اشعار،ختم وترحیم خوانی:
#برداشتی_مختصر_از_خطبه
#حضرت_زینب_س_در_کاخ
#یزید_لعنت_الله_علیه
«ثُمَّ کَانَ عَٰقِبَهَ ٱلَّذِینَ أَسَٰٓـُٔواْ ٱلسُّوٓأَىٰٓ أَن کَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَکَانُواْ بِهَا یَسۡتَهزِءُونَ
سپس عاقبت آن کسانی که مرتکب کارهای بد شدند، این شد که کافر شده و آیات خدا را دروغ انگاشتند و آنها را به مسخره گرفتند[روم آیه۱۰]
بزم در کاخِ یزیدِ فاسقِ شیطان تبار
گوش ها در بازتابِ گفتگوی نور و نار
در میانِ تشتِ زرّین می درخشد قرصِ مَه
خیره مانده چشمِ شَه بر خواهرانِ داغدار
بی حیا می زد به راسِ شاهِ دین با خیزران
پیشِ چشمانِ رقیه(س) دختِ شاه و شهریار
منظره درد است دردِ غربتِ خونِ خدا
لیک زینب مثلِ زهرا(س)در شکوه و اقتدار
سعیِ دشمن بود خود پیروز باشد در مصاف
محو گردد نامِ زیبای حسین(س)از روزگار
حیدری ثانی ست زینب،گر چه میدانیم ما_
لافتی اِلا علی لاسیف اِلا ذوالفقار
با کلامِ حق سخن آغاز کرد امّا چه سود !
کی شود با نطقِ اَحسن آشنا گوشِ حِمار
استنادِ خطبه اش آیاتِ قرآن کریم
ظلم گر باشد نخواهد شد حکومت پایدار
بند بندِ نطقِ او تبیینِ دینِ جدِ اوست_
اینکه رفته بعد او در هاله ی گرد و غبار
انقلابِ کربلا را، عشق معنا می کند
با همه افشاگری های یزیدِ می گسار
با شهامت گوید از زشتیِ افکارِ یزید
ظالمان را میکند در چشمِ هر آزاده خوار
ریشه ی افکارِ پستش را نشانه می رود_
با بیانِ این که شد بنیانِ ظلمِ بی شمار
اوست در کاخِ ستم از سرزنش های یزید_
در دفاع از آرمانش می کند بس افتخار
ای یزید اظهارِ خوشحالی مکن از فعلِ خود
زود رسوا گردی و نقشِ پلیدت آشکار
راهِ ما حق است و پیروزی بدان از آنِ ماست
این چنین هستیم ما در هر دو عالم رستگار
آه! از دستت اگر داغِ برادر دیده ایم_
یا نمودی تا قیامت جانِ ما را داغدار_
لیک جاویدان بماند پرچمِ آزادگی_
بر فرازِ بامِ عالم تا طلوعِ انتظار
تا قیامت شعله ی عشقِ حسینم روشن است
تا جهان باقی ست ما هستیم و جانی سوگوار
در مرامِ عاشقی، خواهر برادر نیستند
عشق زینب(س)را نباشد در کلامِ ما عیار
مِهرِ جانش به برادر نیست صرفِ خواهری_
بلکه او دارد تولّا بر ولیِ کردگار
ما رایت° اِلا جمیلا پاسخِ دشمن شده
از زبانِ پاک بانوی متین و استوار
کربلا دانشگهِ تدریسِ عشقِ زینب(س)است
این چنین دانشگهی دارد چنین آموزگار
جز وفا وُ صبر و غیرت هیچ در زینب نبود_
"کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود"
#امام_حسین_علیه_السلام
#اول_مجلسی
#مناجات
#غزل
ای که دل با ذکر نامت میشود گریان و زار
اشک می ریزد برایت مادرم بی اختیار
چون مسیرِ حضرت آدم به نام تو رسید
سوخت قلبش! بغض کرد و بیهوا شد بیقرار
عزّتش حتمیست هر کس زیر این پرچم نشست
آبرومند است و میگیرد از اینجا اعتبار
رتبه میگیرند با تأییدِ مولانا علی(ع)
نوکرانی را که آورده ست زهرا(س) پایِ کار
دست از دنیا کشیدم، دوست دارم روضه را
آرزو دارم که قلبم بیش از این باشد دچار
«از محبت خارها گل میشود» با إذن تو
میشود گل پای عشقِ تو؛ ارادتمندِ خار
نیست در عالم کسی دلسوز، مانندِ حسین(ع)
گفت این را آنکه خورده پشت پا از روزگار
گفت این را «حر» به امثالِ رسول ترک ها
توبه کن! بگذار با ارباب خود قول و قرار
من گرفتم بهترین تصمیم عمرم را حسین(ع)
«سر» بگیر از من! نه که یکبار! بلکه چند بار
میشود با یک نظر آیا خریدارم شوی؟!
إربا إربا، غرق خون، گمنام؛ بی سنگِ مزار
هست اشکِ در عزایت یک پس اندازِ حلال
هر که شد در روضه گریان؛ میشود سرمایه دار
اشک میریزم برای ساعتی که تشنه لب
پیش چشم مادرت خوردی زمین با چشم تار
آمدم تا جان دهم بالا سرِ جسمت که شد
میزبانِ مهربانِ نیزه هایِ بیشمار
جان دهَم باید برای لحظه ای که با سماع
رأس تو شد مَلعبه در دستهای نیزه دار!
