eitaa logo
کانون ذاکران امام حسین زرند
259 دنبال‌کننده
628 عکس
173 ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ختم پدر (2)🥀🥀 امام سجاد(ع) روز اول کوتا ومختصر بسم الله الرحمن الرحیم یارحمن ویا رحیم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ * غم مرگ پدر کوچک غمی نیست جگر می سوزدو درد کمی نیست پدر زیبا گل باغ وجود است که بی او زندگی جز ماتمی نیست ▪️▪️▪️▪️▪️ 🔸اگرچه هرغمی دشوار ازبهر بشر باشد 🔸غم مرگ پدرازهر غمی دشوارتر باشد 🔸نمی داند کسی اندازه درد یتیمی را 🔸مگر ان کس که از درد یتیمی باخبرباشد اما می بینم درگوشه ای از قبر فرزندان مرحوم نشسته اند از فراق بابا ناله می کنند اما گوشه دیگرقبربرادران مرحوم نشسته اند ازغم برادر می نالند اما یا ابا عبدالله می خوام زبان حال فرزندان مرحوم رابگم 🔸باورم نیست پدر رفتی وخاموش شدی 🔸ترک ما کردی و باخاک هم آغوش شدی 🔸خانه را نوری اگر بود ز رخسار تو بود آخه بمیرم بابای خوبم آخه بمیرم بابای مهربانم 🔸ای چراغ دل ما ازچه تو خاموش شدی باباجان)🔸جای خالی تورا باچه نگاهی بنگرم 🔸ای همای دل وجان ازچه تو خاموش شدی اما خانواده محترم.....شما آمدید بدن نازنین بابا راغسل دادید ،کفن کردید، بااحترام به خاک سپردید همه دوستان آشنایان، فامیل،واقشار مردم آمدند درتشیع جنازه بابایتان شرکت کردند به شما تسلیت گفتند شما رادلداری دادند اما دلها بسوزه بر امام سجاد (ع) که وقتی خواست بدن بابا را دفن کنه فرمود بنی اسد برید برای من یک تکه بوریا بیارید امام سجاد این بوریا را زیر بدن قرارداد بدن بابا را گذاشت داخل قبر اما عزیزانی که بابا ازدست دادید رسمه دربین ما مسامانا که میت باید رو به قبله باشه چه کرد امام سجاد بنی اسد میگه دیدیم آقا از قبر بیرون نمی یاد دیدیم لبها را گذاشته بر رگهای بریده بابا اماجمله آخرو التماس دعا اگر کشتند چرا آبت نداند ازآن دره کم یابت ندادن اگر کشتند چرا دفنت نکردند کفن بر قد صدچاکت نکردند لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
عرض تسلیت فرا رسیدن سالروز شهادت سیدالساجدین علیه السلام ویژگی های شاخص امام سجاد علیه السلام ویژگیهای امام‌ سجاد علیه السلام امام زین‌العابدین دارای اوصاف وویژگیهای متفاوتی بود، نخست آنکه عینا چون رسول خدا(ص) عمل می کرد، خواهان خدا و مومن به قیامت بود و ذکر فراوان می گفت و من برای حضور در جلسه امام سجاد(ع) نیت کرده ام که یک نکته از برکات وجود ایشان را به زندگی خود تسری دهم. امام سجاد علیه السلام مظهر عفو خدا از ویژگی‌های ممتاز امام سجاد(ع)، اخلاق نیکو بود. او مظهر عفو خدا بود و به سادگی از مجرمان می‌گذشت. مردم تحت تأثیر تبلیغات امویان، از او عیب‌جویی کرده و زبان به بدگویی و درشت‌گویی زده و خاطر حضرت را می‌رنجاندند، اما هر بار ملایمت و بردباری و برخورد محبت‌آمیز او رامی دیدند و از کرده‏ى خود شرمگین می‌شدند تمسک به عترت و سنت رسول خدا تمسک به عترت و سنت رسول خدا