eitaa logo
کانال مداح اهل بیت علیهم السلام حاج یوسف ارجونی
466 دنبال‌کننده
828 عکس
801 ویدیو
23 فایل
کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjonei مولودی وعروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️هیچ یک از ما باقی نماند، جز اینکه خاری، پای او را به درد آورد... در نقلی آمده است: یکی از فرماندهان لشکر فاسقینی که أسرای آل الله را به سمت شام می‌برند، ملعونی به نام «زجر بن قیس» حرام‌زاده بود. وقتی که کاروان به بیابانی رسید که آن صحرا پُر از خار و سنگ و درخت بود، آن نانجیب دستور داد تا اسیران را با سرعت حرکت دهند؛ کاروان از آن وادی چنان با سرعت حرکت کرد، که شترانی که آبستن بودند، از سختی راه زاییدند و خار به پای تمام مرکب ها رفت. 🩸طبق این نقل، در این‌جا بود که امام سجاد علیه‌السلام فرمودند: فَلَم یَبقَ واحدٌ مِنّا أهلَ البیت ِإلّا أصابَهُ أَلَمُ الشَوک ▪️همانا از ما اهل‌بیت «علیهم‌السلام» کسی باقی نماند جز اینکه خاری پای او را به درد آورد. 📚بحرالمصائب ج ۷ ص ۲۶۰
1124933379_1668280924.mp3
1.91M
در مداحی✅ اگر اعتماد به نفس نداشته باشیم از سرمایه ای که داریم نمی‌توانیم استفاده کنیم 🚫
برخي افراد قبل از آغاز مجلس احساس اضطراب ميكنند، ولي پس از چند لحظه خواندن كنترل خود را به دست ميآوردند و اين حالت از بين ميرود. احساس خود كم بيني مهمترين عامل بازدارنده در اعتماد به نفس ميباشد. پس اولين گام براي رسيدن به اعتماد به نفس از بين بردن حس خود كم بيني است به واسطه دفع عوامل ايجاد كننده آن كه عبارتند از: 1⃣بی اعتمادی به لياقت و كفايت خود 2⃣بدبينی 3⃣نا اميدی
4_533595857702879658.MP3
1.01M
بعضی از روضه ها و شعرها دروغه‼️ یکی از علما می‌گفت؛ وقتی بعضی ها روضه میخونن من توی کوچه میرم‼️ 🚫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بی حیا کی بخت من پا می دهد ؟ کودک و سیلی ، چه معنا می دهد ؟ هر چه میخواهی بزن بر گو چرا ... ؟ نعلِ اسبت بویِ بابا می دهد ... ؟
دورشان هلهله بود و خودشان غرق سکوت «ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت» شام ای شام! چه کردی که شد انگشت‌نما کاروانی که فقط دیده جلال و جبروت نیزه‌ای رفته به قد قامت سرها برسد دست‌ها بسته به زنجیر ولی گرم قنوت شهرِ رسوا، به تماشای زنان آمده است آه! یک مرد ندیده‌ست به خود این برهوت؟! «آسمان بار امانت نتوانست کشید» کاش باران برسد، یَومَ وُلِد، یَومَ یَمُوت...
