‌المارین) به طور کامل تامین شود تا بتواند روی جاده بیفتد و جلو برود." @yousof_e_moghavemat
✅ پست ۵۶ 😥 بچه‌ها را برگردانید؛ عملیات لغو شده است. ⚪️ درحالی‌که بعدازظهر روز دوشنبه نهم آبان ۱۳۶۲ رزمندگان گردان‌های آماده می‌شدند به سوی خاکریز نقطه رهایی عزیمت نمایند، به ناگاه پیکی از قرارگاه حمزه آمد و اطلاع داد دست نگه دارید؛ عملیات به تعویق افتاده است. اسدالله توفیقی؛ راوی لشکر۲۷ می‌گوید: «...ابتدا به این پیام شک کرد، امّا پس از بررسی‌هایی که انجام داد، گفت: به نیروهای در حال اعزام؛ بگویید به داخل چادرهایشان برگردند. در آن شرایط؛ مشاهده حس و حال رزمنده‌ها، واقعاً انسان را منقلب می‌کرد. آنها احساس می‌کردند از امتیاز بزرگی محروم شده‌اند و به همین خاطر، هرکدام در گوشه‌ای از اردوگاه، زانوی غم بغل گرفته بودند. وضعیت روحی حاجی هم؛ دست کمی از آن بچه‌بسیجی‌ها نداشت. با همان حال و وضعِ به‌هم‌ریخته؛ همراه حاج‌همّت به محل قرارگاه لشکر در خلوزه برگشتیم.» @yousof_e_moghvemat
💗 حاج احمد 💗
🌹🌹 11 آبان ماه سال 1342، طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی به جوخه اعدام رژیم پهلوی سپرده شدند. ♦️طیب حاج رضایی که روزگاری از بزن بهادرهای تهران بود، شب هنگام در معرض تیر سربازان قرار می گیرد تا به خاطر حمایت از امام خمینی (ع) که آن سالها آرام آرام نهضت انقلابی خویش را گسترده می نمود، تیرباران شود. اما چه می شود که چنین شخصیتی به گفته خودش، ندیده، خریدار امام (ره) می شود؟! ♦️امیر حاج رضایی می گوید:در دادگاه مي گفتند شما دسته راه مي انداختيد و روي علم ها عکس آيت الله خميني را مي گذاشتيد. طيب هم گفت؛ «من هميشه به مراجع تقليد اعتقاد داشتم و احترام مي گذاشتم. قبلاً هم عکس آيت الله بروجردي را مي گذاشتم و حالا هم عکس آيت الله خميني را مي گذارم و باز هم اگر باشم از عکس آنها استفاده مي کنم.» اين چيزهايي بود که من خودم در دادگاه شنيدم. به هرحال شنبه 11 آبان، ساعت 5 صبح اين اتفاق افتاد و اعدام شد. ♦️امیر حاج رضايي درباره اعدام طیب حاج رضایی میگوید : صحنه خيلي بدي بود. ما که در مراسم نبوديم اما آنها جسد را تحويل دادند. وقتي تحويل دادند و جسد را ديدم، بعد متوجه نشدم، چطور من را بلند کردند. چيزي حدود 17، 18 تا گلوله خورده بود و تمام رگ و پي اش زده بود بيرون. يعني بدن تمامش شکافته شده بود و هنوز چشم هايش بسته بود. آن بنده خدا اسماعيل رضايي، افتاده بود و تير خلاص را توي دهانش زده بودند اما عموي من با صورت خورده بود زمين و صورتش هم خون آلود بود که آن تير را به شقيقه اش زدند و گفتند؛ تير خلاص... من خودم آن صحنه را ديدم تا جايي هم که يادم مي آيد، غسال مدام پنبه توي اين سوراخ ها مي کرد. يعني همه جاي بدن سوراخ سوراخ شده بود. يک شمايل شهيد گونه يي داشت. به هر حال من را بيرون آوردند و نفهميدم چه کسي من را بيرون برد. نشسته بودم و مي ديدم که دارند طبق وصيتش در شاه عبدالعظيم کنار مادرش، خاکش مي کنند... 📚منبع کتاب: کوچه نقاش‌ها،صفحات 50 تا 52 @yousof_e_moghavemat
✅ پست ۵۷ 📜 پایان آرزوی پنج‌ماهه 🔀 در پی اعلام اجرای مرحله سوم عملیات در شب ۱۲ آبان ۱۳۶۲، روز چهارشنبه ۱۱ آبان از ساعت ۵:۳۰ صبح، نشست‌های توجیهی با مسئولینِ ارشد رده‌های ستادی و عملیاتی یگانِ خود در بُنه‌ی این لشکر در پادگانِ گرمک را برگزار کرد. در ابتدا با مسعود نیک‌بخت؛ مسئول واحد مخابرات قرارگاه تاکتیکی حمزه - ۴ ، سپس با رمضانعلی ثمنی؛ مسئول دژبانی و انتظامات لشکر دیدار کرد و به او تذکر داد که هرگونه تردد روی جاده اصلی به سمت کانی‌مانگا و دشت قزلچه را ممنوع کند، سپس با اکبر زجاجی؛ معاون خود و عباس ورامینی؛ رئیس ستاد لشکر سرگرم رایزنی بر سر مناسب‌ترین نحوه انتقال نفرات گردان‌ها از اردوگاه‌شان به پشت نقطه رهایی - معروف به خاکریز عاشورا - شد، سپس قرار شد سر ساعت ۷:۰۰ با تمام فرماندهان تیپ، فرماندهان گردان‌ها، مسئول اطلاعات‌عملیات، فرمانده‌ی بهداری لشکر جلسه‌ای برگزار کند. 🔺همت در چند ساعت باقی‌مانده به عملیات تمام فکر و ذکرش به این ۳ نکته معطوف بود: ۱- توجیه کامل هفت گردانِ تک‌ور لشکرش. ۲- در اختیار گرفتن هرچه سریع‌تر کامیون‌های کمپرسی جهت انتقال نیرو. ۳- دیدار و مذاکره با مهدی باکری، فرمانده لشکر۳۱عاشورا جهت آخرین هماهنگی‌ها و الحاق مناسب گردان‌های دو لشکر. 🔻عصر همین روز، سه تن از کادرهای زُبده و نُخبه‌ی عملیاتی تیپ۳۲ انصارالحسین علیه السلام همدان به نام‌های حسن ترک، سعید شالی و صمد یونسی وارد قرارگاه تاکتیکی لشکر۲۷ شدند و به جمع یاوران همت در واحد طرح و عملیات این یگان پیوستند. @yousof_e_moghavemat
نام آور بی نشان ما،بی نامست از شهد شراب عشق، شیرین کامست بر تارک او نوشته با خطی خوش این دسته گل محمدی،" گمنامست" @yousof_e_moghavemat
غروب روز چهارشنبه یازدهم آبان ۱۳۶۲ ، شرق پنجوین، پایین ارتفاعات خلوزه ۲ ، و اکبر زجاجی در حال انجام آخرین هماهنگی‌ها. @yousof_e_moghavemat