eitaa logo
کانون ذاکران امام حسین زرند
259 دنبال‌کننده
628 عکس
173 ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
۞﴾﷽﴿۞ ⚫️مراسم دهه اول محرم ۱۴۴۵⚫️ ـــــ꧂ــــ❁ـــــ❁ـــــ❀ــــ꧁ــ 🎤سخنران: حجت‌الاسلام والمسلمین موحدنیا ـــــ꧂ــــ❁ـــــ❁ـــــ❀ــــ꧁ــ 🎤قاری قرآن: کربلایی رضا محمدی ـــــ꧂ــــ❁ـــــ❁ـــــ❀ــــ꧁ــ 🎤بانوای: کربلایی حسین میرزایی ـــــ꧂ــــ❁ـــــ❁ـــــ❀ــــ꧁ــ 🕖زمان و مکان: چهارشنبه ۴ مرداد همزمان با نماز مغرب و عشاء مسجد الزهرا_بلوار طالقانی ـــــ꧂ــــ❁ـــــ❁ـــــ❀ــــ꧁ــ {هیئت خادمین بقیة اللَّه}
زینب بیا ببین ثمرم ریخته زمین بالابلند اهل حرم ریخته زمین می خواستم بغل کنم اورا ولی نشد ازلای دستها جگرم ریخته زمین دست خودم که نیست اگر داد می زنم در پیش چشم من پسرم ریخته زمین دست خودم نبود که با زانو آمدم دیدم که قوت کمرم ریخته زمین مثل انار دانه شده پخش می شود از دامنم ببین گوهرم ریخته زمین دیدی خدا دعای مرا مستجاب کرد صدها علی به دور و برم ریخته زمین کانون ذاکران امام حسین
با چه مکری شکاف فرق تو را بد تر از فرق مرتضی کردند برق چشمان تو هدف بود و تیر هایی که کم خطا کردند وقت بی دستی ات هزاران پا روی صحن تنت صفا کردند تن چون کوه استوار تو را پخش در خاک کربلا کردند 👉 کانون ذاکران امام حسین زرند
اشعار،ختم وترحیم خوانی: در حرم چشم انتظارانِ فراوان داشت حیف علقمه بی تاب بود آنروز  مهمان داشت حیف سهم آبش را سه روزی سهمِ طفلان کرده بود روی لبها از ترک زخمی نمایان داشت حیف رفت سمت خیمه‌ها  اما هوا تاریک شد علقمه از تیر و تیغ و نیزه باران داشت حیف خَم شده بر مَشک اما دستها را جا گذاشت این پناه خیمه‌ها ردی شتابان داشت حیف یک سه‌شعبه آمد و درجا سه جایش را شکست حیف شد ماه حرم انبوهِ مژگان داشت حیف مَشک را وقتی به دندان داشت چشمش را زدند مَشک را وقتی به دندان داشت دندان داشت حیف کم‌کم از قد رشیدش در مسیرش ریخت ریخت کاشکی این ضربه‌های سخت پایان داشت حیف با سه‌شعبه ناگهان اُفتاد با صورت زمین بین صدها درد ، این دردی سه چندان داشت حیف خورد با صورت زمین  پهلویش اما درد کرد خورد پیش مادری که دست لرزان داشت حیف می‌زدند و دور می‌گشتند و هِی می‌آمدند لشگری که چند‌صد قاری‌ِقرآن داشت حیف تا تکان می‌خورد  جمعیت به هرسو می‌دوید لشگری که تیغ عریان داشت او جان داشت حیف خواهری از  خیمه دارد روسری می‌آورد مادری بی شیر هم  طفلی به دامان داشت حیف دخترک کنج خرابه دست بر مویش کشید با خودش می‌گفت روزی هم عمو  جان داشت حیف عکسِ او در آب اُفتاد آب را بیچاره کرد ماهِ زیبایِ حرم مهتاب را بیچاره کرد یک عشیره منتظر بودند  اما بیشتر... رفتنِ او مادری بی خواب را بیچاره کرد خوش قد و بالاییِ او دستِ زینب کار داد دیدی آخر خواهری بی‌تاب را بیچاره کرد  هرکه او را دید از دشمن  فقط میگفت وای کوه بود و سینه‌اش سیلاب