eitaa logo
کانون ذاکران امام حسین زرند
259 دنبال‌کننده
628 عکس
174 ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۶ (سرود حضرت معصومه س) بر رضا خواهری مظلومه آمد همه شادی کنید معصومه آمد شهر یثرب شده چون وادی طور قلب شیعه بود در شادی و شور دختر نجمه و موسی بن جعفر آمده در جهان نور الا نور بر رضا خواهری مظلومه آمد همه شادی کنید معصومه آمد٢ گل خیرالنساء آمد خوش آمد عزیز مرتضی آمد خوش آمد امشب از لطف خاص حضرت حق همه هست رضا آمد خوش آمد بر رضا خواهری مظلومه آمد همه شادی کنید معصومه آمد٢ در سپهر ولا سر زد یکی ماه گل باغ ولایت آمد از راه در جهان تالی زینب و زهرا فاطمه آمده با عزت و جاه بر رضا خواهری مظلومه آمد همه شادی کنید معصومه آمد٢ از کرامات حی ذوالمن امشب از سپهر ولا سر زده کوکب گل بریزید به زیر قدم او آمد آیینه ی حضرت زینب بر رضا خواهری مظلومه آمد همه شادی کنید معصومه آمد٢ گر به درگاه پاکت روسیاهم شب میلاد تو بر تو پناهم ای امید همه عالم هستی گل زهرا ز لطفت کن نگاهم بر رضا خواهری مظلومه آمد همه شادی کنید معصومه آمد٢ جنت شیعیان صحن و سرایت شامل عالمی لطف و عطایت امشب ای نور دیدگان نجمه کن نظر بر من ای گل ولایت بر رضا خواهری مظلومه آمد همه شادی کنید معصومه آمد٢ @nohe_sonnati
۱٧ (سرود حضرت معصومه س) اول ذالقعده آمد سر زده انوار یزدان آمده امشب به دنیا خواهر شاه خراسان هدیه ای از حی داور،آمد از نسل پیمبر خواهر رئوف عالم،دختر موسی بن جعفر مددی معصومه جانم۴ بار دیگر شور و حالی گشته پیدا در مدینه آمده دختر موسی آن که باشد بی قرینه نخل دین را ثمر آمد،نور حق جلوه گر آمد از کرامات خدایی،در مدینه قمر آمد مددی معصومه جانم۴ خانه ی موسی بن جعفر گشته امشب وادی طور مادرش نجمه شد امشب از قدومش شاد و مسرور جلوه ی زهرا عیان شد،روشن از نورش جهان شد از قدوم گل موسی،عالم امکان جوان شد مددی معصومه جانم۴ گلی از گلشن طاها وا شده امشب دوباره حضرت موسی بن جعفر شادمان گشته دوباره بس که شادان است و مسرور،نجمه بوسد روی ماهش از پدر این دختر گل،می برد دل هر نگاهش مددی معصومه جانم۴ آمده امشب به دنیا دختر موسی بن جعفر خصلت وخویش چو زینب تالی زهرای اطهر از کرامات حق امشب،سر زده دوباره کوکب حضرت معصومه آمد،تالی و ثانی زینب مددی معصومه جانم۴ در کرامت در سخاوت چون علی موسی الرضایی هم غریب الغربایی هم معین الضعفایی در کرامت بی‌نظیری،دستگیر هر فقیری همچنان زهرای اطهر،فاطمه خیر کثیری مددی معصومه جانم۴ در شب میلادت ای گل کرده ای بر من تو احسان گشته ام من در کنار خوان احسان تو مهمان ای همیشه تکیه گاهم،آمدم بر تو پناهم ای گل موس بن جعفر،از کرامت کن نگاهم مددی معصومه جانم۴ صحن و ایوان حریمت بهر شیعه است چون مدینه آن ضریح با صفایت همچنان خلد برینه مهر و حبت در سرشتم،شد عجین با سرنوشتم ای امید همه عالم،کوی تو باشد بهشتم مددی معصومه جانم۴ @nohe_sonnati
