#امام_زمان #مدح_امام_زمان
#نیمه_شعبان
...هر کوچه و هر خانهای از عطر، چو باغیست
در سینهٔ هر اهل دل و دلشده داغیست
آویخته بر سر درِ هر خانه چراغیست
بر هر لبی از موعد و موعود، سراغیست
از شوق، همه رو به سوی میکده دارند
یاری ز سفر، سوی وطن آمده دارند
کی یار سفر کردهٔ ما از سفر آید
بعد از شبِ دیجورِ محبان، سحر آید
از باب صفا، قبلهٔ ما کی به در آید
بیبال و پران را پر و بالی دگر آید
کی پرده گشاید ز رخ آن روی گشاده
کز رخ کند از اسب، دو صد شاه، پیاده...
تو در پی خود، قافله در قافله داری
در سلسلهٔ زلف، دو صد سلسله داری
با آنکه خود از منتظرانت گله داری
سوگند به آن اشک که در نافله داری
با یک نگه خود مس ما را تو طلا کن
آن چشم که روی تو ببیند تو عطا کن
ای گمشدهٔ مردم عالم به کجایی؟
کی از مه رخسارهٔ خود پرده گشایی؟
ما ریزهخوریم و تو ولینعمت مایی
هر جمعه همه چشم به راهیم بیایی
یک پرتو از آن چاردهم لمعه نیامد
بیش از ده و یک قرن شد، آن جمعه نیامد...
بشکسته ببین سنگ گنه بال و پر از ما
کس نیست در این قافله، واماندهتر از ما
ما بیخبریم از تو و تو باخبر از ما
ما منتظِر و خونْ دلت ای منتظَر از ما
ما شبزدهایم و تو همان صبح سپیدی
تنها تو پناهی، تو نویدی، تو امیدی
عشق ابدی و ازلی با تو بیاید
شادی ز جهان رفته، ولی با تو بیاید
آرامش بینالمللی با تو بیاید
ای عِدلِ علی! عَدلِ علی با تو بیاید
عمریست که در بوتهٔ عشقت بهگدازیم
هر کس به کسی نازد و ما هم به تو نازیم
هرچند که ما بهرهور از فیض حضوریم
داریم حضور تو و مشتاق ظهوریم
نزدیک تو بر مایی و ماییم که دوریم
با دیدهٔ آلوده چه بینیم؟ که کوریم
در کوه و بیابان ز چه رو دربه دری تو؟
هم منتظِر مایی و هم منتظَری تو...
🔸شاعر:
#استاد_علی_انسانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
#امام_زمان #مدح_امام_زمان
#نیمه_شعبان
از دست داده ام همه کس را ؛ تو را که نه
از غير، دل بريده ام از آشنا که نه
چون بادبادکی نخ اين دل به دست توست
من از تو دور می شوم اما جدا که نه
من را به درد غيبت خود امتحان مکن
می ترسم از شکست خودم از بلا که نه
درمان درد کهنه ي ما ادعا نبود
بايد دعا کنيم؛ نه ... تنها دعا که نه
گفتم که در فراق رخش گریه میکنم
گفتا که مرهمی ست برایت دوا که نه
گفتم که می شود به نگاهی دوا شود؟
گفتا تو چشمِ باز بياور؛ چرا که نه؟.
....
بايد تو را صميمی و صادق صدا کنم
با قيل و قال و همهمه و هوي و ها که نه
...
چشمام دره سفید مره دنیام سیا مره.
" يَک روز بييی ببينُمِت آقا خدا کِنَه"
🔸شاعر:
#سعید_تاج_محمدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
#امام_زمان #مدح_امام_زمان
#نیمه_شعبان
یکی از همین روزها، ناگهان
تو میآیی از نور، از آسمان
تو میآیی و شب زمین میخورد
و قد میکشد نور، در آسمان
قفس با ظهور تو خط میخورد
زمین میشود سهم آزادگان
به سر میرسد فصل سرد سکوت
ترک میخورد بغض فریادمان
تو میآیی از فصل عدل علی
به تقسیم لبخند، تقسیم نان
تو از سمت طوفان شبی میرسی
به دست تو تیغی عدالت نشان
تو میآیی و با سرانگشت تو
ورق میخورد سرنوشت جهان
تو در باغ آدینه گل میکنی
بهار عدالت، امام زمان!
