#امام_حسین
#مناجات
چقدر خیر دیدهایم از محبت حسین
به روی شانههای ماست دست رحمت حسین
زیانزد تمام عالم است مهربانیاش
دل مرا که برده است؟ این عطوفت حسین!
روایت است این که هر سحر فرشته میبرد
سلام صبحگاهی مرا به خدمت حسین
شفیع روز محشر است آجر حسینیه
به این بهانه که درآن شدهست صحبت حسین
چه بهتر است با وضو میان روضه گریه کرد
عبادت است گریههای بر مصیبت حسین
رفیق! روضهخانه سنگر ولایت علیست
هزینه داده است شیعه پای هیئت حسین
رضایت حسین باطناً رضایت خداست
رضایت خداست باطناً رضایت حسین
به یک نظر دل خراب را درست میکند
خدا کند شویم شامل عنایت حسین
نترس! ظرفیت برای حر شدن هنوز هست
رسول ترک حر شدهست با هدایت حسین
گناهکار دوتا قطره اشک بین روضه ریخت
خدا هم از گناه او گذشت بابت حسین
حسین بانیِ قبولِ توبههای آدم است
همین هزار و چند ساله نیست قدمت حسین
به گرد و خاک معجر سه ساله دخترش قسم
برای دردهای ما دواست تربت حسین
به حشر هم قدم که مینهد هنوز بی سر است
قیامتیست لحظهی ورود حضرت حسین
علی محمدی
.
#شهادت_امام_سجاد
مرثیه امام سجاد علیه السلام
روضه برپا بود هر جا آب بود
روضه هایش ذکر بابا آب بود
مقتل جانسوز آقا آب بود:
تشنه لب بود آه اما آب بود
روضه خوانش گاه ظرفی آب شد
گاه گاهی روضه خوان قصاب شد
ماجرای آب آبش کرده بود
غصه ی ارباب آبش کرده بود
مادری بی تاب آبش کرده بود
دختری بی خواب آبش کرده بود
یا خودش بارید دائم یا رباب
روضه می خواندند هر دم با رباب
پیکری را بر زمین پامال دید
شمر را در گودی گودال دید
عمه را بالای تل بی حال دید
لشکری را در پی خلخال دید
هجمه ی شمشیرها یادش نرفت
سنگ ها و تیرها یادش نرفت
هم به تن رخت اسارت دیده بود
خیمه را در وقت غارت دیده بود
از سنان خیلی جسارت دیده بود
از حرامی ها شرارت دیده بود
آتش بی داد دنیا را گرفت
شمر آمد راه زن ها را گرفت
عمه را با دست بسته می زدند
با همان نیزه شکسته می زدند
بچه ها را دسته دسته می زدند
می شدند آنقدر خسته... می زدند
تازیانه جای طفلان خورده بود
زین جهت خیلی به زینب برده بود
با تنش زنجیرها درگیر بود
در غل و زنجیر امّا شیر بود
از نگاه حرمله دلگیر بود
اوجوان بود آه امّا پیر بود
ماجرای شام پشتش را شکست
غصه های شام پشتش را شکست
کوچه های شام پیرش کرده بود
شهر و بار عام پیرش کرده بود
سنگ روی بام پیرش کرده بود
طعنه و دشنام پیرش کرده بود
بی هوا عمامه اش آتش گرفت
مثل زهرا جامه اش آتش گرفت
درد و رنج و غصه ی بسیار دید
از زبان شامیان آزار دید
خواهرانش را سر بازار دید
عمه را در معرض انظار دید
بزم مِی بود و سر و طشتی طلا
خیزران بود و عزیز مصطفی
نیزه بازی با سرش هم جای خود
بوریا و پیکرش هم جای خود
دست بی انگشترش هم جای خود
ماجرای خواهرش هم جای خود
خاک را همسایه ی افلاک کرد
خواهرش را در خرابه خاک کرد
#وحید_محمدی
#امام_سجاد
#امام_سجاد_مرثیه
.