را بیچاره کرد دستهایش بر زمین  دستِ مردی بَر کمر این سپاهِ غرق خون ارباب را بیچاره کرد یک نفر زد با عمود و بِینِ اَبرو جاگذاشت یک حرامی نیزه‌اش را بِینِ پهلو جاگذاشت -     -     - از میانِ تیغ و تیر و نیزه قرآن را کشید آه در آغوشِ خود جسمی پریشان را کشید خَم شد و بوسیدش اما قامتِ خَم برنگشت تشنه‌ای بَر دامنش امیدِ طفلان را کِشید کاش میشُد تیر را بیرون  نمی‌آورد او با خودش تیرِ سه‌شعبه وای مژگان را کشید تیرها از پشتِ‌سر بر قامتِ او خورده‌اند پس چرا از سینه‌اش صد تیرِ سوزان را کشید با سَراَنگشتش به رویِ خاک عکسی از حرم..‌. در میانِ شعله‌ها شامِ غریبان را کشید هلهله می‌آمد و دیدند آقا داد زد مَشک را از رویِ  سینه کَند آقا داد زد -      -      - در مسیرِ علقمه بال و پَرَش را جمع کرد زود آمد بر سرش  اما سرش را جمع کرد خوب شد اُم‌البَنین هم حال و روزش را ندید جایِ او پیشِ برادر مادرش را جمع کرد دختران جیغی کشیدند و رُباب از هوش رفت سمتِ او  زینب دوید و اصغرش را جمع کرد تا پدر را دید  رویش را سکینه زخم کرد با همین پشتِ شکسته دخترش را جمع کرد بسکه سر وا بود می‌اُفتاد هِی از نیزه‌ها خواهرش با کُهنه معجر حنجرش را جمع کرد هیچ‌کس مانندِ زینب زار و سرگردان نشد هیچ سر مانندِ او از مرکب آویزان نشد* در مقاتل آمده این سرِ مبارک در منازلی  از دهانه افسار  مرکب آویزان بود. 👉 من قدرتی دیگر به تن ندارم دستی دگر چون در بدن ندارم دشمن چو بسته راه من ز هر سو به خیمه راه آمدن ندارم افتاده‌ام تنها به چنگ دشمن و آن بازوی لشگرشکن ندارم زین حال من، عدو گرفته نیرو چون قدرتی دیگر به تن ندارم شد پاره مشگ و آب‌ها فرو ریخت به خیمه، روی آمدن ندارم شرمنده‌ام اخا، چو پیشم آیی من قدرت بر پا شدن ندارم زینب مگر چشم مرا ببندد در کربلا، مادر که من ندارم پوشیده‌ام لباس فخر و عزت چه غم اگر که من کفن ندارم به مادرم ام‌البنین بگوئید: دیگر غمی ازین محن ندارم جز وصف حال عاشقان حسانا در مَطلبی میل سخن ندارم مرحوم عطش کودک تو آبم کرد لب خشک علی کبابم کرد مشک پاره ؛ نگاه اهل حرم به خدا از خجالت آبم کرد ای برادر بیا مرا دریاب مادر تو پسر خطابم کرد رویم آیینه ی جمال تو بود حرمله با سه شعبه قابم کرد قمر خون گرفته ی حرمم طلعت رویت آفتابم کرد گفتم ای مشک تا خیام بیا قطره قطره ولی جوابم کرد پس بریده بریده می گویم آب شرمنده ی ربابم کرد از دعای مجیب پر بودم دستم افتاد و مستجابم کرد شدت تیرها و ضرب عمود بر نگین زمین رکابم کرد آمدی و نشد که برخیزم نه تکانم نده که می ریزم تیرها با تنت چه ها کردند؟ قامتت را چگونه تا کردند؟ از تنت تیغ های پر کینه دست های تو را سوا کردند دست های تو را نه انگاری دست های مرا جدا کردند حرمله های مست کشتن تو پیش من بزم ها به پا کردند همه ی نیزه ها جدا جدا بر تنت یک شکاف وا کردند
