چرخید و پیش آورد رنگ دیگری را
شاید بنوشاند شرنگ دیگری را
تا وصل « شیدا » برد و« رسوا » بازگرداند
مهتاب کوهستان پلنگ دیگری را
دیوانه وار از ماه رفتم تا لب چاه
انداختم در چاه سنگ دیری را
بر تار« چنگ » دیگری زد،چنگ« دیگر »
بر تار زد بر تار چنگ دیگری را
دست پشیمانی به پیشانی گرفتم
یک ننگ پوشانید ننگ دیگری را!
.
#فاضل_نظری | #اقلیت | #رسوا
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به دریا میزنم! شاید به سوی ساحلی دیگر
مگر آسان نماید مشکلم را مشکلی دیگر
من از روزی که دل بستم به چشمان تو می دیدم
که چشمان تو می افتند دنبال دلی دیگر
به هر کس دل ببندم بعد از این خود نیز می دانم
به جز اندوه دل کندن ندارد حاصلی دیگر
من از آغاز در خاکم نمی از عشق می بینم
مرا می ساختند ای کاش، از آب و گلی دیگر
طوافم لحظه دیدار چشمان تو باطل شد
من اما همچنان در فکر دور باطلی دیگر
به دنبال کسی جامانده از پرواز می گردم
مگر بیدار سازد غافلی را، غافلی دیگر
کتاب: #گریه_های_امپراتور
#فاضل_نظری
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چه غم وقتی جهان از عشق نامی تازه میگیرد
از این بیآبرویی نام ما آوازه میگیرد
من از خوش باوری در پیلهی خود فکر میکردم
خدا دارد فقط صبر مرا اندازه میگیرد
به روی ما به شرط بندگی در میگشاید عشق
عجب داروغهای! باج سر دروازه میگیرد
چرا ای مرگ میخندی؟ نه میخوانی! نه میبندی!
کتابی را که از خون جگر شیرازه میگیرد
ملال آورتر از تکرار رنجی نیست در عالم
نخستین روز خلقت غنچه را خمیازه میگیرد
#فاضل_نظری
#ضد📒
#دایره
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
من تو را از آرزوهایت جدا کردم، ببخش
من به اسم لطف در حقت جفا کردم ببخش
با گمان عشق دل بستم به مهر این و آن
با تو و تنهاییات ای دل چهها کردم ببخش
من فقط یک بار بخت زندگانی داشتم
در مسیر آزمودن گر خطا کردم ببخش
کودکی بودم که مسحور از تماشا میدوید
گاه اگر در راه دستت را رها کردم ببخش
داستان خضر و موسی بحث عشق و عقل بود
چون نفهمیدم، چرا چون و چرا کردم! ببخش
تا گشودم پیلهام را آتشت را یافتم
سوختم ای شمع و جشنت را عزا کردم ببخش
از کنارم رد شدی، رفتی و فهمیدم تویی
آه قدری دیر نامت را صدا کردم ببخش
#فاضل_نظری
#وجود
#آزمون_و_خطا
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ز هرچه دلخوشی و دلخوریست بیزارم
از اینکه فکر کنم عشق چیست بیزارم
از آنکه بین رقیبان مرا شناخت، ولی
به طعنه از همه پرسید کیست؟ بیزارم
از آنکه اشک مرا دید و بر غمم خندید
وزآنکه بر سر خاکم گریست بیزارم
از آنچه عمر به آن گفتهاند و در هر حال
به جز گذشته و آینده نیست بیزارم
تو کیستی که مرا شادمان کنی ای چرخ؟
بگرد خواهی و خواهی بایست! بیزارم
#فاضل_نظری
#وجود
#آینده_در_گذشته
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نسبت عشق به من نسبت جان است به تن
تو بگو من به تو مشتاق ترم یا تو به من؟
زنده ام بی تو همین قدر که دارم نفسی
از جدایی نتوان گفت به جز آه سخن
بعد از این در دل من، شوق رهایی هم نیست
این هم از عاقبت از قفس آزاد شدن
وای بر من که در این بازی بی سود و زیان
پیش پیمان شکنی چون تو شدم عهدشکن
باز با گریه به آغوش تو برمی گردم
چون غریبی که خودش را برساند به وطن
تو اگر یوسف خود را نشناسی عجب است
ای که بینا شده چشم تو ز یک پیراهن
#فاضل_نظری
|#کتاب
#شوق_رهایی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هزاران آه در یک سینهی دلتنگ جا دارد
دل اندوهگینم هرچه دارد از شما دارد
نگاهم ساکن میخانهی چشم تو شد اما
نمیدانست این ساقی فقط جام بلا دارد
چرا اینقدر در آیینه حیرانم خداوندا !