۱٨ (سرود حضرت معصومه س) گلی از گلزار مدینه آمد در عالم ماه بی قرینه آمد نخل دین پرثمر آمد،نور حق جلوه گر آمد در سپهر دین دوباره،قمر آمد قمر آمد عاشقان عید تبارک بر شما بادا مبارک٢ مدینه دوباره چنان گلشن شد از یمن مقدمش جهان روشن شد گلی از گلشن حیدر،تالی زهرای اطهر آمده امشب به دنیا،دختر موسی بن جعفر عاشقان عید تبارک بر شما بادا مبارک٢ مدینه از عطرش معطر گشته عالم از نور او منور گشته عاشقان دوباره‌ عیده،بر همه عالم نویده دختر موسی بن جعفر،خواهر رضا رسیده عاشقان عید تبارک بر شما بادا مبارک٢ آمده به دنیا گل پیغمبر نجمه بوسه زند به روی دختر مادر پاک و نکویش،می زند بوسه برویش پدرش موسی بن جعفر،شده مست عطر و بویش عاشقان عید تبارک بر شما بادا مبارک٢ بر خدا چون بابا توکل دارد شیعه بر این دختر توسل دارد او گل گلشن دین است،نور خلاق مبین است شیعیان مرتضی را،تا ابد حبل المتین است عاشقان عید تبارک بر شما بادا مبارک٢ شامل این عالم بود احسانت در روز میلادت همه مهمانت ای همیشه تکیه گاهم،آمده بر تو پناهم ‌ای گل موسی بن جعفر،از کرم بنما نگاهم عاشقان عید تبارک بر شما بادا مبارک٢ @nohe_sonnati
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس: دوبیتی یزدان به بشر آینه‌ای انور داد یک عالِمه و کریمه‌ی دیگر داد امروز خدا به دست جبریل امین یک دسته‌ی گل به موسیِ جعفر داد این زن که خاکِ قم به وجودش معطر است تکرار آفرینش زهرای اطهر است تکرار آفرینش افلاک بر زمین تکرار آفرینش عرش مصوّر است این جلوۀ فرشته‌صفت، این شکوهِ غیب بر خاک می‌نشیند و از خاک برتر است دست سخاوتش پر از آمال دوستان چشم محبتش به غریبانِ مضطر است همشیرۀ شقایق و همراز رازقی با آفتاب مشرقی عشق خواهر است این زن که از نیایش او مست عالم‌اند معصومه است، مریم آل پیمبر است ای عطر خوش باور، یا حضرت معصومه! چون باغ بهار آور، یا حضرت معصومه! ماراست گل رویت! بل خاک سر کویت! آیینهٔ جان پرور، یا حضرت معصومه! ای ماه که از نورت! روشن شده در طورت! خورشیدِ بلند اختر، یا حضرت معصومه! ای برگ و بر یاسین، در باغ حیا و دین! آرام دل حیدر، یا حضرت معصومه! در دائرهٔ فریاد، هرگز نبری از یاد مارا به صف محشر، یا حضرت معصومه! از فیض گذرگاهت! شد خاکِ سر راهت! مارا همه تاج سر، یا حضرت معصومه! آیین کرامت را، خورشید امامت را ای خواهر گردون فر، یا حضرت معصومه! چون شمع به هر محفل، هستی همه جا هم دل با شمس فلک افسر، یا حضرت معصومه! در باغ دل رحمت، هم نامی و هم صحبت با دختر پیغمبر، یا حضرت معصومه! چون فاطمه ی زهرا، در باغ دل طاها هستی تو گل باور، یا حضرت معصومه! دل از تو شده روشن، نامت شده در گلشن گلواژهٔ هر دفتر، یا حضرت معصومه! در دیدهٔ آب و گل، از هرچه بگوید دل شأن تو شده برتر، یا حضرت معصومه! مثل تو نخواهد دید، در آینه بی تردید چشم دل قم دیگر، یا حضرت معصومه! گردیده عیان اهل ولا رحمت دادار خورشید و مهی در مه ذالقعده پدیدار در اوّل مَه دختری از عترت طاها نور بصر فاطمه و حیدر کرّار در خانه ی موسی پسر حضرت صادق