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس: ما برای دفن شاه کربلا آماده‌ایم رو به سوی قتلگاه و علقمه بنهاده‌ایم یک بدن صد پاره از شمشیر و تیر خنجر است این گل دامان لیلا یا علی اکبر است یک بدن بی‌دست و سر مانده کنار علقمه مثل مادر اشک ریز و در عذایش فاطمه سیزده ساله گلی افتاده در دریای خون از حنای خون شده سر تا به پایش لاله‌گون لاله‌ها پیداست اما غنچه پرپر کجاست پیکر سرباز ششماهه علی‌اصغر کجاست جسم یاران حسین ابن علی بر روی خاک از دم شمشیر و خنجر قطعه قطعه چاک از کنار علقمه آید صدای زمزمه می‌چکد بر جسم ثارالله اشک فاطمه صبری کنید این کشته‌ها را می‌شناسم جاماندگان نینوا را می‌شناسم من زاده‌ی زهرا علی بن الحسینم هم زخم‌ها را هم شفا را می‌شناسم گرچه شناسایی کمی سخت است اما من دو یتیم مجتبی را می‌شناسم این پیکر مُثله که مانده روی خاک و رفته سرش بر نیزه‌ها را می‌شناسم از عمه‌جانم مانده اینجا یادگاری طفلان اویند این دو تا را می‌شناسم از علقمه بوی عمو جانم می‌آید ای قوم بوی آشنا را می‌شناسم من تک‌تک این تکه‌تکه جسم‌های از هم جدا، از سر جدا را می‌شناسم یک پیرهن حتی نماند از یوسف اما من یوسف کرببلا را می‌شناسم دفنش بدون بوریا امکان ندارد من پیکر خون خدا را می‌شناسم بر جسم بابای غریبم یک نشانی است بر سینه‌ی او جای پا را می‌شناسم اینجا نگـارخانـۀ گل‌هــای پـرپـر است اینجا بهشت سرخ بدن‌های بی‌سر است حیـران ستـاده‌اید چــرا ای بنـی‌اســد امـروز روز دفــن عزیــز پیمبــر است من می‌شنـاسم ایـن شهـدا را یکی‌یکی سرهایشان اگرچـه بریـده ز پیکـر است این پیکـر حبیـب بــوَد، این تـن زهیر این مسلم‌بن‌عوسجه، این عون و جعفر است این پیکـری کـه مانده به گودال قتلگاه قـرآن آیــه‌آیــۀ زهــرای اطهـر اسـت این زخم‌ها که مانده بر این نازنین بدن آثار تیر و نیزه و شمشیر و خنجر است دارد دو زخم بـر کمـر و بر جگـر نهان زخمی که هر دو باعث قتل مکرر است داغ بــرادر آمــده یـک زخـم بـر کمر زخمی که مانده بر جگرش داغ اکبر است نتـوان شمـرد زخم تنش را به دید چشم از بس که جای زخم روی زخم دیگر است این پیکـر گسیخته از هـم از آن کیست؟ این است آن علـی که شبیـه پیمبر است چیـزی نمانــده از بـدن پــاره‌پــاره‌اش زخـم تنش ز پیکـر بـابـا فـزون‌تـر است ایـن جسـم پـاره‌پـارۀ دامــاد کربـلاست کو را عروس، نیزه و شمشیر و خنجر است پیراهـن زفــاف، زره گشتــه بــر بــدن بـاران تیـر: لاله، حنـا خـون حنجر است یک کشته دفن گشته همین پشت خیمه‌ها نامش علی‌ست ذبح عظیم است و اصغر است بـا هـم کنیـد رو بـه سـوی نهـر علقمـه آنجـا تـن شـریف علمــدار لشکــر است دست و سـرش جداست ولی مثـل آفتاب در موج خون بـه دشت بلا نورگستر است «میثم!» مزار این شهدا در دل است و بس زیـرا کـه دل مقـام خداونـد اکبــر است کانون‌ ذاکران امام حسین زرند
