eitaa logo
کانون ذاکران امام حسین زرند
259 دنبال‌کننده
628 عکس
173 ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اشعار،ختم وترحیم خوانی: نفر نفر به تنت تیغ و تیر و نیزه زدند تو را به نیزه،حرم را به چشم هرزه زدند سپاه غارتیان سمت خیمه راه افتاد حرم بدون تو در چنگ یک سپاه افتاد بدون تو چه پریشان حجاب ها می سوخت به یاد زخم لبت قلب آب ها می سوخت کجا روم که تنت را ز خاطرم ببرم خدا کند که نبینی چه آمده به سرم تو را به نیزه کشیدند زیر تیغ در گودال تنت به کینه دریدند زیر تیغ در گودال حرم که سوخت دلم پابه پای طفلان سوخت برای هرم دل من دل بیابان سوخت چگونه بگذرم از این گلوی صد چاکت چه رد پای زیادی ست مانده بر خاکت سری به نیزه بلند است عصر عاشورا زبان مرثیه بند است عصر عاشورا 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e از تنت دوری و سرنیزه مکانت شده است آیه ی کهف خدا ذکر زبانت شده است سرِ تو دست سنان است و گلویت خسته خسته از دست تکان های سنانت شده است بین هجده گل سرخم که به نی می سوزند زخم پیشانی تو خوب نشانت شده است برسان از سر نی نیم نگاهی به من و دخترت که نفسش، مرثیه خوانت شده است من عزادارم و دستانم اگر بسته، ولی سنگ ها بر سر من لطمه زنانت شده است شده امروز مرا همسفر کوفه و شام آنکه دیروز تو را قاتل جانت شده است معجر سوخته ی دخترکانت، امروز بدترین زخم روی روح و روانت شده است می روی نیزه نشینم کمی آهسته برو تا تو را سیر ببینم کمی آهسته برو از رد بوسه ی من نیزه نشینت کردند اسب ها رد شده و نقش زمینت کردند از سر نی به من و قافله احسان کردی صورتت را سپر سنگ نوازان کردی من اسیر تو شدم مهر تو در سر دارم لحظه ای نیست که چشم از سر تو بردارم همه شب سر زده، خورشید شدی تابیدی روی نی دور سر قافله می چرخیدی من و یک قافله کودک،همه سیلی خورده خواهرت آینه ی توست، اگر پژمرده جان نمانده ست حسینم به تنم اما حیف تا حد مرگ سپر شد بدنم اما حیف صورت کودک تو سوخت،خجالت زده ام ضربه او را به زمین دوخت، خجالت زده ام خنده ای مست به دنبال عذاب آمده است باز هم حرمله با کاسه ای آب آمده ست گله ای نیست از این زخم از این تنهایی ما ندیدیم در این مرحله جز زیبایی کوفه در هلهله ها گم شده است کوچه ها غرق ترنم شده است جامه ی دختر تو پاره ولی رخت نو بر تن مردم شده است چند روزی ست ز تو بی خبرم در دلم سخت تلاطم شده است خواهر خون جگرت زخمی از نان و خرمای ترحم شده است سرِ عباس شد انگشت نما قلب من کوه تألم شده است کوفه در سنگ زنی استاد است روی ما سنگ، تراکم شده است اشک و خون می چکد از چشم رباب حرمله مست تبسم شده است بسکه سر نیزه بزرگ است، حسین روی نی اصغر تو گم شده است از سرِ نیزه ی تو در دل من نوک مسمار تجسم شده است نوبتی شمر و سنان می آیند بینشان خوب تفاهم شده است بر لب سوخته ات قاری من سنگ ها مزد تکلم شده است کانون‌ ذاکران امام حسین زرند