. 💢
#امام_حسین
قسم به اشک، به بارانِ سیدالشهدا (ع)
که می رویم به قربانِ سیدالشهدا
به یا حسین ، جهان را حسینیه سازیم
قسم به ذکرِ حسن جان سیدالشهدا
به گریه ، خنده کنند عده ای و در محشر
به خنده آید ، گریان سیدالشهدا
شبیهِ کوه بمانیم ، پای این پرچم
به دست ماست چو دامان سیدالشهدا
چو بود ، پرده نگه دار غارتش کردند
گواه ما ، تن عریان سید الشهدا
تنور رفت که نانش به اربعین برسد
شدیم سیر به احسان سیدالشهدا
حرم نرفتن و شک را ، محل نده اصلا
که می رویم به فرمان سید الشهدا
بگو به شادیِ ارواحِ کربلائی ها
سلام بر لبِ عطشان سیدالشهدا
#حامد_آقایی- #محرم ۱۴۰۲
#مناجات_امام_حسین_علیه_السلام
.
.
#امام_زمان
''چشم انتظار''
ای ستاره همچو سیّاره دچارت گشته ایم
عاشق و سرگشته درگرد مدارت گشته ایم
ازهمان بدو تولّد گریه مان از هجر توست
با شروع زندگی چشم انتظارت گشته ایم
گاه مخفی می شوی در پرتو مهر علن
گه شکار جلوه های آشکارت گشته ایم
ای قرار جان و دل با ما قراری داشتید
برقرار آن قرار و بی قرارت گشته ایم
در هوای آرزوی تو دل ما آب شد
خاک پای شاهدان شعله بارت گشته ایم
سر زده ،سر زد به روی گونه ی ما آب دل
ای ستاره گریه دنباله دارت گشته ایم
چشم ما روشن در این شبها نما باچشمکی
گرچه ازفرط گناهان شرمسارت گشته ایم
کرده شیطان کفررا تزئین به چشم مردمان
اینطرف ماعدّه ای کم کار یارت گشته ایم
عاشقیم و منتظر اما عقب افتاده از
پاکبازان ره پر افتخارت گشته ایم
آشنا کن جان و دل را با طپش های طلوع
چشم در راه طلوع نوبهارت گشته ایم
📝شاعر:مجید صبوری(آشنا)✍
۱۴۰۲/۵/۲۰
#محرم
......┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#امام_سجاد_علیه_السلام
◾️ إمام سجاد علیهالسلام به وقت افطار آنقدر گریه میکردند که جلوی لباسشان، خیس از اشک میشد و مکرّر میفرمودند:
پدرم را با لب تشنه کشتند...
در احوالات امام سجاد «علیه الصلاة و السلام» آمده است:
بَكَى أَرْبَعِينَ سَنَةً بِدَمْعٍ مَسْفُوحٍ وَ قَلْبٍ مَقْرُوحٍ
▪️ آن حضرت چهل سال با ديدگانى اشكبار و قلبى داغدار بر مصیبت کربلا مىگريست.
یَقطَُع نَهارَه بِصیامِهِ و لَیلَهُ بِقیامِه
▪️شبانه روزش به روزهدارى و شبزندهدارى مىگذشت!
🩸 هنگامى كه غذا براى افطارش حاضر مىشد، از قتلگاه پدر و شهيدان به خون خفتۀ كربلا ياد مىكرد و مىفرمود:
آه از غم و اندوه! اى واى بر اين مصيبت! و مکرّر زمزمه مىكرد و اشك مىريخت و اين جمله را بر زبان مىآورد كه:
قُتِلَ اِبْنُ رَسُولِ اَللَّهِ جَائِعاً
▪️ پسر پيامبر خدا صلیاللهعلیهوآله گرسنه به شهادت رسيد!
قُتِلَ اِبْنُ رَسُولِ اَللَّهِ عَطْشَاناً
▪️پسر پيامبر خدا صلیاللهعلیهوآله را با لب تشنه كشتند!
حَتّی یَبُلُّ بِالدَّمعِ ثِیابُه.
▪️و آنقدر این جمله را میفرمود و مىگريست كه جلوی پیراهن حضرت، خیس از اشک میشد.