▪️نوحه شب نهم محرم 🎙دانلود سبک👉 ای امید حرم یا ابوفاضل مدد ای شه با کرم یا ابوفاضل مدد در کرم بی بدیل بر تو هستم دخیل یا اباالفضل۲ @nohe_sonati در تمام جهان سکه ی رایج تویی ای عزیز حسین باب حوایج تویی بر تو هستم پناه کن به من یک نگاه یا اباالفضل۲ @nohe_sonatiچ تو علمدار میدانی و جان حسین تویی آب آور تشنه لبان حسین تویی روح ادب ساقی تشنه لب یا اباالفضل۲ @nohe_sonati شد فدا بهر یاری حسین هست تو شد جدا در ره دین خدا دست تو با همه اقتدار تو شدی افتخار یا اباالفضل۲ @nohe_sonati در ره خیمه ها تیر به مشکت زدند دشمنان خدا خنده به اشکت زدند کس چو تو غم ندید شده ای ناامید یا اباالفضل۲ @nohe_sonati شده از ظلم و کینه دستت از تن جدا با عمود آهن فرق تو گشته دو تا تو ز بالای زین شدی نقش زمین یا اباالفضل۲ @nohe_sonati غرق خون پیکرت فتاده در علقمه بر مشامت رسد عطر و بوی فاطمه شده ای ای شهید نزد او روسپید یا اباالفضل۲ @nohe_sonati تا که ادرک اخای تو حسینت شنید با تمام توان کنار جسمت رسید آمده در برت بوسه زد پیکرت یا اباالفضل۲ @nohe_sonati گفت عباس من قامت من خم شده صبر من در کنار بدنت کم شده داغ تو قاتلم زد شرر بر دلم یا اباالفضل۲ @nohe_sonati ✍️حاج رضا یعقوبیان 👇 https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6
حضرت ابوالفضل ع-AudioConverter16.mp3
437.7K
▪️نوحه تاسوعا 🎙سبک: همه جا کربلا گل ام البنین،بر حسینی معین جان تو کربلا،شد فدایی دین ابوفاضل مدد۲ @nohe_sonati کربلا همره،نور عین بوده ای تا دم آخرت،با حسین بوده ای ابوفاضل مدد۲ @nohe_sonati کربلا ساقی،تشنه کامان شدی بهر لب تشنگان،دیده گریان شدی ابوفاضل مدد۲ @nohe_sonati گوش جانت شنید،ناله ی کودکان بهر طفلان شده،دیده ات درفشان ابوفاضل مدد۲ @nohe_sonati رفتی سوی فرات،تا که آب آوری بر گلان حسین،با شتاب آوری ابوفاضل مدد۲ @nohe_sonati بین ره وای من،دست تو شد جدا با عمودی ز کین،فرق تو شد دوتا ابوفاضل مدد۲ @nohe_sonati تیر زد دشمنت،پاره شد مشک تو از برای حسین،شد روان اشک تو ابوفاضل مدد۲ @nohe_sonati تا زدی تو صدا،اخا ادرک اخا شد روان سوی تو،شه کرب و بلا ابوفاضل مدد۲ @nohe_sonati تا گل فاطمه،در کنارت رسید پیکرت را بدید،قامت او خمید ابوفاضل مدد۲ @nohe_sonati ✍حاج رضا یعقوبیان 👇 https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6
اشعار،ختم وترحیم خوانی: برخیز جان فاطمه اینجا نمان برو بگذار روی خاک مرا نیمه جان برو هی آه می کشی و تنم لرزه می کشد قربان مهربانی ات ای مهربان برو دستم بریده و کمرت را شکسته اند برخیز ای شکسته دل قد کمان برو بیرون مکش یکی و دوتا نیست تیرها جانم فدات ناله مزن این چنان برو این هرزه چشم ها به حرم چشم بسته اند برگرد خیمه زود نمانده زمان برو خون گریه های چشم ترم نذر زینب است آقا به جان خواهر تنهایمان برو برخیز و بی کسی حرم را نظاره کن زینب کجا و صحبت نامحرمان برو از من گذشت غربت و در انتظار توست گودال خون و نیزه و سنگ و سنان برو من سر به زانوان تو دارم چه ماتم است الشمرُ جالسٌ...