eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
282 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
ایها الرفیق شانه گهواره بکن بلکه کمی خواب روم ... (سمت‌چپ) @yousof_e_moghavemat
مهـران ؛ پیوندی است ، میان کربلای ایران تا کربلای اباعبدالله . . . ۱۳٦۵ با رمز یاابوالفضل العباس ادرڪنی @yousof_e_moghavemat
🌷 ✨ عبدالحسین دررابطه بابچه‌ها یک پدرنمونه بود فرزندانم چیزهایی ازپدرشان یادگرفتند که آثارو رفتارهای سید را در وجود آنهامی بینم🌹 همسرم خیلی به تربیت دینی فرزندان مان اهمیت می داد پسرمان را آنقدر باخودش مسجدمیبرد که گاهی جلوتراز آقاسیدخودش به مسجد می رفت😍 بدون آنکه حرفی بزند با نشان می داد که راه درست کدام است آقاسید بچه هاراخیلی دوست داشت ولی نسبت به دخترمان علاقه عجیبی داشت ومی گفت سفارش شده است❤️ علاقه اوشب عروسی دخترم به من ثابت شدوقتی این پدرودخترهمدیگه رابغل کردندآن قدرباشدت گریه می کردندکه مهمان هاهم شروع به گریه کردند😭 روزی که خبر سید را آوردند دخترم ازدیدن عکس اعلامیه پدرش فریادی زدو ازحال رفت..تاهفت روز خم مانده بود معنی شکستن کمررادخترم همان جافهمید...😔💔 ✍به روایت همسربزرگوار @yousof_e_moghavemat
💠نامحرم 🔹من با احمد ، هم دوره و هم پرواز بودم . از سال ۱۳۵۳ در مرڪز پياده شيراز . دوره هاى مقدماتى و عالى را طى مےڪرديم و در همان روز ها ڪه در خدمت ايشان بودم ، مسائل عقيدتى را رعايت مےڪرد. 🔸از نماز و روزه و فلسفہ دين ، خيلى حرف مےزديم. در همان مرڪز ، گرو هان ديگرى متشڪل از خانم ها ، آموزش نظامى مےديدند . احمد توصيه مےڪرد بہ آنها نزديڪ نشويم . آن موقع ، حجاب خانم ها رعايت نمےشد و يگان ها هم در ڪنار هم خدمت مےڪردند و آموزش مى ديدند . 🔹احمد به ما مى گفت : «ممڪن است در اين دنيا ، جواب ڪار ثوابى را ڪه مےڪنيد ، عايدتان نشود ولى بالاخره روزى بايد جواب ڪارش را پس بدهيد و يا پاداش ڪار خيرتان را بگيريد . آن روز ، جواب دادن خيلى سخت است .» 🌹 @yousof_e_moghavemat
مے‌دهند در جبهہ! و ما خوب مے‌دانیم همہ شدند.. ای کاش ما هم در امتحان بندگی، قبول بشویم... @yousof_e_moghavemat
🚩 🤗 💞 لَبخَندِ تو، خُلاصه ی خوبی هاست لَختی بِخَند، خَنده ی گُل زیباست... 🥰 😍 📸 فرمانده در قلب نیروها - پادگان زبدانی - اوایل تیر ۱۳۶۱. ✔ ‼ ✍ سخن ادمین: اگر به من بگن، کدوم یک از عکسهای رو بیشتر از همه دوست داری، میگم این عکس!!!😇 @yousof_e_moghavemat
🌸آقای زورو (zorro) جثه‌ ریزی‌ داشت‌ و مثل‌ همه‌ بسیجی ها خوش‌ سیما بود و خوش‌ مَشرَب‌. فقط‌ یک‌ کمی‌ بیشتر از بقیه‌ شوخی‌ می‌کرد. نه‌ اینکه‌ مایه‌ تمسخر دیگران‌ شود، که‌اصلاً این‌ حرف ها توی‌ جبهه‌ معنا نداشت‌. سعی‌ می‌کرد دل‌ مؤمنان‌ خدا را شادکند. از روزی‌ که‌ آمد، اتفاقات‌ عجیبی‌ در اردوگاه‌ تخریب‌ افتاد. لباس های‌ نیروها که‌ خاکی‌ بود و در کنار ساکهای شان‌ افتاده بود، شبانه‌ شسته‌ می‌شد وصبح‌ روی‌ طناب‌ وسط‌ اردوگاه‌ خشک‌ شده‌ بود. ظرف‌ غذای‌ بچه‌ها هر دو، سه‌ تا دسته‌، نیمه‌های‌ شب‌ خود به‌ خود شسته‌ می‌شد. هر پوتینی‌ که‌ شب‌بیرون‌ از چادر می‌ماند، صبح‌ واکس‌ خورده‌ و برّاق‌ جلوی‌ چادر قرار داشت‌... او که‌ از همه‌ کوچکتر و شوختر بود، وقتی‌ این‌ اتفاقات‌ جالب‌ را می‌دید، می‌خندید و می‌گفت‌:" بابا این‌ کیه‌ که‌ شب ها زورو بازی‌ در می‌آره‌ و لباس‌ بچه‌ها و ظرف‌ غذا را می‌شوره‌؟" و گاهی‌ هم می‌گفت‌: "آقای‌ زورو، لطف‌ کنه‌ و امشب‌ لباس های‌ منم‌ بشوره‌ وپوتین هام‌ رو هم‌ واکس‌ بزنه‌." بعد از عملیات‌، وقتی‌ "علی‌ قزلباش‌" شهید شد، یکی‌ از بچه‌ها با گریه‌ گفت‌:" بچه‌ها یادتونه‌ چقدر قزلباش‌ زوروی‌ گردان‌ رو مسخره‌ می‌کرد؟ زورو خودش‌ بود و به‌ من‌ قسم‌ داده‌ بود که‌ به‌ کسی‌ نگم‌." @yousof_e_moghavemat
پیش به سوی فتح مهران ... ۱۰ تیر ماه ۱۳۶۵ جاده آسفالت مهران_دهلران رزمندگان لشکر۱۰ سیدالشهداء @yousof_e_moghavemat
روز سوم عمليات بود. حاجی هم می ‌رفت خط و بر می ‌گشت. اون روز ،‌ نماز ظهر رو بهش اقتدا كرديم. سر نماز عصر ،‌ یک حاج آقای روحانی اومد به اصرار حاجی ، نماز عصر رو ايشون خوندند. مسئله‌ی دوم حاج آقا تموم نشده ، حاجی غش كرد و افتاد زمين. ضعف كرده بود و نمی‌توانست روی پا به ايسته. سُرم به دستش بود و مجبوری ، گوشه‌ سنگر نشسته بود. با دست ديگرش بیسيم رو گرفته بود و با بچه ‌ها صحبت می ‌كرد ؛‌ خبر می‌ گرفت و راهنمائی می کرد ، اين‌ جا هم ول كن نبود.... ازکتاب ستارگان خاکی @yousof_e_moghavemat
6.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه کنم که تکرارِ یاد تو را از برم و از این تکرارِ تکرار حال خوشی دارم🌹🌹🌹 خوش برخورد بود و مهربان ، مهربان بود و خوش خنده مهربانی ازسر و رویش می بارید و دیگران را از این مهربانی بی نصیب نمی گذاشت. فدای خنده هایت سردار @yousof_e_moghavemat
فرماندهی گردان ۱۷ علی بن ابیطالب(صلوات الله علیه) این جوانان كه همگی دوران شكوفایی جوانی خود را طی می‌كنند، نسل جدیدی هستند كه در كره‌ی زمین ظاهر شده‌اند. آنان ثمره‌ی حركت خون‌بار انبیا هستند و به‌راستی در طول تاریخ سراسر ستم كره‌ی زمین، اینان تنها امتی هستند كه لیاقت این تعبیر را دارند: «ثمره‌ی حركت خون‌بار انبیا.» زندگی كردن در میان این بچه‌ها و اُنس گرفتن با روحیاتشان نباید ما را از این حقیقت شگفت‌آور غافل كند كه اینان به صفاتی آراسته‌اند كه در وضعیت كنونی جهان به افسانه بیش‌تر شباهت دارد. با چهره‌ای كه امروز تمدن غرب از انسان ساخته است اینها، این جوانان مؤ‌من، ساده، متواضع و بی‌توقعی كه از ابعاد حیوانی وجود خویش فراتر رفته‌اند و به یكباره خود را و شكوفایی جوانی خود را وقف جنگ كرده‌اند و در سخت‌ترین شرایط ممكن تنها با یاد مصیبت‌های حضرت سیدالشهدا (ع) و خانواده‌ی مكرمشان خود را آرامش می‌بخشند، بیش‌تر به اساطیر افسانه‌ای شباهت دارند. @yousof_e_moghavemat