اشعار ناب آیینی:
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
با هر مقام و منصبی در چاه افتاد
هر کس که پیش پات با اکراه افتاد
شب غرق تاریکی شد از آن لحظهای که
دستش ز دامانِ رُخت کوتاه افتاد
تا گنبدِ نورت شبانه روز تابید
خورشید شرمنده ز چشم ماه افتاد
یک بی بضاعت خواست "حاجی" نام گیرد
ناگاه سمت شهر مشهد راه افتاد
حرفِ زیارتنامهخواندن بود در عرش
روی زبانها یا امینالله افتاد
حرف تفاوت نیست و نزد ضریحت
یک کُنج رعیت، کُنج دیگر شاه افتاد
یاد لب عباس، باران گریه کردم
چشمم به سقاخانهات هرگاه افتاد
✍ #شهریار_سنجری
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
#امام_زمان_عج_مناجات
غایبی و پیدایی سیدی و مولایی
صورتی و معنایی سیدی و مولایی
هر طرف درخشیدی مثل قرص خورشیدی
ماه انجمنهایی سیدی و مولایی
هم تو منجی عالم هم تو مصلح عالم
هم تو صاحب مایی سیدی و مولایی
هم کلیم موسایی هم مسیح عیسایی
هم عزیز زهرایی سیدی و مولایی
دور غربتت تا کی طول غیبتت تاکی
عاقبت تو میآیی سیدی و مولای
قوم فیل در کعبه خادم الحرم گشتند
کعبه را تو آقایی سیدی و مولایی
دست ما به دامانت جمله تحت فرمانت
تاچه حکم فرمایی سیدی و مولایی
کار دوستان آه است چشم کعبه درراه است
تا تو چهره بگشایی سیدی و مولایی
نور دیدهی زهرا قبر مادر خودرا
کی به شیعه بنمایی سیدی و مولایی
نیست چشم میثم را تاب دیدن رویت
تو همیشه پیدایی سیدی و مولایی
✍ استاد #غلامرضا_سازگار
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
#امام_زمان
گفتم که بي قرار تو باشم ولي نشد
تنها در انتظار تو باشم ولي نشد
گفتم به دل که جلب رضايت کند نکرد
گفتم که جان نثار تو باشم ولي نشد
گفتم ميان جذر و مد اشک و آه شب
در گردش مدار تو باشم ولي نشد
گفتم که مي رسي تو و من هم دعا کنم
در دولت تو يار تو باشم ولي نشد
گفتم که تا اجل نرسيده ست لحظه اي
در خيمه ات کنار تو باشم ولي نشد
گفتم که خاک پاي تو را تاج سر کنم
چون خاک رهگذر تو باشم ولي نشد
گفتم به قدر آه دل دلشکستگان
در عهد و روزگار تو باشم ولي نشد
گفتم دعا کنم که بيايي ببينمت
مانند مهزيار تو باشم ولي نشد
گفتم شميم ماه محرم که مي رسد
در روضه بي قرار تو باشم ولي
امام زمان(عج) - مناجات
دوبار تیر فــــراقت مرا نــــــشانه گرفت
درون قلب شکـــــسته غـم تو خـانه گرفت
تمام درد و غم هــــجر تو نهـــــفته به دل
چو آتــــشی بروی قلـــب من زبانه گرفت
خوشا بحـــال کسی که در این زمانه پست
میـان کــوچه ی عشــق تو اشــیانه گرفت
ز بعد فصل زمـــــستان رسد بگـوش همه
گل بـــهار ظهـــور شما جــــوانه گرفت
نظر نـــما به دلـی که میان خلـــــوت شب
فقط برای شـــما حـــال عاشـــقانه گرفت
#حمید_رحیمی
#امام_زمان
کسی که از امام عصر خود خواهد وصالش را
کسی که آرزو دارد نظاره بر جمالش را
ندارد چاره ای جز این که بشناسد در این دنیا
صراط مستقیمش را، حرامش را، حلالش را
خیالِ معصیت، معصیت است و منتظر باید
نگه دارد از اوهام خطا فکر و خیالش را
تعجب می کنم از عاشقی که بهر یک لذت
به آتش می کشد سرمایه ی هفتاد سالش را
چگونه ادعای بنده بودن می کند، آن که
نمی پردازد از مازاد مالش، خمس مالش را
چه حیف است اشک آقا خرج رسوایی ما گردد
روان می سازد این اعمال ما اشک زلالش را
محب آل حیدر لحظه هایش مملو از ذکر است
همیشه مغتنم می داند از دنیا مجالش را
شهید از کل دنیایش برید و در ازای آن
از این ترک تعلق یافته راه کمالش را
بسوز ای دل برای غصه های عمه ی سادات