#مرضیه_عاطفی
#امام_حسین_علیه_السلام
#ماه_محرم
هرجا سراغی، از غم گرفتیم
در سینه بزم، ماتم گرفتیم
در هرمقامی، خدمت گزیدیم
سینه زدیم و، پرچم گرفتیم
اکسیر اعظم، ذکر حسین است
عالم بههم ریخت، تا دم گرفتیم
سنگ دل ما، با گریه شد آب
از چشمهی چشم، زمزم گرفتیم
گریه برای، داغ تو بوده
ارثی که ما از، آدم گرفتیم
ما سنگ بودیم، با گریه بر تو
حکم نگین از، خاتم گرفتیم
لطف تو بیش از، این حرفها بود
لطف تو خیلیست، ما کم گرفتیم
#مجتبی_خرسندی
#صلوات
کانون ذاکران امام حسین زرندحج۶سخحححخخس۷
اشعار،ختم وترحیم خوانی:
#امام_حسین_علیه_السلام
#اول_مجلسی
#غزل
هرشب ندایی می رسد از عرش اعظم
طوبی لباکین الحسین یا اهل العالم
گر بنگری با چشم دل بالای مجلس
زهرای اطهر ایستاده با قدی خم
باور کنید این گریهها یاری زهرا است
او میکند اسباب هیات را فراهم
این گریهها و روضهها را وعده داده
بر دخترش زهرا رسولالله خاتم
این اشکها قطره به قطره روز محشر
طعنه زند بر چشمهی جوشان زمزم
بیآبرو ها را حسین با آبرو کرد
تاثیر خود را میگذارد گریه کمکم
هر کس که هیئت بیتفاوت آمد ورفت
حسرت خورد در خانه قبرش دمادم
این اعتقاد ماست عالم را نمودند
با ضرب به دسته سینهزنها و منظم
ماه محرم هم، کسی که اهل سِرّاست
نامِ حسن را مینویسد روی پرچم
آقا مدینه یک نفر زائر ندارد
میمیرم آخر جانِ آقایم ازاین غم
هشدار نوکرها ، که نفروشید روزی
یک یا حسین خویش را بر چند درهم
یک روز پای ِ مُشتی ارزن اهل کوفه
سر از تن آقا جدا کردند باهم
#قاسم_نعمتی
#صلوات 👉
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_کوفه_شام
سفر کردن بدون تو ! گمانم خواب می بینم
من از بس بر تو می گریم جهان را آب می بینم
سفر کردن بدون تو ! برای ما خطر دارد
که این راهِ چهل روزه هزاران درد سر دارد
سفر کردن بدون تو ! عجب فرجام و تقدیری
میان خواب هم دیگر سراغم را نمی گیری
سفر کردن بدون تو ! به رویِ ناقه ی عریان
امان از هسفرهایم دعایم کن برادر جان
سفر کردن بدون تو ! پر از زخم است احساسم
چقدر این روزها در قافله محتاج عباسم
تو رفتی شانه هایت رفت دیگر تکیه گاهی نیست
برای خواهرت جز سوختن جز صبر راهی نیست
شبیه سرو بر پا هستم و نستوه می مانم
میان گردبادِ غم شبیه کوه می مانم
به راهت لحظه لحظه با تمامِ خویش می جنگم
ندارم شِکوه ای آخر، فقط بسیار دلتنگم
نه تو هستی نه عباسم نه قاسم نه علی اکبر
صدایم کن ز روی نی صدایم کن بگو: خواهر!
طلوعت را به نی دیدم تو سِرِّ مَطلَعُ الفَجری
عجب تعبیرِ جانکاهی عجب تفسیرِ پُر زجری
به لبخند تو عادت داشتم، بر نِی تبسم کن
تبسم گر میسر نیست با قرآن تکلم کن
بخوان قرآن و رفع اتهام از آل عصمت کن
به اثبات مسلمان بودنت قرآن تلاوت کن!
به حال کودکانِ تو ندارد هیچ کس رحمی
نه از آب و نه از نان نیست ما را اندکی سهمی
نمی دانم که شمر آخر چه می خواهد در این عرصه
کنارِ ناقه ها با تازیانه می زند پَرسه
یتیمانت ز روی ناقه ها صد بار افتادند
به ضرب نیزه و کعبِ نیِ اشرار افتادند
پس از آنکه به نعلین تو دستان جسارت رفت
لباس و کفشِ پای کودکانت هم به غارت رفت
اسیران پا برهنه آمدند و غم مفصّل شد
کف پای یتیمانت پر از گلهای تاول شد
نشسته نافله خواندم ، برادر گریه ها کردم
ولی آرام و پنهان زیر معجر گریه ها کردم
چنان در راه بر ما ظلم کافی می کند دشمن
تو گویی جنگ خیبر را تلافی می کند دشمن
کجا بودم کجا هستم ببین بازیِ دنیا را
به عرض تسلیت، نیزه تسلّی می دهد ما را
نخواهد رفت از یادم جسارت های خصمانه
نخواهد رفت از یادم جفای اِبنِ مرجانه
در آن مجلس به حسرت هستی ام را خوب می دیدم
گل و گلزخم هایش را به زیر چوب می دیدم
کشیدم زاده ی مرجانه را در بند رسوایی
اگر چه این مصائب را ندیدم غیر زیبایی
هزار و یک مصیبت تا مدینه پیشِ رو دارم
دعایم کن حسین من ، گرفتارم گرفتارم
#مجتبی_شکریان
#صلوات 👉
کانون ذاکران امام حسین زرند