چقد این چشمِ خونپالا نگاهی آشنا دارد
تماشا، آشنایی، بیوفایی بعد تنهایی
دل دیوانهی ما با تو چندین ماجرا دارد
به شوقِ یک سر سوزن وفا در شهر میگردم
متاعی را که من با جان خریدارم، کجا دارد؟
#هادی_محمدحسنی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در روزهای بینفسی همنفس کجاست
یک عشق یک تبسم دور از هوس کجاست
من خسته از رهایی و بیسرپناهیام
بال و پری نمانده برایم قفس کجاست
گفتی مگو به هیچکسی راز خویش را
من حاضرم بگویم آن هیچکس کجاست
برگرد ای جوانی از دست رفتهام
ای عمر اشتیاق قدیم تو پس کجاست؟
فریاد میزنیم و به جایی نمیرسد
نشنیده ماند نالهی ما دادرس کجاست
#عطیهسادات_حجتی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
💭
از هرچه هست و نيست گذشتم, ولی هنوز
در مرز چشمهای تو گيرم، فقط همين
با ديدنت زبانِ دلم بند آمدهست
شاعر شدم که لال نميرم فقط همين!
#محمدعلی_بهمنی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مَجمَعِ خوبی و لطف است عِذار چو مَهَش
لیکَنَش مِهر و وفا نیست خدایا بِدَهَش
دلبرم شاهد و طفل است و به بازی روزی
بِکُشد زارم و در شرع نباشد گُنَهَش
من همان بِه که از او نیک نگه دارم دل
که بد و نیک ندیدهست و ندارد نِگَهَش
بویِ شیر از لبِ همچون شِکَرَش میآید
گر چه خون میچکد از شیوهٔ چشمِ سیَهَش
چارده ساله بُتی چابُکِ شیرین دارم
که به جان حلقه به گوش است، مَهِ چاردَهَش
از پِی آن گُلِ نورَستِه دلِ ما یارب
خود کجا شد که ندیدیم در این چند گَهَش
یارِ دلدارِ من ار قلب بدین سان شِکَنَد
بِبَرَد زود به جانداریِ خود پادشهش
جان به شکرانه کنم صرف گَر آن دانهٔ دُر
صدفِ سینهٔ حافظ بُوَد آرامگَهَش
#حافظ
- غزل شمارهٔ ۲۸۹
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دور نیست
روزگار وصل یار ای اهل عالم دور نیست
تا که اسباب فرج گردد فراهم دور نیست
من یقین دارم که نزدیکست ایام وصال
تا قیام منجی عالم مسلم دور نیست
شک ندارم عنقریب آید سپهسالار عشق
تا زند بر روی بام کعبه پرچم دور نیست
از جوار کعبه می¬آید امام المنتظر
انسجام کُفر را تا پاشد از هم دور نیست
او وصی الانبیاء و نور چشم اولیاست
تا شود از مقدمش گلزار عالم دور نیست
سرنگون گردد بساط کفر و بنیاد نفاق
حق شود در سایه عدلش مکرّم دور نیست
قائم مالک رقاب و جبرئیلش در رکاب
تا شود تفسیر از و آیات محکم دور نیست
آخرین ماه ولایت آنکه در یوم القیام
اقتدا بر او کند عیسی ابن مریم دور نیست
جمعه ها بگذشته اما جمعه ای آید پدید
نازنین ماهی ز پشت ابر کم کم دور نیست
آفتاب بی غروبش می¬کند حتماً طلوع
تا بتابد نور آن مهر مجسّم دور نیست
می شود پائیز هجرانش «مقدم» چون بهار
تا شود گلزار هستی سبز و خرم دور نیست
#مقدم
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
بسم الله الرحمن الرحیم🥀
یا رحمن یا رحیم🥀
روضه همسر جوان (مرد)(2)
شب جمعه
سوم هفتم چهلم وسالگرد🥀)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
)شعرسبک دشتی)
♦️فلک دیدی چه خاکی برسرم کرد
♦️به زیر خاک آخرهمسرم کرد
♦️بنال ای سینه ی غمناک اینجا
♦️که باشد هستیم درخاک اینجا
♦️الاای همسرنیکو فر من
♦️نگردد مردن تو باور من
♦️چگونه قلب من آرام گیرد
♦️چگونه انس باایام گیرد
⬅️(هرکجای خانه رانگاه می کنم همسرم خاطرات تو می بینم عزیزم هنوز زودبود منو تنها بگذاری عزیزم مگرباورم میشه تو نیستی اما چه کنم با تقدیر وقسمتم که این چنین بود