که روی نیزه ای کامل شده بیند هلالش را
امان از چوبه ی محمل، بگو یک زن در این محفل
ببندد بر سر خونی زینب تکه شالش را
#محمد_جواد_شیرازی
🌷دردودل با صاحب الزمان🌷
آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنی؟
مثل همیشه حاجت ما را روا کنی
از درگهِ عنایت تو ما کجا رویم؟
وقتی نظر به سائل بی دست و پا کنی
از لطف توست بر سر سفره نشسته ایم
ممنونتان ز مرحمتی که به ما کنی
دست محبتی تو بکش بر وجودمان
کِی می شود جانب ما هم نگا کنی
بی عشق تو زندگی ما فلج شده
باشد که تو این گِرهِ بسته وا کنی
♦️#مرتضی_شاهمندی♦️
ذاکران امام حسین
اشعار ناب آیینی:
#مناجات_با_خدا
میشود هر روز جرم و اشتباهم بیشتر
هست اما بخشش تو از گناهم بیشتر
بسکه تن دادم به عصیان و خطا این روزها
دور شد از خانهات اینگونه راهم بیشتر
احتیاجی نیست در آتش بسوزانی مرا
میکِشَد آتش مرا این سوز و آهم بیشتر
معصیت میآورم، آب و غذایم میدهی
میچکد خجلت از این طرزِ نگاهم بیشتر
کوله بارم از گناهم پر شد، اما آمدم
باز هم این بار از تو عذرخواهم بیشتر
دارم از زهرا ز دست خود خجالت میکشم
شرمسار از روی تو رویِ سیاهم بیشتر
چند وقتی میشود آواره بودم، باز هم
چادری خاکی مرا داده پناهم بیشتر
زیر بار معصیت بالم به هم پیچیده بود
یک نگاه مادرم شد تکیه گاهم بیشتر
#کربلایی_رضا_باقریان
امام زمان(عج) - مناجات
دوبار تیر فــــراقت مرا نــــــشانه گرفت
درون قلب شکـــــسته غـم تو خـانه گرفت
تمام درد و غم هــــجر تو نهـــــفته به دل
چو آتــــشی بروی قلـــب من زبانه گرفت
خوشا بحـــال کسی که در این زمانه پست
میـان کــوچه ی عشــق تو اشــیانه گرفت
ز بعد فصل زمـــــستان رسد بگـوش همه
گل بـــهار ظهـــور شما جــــوانه گرفت
نظر نـــما به دلـی که میان خلـــــوت شب
فقط برای شـــما حـــال عاشـــقانه گرفت
#حمید_رحیمی
#امام_زمان
وقتی که یادت نیستم، بی اعتبارم
وقتی به تو ایمان ندارم، بی قرارم
الحق و الانصاف کم فکر تو هستم
از بس که بر این نفس وامانده دچارم
شاید که از چشم تو افتادم که این طور
دیگر زمان معصیت بی اختیارم
یابن الحسن، با غفلتم سرمایه ام سوخت
رحمی نما، آتش گرفته کوله بارم
باشد بزن اما دگر رو برمگردان
شرمنده ام من از گناه بی شمارم
دیدی پشیمانم، به آغوشم کشیدی
دیدم غریق رحمت پروردگارم
گرچه برایت نوکر خوبی نبودم
با این همه جد شما را دوست دارم
من که نشد یک بار پیش تو نشینم
شاید زمان روضه بنشینی کنارم
رو به برادر، خواهری با گریه می گفت:
با رفتنت آتش زدی بر روزگارم
ای کاش می شد بوسه از رویت بگیرم
قاری قرآنم، عزیزم، نی سوارم
کانون ذاکران امام حسین زرند
اشعار ناب آیینی:
#انتشار__ظهور #امام_زمان #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
می دمد صبح ظفر، بد به دلت راه مده
می شود دفعِ خطر،بد دلت راه مده
این همه نذر و نیاز، آن همه تسبیح و دعا
می کند زود اثر بد به دلت راه مده
از درشتیِ قد و قامت بتها نهراس
تا خلیل است و تبر، بد به دلت راه مده
نیل اگر هست یقین معجز موسی هم هست
از خطرها بگذر، بد به دلت راه مده
ما در این دایره امر به وظیفه هستیم
با خدا هست ثمر، بد به دلت راه مده
جان من در همه احوال توکل باید
جزم کن عزم سفر، بد به دلت راه مده
کاش چشمت به سیاهی شب عادت نکند
شده نزدیک سحر، بد به دلت راه مده
(آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست)
باز آید ز سفر، بد به دلت راه مده
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
.