انسان را در مسیر نگاه می دارد، در زمان امام سجاد(ع) کسانی راه را گم کردند که علم، قدرت، سیاست داشتند اما دنباله رو این ۲ مولفه نبودند و دیگران را به همراه خود به گمراهی کشاندند. خاصیت باقرآن وعترت بودن در هر میدانی اعم از سیاست، تجارت، میدان اصلاح نفس، اگر با قرآن و عترت باشیم و به این دو متمسک شویم گمراه نمی شویم شهادت امام سجاد (ع): ‏ ولید بن عبدالملک مانند دیگر زمامداران ستمگر آن زمان، از شهرت و محبوبیت امام چهارم (ع) بیمناک بود وازشخصیت و نفوذ روحانی آن حضرت به شدت رنج می‌برد. او می‌ترسید که مردم گرد آن حضرت جمع شده برای سلطنت و حکومت او خطری بوجود آورند. از این رو نتوانست وجود آن بزرگوار را تحمل کند و سرانجام، آن حضرت را پس از یک زندگی سراسر رنج و مبارزه، در 12 محرم، سال 95 هـ. ق ودرسن 57سالگی به وسیله ی هشام بن عبدالملک مسموم کرد و به شهادت رساند [شافعى، محمد بن طلحه، مطالب السؤول، ص 77.  شیخ صدوق، علل الشرایع، ج 1، ص 233. التماس دعا کانون ذاکران امام حسین زرند
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
🔹خداحافظ...🔹 ما را نمانده است دگر وقت گفتگو تا درد خویش با تو بگوییم موبه‌مو از خار گرچه گرد حرم پاک کرده‌ای تا شام و کوفه راه درازی‌ست پیش رو خون، گوشواره‌ها زده بر گوش‌هایمان صد بغض مانده جای گلوبند در گلو تنها گذاشتیم تنت را و می‌رویم اما سر تو همسفر ماست کوبه‌کو بی‌تاب نیستیم... خداحافظت پدر! بی‌آب نیستیم... خداحافظت عمو! 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
علیه‌السلام 🔹خندۀ فتح🔹 کوفه میدان نبرد و سرِ نی سنگر توست علمِ نصرِ خدا تا صف محشر، سر توست محشری کرده به پا قصۀ عاشورایت که جهان تا صف محشر همه‌جا محشر توست با وجودی که کند گریه به تو چشم وجود خندۀ فتح به لب‌های علی‌اصغر توست به علمداری و سقایی عباس قسم در رگ نسل جوان، خونِ علی‌اکبر توست کس نگوید که تو تنها و غریبی هرگز که همه عالم ایجاد پر از لشکر توست تو خداوند جهادی، به خداوند قسم زینبِ فاطمه تا حشر پیام‌آور توست... چه شود دست کرم بر سر «میثم» بکشی ای که بر روی سنان، دست خدا بر سر توست 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
علیهاالسلام 🔹کاروان نیزه🔹 بر روی محملی که به منبر شبیه بود سرداد خطبه‌ای که به خنجر شبیه بود یک سو سپاه کوفه و یک سو سپاه شام تنهایی‌اش چقدر به حیدر شبیه بود یک زن که در محاصرۀ تازیانه‌ها از حق که نگذریم، به مادر شبیه بود.. سردار بود و پشت سرش بی‌شمار سر آن کاروان نیزه به لشکر شبیه بود گفت از حسین و سنگ‌دلان هم به سر زدند حال و هوای کوفه به محشر شبیه بود اندوه خواهرانگی‌اش را کسی ندید از بس که غیرتش به برادر شبیه بود.. قصه به سر شد و دلم آرام شد، ولی حالم به روضۀ شب آخر شبیه بود 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