امامادراین عزیز کجا نشسته ای زبان حال شما رابگم
🔸گرفته غم فضای خانه ی ما
🔸سیه پوش تو شدکاشانه ی ما
🔸گرفتاری من ازحد فزون است
🔸(مادرجان )دلم ازمرگ تو دریای خون است
🔸توگل بودی چه وقت چیدنت بود
مادر
🔸چه وقت زیرخاک خوابیدنت بود
😭😭
🔸بنال ای دل که قلبم بی شکیب است
🔸دلم محتاج درمان وطبیب است
🔸خداوندا چه آمد برسرمن
🔸زکف رفت آن گرامی همسرمن
🔸تو عزیزم رفتی وازما بریدی
به سوی آسمان ها پرکشیدی😭😭⬅️مجلس امروز به مناسبت سالگرد پسری مهربان همسری دلسوز برگزارشده اما عزیزانی که داغ دیدید
خانواده محترم .........شما فرزندی جوانی را ازدست دادید حالا مدت یک سال است که جای خالی جوانتان را احساس می کنید اما رفتن جوان هم برای مادر سخت است وهم وخواهر وهم برای همسر که عزیزه شه اما ازاین مرحوم یک بچه کوچک به یادگار مانده اما خدا کنه هیچ کسی را داغ پدر نشان نده اما این عزیز کوچولو چه میگه میگه باباجان زود بود منو مامان تنها بگذاری بابا زود بود یتیم بشیم
یتیمی درد بی درمان یتیمی
یتیمی خواری دوران یتیمی
الهی طفلی بی بابا نباشد
اگر باشد در این سامان نباشد
انشاءالله خداوند به همه شما صبر بده داغ برادربرای خواهر سخته چون علاقه زیاد به برادر داره عزیزان حضرت زینب
یک لحظه ازامام حسبن جدا نبود اما امروز همه دوستان آشنایان ،فامیل آمدند درکنارتان بودند به شما تسلیت گفتند
اماحالا دلها آماده شد
شب جمعه شب زیارتی عزیز فاطمه است هرمادری که داغ فرزند ببیند شب جمعه ان مادرداغ دیده می یاد کنارقبر عزیزش رسم روزگار (رسم دنیا ) همین است لذا میگن شب جمعه مادر پهلو شکسته کربلاست
نوجوان مرده خبر از دل لیلا دارد
به خدا مادر اکبر چه سحرها دارد
به گمانم نرسد مرگ جوان آسان است
هرکه خون گریه کند بهرجوان جادارد
انشالا دعا کنید هیچ خانواده ای هیچ پدری هیچ مادری مبتلا نشه
چون شب جمعه شود مادر هر مرده جوان
برسرقبر جوان ناله وغوقا دارد
شب جمعه بی بی دو عالم این مادر غم دیده کربلاست مهمان ابا عبدالله است مگر چه کردند کربلا با عزیزفاطمه ای عزاداران )شعیان امیرالمو منین کاری کردند کربلا با عزیز فاطمه که آه وناله وفریادشان بلند شد اجرو مزد همه شما عزاداران بامادر پهلو شکسته
)راوی میگه)روزعاشورا شمر لنت الله علیه از گودی قتلگاه امد بیرون اما لرزه براندامش افتاده تمام این دست وپاه تمام این بدن می لرزه میگه رفتم سوال کردم چرا لرزه به اندامت افتاد درجواب گفت آن لحظه ای که من بر روی سینه ای عزیزفاطمه بودم
وای حسین وای حسین😭😭😭
گفت آن لحظه ای که من داشتم سر از بدن جدا می کردم در ان لحظات از گوشه گودال قتلگاه صدای ناله ای شنیده می شد از ان وقتی که ان صدا به گوشم رسید لرزه به اندام افتاد
مگر چه صدای بود چه ناله ای بود چه فریادی بود 😭😭
ناله مادری بودکه فریاد می زد غریب مادر حسین مظلوم مادر حسین شهید مادر حسین😭😭
شب جمعه است شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند
ایا ای تشنه لب مادر حسین جان
به خون اغشته ای مادرحسین جان
انشالا یک شب جمعه ای من وشما کربلا باشیم
آه کربلا رفته ها ای کسانی که دل تنگ کربلا شدید شب جمعه مادر کربلاست کنار ضریح شش گوشه
یاحسین یا حسین😭
ایا ای تشنه لب مادر حسین جان 😭
به خون اغشته ای مادر حسین جان
چرا بی سرفتاده پیکر تو مادر
به روی نیزه ها بینم سر تو
حسین آرام جانم حسین روح روانم
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
تایپ وارسال مداح اهل بیت (ع)احمد بهزادی
التماس دعا
🥀🥀🥀🌹🌹🌹