eitaa logo
کانون ذاکران امام حسین زرند
259 دنبال‌کننده
628 عکس
173 ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آیینه ی تمام نمای خدا علیست پس جانشین بی مثل مصطفی علیست گسترده است در همه عالم ولایتش برجن و انس و حور و ملک مقتدا علیست کعبه به یمن مقدم او قبله گاه شد یعنی مسیر قبله و قبله نما علیست در لحظه ی مواجهه با سختی و بلا ذکر مدام روی لب انبیا علیست وارونه کرد با سر انگشت قلعه را با جرات و شجاعت و خیبر گشا علیست چیزی به غیر این به خداوند ملاک نیست مُهر حلال زادگی بچه ها علیست 🔹 گلو را تا به وصف آن شمایل، استخوان گیرد هما در سایه‌ی اقبال آید آشیان گیرد . دِماغم آنچنان از خویش رنگ غیر می‌دزدد که می‌ترسم گل از گلزار و بوی از بوستان گیرد . اگر بر خاک گویم قصّه‌ی خود را به هم ریزد اگر داغ دلم را بال بخشم آسمان گیرد . نه زندانی‌ست حاجاتم، نه در گیرد مناجاتم دعایم را مَلَک در آسمان یک‌درمیان گیرد . چُنان در گریه چشمان ترم عین الحیات آمد که خضر از جوشش چشمم حیات جاودان گیرد . در این گلگشتِ امکان فقر مطلق قیمتی دارد اگر طرحی تهی انداختی آری همان گیرد . به طاقِ حیرتش گر می‌تنم زین سعی خوش دارم بهار خاطرم را کسوت رنگ خزان گیرد . دو بالایی از آن ساغر سبک‌سیرانه می‌جویم که بار از دوش من بی‌منّت رطل گران گیرد . همان ساغر که گر دُردی از آن بر مرده افشانی سبو در دست، دست‌افشان، علی‌گویان، زبان گیرد . علی گفتم، زبانم لالِ آن خلّاقِ مطلق شد از او می‌خواهم اینک تا زبان چامه جان گیرد . اگر در مدح او مضمون تراشم، ذهن می‌سوزد وگر در وصف سنگینش قلم گیرم بنان گیرد . ز شرم از غنچه‌بودن سیْر امکان عدم کردم مبادا دامنش گردی از این خجلت‌عنان گیرد . به خود تا آمدم از خویش پرسیدم که رزّاقت کجا از کام ذوق این طفیلی لقمه‌نان گیرد؟ . هر آن‌کس بر سماطش می‌نشیند طرفة العينی خجالت‌بارگی باشد که نان از این و آن گیرد . نوال از سفره برمی‌چینم و اندیشه‌محدودم نمی‌دانم که از خوانش جهانی رایگان گیرد . تقلّای ملاقاتش به جلوت درنمی‌گنجد محال است آن جلال محض نقشی در عیان گیرد . به میل قنبرش گر خیزد آهنگ مدارایی تعجّب نیست گر دنیا و عقبا را ضِمان گیرد . سراغ شأن او را گر ز غیر از ذات حق جویی چنان باشد که عمیایی نشان از بی‌نشان گیرد . ورای پرده‌ی حُسنش، علی گر جلوه‌ بنماید شگفت‌آور نخواهد بود جان از انس و جان گیرد . علی ممسوس فی الذّات‌ست، پس حق نیز می‌شاید مزارش را نه در خاک نجف، بل لامکان گیرد . عناوین جهان زیبنده‌ی خواهندگان باشد مرا این بس‌که "جوهر' را چو کلب آستان گیرد 🔹 🔹 در این خزانهٔ چشمم هنوز گوهر هست شراب ناب رجب در بهشت ساغر هست نمی دهم به کسی نقد را به صد نسیه به حوض دیدهٔ من هم شراب کوثر هست دل مرا چه زیان از کنیزکان گناه اگر که بر در آن خواجه ای چو حیدر هست برای این که فدای غلام او بشود فرشته را پر و بال و برای ما سر هست دلم خوش است که «غم بر» دلم نمی ماند نگاه خلق اگر نیست لطف «قنبر» هست رهین منت چشمان مستجار شدند اگر که آبرویی بر سه رکن دیگر هست به جز علی چه کسی باعث سرور نبی است؟ که هر کجا که علی هست کل لشکر هست هنوز خواب به چشمان اهل خندق نیست هنوز لرزه بر اندام اهل خیبر هست به جز علی دلم از هر چه هست بیگانه است هزار شکر که در دل هنوز باور هست اگرچه در پس پرده است منفعت دارد برای علم پیمبر هنوز هم در هست 🔹 🔹 دل نمی ماند به روی دست، بادلدارها خاصه وقتی که باشد روی لب، اصرارها باز تحویلم گرفتند و نوشتند عاشقم باز در آغوش یارم، تازه شد دیدارها نیستم تا زنده ام دنبال یاری غیر او نیستم راضی به این دیدار، این مقدارها من فدای آنکه دستش نخلها را بار داد آنکه رویش میدرخشد بین گندم زارها خاک پای مرتضا هستم که با دست خدا بخت ها را میگشاید وقت کشت و کارها ما اگر گل کرده ایم از اشک شبهای علی است خوبی از مانیست، از خاک قدم های علی است مرتضا انداخته بر پای صیدش دام را مرتضا انداخت بر جانم تب احرام را می روم رکن یمانی سیزده شب در رجب تا بگیرم از لب ساقی کوثر،کام را آمده احمد بریزد هرچه دارد پای او آمده حیدر بیارد یکصد و ده جام را من گنهکارم، گنهکارم، گنهکارم ولی او شفاعت میکند بافاطمه فردام را حلقه بر در میزنم هر بار چشمانم تر است. خاصه وقتی که صاحب خانه اسمش حیدر است. در مقام نوکری منت،مکرر می کشم جور عشاق علی را صد برابر می کشم دیده زیر گیوه ی خاکی مولا جای خود چشم زیر گیوه ی خاکی قنبر می کشم قاب قوسین و علی را وحی میفهمد،نه من! من در ایوان طلا عکس پیمبر می کشم شب نشینی با خدا را دوست دارم چونکه بعد یک سری هم خانه زهرا و حیدر می کشم ساغر از دستم نیفتد،من خودم خواهم شکست کوثر از دست علی باشد فقط سر می کشم می رسد روزی مان از خیر اوقات علی
میدهد حاجات مان را احتیاجات علی می خرد من را خدا تا هست دکاّنم نجف خانه زاد حیدرم، هر روز مهمانم نجف مدح حیدر روبروی کعبه شک می آورد مینویسم قبله، اما باز میخوانم نجف سنگ ریزه در غذای حضرتی دیدم شبی مزه کرده از همان شب زیر دندانم نجف تا نگیرد دست من را اعتکافم ناقص است تا نگیرم کربلا را من که می مانم نجف هرکسی که در نجف، دستش به دامان خداست زیر آب ناودان، گریان شود حاجت رواست. هرکجا حال مناجات است آنجا بهترم هرکجا که خیمه ای برپاست،خوبم محشرم مهر حیدر را به من دادند از روز ازل باامین الله بابا و کسای مادرم سنگی از در نجف دارم به دستم غالباً ذکر یا زهرا اگر حک بوده بر انگشترم صحن زهرا یکطرف، صحن مدینه یکطرف باز هم این شاخه و آن شاخه دارم می پرم رو گرفته از علی، پهلو گرفته فاطمه روضه زهرا بماند یک شب دیگر،حرم 🔹 🔹 ذاکران امام حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏳 🔻پيامبر اعظم صلى ا‏لله‏ عليه ‏و ‏آله و سلم : حقّ على بر اين امّت همچون حقّ پدر است بر فرزندش. ✨🌸 میلاد با سعادت مولی الموحدین حضرت امیر المومنین علی علیه السلام و روز پدر را تبریک می‌گوییم. ✍ کانال در محضر علما 👈 عضو شوید 🆔 @dar_mahzare_olma
خدا می‌خواست چشمِ او فقط عین‌الیقین باشد خدا می‌خواست دستِ او فقط حَبل‌المَتین باشد خدا می‌خواست تیغِ او میانِ کُفر و دین باشد خدا می‌خواست نامِ او به نامِ خود قَرین باشد خدا خود را که مومن خواند *منظورش همین باشد که می‌خواهد علی تنها امیرالمومنین باشد خدا تصویری از خود را زمانی که به قاب انداخت خدا را شُکر ما را هم به پایِ بوتراب انداخت "صبا خاکِ وجودِ ما به آن عالیجناب" انداخت رُطب‌های نجف وقتی دهان‌ها را به آب انداخت ضریح غرقِ انگورش مرا شَطِ شراب انداخت صُراحی می‌کشم وقتی شرابش اینچنین باشد دلم مست است تا ساقی امیرالمومنین باشد خدا وقتی بهشتی رویِ دامانِ نجف دارد بهشت از دور رویایِ بیابانِ نجف دارد چه غم دارد کسی که خُرده‌ای نانِ نجف دارد که زهرا هم دو چشمش را به ایوانِ نجف دارد چه کم دارد خدا وقتی که سلطان نجف دارد خدا را می‌توان بینی اگر