آمد به جهان نور دل او گل بی خار بانوی کریمه که بُوَد بارگهش قم خواهر بُوَد این فاطمه بر ثامن الاطهار در یازدهمِ این مه ذالقعده ی زیبا با اذن خدا آمده در صحنه ی این دار سوم علی آن کس که ملقّب به رضا شد باشد حرم محترمش مطلع الانوار در شأن و مقامش بُوَد این بس که به عالم فرموده وَرا پاره ی تن احمد مختار بر ما نظری گر ز عنایت بنماید هشتم وصی ختم رسل سید ابرار حاجات محبان همه را می دهد از لطف با گوشه ی چشمی بگشاید گره از کار ای خسرو خوبان به گدایان نظری کن ما ریزه خور خوان شماییم و به غم یار یا رب تو قبول عرض ارادت ز مقدّم فرما ز ره جود و کرم خالق غفار جلوه چون مریم و انسیه ی حورا دارد دخت موسی است، دم گرم مسیحا دارد سایه ی رحمت او بر سر عالم جاریست شهر قم با قدمش این همه شیدا دارد او که در آل علی فاطمه ی ثانی شد فضل خوبان جهان را همه یکجا دارد خواهر شمس شموس است و لقب معصومه خط به خط جلوه ای از زینب کبری دارد او علیمه است که هر سالک و علامه ی شهر در کلاس ادبش مشق الفبا دارد مست بین الحرمینیم ولی ایران هم جاده ی مشهد و قم با دو حرم را دارد آه... دلتنگ زیارت شده ام بانو جان حَرَمت باز برای منِ بد، جا دارد؟ ذاکران امام حسین
ختم وترحیم خوانی: از ادب در حرمت قامت زوّار خم است هر که زانو زده در محضر تو محترم است قم بهشتی است که از لطف تو رونق دارد هر کویری که بر آن پا بگذاری «ارم» است «بهجت» از قلب ضریحت همه جا را پر کرد آنچه در صحن تو هرگز نتوان یافت غم است عالِمان ریزه خور سفره‌ی احسان توئند عالَمی سائل و ایوان تو دارالکرم است «مرعشی» وار شدم زائر زهرا در عرش بین خاکی که در آن فاطمه صاحب حرم است قصد قم میکنم از مشهد و در هر نفسم یارضاجان دم و معصومه مدد بازدم است شد پناهنده به منظومه‌ی صحنت «پروین» حرمت امن ترین خانه‌ی اهل قلم است وقت توصیف شکوه تو مضامین لال اند شاعران مدح تو را هر چه بگویند کم در کنار خوب‌ها گمراه می‌آيد حرم با تمام زائرانش راه می‌آید حرم هیچ‌فرقی نیست بین زائرانش، چون‌که هم بنده می‌آید حرم، هم شاه می‌آید حرم لحظه‌ای خالی نمی‌ماند اگر دقت کنیم روزها خورشيد و شب‌ها ماه می‌آيد حرم رتبه‌ها برعکس دنیا می‌دهد اینجا جواب کوه از شوق تو مثل کاه می‌آید حرم گرچه در ظاهر بدی قصد زيارت کرده است در حقيقت عارف بالله می‌آيد حرم هرکه می‌خواهد ببیند قطعه‌ای از عرش را راه خود را می‌کند کوتاه؛ می‌آيد حرم بُعد منزل نيست وقتی که سفر روحانی است هردلی هرجا بگويد آه می‌آيد حرم خوش‌به‌حال هرکسی که ساکن شهر قم است گاه می‌آيد حرم، بی‌گاه می‌آيد حرم.... 👉 هیچ‌کس از این‌حوالی دست‌خالی برنگشت دست‌خالی هیچ‌کس از این‌حوالی برنگشت این حرم آرامش محض است و از آغوش او هرکسی برگشت، با آشفته‌حالی برنگشت پیش‌ازاین‌ها قم کویر شوره‌زار خشک بود بعد او اما به خاکش خشکسالی برنگشت غیرممکن‌های دنیا یک‌به‌یک ممکن شدند از جوار او -به لطف او- محالی برنگشت این حرم خاصیتش علامه‌پروربودن است طالب علم از حریمش بی‌تعالی برنگشت این چه رازی شد که جز با نیت او مرعشی از کنار مرقد مولی‌الموالی برنگشت اولین باری که اینجا آمدم، عاشق شدم از کنار او دلم در خردسالی برنگشت خواهر سلطان جواب خواهشم را می‌دهد؟ خواهشی از این حرم دیگر سوالی برنگشت. گنده‌لات هر محل آمد زیارت کرد و رفت رفته بود، اما از این‌جا لااُبالی برنگشت مطمئن بوده جواب حاجتش را می‌دهد مادرم با وعده‌های احتمالی برنگشت هر دلی با کوله‌بار غم به دوش آمد، ولی کو دلی که با هزاران غصه عالی برنگشت؟ گرچه ما همسایه‌ی خوبی برایش نیستیم روی او یک‌لحظه هم از این اهالی برنگشت 👉 ذاکران امام حسین
اشعار ناب آیینی: اسکناسی سبز دارم باز گندم می‌خرم روبروی گنبد زردش تبسم می‌خرم با سلامی زیر لب از پله بالا می‌روم دل می‌اندازم به پاهایش علیکم می‌خرم لابه لای جزر و مد اشک‌های جاری‌ام می‌دهم آرامش خود را تلاطم می‌خرم تا که باشم همجوار آسمان گنبدش... خانه‌ای در کوچه‌های آبی قم می‌خرم مطمئن باشید با این شعر، قبر کوچکی نه...بهشتی سبز، پائین‌ْپای خانم می‌خرم این ملیکه بارگاهش فوق العاده دلرباست دارم عکس گنبدش را بار هشتم می‌خرم دوستش دارم شبیه ضامن آهو چقدر... ✍ شمع محفل اگر سراج شده... سوخته هستی‌اش حراج شده زیر پا بوده و به سر رفته بند نعلین بوده تاج شده مالیات فقیر از جگر است خون دل‌هاست که خراج شده مرض لا‌علاجمان اغلب... با همین آب شور علاج شده چند قرن‌ست در قبیله‌ی ما.. سجده بر سمت قم رواج شده کعبه گرچه نصیب مردم بود قبله‌ی ما از ابتدا قم بود مورم و در تمام اوقاتم به کرامات قدسی‌ات ماتم چند رکعت تورا صدا کردم راضی‌ام! راضی از عباداتم سنگفرش حیاط صحن توأم به رضای تو هشت قیراتم شور عشق تورا درآوردم غرق شیرینی است افراطم این‌همه آدم به کوچه‌ی تو می‌دهی وعده‌ی ملاقاتم؟ گرچه روحم گرفته روی گناه فاطمه اشفعی لی عندالله تو به زیر عبای موسایی ربنا ربنای موسایی گره خلق را تو وا کردی دستگیری عصای موسایی خواهر بی نظیر سلطانی کوثر بچه‌های موسایی کوه طور شماست بیت النور تو کلیم خدای موسایی هم مسیحا برای عیسایی هم تجلی برای موسایی برگ غفران رسید و بیمه شدم سائل حضرت کریمه شدم باده ناب از خم است هنوز رزق عشاق از قم است هنوز نان‌خور سفره‌ی حریم توأیم در بهشت تو گندم است هنوز نخ چادر نمازتان خانم! باب حاجات مردم است هنوز! تا ابد در طواف کوی توأم تازه این دور هشتم است هنوز روبروی ضریح داد زدم... حرم مادرت گم است هنوز کهنه‌ام وصله پینه می‌خواهم از قم تو مدینه می‌خواهم هرکسی خاکسار این در شد ناخودآگاه دیده‌اش تر شد به طواف ضریح دختر رفت داغدار عزای مادر شد یاد آن لحظه‌ای که در می‌سوخت میخ در روزی کبوتر شد پای نامحرمان به خانه رسید نوبت قتل صبر شوهر شد فضه آمد کمک کند اما... یاس خانه شکست، پرپر شد... ✍ با حال عاشقانه و در اوج احترام بر حضرتِ ملیکه‌ی قم تا ابد سلام معصومه خواندمش دلم آرام شد از این_ عرضِ ارادتی که گرفت از ازل دوام دیگر قرار نیست کسی بینوا شود