سینه زنی قیام.m4a
24.62M
.2 فارسی،عربی،سیستانی مراسم شهادت امام سجاد علیه السلام و سالروز قیام مردم سیستان به خونخواهی سیدالشهدا علیه السلام مداح: حاج محمدجواد جامعی ۱۴۰۲/۰۵/۲۱ https://eitaa.com/jamei_ir
. یا رب الحسین ما کشته ی عشقیم که آرام نداریم با یار نیازی به می و جام نداریم در سایه ی او جز دل گمنام نداریم جز پیرهن مشکی ات احرام نداریم سرگشته و آشفته و حیران تو هستیم پیمانه شکستیم و به پیمان تو هستیم ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ طوفان فراق تو چو کشتیِ شکسته چون موج به دریای دل خسته نشسته با تو شده همراه و ز اغیار گسسته آن کس که دلش را به تولای تو بسته عشق آمده و گشته چه شیدای نگاهت خورشید شده همچو قمر بر رخ ماهت ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ آیینه ی رخسار تو مرآت الهی است ذکر تو همان ذکر مناجات الهی است رخساره ی تو معنی مشکات الهی است قلبی که شده مست رخت مات الهی است با نیمه نگاه تو شود محشر کبری با گوشه ی چشم تو قیامت شده برپا ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ ای در ره دین گشته فدا جان و سر تو   ای روح حماسی علی در نظر تو ای در ره قرآن شده قربان پسر تو ای قافله ی دل همه جا در سفر تو ای کرببلا جلوه ای از روح بلندت ای مرغ دل اهل دو عالم به کمندت ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ گاهی به سرِ نیزه تماشاگه راز است گه مقتل تو غرق دعا ، سوز و گداز است گه کنج تنوری به مناجات و نماز است زینب همه جا سوی تو در راز و نیاز است گر چه ز خدا قبله گه اهل وجودی بر بی کسیِ نیزه دمی تکیه نمودی ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ سنگی به سرت خورده و خونت ز جبین ریخت گویا به زمین بال و پر روح الامین ریخت یا آتش سرخی به دل اهل یقین ریخت چون خون شهیدی که ز عشقت به زمین ریخت جمع شهدا جلوه ای از غیرت عشق اند آیینه ای از نام تو در خلوت عشق اند ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ در پرتو نور تو به هر راه چراغیم با قلب پر از یاد تو چون ماه چراغیم با ذکر تو در هر نفس و آه چراغیم ما گر چه عزادار غم شاهچراغیم تا روز قیامت غم عشق تو به دل هاست خون شهدا هدیه ی عشاق به مولاست : ؟ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 امام علی (ع) میفرمایند: إيّاكَ وَالغَيبَةَ فَإنَّها تَمقِتُكَ إلَى اللّه ِ وَ النّاسُ وَتحَبِطُ أجرَكَ. از غيبت بپرهيز، كه آن تو را با خدا و مردم دشمن مى كند و اجر و پاداش كارهاى تو را از بين مى برد. غررالحكم ،ج 2،ص 287 ح 2632
🌸🍃🌸🍃 آیت الله اراکی فرمود: شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟ با لبخند گفت خیر سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت :نه با تعجب پرسیدم پس راز این مقام چیست؟ جواب داد هدیه مولایم حسین است! گفتم چطور؟ با اشک گفت آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت : به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم برگرفته ازکتاب داستان راستان شهید مطهری
❤️و چون جابر سه مرتبه برحسین ع سلام کرد و جوابی نشنید گفت: «حيب لا يجيب حبيبه! آيا دوست جواب نمي‏دهد دوست خود را؟»❤️ ثم قال: و أني لک بالجواب و قد شخبت أوداجک علي أشباحک ، و فرق بين بدنک و رأسک پس گفت:«کجا تواني جواب دهي و حال آن که در گذشته رگهاي گردن تو از جاي خود آويخته شده بر پشت و شانه تو و جدايي افتاده ما بين سر و تن تو.❤️