🔸شاعر:
#رضا_اسماعیلی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
ذاکران امام حسین
اشعار ناب آیینی:
به مناسبت سالروز #ولادت_امام_حسن_مجتبی_ع
#سعید_تاج_محمدی
تویی امیر جمل، ذوالفقار غیرت حیدر
لوای صبر و جهادی به روی دوش پیمبر
حسین هست و ابوالفضل هست و قاسم و زینب
تو را امیر مدینه! چه حاجت است به لشکر؟
به هیچ جا نرسیده است آنکه در همه ی عمر
بدون عشق تو خوانده نماز و رفته به منبر
بپای عشق تو آنکس که سر نداده عجب نیست
که با معاویه در پای چند سکه نهد سر
ستون دینی و قرآن ناطقی چه نیازی
به مدرک است؟ بگو مدرک از مباهله بهتر؟
صدای غرش شمشیر در غلاف، گواه است
که صلح سرخ تو با فتح و عزت است برابر
نه جام زهر، که جان تو را گرفت دمی که
شکست پیش نگاه تو گوشواره ی مادر
امام بی حرم! این دل همیشه بوده حریمت
دلی که بوده به نام حسن همیشه معطّر
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
بسمالله الرحمن الرحیم
به مناسبت سالروز #ولادت_امام_حسن_مجتبی_ع
#وحید_محمدی
آبروی دعا امام حسن
همه ی هست ما امام حسن
سر یک سفره بوده ای عمری
با فقیر و گدا امام حسن
ای کرم خانه های فاطمی ات
تا قیامت به پا امام حسن
جلوه ی اقتدار تو این بود:
صلحِ صبر و رضا امام حسن
صلح تو یک قیام مردانه است
بانی کربلا امام حسن
از همان ابتدا به ما گفتی
آخر روضه را امام حسن
ای کرامت گدای درگاهت
حُسن یوسف جمال چون ماهت
کوچه در کوچه لیلی و مجنون
صف کشیده است بر سر راهت
کاش روزی بیفتد از توفیق
چشم ما بر جمال دلخواهت
دم به دم می شود خدا را دید
در نفس های قلب آگاهت
غربت مرتضی علی جاری است
بین غم گریه های جانکاهت
بسکه زخم زبان زدند تو را
جگرت لحظه ای نشد راحت
زن نامهربان شما را کشت
جور اهل زمان شما را کشت
خون دل خوردی ای عزیز خدا
طعنه های گران شما را کشت
خنده ی تلخ قنفذ نامرد
زخم های زبان شما را کشت
زهر پیش غمت کم آورد و
غم قدّی کمان شما را کشت
بین گودالِ کوچه ای باریک
ضربه ای بی امان شما را کشت
مثل زهرا جوان شهید شدی
کوچه خیلی جوان شما را کشت
کوچه گفتم، قرار دل ها رفت
دیده ها تا عروج دریا رفت
مادر آمد کنار دیواری
مردک پست سمت زهرا رفت
رنگ از روی آسمان افتاد
دست نامرد تا که بالا رفت
خورد مادر زمین چنانی که
قوّت از زانوان مولا رفت
ماجرای کبودی صورت
تا شب غسل، چون معما رفت ...
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
ذاکران امام حسین
اشعار ناب آیینی:
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
دلی برای سپردن به آن دیار نداشت
برای لحظۀ رفتن دلش قرار نداشت
امیر هیچ بهجز زخم بیشمار نخورد
امیر هیچ بهجز درد بیشمار نداشت
شبانههای علی مثل روز روشن بود
اگر که پنجرهها پردۀ غبار نداشت
نه در خیال خلافت که پیش چشمش این
به قدر وصلۀ یک کفش اعتبار نداشت
و کینهها همه یک تیغ شد فرود آمد
که چیز دیگری از کوفه انتظار نداشت
🔸شاعر:
#محمد_حسین_ملکیان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
چه در هیبت، چه در غیرت، چه در عشق، اولین هستی
که بر انگشتر فضل و شرف همچون نگین هستی
جهان عمریست درماندهست در تردید و شک، اما
تو خود عینالیقین، روحالیقین، حقالیقین هستی
من از فتحِ درِ خیبر به دستان تو فهمیدم
که تو دست توانمند خدا در آستین هستی
سرِ در چاه را باور کنم یا ذوالفقارت را؟
که گاهی آنچنان هستی و گاهی اینچنین هستی
بگو از استخوان در گلو، از خار در چشمت
که پر از خطبههای ناتمام آتشین هستی
بگو چشم نبی روشن، بگو چشم حسودان کور؛
برای فاطمه تنها تو در عالم قرین هستی...
از آن روزی که چشمم باز شد، در گوش من خواندند:
«که تو تا لحظۀ آخر، امیرالمؤمنین هستی»
🔸شاعر:
#سعید_تاج_محمدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
ذاکران امام حسین
اشعار ناب آیینی:
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
سلمان! تو نیستی و ابوذر نمانده است
عمار نیست، مالک اشتر نمانده است
قرآن به نیزه میرود اینجا هزار بار
جز خطبۀ دریغ به منبر نمانده است...
