eitaa logo
کانون ذاکران امام حسین زرند
259 دنبال‌کننده
627 عکس
173 ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اشعار ناب آیینی: شخص نبى مدينه‌ی علم است و در على است يعنى كه از زمين و زمان با خبر على است در كهكشان روشن توحيد و معرفت خورشيد شد محمد و قرص قمر على است در جلوه‌ی شهود، شهيد است و شاهد است در محضر خدا، سند معتبر على است حكم قضا به مِهر على مُهر مى‏شود دست خدا و كاتب لوح قدر على است جز او كسى صلاى «سلونى» نمى‏‌زند بر شام جهل، مژده‌ی صبح سحر على است غير از خدايى‌اش كه فقط عين ذات اوست مجموعه‌ی صفات خدا جمله در على است پیوسته از اثر به موثر رسیده‌ایم آرى مؤثر است خدا و اثر على است تا كوى دوست قافله سالار اولياست سير و سلوك اهل دل از هر نظر على است سرسبز از طراوت لبخند او بهشت نخل بلند باغ خدا را ثمر على است تفسير و شرح و ترجمه آيه‏‌هاى وحى «المؤمنون و بسمله، قدر و زُمر» على است مسند نشين كاخ جلالت كه در جهان كرد اكتفا به زندگى مختصر على است از كودكى براى دفاع از مرام حق آزاده‏‌اى كه بست به همت كمر على است در كه جاى رسول خفت معلوم شد هر آينه مرد خطر على است دريا دلى كه پشت به دشمن نكرد و كرد در پيش دوست سينه‌ی خود را سپر على است شير افكنى كه فتنه‌گران در مصاف او فرياد مى‏‌زنند كه : «اين المفر ؟» على است ديدند قدسيان شبِ أسرى به كائنات با حضرت رسول خدا همسفر على است جز آن كه با حبيب خدا در ظهور بود در روح انبياء رسل مستتر على است نوح و خليل و يوسف و يعقوب و شيث و هود آدم، شعيب، موسى و عيسى نگر على است ركن و مقام و سعى صفا، مروه، عمره، حج خيف و منا و مشعر و حِجر و حَجَر على است دنيا و آخرت على و دين و دين على سرور على، سُرور على، سِرّ و سَر على است روز غدير دست على را نبى گرفت فرمود: بعد من به همه تاج سر على است حجت على، امير على، مقتدا على ... مولا على، امام على، راهبر على است با ماست در بهشت هر آنكس كه با على است بر ماست آن دلى كه پر از كينه بر على است شور و شعور و فضل و کرامت، شرف، «کمیل» در يك نفر خلاصه شد آن يک نفر على است ✍ 🔹 🔹 خدا جلال دگر داد ای امیر تو را که داد از خُم کوثر، مِیِ غدیر تو را امیر! دست تو را دستِ عشق بالا برد که اهل کوفه نبینند سر به زیر تو را جهان به سجده در افتاد و عرشیان خدای به احترام نشاندند بر سریر تو را کلید سلطنت و گنج عافیت با توست که هست در دو جهان مسندی خطیر تو را ز جور خلق، پیمبر ز پای می‌افتاد اگر نداشت به هر عرصه دستگیر، تو را پنـاه پیـری و نـان آور یتیمـانی چگونه دوست ندارد جوان و پیر تو را تو کیستی که تو را عرش، خاک راه، امّا به خوابگاه، یکی بافه‌ی حصیر، تو را تو کیستی که نمازت دمی شکسته نشد اگر چه بود به پا زهر خورده تیر، تو را یقین که تا به ابد پایبند مهر تو شد چگونه بود مگر، رحم بر اسیر، تو را؟ ز ابر رحمت تو بادها چه دانستند که خوانده‌اند همه در تبِ کویر، تو را به جز تو هیچ ولی در همه جهان نشناخت کسی کـه دیـد در آیینه‌ی غدیـر تو را ✍ 🔹 کانون ذاکران امام حسین زرند