نامش کریمه شد که شود غصه‌ها تمام عِلمش به مُهرِ سبزِ «فِداها» مزیّن است موسی بن جعفرست خبردار از این مقام صحن و سرا نگو! که چه علّامه‌پرور است مبهوتِ شأنِ عارفه‌ی شیعه، خاص و عام هم عطرِ کاظمین می‌آید از آن حرم هم عطرِ بارگاهِ خراسان به هر مشام از هر جهت شده‌ست به خورشید منتسب هم دختر امام، وَ هم خواهرِ امام هم تکیه گاهِ جنّتِ اعلایِ جمکران هم عمه‌جانِ حضرتِ آدینه و قیام ** از سوریه رسیده سلامی به جانبَش شاید که عمه زینبش(س) آورده این پیام: معصومه جان! عزیزِ دلم خوب شد که تو چشمت ندید هلهله‌ها را به رویِ بام چشمت ندید زجرِ اسارت در اوجِ داغ بردند دست‌بسته، عزیزم، مرا به شام گل ریختند روی سرت! خوب شد کسی سنگی نزد به رویِ سرت بینِ ازدحام! ✍ 🔹 از ادب در حرمت قامت زوّار خم است هر که زانو زده در محضر تو محترم است قم بهشتی‌ست که از لطف تو رونق دارد هر کویری که بر آن پا بگذاری «ارم» است «بهجت» از قلب ضریحت همه جا را پر کرد آنچه در صحن تو هرگز نتوان یافت، «غم» است عالِمان ریزه‌خور سفره‌ی احسان توأند عالَمی سائل و ایوان تو دارالکرم است «مرعشی» وار شدم زائر زهرا در عرش بین خاکی که در آن فاطمه صاحب حرم است قصد قم می‌کنم از مشهد و در هر نَفَسم یارضاجان دم و معصومه مدد بازدم است شد پناهنده به منظومه‌ی صحنت «پروین» حَرَمت امن‌ترین خانه‌ی اهل قلم است وقت توصیف شکوه تو مضامین لال‌اند شاعران مدح تو را هر چه بگویند کم است ✍ 🔹 🔹 ذاکران امام حسین
پیک مرگی که مرا آید و دامان گیرد با خبر باش تو رانیز گریبان گیرد به نسیم مژه بر هم زدنی بانگ اجل شادی و خواب خوش چشم عزیزان گیرد غره نتوان به زر وزور شدن ز آن که فلک هر دو را از کف وبازوی تو آسان گیرد تاتوانی کمک خسته افتاده نما پیش از آنی که خط عمر تو پایان گیرد تکیه نتوان به جهان گذران کرد که چرخ به دمی حشمت خاقان و سلیمان گیرد رفرف عشق نمازین که از این دار فنا روحت آسوده ره کعبه جانان گیرد جرس قافله آن دم که زند بانگ رحیل ملک الموت به یک لحظه تو را جان گیرد آن چنان زی که پس از مرگ هر آنکس شنود در غم مردن تو دست به دندان گیرد آن که سالار دلی را به جهان شاد کند توشه آخرت از دولت قرآن گیرد 👉 ذاکران امام حسین
اشعار ناب آیینی: کجا سکری که اینجا هست، در خم می‌شود پیدا؟ بگو مستی ما از دور چندم می‌شود پیدا؟ چه تجریدی‌ست در طور ضریح تو که با هر طوف تجلی می‌کند سینا تکلّم می‌شود پیدا همین که درب شرقی حرم وا می‌شود انگار از اشراق نگاه تو تبسم می‌شود پیدا بیابم کاش خود را در صف گمگشته‌های تو که هرکس در حریمت می‌شود گم، می‌شود پیدا ز حاصل‌خیزی بذر کرامات تو بود و هست اگر در این زمینِ خشک، گندم می‌شود پیدا کسی پرسید از قبری که پنهان شد، خبر آمد که آن راز پر از اعجاز، در قم می‌شود پیدا ✍ 🔹 خویش را از آسمانِ ادّعا انداختم تا دلم را روی خاکِ روضه‌ها انداختم آتشِ داغت غرورِ کوهِ یخ را آب کرد تا به دریای غمت این قطره را انداختم ریسمانِ فرش‌های روضه دستم را