eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
282 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
💠‍ ، براساس شناسنامه ۱۵ فروردین ۱۳۳۲، در محله‌ "امامزاده اسماعیل" تهران به دنیا آمده است. 🔸فریده متوسلیان (خواهر حاج احمد): «تاریخ اصلی تولد حاج احمد آقا، اول بهمن ۱۳۳۱ است که متأسفانه پدر مرحومم این تاریخ را در شناسنامه‌ برادرم اشتباه قید کرده‌اند. ولی دایی مرحومم اصل تاریخ را در پشت یک قرآن نفیسی که داشتیم به این گونه رقم زده‌اند که "تاریخ تولد نور چشمی میرزا احمد متوسلیان در اول بهمن ۱۳۳۱" یزدی‌ها فرزندان پسر خود را که مادرانشان سید و پدرانشان عام هستند، میرزا می‌نامند.» ✍ پی‌نوشت: به دلیل تاخیر در اخذ شناسنامه تاریخ تولد اصلی حاج احمد ۱۳۳۱/۱۱/۱ می‌باشد. @yousof_e_moghavemat
🌸 🌺عن الامام الجواد علیه السلام 《 أفْضَلُ الْعِبادَةِ الاْخْلاصُ》 با فضيلت‌ترين و ارزشمندترين عبادت‌ها آن است كه خالص و بدون ريا باشد.🌺 بحارالانوار،ج ۶۸ ص ۲۴۵ @yousof_e_moghavemat
🔸 مَثَل علی (ع) در میان ما مثل چراغی است در ظلمت، هرکه او را یافت ... @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🌷شهدای عملیات بیت المقدس ۲ ❤️شهید محمد زندی فرمانده گروهان شهید مدنی گردان کمیل لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص) شهادت : ۶۶/۱۱/۰۹ ماووت عراق شهید محمد زندی بسیار شجاع و زیرک و کاردان و در عین حال خوش مشرب بود. 🔺نحوه شهادت به روایت جانباز شیمیایی بهروز بیات:.👇 قبل از شروع عملیات بیت المقدس ۲ گردان کمیل در موقعیت فاطمیون مستقر شده بود. هشتم بهمن دستور حرکت از فاطمیون و گذشتن از ارتفاع گرده رش به گردان رسید. بغیر از تدارکات و تعاون تقریبا تمام چادرها جمع شد و نفرات گروهان ها یک به یک توسط تویوتاهای لشگر به قرارگاه تاکتیکی منتقل شدند. نزدیکی غروب آفتاب از گروهان شهید مدنی دسته اباعبدالله ، نیروهای دسته یک مانند بقیه وسایل را جمع کردند و منتظر آمدن تویوتا بودند. همه رفته بودند و از مسئولان تنها محمد زندی در اردوگاه فاطمیون مانده بود تا مطمئن شود همه نیروهایش منتقل شدند. انتظار طول کشید و خبری نشد. من پیش محمد رفتم و گفتم هوا سرده بچه ها کلافه شدن، چکار کنیم. خود زندی ناراحت بود. گفت بی سیم زدم ماشین شما چپ کرده ؛ باید بمونید بعد نماز صبح برید. چادر را رو به راه کن ، منم میام پیشتون. برگرداندن وسایل با آن وضعیت گل و شل منطقه بسیار سخت بود. علیرضا دامغانی کولاک کرد، یک تنه کلی وسایل را به چادر منتقل کرد. همه دور فانوس حلقه زده بودیم که محمد زندی وارد چادر شد. با همون خنده همیشگی، سلام کرد و از بچه ها عذرخواهی کرد. بعد کنسروهایی که آورده بود و بین نیروها تقسیم کرد تا شام بخوریم. در بین غذا خوردن بچه ها شروع کرد خاطره تعریف کردن. از عملیاتهای مختلف و شهدای گردان گفتند، از شجاعتها و از خودگذشتگی رزمندگان هرچه منتظر شدم در بین خاطرات چیزی از خودش نگفت. نه این که نگفت، بلکه گفت رزمنده ای فلان کرد بهمان کرد. از بین نفرات داخل چادر فقط من و عبدالله امینی می دونستیم اون رزمنده ناشناس خود محمد زندی هست. کلی گفت و ما رو خنداند. آخر سر هم قبل از رفتن از چادر یک نگاه به همه کرد و گفت : بچه ها شب عملیات وقتی دشمن منور زد و تیربارهاش شروع به تیراندازی کرد ؛ یه سیخ جگرتون و بگیرید بدوید طرف خاکریز دشمن و بچسبید بهش و گرنه مجروح و شهید میشید. فردا قبل از حرکت ستون به سمت ارتفاع دلبشک ، مرتضی کلایه اومد منو کشید کنار و با هم رفتیم زیر پل ، که سنگر امداد بود. اونجا دیدم محمد زندی و مرتضی سنگتراش غرق در خون کنار هم آرمیده اند. همان جور که آرزو داشتن ترکش خمپاره سر و سینه و بازو و پهلوهایشان را دریده بود. @yousof_e_moghavemat