در کوچههای هاشمی آتش هنوز هست
باور مکن که حادثه دیگر نمانده است
دشمن خیال کرد کتاب غدیر سوخت
دشمن خیال کرد که کوثر نمانده است...
تکفیر میکنند پیاپی امام را
ایمانشان به مصحف و دفتر نمانده است
شمشیرهای یکسره کوفیست در نیام
راهی ورای گریۀ پرپر نمانده است
دیگر کجای شب تهی از ابنملجم است؟
در کوفه جز سیاهی خنجر نمانده است
فردا تمام جامهدراناند پشت در
فردا ولی چه فایده حیدر نمانده است!
🔸شاعر:
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
چه در هیبت، چه در غیرت، چه در عشق، اولین هستی
که بر انگشتر فضل و شرف همچون نگین هستی
جهان عمریست درماندهست در تردید و شک، اما
تو خود عینالیقین، روحالیقین، حقالیقین هستی
من از فتحِ درِ خیبر به دستان تو فهمیدم
که تو دست توانمند خدا در آستین هستی
سرِ در چاه را باور کنم یا ذوالفقارت را؟
که گاهی آنچنان هستی و گاهی اینچنین هستی
بگو از استخوان در گلو، از خار در چشمت
که پر از خطبههای ناتمام آتشین هستی
بگو چشم نبی روشن، بگو چشم حسودان کور؛
برای فاطمه تنها تو در عالم قرین هستی...
از آن روزی که چشمم باز شد، در گوش من خواندند:
«که تو تا لحظۀ آخر، امیرالمؤمنین هستی»
🔸شاعر:
#سعید_تاج_محمدی
________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
ذاکران امام حسین
اشعار ناب آیینی:
#امیرالمومنین_ع_مدح
کسی که رشته ی گیسوی او حبل المتین باشد
پس از خلقش سراسر عرش، غرقِ آفرین باشد
که حیدر آفرین حقا که خیرالخالقین باشد
چه در هیبت چه در غیرت چه در عشق اولین باشد
که بر انگشتر فضل و شرف همچون نگین باشد
بهروی خاتمش "للّه مُلکٌ" گشته حک اما
بچرخد روی انگشت علی چرخ فلک اما
علی غیر از خدا هرگز نمیخواهد کمک اما
جهان عمریست درماندهست در تردید و شک اما
علی علم الیقین، عین الیقین، حق الیقین باشد
تمام اولیا را در دبستان علی دیدم
که هشیاران عالم جمله مستان علی دیدم
و جنت را گیاهی در گلستان علی دیدم
من از فتح درِ خیبر به دستان علی دیدم
که او دست توانمند خدا در آستین باشد
چه باشد جلوهی دنیا؟ به جز مردار در چشمش
شبیه استخوانِ خوک بی مقدار در چشمش
ملائک مشق بنویسند از اسرار در چشمش
بگو از استخوانِ در گلو، از خار در چشمش
که داغ از خطبههای ناتمام آتشین باشد
نبیند فضل او را هرکسی باشد به قرآن کور
که بر خورشید میگردد نگاه شب پرستان، کور
به آنها که از اول کور بودند و کماکان کور،
بگو چشم نبی روشن، بگو چشم حسودان کور
برای فاطمه تنها علی باید قرین باشد
بدا بر حال آنان که خلایق را از او راندند
خوشا اجداد ما آنها که پای عشق او ماندند
که ما را مادران با نام حیدر شیر نوشاندند
از آن روزی که چشمم باز شد در گوش من خواندند
علی تا لحظهی آخر امیرالمؤمنین باشد
✍ #سعید_تاج_محمدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
#امیرالمومنین_ع_مدح
مرمت میکند سرمایهی ویران امت را
بنای عدل محکم میکند ارکان امت را
پس از فقدان پیغمبر خیال خلق آسودهست
اگر در دست میگیرد علی سُکان امت را
در این دریای پرطوفان، علی آن نوح کشتیبان
هدایت میکند کشتی سرگردان امت را
خلافت با علی بر تن ردای عدل میپوشد
که میزان میکند میزانِ نامیزانِ امت را
علی پیداترین اعجاز پنهان پیمبر بود
که میدانست هم پیدا و هم پنهان امت را
پیمبر جان امت بود و مولا تا به تن جان داشت
حفاظت کرد با شمشیرِ غیرت جان امت را
مسلمانان چه میجویید در تنهایی محشر
که میسنجند با حبِ علی ایمان امت را
علی از سادهلوحان زخمهای بدتری خورده
خدایا دور کن شر کجاندیشان امت را
میان گودی محراب یا در پهنهی میدان
علی، تنها علی پس میدهد تاوان امت را
✍ #مجتبی_حاذق
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
کانون ذاکران امام حسین زرند