علیهاالسلام 🔹خطابۀ خورشید🔹 مسافرم من و گم کرده کوکب اقبال نه شوق بدرقه دارم، نه شور استقبال... من از نواحی «اللهُ نور» می‌آیم من از زیارت سر در تنور می‌آیم من از مشاهدهٔ مسجدالحرام وفا من از طواف حریم حضور می‌آیم درون سینه‌ام، اشراق وادی سیناست من از مجاورت کوه طور می‌آیم سفیر گلشن قدسم، همای اوج شرف شکسته بال و پر، اما صبور می‌آیم هزار مرتبه نزدیک بود جان بدهم اگرچه زنده ز آفاق دور می‌آیم ضمیر روشنم آیینهٔ فریبایی‌ست و نقش خاطر من آنچه هست، زیبایی‌ست سرود درد به احوال خسته می‌خوانم نماز نافله‌ام را، نشسته می‌خوانم... ز باغ با خود، عطر شکوفه آوردم پیام خون و شرف را به کوفه آوردم سِپُرد کشتی صبرم، عنان به موج آن روز صدای شیون مردم گرفت، اوج آن روز چو لب گشودم و فرمان «اُسکُتوا» دادم به شکوهِ پنجره بستم، به اشک رو دادم به کوفه دشمن دیرین سپر به قهر افکند سکوت، سایهٔ سنگین به روی شهر افکند میان آن همه خاکستر فراموشی صدای زنگ جرس‌ها، گرفت خاموشی چو من به مردم پیمان‌شکن، سخن گفتم صدا صدای علی بود، من سخن گفتم ... :: هلا جماعت نیرنگ‌باز، گریه کنید چو شمع کُشته، بسوزید و باز گریه کنید اگر به عرش برآید خروشِ خشم شما خداکند نشود خشک، اشک چشم شما شما که دامن حق را ز کف رها کردید شما که رشتهٔ خود را دوباره وا کردید شما که سبزهٔ روییده روی مُردابید شما که دشمن بیداری و گران‌خوابید شما ز چشمهٔ خورشید دور می‌مانید شما به نقرهٔ آذین گور می‌مانید شما که روبروی داغ لاله اِستادید چه تحفه‌ای پی فردای خود فرستادید؟ شما که سست نهادید و زشت رفتارید به شعله شعلهٔ خشم خدا گرفتارید عذاب و لعنت جاوید مستحَقّ شماست به‌جای خنده، بگریید، گریه حَقّ شماست شما که سینه به نیرنگ و رنگ آلودید شما که دامن خود را به ننگ آلودید دریغ، این شب حسرت سحر نمی‌گردد به جوی، آبروی رفته برنمی‌گردد به خون نشست دل از ظلم بی‌دریغ شما شکست نخل نبوت به دست و تیغ شما شما که سید اهل بهشت را کشتید چراغ صاعقهٔ سرنوشت را کشتید گرفت پرده به رخ آفتاب و خم شد ماه چو ریخت خونِ جگرگوشهٔ رسول الله... به جای سود ز سودای خود زیان بُردید امید و عاطفه را نیز از میان بردید شما که سکّهٔ ذلت به نامتان خورده‌ست کجا شمیم وفا بر مشامتان خورده‌ست؟ شما که در چمن وحی آتش افروزید در آتشی که بر افروختید می‌سوزید چه ظلم‌ها که در آن دشتِ لاله‌گون کردید چه نازنین جگری از رسول، خون کردید چه غنچه‌ها که دل آزرده در حجاب شدند به جرم پرده‌نشینی ز شرم آب شدند از این مصیبت و غم آسمان نشست به خون زمین محیط بلا شد، زمان نشست به خون فضا اگر چه پر از ناله‌های زارِ شماست شکنجه‌های الهی در انتظار شماست مصیبت از سرتان سایه کم نخواهد کرد کسی به یاری‌تان، قد علم نخواهد کرد شمیم رحمت حق بر مشامتان مَرِساد و قال عَزَّوَجَل: رَبّکُم لَبِالمِرصادِ :: سخن رسید به اینجا که ماهِ من سَر زد کبوتر دلم از شوق دیدنش پر زد هلال یک شبه‌ام را به من نشان دادند دوباره نور به این چشم خون‌فشان دادند... به کاروان شقایق به یاس‌های کبود