📷 تصویر سمت چپ👆: 🌴 اقامه نماز جماعت به امامت یک ارتشی 🔹️ نماز یک نجوای عاشقانه با محبوب /// 🔹 مکان: ارتفاعات مرزی بین منطقه پاوه و مریوان / تابستان ۱۳۶۰ 🌼🌸🍀در صف نماز، جاویدالاثر حاج احمد ، شهید و نیز دیده می‌شوند ا🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱 💠 خاطره‌ای از شهید 🔸 در آسمان کردستان بودیم و سوار بر هلی‌کوپتر. ایشان مدام به ساعتشان نگاه می‌کرد. علت را پرسیدم، گفت: موقع اذان است. به خلبان اشاره کرد و گفت: همین جا فرود بیا تا نمازمان را اول وقت بخوانیم. 🔹 خلبان پاسخ داد: این منطقه امن نیست و اگر صلاح می‌دانید تا رسیدن به مقصد صبر کنیم. 🌿 شهید صیاد گفت: اشکالی ندارد، ما باید همین جا نماز بخوانیم. 🌸🍀 خلبان اطاعت کرد و هلی‌کوپتر همانجا نشست. از آب قمقمه‌ای که داشت وضو گرفتیم و نماز خواندیم. (راوی: از همراهان شهید) @yousof_e_moghavemat
🌸 🌺عن الامام الهادی علیه السلام: 《لَو سَلَکَ النّاسُ وادِیاً شُعباً لَسَلَکتُ وادِیَ رَجُلٍ عَبَدَاللهَ وَحَدَهُ خالِصاً》 اگر مردم در راه‌های مختلف حرکت کنند، هر آینه من در مسیر و وادی مردی حرکت خواهم کرد که خدا را به تنهایی خالصانه عبادت می‌کند🌺 میزان الحکمة،ج۳ص۶۰ @yousof_e_moghavemat
خورشید ... سرک می‌‌کشد و میداند از دست تـو چـایِ صبح ، خوردن دارد ...! 🌷فرد میانی در عکس: شهید حمیدرضا دستگیر🌷 ‌‌‍‌‎‌@yousof_e_moghavemat
🏷 !! . ▫️برادر عباسی : « عقیل در جبهه تمام نمازهایش را به موقع و اول وقت می خواند. یک بار صبح بیدار شدم دیدم عقیل صورت برافروخته ای داره و بسیار ناراحت و غمگینه . تعجب کردم چه اتفاقی افتاده که عقیل اینجوری ناراحته. پرسیدم: « عقیل چی شده؟ اتفاقی افتاده؟ » دیدم با صدایی گرفته و ناراحت می گه: « نماز امروزم قضا شد.» با خنده گفتم: « عقیل جان! من خودم برای نماز صبح بیدارت کردم و نمازت را اول وقت، روبه روی من خوندی.» در جوابم گفت: « من نماز صبح را خوندم، اما نماز شب و نافله ی صبح را نخوندم و برای همین ناراحتم. . 🌷 عقیل ( مسئول محور در ویژه ۲۵ ۱۳۴۴ ۱۳۶۵ ام الرصاص @yousof_e_moghavemat
📱 🔸 آزادی انسان در آزادی از تعلقات انسانی است و آن آزادی که در غرب گویند... @yousof_e_moghavemat
۲۰ دیماه ۱۳۶۵ ،-- سالروز شهادت داود بنی جمالی نیروی گردان عمار -- لشگر ۲۷ به یاد مداح و ذاکر اهل بیت مربی آموزش و مداح با صفاو متین پادگان حضرت امام حسین {علیه السلام} شهید داود (مجید) بنی جمالی از شهدای مسجد الحسین(ع)، تهران نو مربی آموزش پادگان امام حسین (ع) عضو گردان عمار لشکر ۲۷ در زمان شهادت شهادت: ۲۰ دی ۱۳۶۵ عملیات کربلای ۵ بخشی از دستنوشته شهید : (این دستنوشته را قبل از آخرین اعزامش به جبهه برای رزمندگان تیپ آموزش پادگان حضرت حمزه سیدالشهدا{ع} نوشت) « این حقیر، همیشه این فرمایش امام امّت را در نظر دارم که می فرمایند : جوان ها قدر جوانی خود را بدانند و آن را در کسب علم و تقوا به کار برند انبیاء میزان انسانیت را علم و تقوا می دانستند ان شاءاللّٰه خداوند توفیق ترک رذائل اخلاقی و کسب فضائل اخلاقی به فرد فرد ما عطا فرماید و سخنی زیبا از یکی از شهدای دفتر تیپ (پادگان امام حسین علیه السلام) که همیشه می گفت : خداوند ان شاءاللّٰه به ما حال مراقبه عنایت فرماید برادر کوچک شما داوود بنی جمالی @yousof_e_moghavemat