سر تو ناگهان...برو 👉 لب آبی و لبت داغ تر از خورشید است آنچه بعد از تو نبیند دل من امید است من چگونه خبرت را برسانم به حرم مانده ی بال و پرت را برسانم به حرم همچنان دخترم از خیمه تو را می خواند خواهرت منتظر آمدنت می ماند هلهله ها خبر از دست بریده داده خبرم را به حرم قدِ خمیده داده قامتم از غم بی دستی تو تا مانده کوهی از تیر به روی بدنت جا مانده بدنت پر شده از تیر تماشا سخت است حرِکت دادن این جسم از اینجا سخت است فرصت کندن تیر از تن تو نیست مرا طاقت هلهله ی دشمن تو نیست مرا بروم پیکر بی دست تو را پس چه کنم کینه ی دشمن بد مست تو را پس چه کنم تن بی دست تو با نیزه لگد کوب شده حرمله با غم تو حال دلش خوب شده 👉 کانون ذاکران امام حسین زرند
حضرت ابوالفضل ع-AudioConverter11.mp3
594.9K
▪️نوحه تاسوعا در گلشن ولایت(فرزند حیدرم من)۲ در بین آل هاشم(چون ماه انورم من)۲ عباس نور عینم فدایی حسینم باب الحوائج عباس هستم امید عالم(نور دل همه ناس)۲ با اذن کبریایم(باب الحوائج عباس)۲ عباس نور عینم فدایی حسینم باب الحوائج عباس عباسم و همه عمر(حسین بود امیرم)۲ در دشت خون و ایثار(در راه او بمیرم)۲ عباس نور عینم فدایی حسینم باب الحوائج عباس همچون حسین زهرا(از نسل حیدرم من)۲ با اذن پور حیدر(سردار لشکرم من)۲ عباس نور عینم فدایی حسینم باب الحوائج عباس شنیده ام به خیمه(ذکر همه شده آب)۲ بهر گلان احمد(حسین شده چه بی تاب)۲ عباس نور عینم فدایی حسینم باب الحوائج عباس در بین آل احمد(ساقی تشنه کامم)۲ ساقی تشنه کامان(آب آور خیامم)۲ عباس نور عینم فدایی حسینم باب الحوائج عباس در بین ره ز کینه(دست از تنم جدا شد)۲ با یک عمود آهن(فرقم ز کین دو تا شد)۲ عباس نور عینم فدایی حسینم باب الحوائج عباس از این همه مصیبت(قلب مرا شکستند)۲ با تیر ظلم و کینه(چشم مرا ببستند)۲ عباس نور عینم فدایی حسینم باب الحوائج عباس حسین تا که از من(ادرک اخا شنیده)۲ آمد به سویم اما(رنگ از رخش پریده)۲ عباس نور عینم فدایی حسینم باب الحوائج عباس آمد حسین کنارم(بر او بود نگاهم)۲ از کینه ی عدو شد(علقمه قتلگاهم)۲ عباس نور عینم فدایی حسینم باب الحوائج عباس نقش زمین بگشتم(خون از تنم چکیده)۲ تا دید پیکر من(شد قامتش خمیده)۲ عباس نور عینم فدایی حسینم باب الحوائج عباس ✍حاج رضا یعقوبیان 👇 https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6
حضرت ابوالفضل ع-AudioConverter10.mp3
581.1K