نسیم عاطفه از یار مهربان دادند دوباره در رگ من خون تازه جاری شد دوباره قلب صبور مرا تکان دادند دوباره عشق به تاراج هوشم آمده بود صدای قاری قرآن به گوشم آمده بود به شوق آن‌که به باغ بنفشه سر بزند دوباره همسفر گل‌فروشم آمده بود صدای روح‌نوازش غم از دلم می‌برد اگرچه کوه غمی روی دوشم آمده بود دلم چو محمل من روشن است می‌دانم صدا صدای حسین من است، می‌دانم هلال یک‌شبهٔ من که روبروی منی! که آگه از دل تنگ و بهانه‌جوی منی!... خوش است گرد ملال از رخ تو پاک کنم خدا نکرده گریبان صبر چاک کنم بیا که چهرهٔ ماهت غم از دلم بِبَرد ز موج‌خیز حوادث به ساحلم بِبَرد... شبی که خواهر تو در نماز نافله بود تو باز، گوشهٔ چشمت به سوی قافله بود چو خار، با گل یاسین سَرِ مقابله داشت سه‌ساله دختر تو پایِ پُر ز آبله داشت... امام آینه‌ها طوقِ گُل به گردن داشت امیـر قافـلهٔ نور غُل به گردن داشت مصیبتی که دلِ «سَهلِ ساعدی» خون شد ز غصه نخل وفا مثل بید مجنون شد برای دیدن ما صف نمی‌زدند ای کاش میان گریهٔ ما کف نمی‌زدند ای کاش... کویر، نورِ تو را دید و دشت زر گردید سر تو آینه‌گردانِ طشت زر گردید الا مسافر کُنج تنور و دِیْر بیا مُصاحب دل زینب! سفر بخیر بیا اگر چه آیتی از دلبری‌ست گیسویت چه روی داده که خاکستری‌ست گیسویت؟ سکوت در رَبَذه از ابی‌ذران هیهات لب و تلاوت قرآن و خیزران هیهات خدا کند پس از این آفتاب شرم کند عطش بنوشد و از روی آب شرم کند ستاره‌ای پس از این اتفاق سر نزند «شفق» نتابد و ماه از محاق سر نزند 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
ای شام، کربلای تو یا زین العابدین دل بزم ابتلای تو یا زین العابدین یک عمر در فراق جوانان هاشمی شد خونِ دل غذایِ تو یا زین العابدین در بین خنده و کف و شادی گریستند زنجیرها برای تو یا زین العابدین چشم حسین و چشم شهیدان کربلا گریند در عزای تو یا زین العابدین ای کاش پر شود عوض اشک چشم ما از خون ساق پای تو یا زین العابدین در حیرتم که از چه به زنجیر بسته شد دست گره گشای تو یا زین العابدین 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 eitaa.com/jannatolmahdi
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
ای ماه سرخ نیزه ها،سالار زینب قرآن بخوان ای کعبه ی سیار زینب ابروی تو از سنگ باران در امان نیست شیب الخضیبی همچنان دلدار زینب تا چشم در چشمت شدم تو چشم بستی از شرم حال کوچه و بازار زینب این روزها دور و برم پر از حرامی ست دیدی کجا افتاده آخر کار زینب من رمیِ شیطان می کنم با دست بسته تکرار زهرا می شود پیکار زینب شرط مواسات است اینجا سرشکستن حسن کردی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