آئینه این باشد خدا را شُکر مولایم امیرالمومنین باشد به حیرت کعبه می‌بیند شکوهی آسمانی را ظهورِ نقطه‌ی بسم‌الله سَبْع‌الْمَثانِى را نبی می‌بوسدش از لب همین جامِ دهانی را به میدان می‌رود بیند زمین خانه تکانی را به تیغ آبدارا و به هر سو سر پَرانی را همیشه مرکبش دُل‌دُل برای فتح زین باشد رمیدنهای لشکر از امیرالمومنین باشد نه تنها وقت رزمش زَهره هاشان از جگر ریزد نه تنها وقتِ مِیدان‌داریَش کوه از کمر ریزد که از جبریل و عزرائیل حتی کُرک و پَر ریزد نه تنها پیشِ او صحرایی از تیغ و سپر ریزد که از تیغ و سپرشلوارهاشان بیشتر ریزد نمی‌اُفتیم از پا تا علی حِصنِ حَصین باشد نمی‌اُفتیم از پا تا امیرالمومنین باشد اگر توفیق باشد سر به پای قنبر اندازیم "فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم بُوَدکان شاهِ خوبان را نظر بر منظر اندازیم که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم" که از خاکِ نجف خود را به حوضِ کوثر اندازیم به نامش بشکند هر سَد اگر دیوارِ چین باشد اگر که رهبرم مولا امیرالمومنین باشد *آیه 23 سوره مبارکه حشر 🔹 🔹 صحرای حجاز آمده رشک ارم امشب عالم همه گردیده محیط کرم امشب تکبیر بگوئید حرم شد حرم امشب بیش از همه شب گشت حرم محترم امشب در خانه زده صاحب‌خانه قدم امشب بت‌ها همه گشتند به تعظیم خَم امشب در سیزده ماه رجب ماه مبارک میلاد علی در حرم‌الله مبارک این جان جهان است فدا باد جهانش در قلب رسل چار کتاب است به شأنش داده است خداوند به هر عصر نشانش ریزد دُر توحید و نبوّت ز دهانش پیوسته بود نام محمد به زبانش ای کعبه در آغوش به بر گیر چو جانش گلبوسه بزن صورت الله صمد را تبریک بگو فاطمة بنت اسد را ارکان حرم راست به سر شور ولایت بت‌ها همه گشتند به توحید هدایت زمزم به دوصد زمزمه کرده است روایت کامشب به حرم نور علی گشته عنایت نوری که نه مبدأ بود آن را نه نهایت کز نور الهی کند این نور حکایت این نور همان است که پیش از گِل آدم تابید ز حُسن ازلی در دِل آدم این نور فروغ بصر آدم و حوّاست این نور همان راهبر نوح به دریاست این نور تجلای خدا در دل سیناست این نور عیان جلوه حق در یَد بیضاست این نور همان معجزه فیض مسیحاست این نور خطابی است که در طور به موساست این نور فروغی است که درغیب نهان بود این نور چراغی است که درعرش عیان بود ای بحر تجلای اَزَل، این گهر تواست ای معجزه صُنع خدا، این اثر تواست ای روح‌الامین مرشد تو راهبر تواست ای بیت، جمال اَحدِ دادگر تواست ای آدم پاکیزه سرشت این پدرتواست ای فاطمه بنت اسد این پسر تواست بر روی دو دست تو یدالله مبارک دیدار جمال اسدالله مبارک آغوش گشوده است ز هم بیت‌الهش کعبه، حرم امن خدا شد به پناهش ارکان حرم تشنة یک نیم نگاهش مادر شده محو شرف وعزّت و جاهش در پاکی و در زهد، خداوند گواهش پیغمبر اسلام بود چشم به راهش تا بار دگر روح شریفش به تن آید بر یاری او حیدر خیبر شکن آید افتاده نفس در دل خلقت به شماره از چشم سماوات روان گشته ستاره مَه خندد و خورشید شده محو نظاره جبریل به دیوار حرم کرده اشاره وز شوق گریبان حرم گشته دوپاره تا جلوه کند روی خداوند دوباره ای اهل حرم باز حرم محترم آمد تکبیر بگوئید علی از حرم آمد این است که دیدندبه هرعصر عیانش این است که پیوسته زمانهاست زمانش این است که برترز مکانهاست مکانش آیات خدا ریخته از دُرج دهانش پیوسته بود نام محمد به زبانش بگرفته به بر خواجة لولاک چو جانش لبهاش گل انداخته از بوسة احمد انگار که قرآن شده نازل به محمد این است که سرتابه قدم جان رسول است شمشیرخدا، شیرخروشان رسول است چون خرمن گل زینت دامان رسول است از کودکی خویش نگهبان رسول است قدر و نبأ و فاطر و فرقان رسول است قدرش بشناسید که قرآن رسول است قرآن که ز آغاز به احمد شده نازل بر قلب و