#امام_زمان
چه میخواهد لب تشنه به غیر از لطف بارانی
چه میخواهد شکسته دل به غیر از چشم گریانی
شب طولانی و تسبیح و سجاده چه میچسبد
بهار زود هنگامند، شبهای زمستانی
توکل بر توسل کن، توسل بر توکل کن
در این دنیای حیرانی در این دریای طوفانی
اگر تا شام میخندی اگر تا صبح میخوابی
تو از مردن چه میفهمی، تو از برزخ چه میدانی
اگر آشفتهات کردند یعنی لایق وصلی
به او نزدیکتر هستی زمانی که پریشانی
نیاز مستمندان را بنه بر دیده ی منت
مباد آنکه بگیرد دامنت را آه انسانی
خلاصه بار باید بست یا امروز یا فردا
مده از کف مجال این دو روزی را که مهمانی
من و پروانه در آغوش هم تا صبح میسوزیم
که با این سوختن روشن شود کنج شبستانی
مرا هر وقت میدیدی گریبان پاره میدیدی
از اول نیز میآمد به من پاره گریبانی
به دامان تو دست انداختم شاید که این دفعه
بگیرد دامنت دستی از این آلوده دامانی
به جز تو جور عاشق را کسی گردن نمیگیرد
خطایش را زلیخا کرد یوسف گشت زندانی
اگر چه گریهی هجران، شکسته میکند ما را
ولی از آب پیشانی است بهتر چین پیشانی
به لطف گریه کار طفل بهتر راه میافتد
چه بهتر بیشتر از دیگران ما را بگریانی
دگر فرق ندارد جمعه و شنبه فقط برگرد
گرفتاریم ما از دست این هجران طولانی
پشیمان میشود آن که برای تو نمیمیرد
” چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی “
خبر داری که تو رفتی، به کوچه گردی افتادم
به من از تو فقط هجران رسید آن هم چه هجرانی
همه با دامن آتش گرفته رو به گودالند
عجب شام غریبانی، عجب شام غریبانی
سر پیراهن تو گریهی ما را در آوردند
میان این همه کشته چرا تنها تو عریانی؟
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
#مناجات_با_خدا
میشود هر روز جرم و اشتباهم بیشتر
هست اما بخشش تو از گناهم بیشتر
بسکه تن دادم به عصیان و خطا این روزها
دور شد از خانهات اینگونه راهم بیشتر
احتیاجی نیست در آتش بسوزانی مرا
میکِشَد آتش مرا این سوز و آهم بیشتر
معصیت میآورم، آب و غذایم میدهی
میچکد خجلت از این طرزِ نگاهم بیشتر
کوله بارم از گناهم پر شد، اما آمدم
باز هم این بار از تو عذرخواهم بیشتر
دارم از زهرا ز دست خود خجالت میکشم
شرمسار از روی تو رویِ سیاهم بیشتر
چند وقتی میشود آواره بودم، باز هم
چادری خاکی مرا داده پناهم بیشتر
زیر بار معصیت بالم به هم پیچیده بود
یک نگاه مادرم شد تکیه گاهم بیشتر
#کربلایی_رضا_باقریان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
#امام_زمان
گفتم که بي قرار تو باشم ولي نشد
تنها در انتظار تو باشم ولي نشد
گفتم به دل که جلب رضايت کند نکرد
گفتم که جان نثار تو باشم ولي نشد
گفتم ميان جذر و مد اشک و آه شب
در گردش مدار تو باشم ولي نشد
گفتم که مي رسي تو و من هم دعا کنم
در دولت تو يار تو باشم ولي نشد
گفتم که تا اجل نرسيده ست لحظه اي
در خيمه ات کنار تو باشم ولي نشد
گفتم که خاک پاي تو را تاج سر کنم
چون خاک رهگذر تو باشم ولي نشد
گفتم به قدر آه دل دلشکستگان
در عهد و روزگار تو باشم ولي نشد
گفتم دعا کنم که بيايي ببينمت
مانند مهزيار تو باشم ولي نشد
گفتم شميم ماه محرم که مي رسد
در روضه بي قرار تو باشم ولي نشد
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
امام زمان(عج) - مناجات
دوبار تیر فــــراقت مرا نــــــشانه گرفت
درون قلب شکـــــسته غـم تو خـانه گرفت
تمام درد و غم هــــجر تو نهـــــفته به دل
چو آتــــشی بروی قلـــب من زبانه گرفت
خوشا بحـــال کسی که در این زمانه پست
میـان کــوچه ی عشــق تو اشــیانه گرفت
ز بعد فصل زمـــــستان رسد بگـوش همه
گل بـــهار ظهـــور شما جــــوانه گرفت
نظر نـــما به دلـی که میان خلـــــوت شب
فقط برای شـــما حـــال عاشـــقانه گرفت
#حمید_رحیمی
#امام_زمان_عج_مناجات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
کانون ذاکران امام حسین زرند