مادر میان کوچه ها یکبار اگر رفت دختر چهل منزل میان هر گذر رفت مادر میان آتش در معجرش سوخت دختر به زور آستین معجر به سر رفت مادر میان‌ چهل نفر افتاد اما دختر میان حلقۀ صدها نفر رفت مادر اگر با درد پهلو رفت مسجد دختر به کاخ شام با درد کمر رفت مادر اگر باگوش پاره خانه برگشت دختر به ویرانه ولی پاره جگر رفت مادر به پیش دیدۀ انصار افتاد دختر به پیش چشم قومی بدنظر رفت سیدپوریا هاشمی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اشعار ناب آیینی: در سفر می زدند ، ما ها را هر گذر می زدند ، ما ها را یک نفر "یا حسین" اگر می گفت صد نفر می زدند ، ما ها را سیلی و تازیانه ها کم بود ... با سپر می زدند ، ما ها را نه به لب های تو فقط ، پای طشت زر می زدند ، ما ها را وای اگر یک نفر "علی" می گفت این قدر می زدند ، ما ها را پشت دروازه های شام ای وای یاد ِ در می زدند ، ما ها را دخترت تا تو را صدا می زد بیشتر ، می زدند ، ما ها را وسط کوچه ی یهودی ها ... در به در می زدند ، ما ها را توی خواب و به وقت بیداری بی خبر می زدند ، ما ها را در خرابه به سیلی و شلاق تا سحر می زدند ، ما ها را ای فدای سرت ، هر چند... مستمر می زدند ، ما ها را روح الله قناعتیان 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 چشم تو سمت من دل من گير نيزه هاست اين سينه پاره پاره شمشير نيزه هاست عشقت مرا به كوچه و بازار مي كشد زينب اسير رشته زنجير نيزه هاست سر خي معجر من و پيشانيت حسين اثبات آيه آيه تفسير نيزه هاست اي لاله اي كه خون چكد از ساقه ات هنوز اين زخم هاي وا شده تقصير نيزه هاست قرآن مخوان دوباره كه يكبار ديده ام آن سنگ ها كه بابت تقدير نيزه هاست قرآن مخوان كه پيرزني روي بام ها در انتظار پاسخ تكبير نيزه هاست اين گيسوان پخش شده بين كوچه ها از ردپاي رأس تو در زير نيزه هاست حالا به اين بهانه نگاهش به سوي ماست نامحرمي كه چشم و دلش سير نيزه هاست در بين راه نيزه تو ايستاده بود جا ماندن كه باعث تأخير نيزه هاست؟ ** گفتم كه چند لحظه بخوابم ولي نشد اين خواب هم تجسم تصوير نيزه هاست محمدعلي بياباني 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 . با سنگ های تیز بهم خورده روی تو جا خوش نموده نیزه چرا در گلوی تو تا باز شد لبان تو ،قاریِّ محترم پرتاب شد زهر طرفی سنگ سوی تو من تار ، تار، موی تو را شانه می زدم حالا ز چوبِ نیزه کنم جمع موی تو یک بخش ِصورت تو میان تنور سوخت از آن به بعد گشته عوض رنگ و بوی تو خیلی عوض شدی زصدا می شِناسَمَت هربار محملم برِسَد روبروی تو هرروز خونِ تازه می آید ز حنجرت از بس ترک ترک شده شکلِ سبویِ تو قرآن بخوان زحرمتِ زینب دفاع کن بازی نموده شایعه با آبروی تو رجاله ها به صورت تو سنگ می زدند برپرده های محمل ما چنگ می زدند قاسم نعمتی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 طایر وحی ام و گردیده جدا بال و پرم زخم ها مانده ز هر زخم زبان بر جگرم منم آن یار سفر کرده که تا شام بود سر پاک شهدا بر سر نی هم سفرم مردم شام نخندید که بر نوک سنان می کند گریه برایم سر پاک پدرم سنگ هایی که به فرقم ز ره کینه زدید گریه کردند به حال من و بر زخم سرم پدرم کشته شد اینک بگذارید از شام عمه و خواهر