غیرت ما که نمردهست بداند دنیا
حرم قدس، محال است بماند تنهاپ
باز باید به دل معرکهها برگردیم
منتظر قدس و بقیعند که ما برگردیم
جان به قربان بقیع و حرم ویرانش
شیعه را کشته غم و غربت بی پایانش
گنبدی نیست که خورشیدِ شبستان باشد
زائری نیست که گریانِ حسنجان باشد
اشک ما هست چو دُرّ و گوهرِ صحن بقیع
کاش باشیم همه کارگرِ صحن بقیع
🍃سروده شاعران گرامی:
#بردیا_محمدی
#احمد_ایرانی_نسب
#امیرعلی_شریفی
#سیدامیرحسین_موسوی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
بهمناسبت #سالروز_تخریب_بقیع
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
دستی رسید و جنّتِ ما را خراب کرد
آن آستانِ دفع ِ بلا را خراب کرد
لعنت بر آن کسی که برافراشت کینه را
لعنت بر آنکه حالِ خدا را خراب کرد
یکبار، اصلِ آیهی تطهیر را نخواند
آلوده بود و صحن و سرا را خراب کرد
کعبه دلش شکست همینکه قبیلهای_
قبرِ چهار قبلهنما را خراب کرد
وهابیت ادامهی راهِ سقیفه بود
وقتی بقیع ِ غرقِ صفا را خراب کرد
غصبِ فدک نتیجهی آن میشود همین
غصبِ فدک بنایِ وفا را خراب کرد
**
غصبِ فدک به روزِ دهم، هم نکرد رحم
انداخت نیزه! خاطرهها را خراب کرد
پیش پدر چند قدم راه رفت و رفت...
چشم حسود، حال و هوا را خراب کرد
غصبِ فدک به نام علی کینه داشت! پس
سر را شکست و لحنِ صدا را خراب کرد
تیری که عمقِ حنجرِ شهزاده را شکافت
حالِ اذانِ کرب و بلا را خراب کرد
غصبِ فدک رسید به گودالِ قتلگاه
خنجر کشید و نظم ِ قفا را خراب کرد
در شهر شام، غصبِ فدک، خیزران به دست
لب هایِ سَیّدالشُهدا را خراب کرد!
✍ #مرضیه_عاطفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
ذاکران امام حسین
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#امام_حسین_ع_روز_عاشورا
دیر آمدم، دیر آمدم سر را جدا کرد
سر را جدا کرد و نظر در خیمهها کرد
خونی که مثل چشمه از هر زخم جوشید
گودال را لبریز از خون خدا کرد
در خون وضو کردی و افتادی به سجده
یک نیزه از پشت سر آمد، اقتدا کرد
از خاکِ شور مقتلت پر شد دهانت
حق نمک را شمر، اینگونه ادا کرد
شمر است این که در میان قتلگاه است
یا آن حرامی که مدینه شر به پا کرد
دیشب سرت بر دامن من بود و حالا
خولی به خورجینش سرت را برد و جا کرد
چشم سپاه کوفه گریان تا ابد باد
تو زنده بودی و نگاه بد به ما کرد
**
دیر آمدم، دیر آمدم، سر را بریدند
سر را بریدند و به سوی ما دویدند
بستند با نیزه، دهانی را که از آن
نام علی مرتضی را میشنیدند
با نعل تازه روی جسمت اسب راندند
دهتا حرامی، پایکوب شام عیدند
شمشیرهایی که به کتف و شانه خوردند
آثار بار نان و خرما را ندیدند
با حرص افتادند به جان یتیمان
آنها که دیگر از غنیمت ناامیدند
روزی شرر به چادر زهرا کشاندند
امروز هم از دخترش معجر کشیدند
این بیپناهان اهل و اطفال حسینند
دنبالشان در دشت، اوباش یزیدند
✍ #امیرعلی_شریفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
کانون ذاکران امام حسین زرند