📚مثیرالاحزان،ابن نما حلی، ج١ ص١١۵
#امام_سجاد_علیه_السلام
◼️ آه ای بابا !
نگاه آخرت را ...
فریاد غریبیات را ...
تن عریانت را ...
چگونه فراموش کنم ؟!
در نقلی، زید بن صوحان گوید:
سه سال بعد شهادت سیدالشهدا «صلوات اللّه علیه» بر امام سجاد علیهالسلام داخل شدم، دیدم حضرت در محراب عبادت نشسته مناجات میکند و میفرماید:
یا ربّ و یا مَن علَیه مُعوّلی طَوَّلَ اَحزانُنا و اَجرَی دُموعُنا و اَحرَقَ قلوبُنا عَلَی مُصیبةِ ابنِ بِنتِ نبیّکَ الحُسین علیهالسلام و یَبکی و یَصیحُ و یقولُ
▪️ای پروردگار و ای کسی که تکیه گاه من به اوست؛ حزن ما طولانی شد و اشک ما جاری گشت و قلب های ما سوخت بر مصیبت پسر پیغمبر تو حسین صلوات اللّه علیه.
🩸امام سجاد علیهالسلام گریه میکرد و فریاد میکشید و میفرمود:
آه آه کیفَ اَنسَیٰ اِستغاثتَک یا اَبی؟!
و کیف اَنسیٰ نَظرَتَک بَعد نَظرَةٍ؟!
و کیف اَنساکَ و راَیتُک عُریانًا مُرمّلًا بالدّماءِ مُخضّبًا شَیبتُک بِدَمِک
▪️ آه آه چگونه فراموش کنم فریاد غریبیات را ای پدر؟! چگونه فراموش کنم آن نگاه های مکرّر تو را؟! چگونه فراموش کنم عریان و غرقه به خون بودی و محاسنت خضاب از خون بود؟!
و یُکرّر ذلِک حتّی صاحَ و غشَّ فقربتُ الیه و بَکیتُ علَی حُزنِه فَأفاقَ
▪️و این جملات را مکرّر میفرمود تا از هوش رفت. نزدیک شدم و کنار حضرت گریه کردم؛ وقتی به هوش آمد، فرمود:
لا عینٌ أحبَّ اِلَی الله مِن عَینٍ جَرَی دَمعُها علَینا و لا قلبٌ اَکرمَ عندَ الله مِن قلبٍ حَزنَ فی حُزننا و فَرِح لِفَرَحِنا.
▪️هیچ چشمی محبوب تر نزد خدا نیست از چشمی که برای ما گریه کند و قلبی محترم تر نزد خدا نیست از قلبی که برای ما محزون است و برای ما شاد است.
📚 بشارة الباکین،حسین بن عبدالرزاق تبریزی، (خطی) ص ۱۲۱
#امام_سجاد_علیه_السلام
◾️ ذبح یک گوسفند را دیدم
به لب خویش مُشت کوبیدم ...
در نقلی آمده است:
روزی امام زین العابدین علیهالسلام از بازار مدینه عبور میکرد، دید قَصّابی گوسفندی را میکشاند تا آن را در کشتارگاه ذبح نماید.
إمام علیهالسلام به او فرمودند:
آیا این گوسفند را آب دادهای. قصاب گفت: ما قَصّابها تا آب به گوسفند ندهیم او را ذبح نمیکنیم.
🩸امام سجاد علیهالسلام گریه کرد و فرمود:
و اَلهفاهُ عَلَیکَ یا اَبا عَبدِالله، الشّاةُ لا تُذبَحُ حَتّی تُسقی الماءُ وَ اَنتَ اِبنُ رَسُولُ الله تَذبَحُ عَطشانا.
▪️ای داد و بیداد بر مصائب تو ای اباعبدالله! گوسفند بدون نوشاندن آب ذبح نشود ولی با اینکه تو پسر رسول خدا «صلّی الله علیه و آله و سلّم» بودی با لب تشنه سر از بدنت جدا کردند.
📚مأساة الحسین علیهالسلام ص۱۵۳
📚زندگانی امام سجاد علیهالسلام، اشتهاردی ص۵۷.