▪️زمزمه تاسوعا 🎙سبک: خدا مادرم را کجا می‌برند... تو عباسی و جان حیدر تویی شفیع همه روز محشر تویی تویی روح احساس امیدی تو عباس فدای حسین @nohe_sonati به ام البنینی تو نور دو عین اباالفضلی و نور چشم حسین حسین را تویی یار تو هستی علمدار فدای حسین @nohe_sonati برادر تویی بر حسین غریب برای حسین بوده ای بی شکیب خدا باوری تو گل حیدری تو فدای حسین @nohe_sonati غریبی مولی تو دیدی عیان بدیدی تو تشنگی کودکان شده ذکرشان آب بگشتی تو بی تاب فدای حسین @nohe_sonati به اذن حسین رفته آب آوری به برگشت تو مرد کین گستری دو دستت جدا کرد تن تو فدا کرد فدای حسین @nohe_sonati صدا کرده ای یا اخایم حسین نگر بر دو دست جدایم حسین شده بی قرارت رسیده کنارت فدای حسین @nohe_sonati کنار تن تو حسین پیر شد پس از تو دگر او زمین گیر شد شده صبر او کم شده قامتش خم فدای حسین @nohe_sonati ✍حاج رضا یعقوبیان 👇 https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6
حضرت ابوالفضل ع-AudioConverter9.mp3
427.7K
▪️نوحه تاسوعا 🎙سبک حاج اکبر ناظم ام البنین را نور هر دو عینم عباسم و فدایی حسینم من خدا باورم بر حسین یاورم حسین زهرا... @nohe_sonati بر یوسف زهرا منم علمدار هستم به لشکر حسین سپهدار علی را مظهرم امیر لشکرم حسین زهرا... @nohe_sonati عزیز شاه عالمینم عباس فدایی ره حسینم عباس چون مه انورم حسین است سرورم حسین زهرا... @nohe_sonati بین همه ماه درخشان منم در کربلا ساقی طفلان منم العطش شنیدم ز جایم پریدم حسین زهرا... @nohe_sonati از غربت حسین منم دیده تر غربت او زده به جانم آذر محرم راز من بال پرواز من حسین زهرا... @nohe_sonati رفتم به علقمه که آب آورم برگشتم اما غرق خون پیکرم دست من جدا شد فرق من دو تا شد حسین زهرا... @nohe_sonati دستان من از بدنم جدا شد جانم به راه دین حق فدا شد فرق من شکستند دیده ام ببستند حسین زهرا... @nohe_sonati خوردم زمین و زده ام صدایش جانم شود فدای گریه هایش حسین تاج سرم آمده در برم حسین زهرا... @nohe_sonati صبر حسین بن علی کم شده کنار من قامت او خم شده داغ تو برادر بر دلم زد آذر حسین زهرا... @nohe_sonati گفتا برادر جان من فدایت فدای دستان ز تن جدایت امیر بی نظیر ز داغت گشته پیر حسین زهرا... @nohe_sonati ✍حاج رضا یعقوبیان 👇 https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6
اشعار ناب آیینی: سال‌ها در طلب سیم و زر دنیاییم که خجالت زده از گل پسر زهراییم "به عمل کار برآید، به سخندانی نیست" مانع آمدن حضرت حجت ماییم او حسینی‌ست ولی بی علی اکبر مانده غافل از فلسفه‌ی مکتب عاشوراییم حال‌مان حال یتیمی‌ست که از بی مهری همه محتاج نوازشگری باباییم عصر غیبت به‌خدا کثرت ما وحدت ماست تا نیاید خبر از صاحب‌مان تنهاییم وعده‌ی آمدن منجی عالم حتمی‌ست چشم بر راه، همه منتظر فرداییم آبرویی هم اگر هست از آقایی اوست ماهمه نوکر این خانه ولی آقاییم کاش همراه خود این قافله را هم ببرد همه در آرزوی دیدن پایینْ پاییم شب هشتم شد و در راه به خود می‌گفتیم مجلس ختم حسین بن علی می‌آییم منتقم مُطَّلع از ترجمه‌ی "مقراض" است جهل محض‌ایم همه؛ بی خبر از معناییم روضه‌ی " لشگر جراحه " پر