گرفت بوریای مَن‌مَنم را زیر پا انداختم روزهای روضه‌دار و ماه‌های آه‌دار روی دوشِ خانه‌ام شالِ عزا انداختم غصه خوردم اشک نوشیدم کنار سفره‌ات خویش را با روضه از آب و غذا انداختم تو دلم را از زمین برداشتی بردی حرم آن‌چه من یادم نمی‌آمد کجا انداختم هر تپش را با دخیلِ «یاحسینم» زنده‌ام قلبِ خود را در ضریحِ کربلا انداختم ✍ 🔹 🔹 رهرو آن است که هر صبح براتش بدهند با نسیم سحری، آب حیاتش بدهند هر شب احیا کند آنکه بچِشَد طعمِ سحر هر سحر، از سفرِ هجر نجاتش بدهند ای خوش آن عمرِ گرانمایه که با یار گذشت ای خوش آن بنده که از یار صفاتش بدهند مژده‌ی وصل، همان اذنِ ملاقاتِ علی‌ست کز جمال ازلی، جلوه‌ی ذاتش بدهند چشمِ عاشق، دمِ مرگش به علی باز شود هر که با اوست، نجات از عرصاتش بدهند دیده چون بست ز اغیار، به جانان برسد دیده‌ی دیگری اندر ظلماتش بدهند چارده نورِ الهی، همه صف می‌بندند یک شبه، پاسخِ کلِ زحماتش بدهند چون رسد وقتِ سؤالاتِ نکیر و منکر همه پاسخ به زبانِ کلماتش بدهند باده‌ی آب بقا روزی هر کس نشود ای خوش آن مست که جام حسناتش بدهند بهترین روزی ما نوکریِ ارباب است عبد را خوبتر از صوم و صلاتش بدهند با بلا خو نکند، جز مدد کرب و بلا هر که را با غمِ دلبر درجاتش بدهند هر که شد زندگی‌اَش وقفِ اباعبدالله شهد شیرینِ شهادت به مماتش بدهند زائرِ کرب و بلا، لال نمیرد هرگز پاسخِ ذکرِ حسین از نغماتش بدهند تشنه‌ی باده‌ی ارباب نمانَد عطشان خودشان جرعه‌ای از آب فراتش بدهند گریه بر بی کفنِ کرب و بلا هر که کند بِالله از گریه‌ی در حشر نجاتش بدهند با وجودیکه هزاران صدمه دید حسین باز با سنگ جواب صدماتش بدهند لطمه زد زینب کبری به‌خودش در گودال از چه با خنده جواب لطماتش بدهند ✍ 🔹 ذاکران امام حسین
مردن حقیقتی است مسجل شعار نیست از چنگ مرگ راه گریز و فرار نیست بلبل به گوش گل سحر این بیت می سرورد یک دم غنیمتیست همیشه بهار نیست دل خوش مکن به کهنه سرایی که حاصلش چیزی به غیر حسرت اندوهبار نیست دنیا بود چو مزرعه ما جمله برزگر کشت آن کند که بذر دلش تخم خار نیست یکدم ز اسب سرکش غفلت پیاده شو زیرا جهان به اسب مرادت سوار نیست مانند خضر گر خوری آب زندگی دل خوش مکن که تا ابد خوشگوار نیست کلک قضا نوشته به پیشانی بشر جز ذات حق کسی به جهان ماندگار نیست گیرم تمام ملک جهان را تو صاحبی بهر بقای تو سند اعتبار نیست ای دل کسی ز ثروت دنیا نمی برد جز کرده های خویش از اینجا نمی برد ایمان چو گوهریست در این بحر بیکران غواص جز گهر که زدریا نمی برد بادیده علی تو نظر کن به زندگی کس پی بجز علی به معما نمی برد شاه و گدا نبرده ز دنیا به جز کفن کس ملک و مال و حله و دیبا نمی برد چیزی بجز عمل چه کسی برده زین جهان ای وای بر کسی که علمها نمی برد چون عشوه گرزنیست فریبنده دهر دون کس باج از این عروس فریبا نمی برد چون جویبار می گذرد عمرزود گذر آیا غبار جان و دل ما نمی برد فکری کسی که توشه عقبا گرفته است جز زاد راه ثروت دنیا نمی برد 👉 ذاکران امام حسین