خود را به مدینه ببرم خار و خاشاک و کف و کعب نی و سنگ بس است نزنید این همه لبخند به زخم جگرم سر بابا به سر نیزه و من گام به گام با سر و قاتل و با عمۀ خود رهسپرم دل شب نافله می خوانم و در حال نماز سر نورانی باباست چراغ سحرم با وجودی که عدو بر سر من آتش ریخت شسته شد حلقۀ زنجیر ز اشک بصرم همه جا در شرر نالۀ "میثم" پیداست شعلۀ ناله و سوز جگر و چشم ترم استاد سازگار 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اشعار ناب آیینی: باسجده هاش زینت سجاده ها شده است سجاده اش ادامه ی عرش خدا شده است مجموعه ی تمام ِ صفات ِ پیمبران آئینه ی تمام نمای خدا شده است در صورتش پیمبر و در سیرتش علی در مهربانی آینه ی مجتبی شده است هم افتخار قوم بنی هاشم از عرب هم افتخار مردم ایران ما شده است ارباب بوده است ولی از فروتنی هم سفره ی ویتیم و فقیر وگدا شده اس ت محصول کیسه ی سردوشش به نیمه شب نان و پنیر خانه ی صد بینوا شده است بیمارمصلحت شده امابه دست خویش بیماری تمام جهان را دوا شده است در معرکه نبوده ولی راز دشمنان باذوالفقارخطبه ی اوبرملا شده است 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 eitaa.com/jannatolmahdi تو یادگار حسینی که کربلا دیدی شبیه عمّه ی مظلومه ات بلا دیدی "سری به نیزه بلند است"را شما دیدی و غارت حرم و خیمه گاه را دیدی دو چشم گریه ی تو تا همیشه آباد است در این سکوت تو صدها هزار فریاد است برای گریه ات آقا اشاره کافی بود همین که چشم تو بینَد سه ساله کافی بود گلوی نازک یک شیرخواره کافی بود به آب دادن ذبحی نظاره کافی بود تو را به غصّه چهل سال مبتلا دیدند به لحظهْ لحظهْ گریز تو کربلا دیدند اگرچه عصر دهم قسمت تو غم گردید که سایه ی پدرت از سر تو کم گردید نصیب تو فقط آه و غم و اَلَم گردید ز بار غصّه ی یاران قَدِ تو خم گردید اگرچه تبْ نگهت را ز درد، تیره نمود خدا برای امامت تو را ذخیره نمود دلتْ ز داغِ اسارت غمِ فراوان داشت دو پلک چشم ترِ تو همیشه باران داشت همیشه خاطرِ تو یادی از شهیدان داشت به سینه روضهء مکشوف چون هزاران داشت سه شعبه دیدی و تیر و گلوی اصغر را تو تیغ دیدی و خنجر به روی حنجر را به نوک نی سرِ خورشید ماه قافله بود نگاهبان سر شیرخواره حرمله بود به دست و پای تو دراین مسیر سلسله بود غمی که کُشته تو را شام بود و هلهله بود شهادت ارث شما بود و افتخار شما به ظلمْ، سوی اسارت کشید کار شما چه رفت بر دل غمدیده ات به دفن پدر درون قبر زدی ناله ای ز سوز جگر سری نمانده کنی رو به سوی قبله دگر رواست خون بشود جاری از غمت ز بصر به دفن شاه شهیدان کفن نبود آنروز به زیر آن همه نیزه بدن نبود آنروز وحید دکامین 🔹 کانون ذاکران امام حسین زرند
https://eitaa.com/joinchat/3769500095C08b9d2a8c4 به درخواست دوستان گروه مکتب الزهرا س در ایتا تشکیل شد لینک گروه هیات فرهنگی مذهبی مکتب الزهرا س زنگی آباد کرمان جهت اطلاع از فعالیت‌های این هیات به این گروه بپیونیدید