از ابهام است سال‌ها منتظر حل معماهاییم ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 ؛ نزدیک‌تری از رگِ گردن به گدایت ماییم و طوافِ حرم کرب و بلایت هر جای جهان می‌نگرم نام تو آن‌جاست از هر نظر انگار شبیهی به خدایت گشتیم تمامی جهان را و ندیدیم شیرین‌تر و دلچسب‌تر از شور عزایت در روز قیامت که جهان دور تو جَمع‌ست بگذار که ما نیز بیفتیم به پایت بگذار که من نیز گرفتار تو باشم یک جرعه بنوشان به من از جام بلایت پَرسوخته چون فطرس و دل‌سوخته چون حُر من آمده‌ام باز به امید عطایت ای آن‌که جهان تکیه به دستان تو داده‌ست حالا چه شده تکیه زدی خود به عصایت؟ با خوود و سپر رفت به میدان علی اکبر از معرکه برگشت ولی بین عبایت دیدند ملائک همگی گوشه‌ی گودال آغوش گشوده‌ست خداوند برایت بر نیزه شدی قاری قرآن، چه شکوهی... ای آنکه دل از فاطمه می‌بُرد صدایت ✍ 🔹 هرکس که عمر خویش را با عشق سر کرد از اول عمرش هوای درد سر کرد من به کسی از گریه‌ام چیزی نگفتم یک شهر را چشمان سُرخم با خبر کرد حتماً سرم را می‌گذارم زیر پایش از کوچه‌ی ما هم اگر روزی گذر کرد هرچه که من کمتر برایش کار کردم مزد مرا هر روز اما بیشتر کرد این‌بار هم دیر آمدم روضه ولیکن مثل همیشه چشم من را زود، تر کرد اینجا ادای گریه را هم می‌پذیرند هرکس نشد مهموم در روضه، ضرر کرد هر چند ما را عشق او دیوانه کرده مِهر علیّ اکبرش دیوانه‌تر کرد ** جان داد وقتی باغبان خسته فهمید یک لشگر از روی گل باغش گذر کرد با اکبر او نیزه کاری کرد مثلِ کاری که با پهلوی زهرا میخ در کرد می‌ریخت بیرون از دهانش لخته‌ی خون حال پسر، حال پدر را محتضر کرد "اولادنا اکبادنا" یعنی پدر را مقراض اهل کوفه تقطیع جگر کرد بالای جسم اکبر خود داد می‌زد زینب که آمد، کار او را سخت‌تر کرد پیش جوانش داشت جان می‌داد اما محض حجاب خواهرش صرف نظر کردد ✍سروده گروه ادبی 🔹 این آب‌ها شبیه تو دریا ندیده‌اند مانند دست‌های تو سقا ندیده‌اند برخیز و تا به خیمه مرا با خودت ببر طفلان من شکستن بابا ندیده‌اند پُشتم شکسته، زودتر از من حرم برو نامحرمان هنوز حرم را ندیده‌اند داری چرا شبیه حسن گریه می‌کنی چشمان تو که کوچه‌‌‌ی زهرا ندیده‌اند سر را به پام خاطر ام‌البنین مکش اینقدر پیش فاطمه پا را زمین مکش ✍ 🔹 سقا به آب، لب ز ادب آشنا نکرد از آب پُرس از چه ز سقّا حیا نکرد تجدید شد وضوی نماز امام عشق بیهوده دستِ خویش به آب آشنا نکرد تن چاک چاک دید و به بیداد، تن نداد سر شد دو تا و قد برِ دونان، دو تا نکرد «غیر از دمی که مشک به دندان گرفته بود در عُمرِ خویش خندهٔ دندان‌نما نکرد» دندان کند کمک، چو گره وا نشد ولی دندان او هم آن گره‌ی بسته وا نکرد معراج او به روی زمین شد ز پشت زین همچون نَبی عروج به سوی سما نکرد مسجود را ندیده سر از سجده برنداشت حقِّ سجود عشق، چو او کس اَدا نکرد ✍ استاد 🔹 🔹 کانون ذاکران امام حسین زرند