. گذشت، ماه محرم نیامده خورشید برای ختم ِ شب  ِغم نیامده خورشید هنوز هم که غریب و طرید و پردرد است چقدر دور و برش ،مدعی نامرد است نشد که حضرت تنها به خانه برگردد نشد به خانه، حسین زمانه برگردد برای این همه قرنی که بوده در صحرا چه پاسخی بدهم من به مادرش زهرا نشد که لحظه ای از غربتش بکاهم من شکسته ام دل او را پر از گناهم من گذشت ماه محرم رسیده ماه صفر رسیده عمّه ی او بین کینه های گذر دوباره زخم دل عمّه اش شده تازه همین که رد شده از ازدحام دروازه برای اهل عزا ، شهر شد چراغانی تبرّکی شده از چه شراب مجانی گذار آل علی بین خیبر افتاده به سینه های همه ،بغض حیدر افتاده رسید روضه به خاکستر و سر سجّاد بلند مرتبه رأسی ز صدر نی افتاد ✅علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. در این سه ساله مرا یک مسافرت بردی من از خرابه، تو از تشت سر درآوردی چقدر شکل توام بس که کعب نی خوردم چقدر مثل منی بس که خیزران خوردی تو در تنور و منم در خرابه خوابیدم چقدر ما دو نفر شکل هم بلا دیدیم سفر به ما نمی آید، سفر بلا دارد سفر به ما نمی افتد، که ماجرا دارد ببین که هر دویمان را اسیر کرده سفر ببین که هر دویمان را چه پیر کرده سفر دلم گرفته چرا اینقدر کتک خوردیم من و تو مثل هم از یک نفر کتک خوردیم همین که قبل غروبی عموی من گم شد میان همهمه سنجاق موی من گم شد مسافرت همه شادند و ما گرفتاریم شبانه روز گرفتار کوچه بازاریم قرار بود همیشه کنار هم باشیم عزیز کرده هم بی قرار هم باشیم تو رفتی من بیچاره بی نوا ماندم تو رفتی و چقدر زیر دست و پا ماندم یکی ز پیش و دو سه تا لگد ز پس خوردم کتک ز زجر ولی سیلی از شبس خوردم قرار بود که خوش بگذر ولی نگذشت چقدر پای پیاده دویده ام در دشت بیا مراببر با خودت که خسته شدم سه ساله ام قد صد ساله ها شکسته شدم عیادتم که نرسیدی به کفن و دفنم باش برای فاتحه دادن پای ختمم باش کفن نداشتم و غسل هم نکردنم ولی خوشم که شبیه تو خاک کردنم اگر پیر شدم من هنوز شیرینم بگو عمو برسد لحظه های تدفینم ؟ ...┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
نمازعشق بخوان حسين غريبم كه سخت دلگيرم نگـاه كن كه زداغت چه خسته و پيرم به رحل نيـزه توقـرآن بخوان عزيز دلم كه بـاز ازنفس اطهـرتو جـان گيـرم چه غافلنـد چنيـن مـردمي كه پنـدارند به سنگ كينـة خود مي كننـد تحقيرم بخوان مفسـر قـرآن،« ليـذهب عَنكم» بخوان و شـرح بـده آيه اي زتطهيرم بخوان «ولّيكـم الله» راكـه تـا ازجهـل كسي دگــر نگشايد زبان به تكفيرم كمان ابرويت ازسنگ شاميان بشكست دگرمخوان كه غمت ميزند به دل تيرم مخوان كه خون زگلويت به نيزه ميريزد قسم به قطرة خونت زعمرخود سيرم فرشتگان همه پشت سرتوصف بستنـد نمازعشـق بخـوان با صـداي تكبيرم چگـونه باتو بگـويم كـه غيـرت اللهي كشيـده ديـدة نامحرمان به تصويرم نوشتـه است«وفایی»به اشك خونينش كه من رضـا به رضـاي خـدا وتقديرم
. باز اربعین رسیده و عشاق صف به صف این گوشه من به گریه و دل رفته آن طرف یک رو سیاه غرق گناهم ولی خدا دلتنگ کربلایم و دیوانه ی نجف ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ به زخم قلب همه عاشقان نمک زده اند که نازدانه ی ارباب را کتک زده اند یکی دو تاست مگر زخم های آبله اش چه می شد این همه سنگین نبود سلسله اش چه می شد این همه بازوی او کبود نبود دلیل قدِّ خمش کوچه ی یهود نبود چه می شد این همه از ناقه اش نمی افتاد نه ... ضربه های سنان را نمی برد از یاد در آسمان کبودش دگر ستاره نداشت چه بود قصه؟ دگر گوش و گوشواره نداشت خدا کند به زمین خورده ها نفس بدهند عقیق سرخ پدر را دوباره پس بدهند خدا کند که دگر سنگ بر جبین نخورد سه ساله ی احدی بی هوا زمین نخورد سزای دخترکی بی پناه، توهین نیست و دست هیچکسی مثل زجر سنگین نیست خرابه حال و هوای خزان گرفته پدر چقدر موی سرت بوی نان گرفته پدر چقدر چشم به راهت شدم ... کجا بودی؟ خدا نکرده مگر زیر دست و پا بودی چقدر وضع تنت نامرتب است پدر هنوز روی لبت رد مرکب است پدر .
رسیده روضه به بازار شام واویلا تمام مرثیه در یک کلام واویلا شدند پرده نشینان آیه ی تطهیر شکنجه در ملأ بار عام واویلا ز کوچه ها همه بوی شراب می آید رسیده قافله در ازدحام واویلا در ازدحام نظرها،سلاله های علی اسیر و خسته و بی احترام واویلا به کوچه های یهودی خبر رسانده کسی رسیده مرحله ی انتقام واویلا به هر اشاره ی سنگی سری زمین می خورد سری به نیزه ندارد دوام واویلا مقابل دل زینب چگونه می شکنند به سنگ کینه جبین امام واویلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕯🥀🍂 🥀 صبح‌ها می‌کنم از عشق، نگاهی به حسین می‌کنم باز از این فاصله، راهی به حسین کردم امروز سلامی ز سر دلتنگـی مُردم از حسرت شش‌گوشه، الهی به حسین اللّهُمَ اَرزُقنـٰا فِی اَلْدُنْیٰا زیٰارَۃ اَلْحُسَیْن وَ فِی اَلْاٰخِرَۃ شِفٰاعَة اَلْحُسَیْن علیه‌السلام 🥀 🕯🥀🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◼️ پانصد هزار نفر به تماشا آمده بودند... در نقلی آمده است: ... در دروازهٔ شهر شام سه روز اسرای آل الله را بازگرفتند تا شهر را بيارايند و هر حُلّى و زيورى و زينتى كه در آن بود، به آيين‌ها بستند به گونه ای كه كسى تابحال چنین نديده بود. ثمّ استَقبَلتْهم مِْن أهلِ الشّامِ زِهاءَ خمس مائة ألف مِن الرّجال و النّساء مَعَ الدّفوف، و خرَجَ أمراءُ النّاسِ مع الطّبولِ و الصّنوجِ و البوقات، ▪️قريب پانصد هزار مرد و زن با دف‌ها و اميران ايشان با طبل‌ها و كوس‌ها و بوق‌ها و دهل‌ها بيرون آمدند؛ و كانَ فيهِم ألوفٌ مِن الرّجالِ و الشّبّانِ و النّسوانِ يَرقصونَ و يَضربونَ بالدّفّ و الصّنج و الطّنبور، و قد تزيّنَ جميعُ أهلِ الشّام بِألوانِ الثّيابِ و الكُحل و الخَضاب . ▪️ چند هزار مرد و جوان و زن، رقص كنان با دف و چنگ و طبل‌زنان، ابه ستقبال آمده بودند. همه اهل شام، دست و پاى خود را از خوشحالی خضاب كرده و سرمه در چشم كشيده و لباس‌های زیبا و رنگارنگ پوشيده بودند. 📚كامل بهايى،ج۲ ص۲۹۲ 📚نفس المهموم،ص۴۳۲ ✍شـام بـلا تیره‌تـر از شـام بود آل رســول و مـلاءِ عـام بود خنده و رقص و کف و دشنام بود فـرق سـر و سنـگ لب بام بود سلسلـه و عتـرت شیرخدا صوت حجاز و سر از تن جدا تار و نی و بَربَط و مضمار و چنگ سینـه‌ی آیینـه‌دلان چنـگ چنـگ روی خـداوند ز خـون گشته رنگ زخم زبان، زخم جگر، زخم سنگ حمله به هر طایرِ سرگشته بود زینب مظلومـه سپر گشته بود کوچه به کوچه است محیط بلا آل محمّـد همــه در ابتــلا شـام شـده سخت‌تـر از کربلا می‌رسد از چار طرف این صلا روسیهی سنگ دلی جارچیست جار زند این سر یک خارجیست اهـل عـزا شـام چراغان شده مشعـل آن رأسِ شهیدان شده شهـر پـر از جلوه‌ی قرآن شده سنـگ نثـار سرِ مهمـان شده سکینه و فاطمه را می‌زنند فاش بگویم، همه را می‌زنند