ی، از قلب محمد شده نازل ای بندگی درگه تو روح سیادت ای مهر تو امضای قبولی عبادت خوبان جهان را به درت روی ارادت توحید به توحید تو داده است شهادت بی دوستی ات خلق نگردیده سعادت از یمن قدوم تو حرم یافت ولادت تو شیر خدایی و محمد به تو نازد و الله قسم خالق سرمد به تو نازد ما مهر تو با شیر گرفتیم ز مادر بی مهر تو ما را نبود روح به پیکر جایی که بود پای تو بر دوش پیمبر کس را نبود گفتن مدح تو میسّر اوصاف تو را گفته خداوند مکرّر گیرم که ببارد ز دهان همه گوهر با هیچ زبان گفتن مدح تو نشاید میثم چه بگوید چه بخواند چه سراید؟ 🔹 🔹 شب دست به گيسوى علي ميگيرد خورشيد رخ از روى علي ميگيرد انقدر زدم سنگ علي بر سينه سنگ لحدم بوى علي ميگيرد مانند خداي خويش بي همتا بود روزى خور سفره اش همه دنيا بود گويند علي به دست خيبر شكنش انگشتر يا فاطمة الزهرا بود اين چرخ به انگشت شما ميگردد خاك قدمت عرش خدا ميگردد ولله قسم خانه كعبه هر روز دور سر ايوان طلا میگردد 🔹 🔹 نه مراست قدرت آنکه دم، زنم از جلال تو یا علی نه مرا زبان که بیان کنم ، صفتِ کمال تو یا علی شده مات عقل موحدین ، همه در جمالِ تو یا علی چو نیافت غیر تو آگهی، ز بیانِ حالِ تو یا علی نبرد به وصف تو ره کسی ، مگر از مقالِ تو یا علی هله ‌ای مُجلّیِ عارفان ، تو چه مطلعی تو چه منظری که ندیده‌ام به دو دیده‌ام ، چو تو گوهری چو تو جوهری هله ‌ای مولّه عاشقان، تو چه شاهدی تو چه دل بَری چه در انبیا چه در اولیا ، نه تو را عدیلی و هم¬سَری به کدام کس مَثلت زنم که بُوَد مثالِ تو یا علی توئی آنکه غیر وجود خود ، به شهود وغیب ندیده‌ای فَقرات نفس شکسته‌ای ، سُبحاتِ وَهم دریده‌ای همه دیده‌ای نه چنین بود شه من تو دیده‌ی دیده‌ای ز حدودِ فصل گذشته‌ای ، به صعودِ وصل رسیده‌ای ز فنای ذات به ذاتِ حق ، بُوَد اتّصال تو یا علی چو عقول و افئده را نشد ، ملکوتِ سرّ تو مُنکشف همه گفته‌اند و نگفته شد ، ز کتابِ فضل تو یک الف ز بیانِ وصف تو هر کسی ، رقم گمان زده مختلف فصحای دهر به عجز خود ، ز ادایِ وصف تو معترف بُلغای عصر به نطقِ خود ، شده‌اند لالِ تو یا علی تویی آن که در همه آیتی، نگری به چشم خدای بین شده از وجودِ مقدّست ، همه سرّ کَنزِ خفا مبین تویی آن که از کُشِفَ الغطا ، نشود ترا زیاده یقین ز چه رو دَم از أنا ربکّم نزنی ، بزن بدلیل این که به نورِ حق شده منتهی ، شرفِ کمال تو یا علی تو همان درخت حقیقتی ، که در این حدیقه‌ی دنیوی أنا ربّکم تو زنی و بس ، به لسان تازی و پهلوی ز بروق نورِ تو مُشتعل ، شده نارِ نخله‌ی موسوی ز تو در لسانِ موحّدین ، بُوَد این ترانه‌ی معنوی که انا الحق است به حقِ حق ، ثمرِ نهالِ تو یا علی تویی آن تجلّیّ ذوالمنن ، که فروغ عالم و آدمی هله ‌ای مشیّتِ ذاتِ حق ، که به ذات خویش مُسلّمی ز بروز جلوه ما‌خلق ، به مقام و رتبه مقدّمی به جلالِ خویش مُجلّلی ، ز نوالِ خویش مُنعّمی همه گنج ذاتِ مقدّست ، شده مُلک و مالِ تو یا علی تو چه بنده‌ای که خدائیت ، ز خداست منصب و مرتبت احدی نیافت ز اولیا ، چو تو این شرافت و منزلت رسدت ز مایه‌ی بندگی ، که رسی به پایه‌ی سلطنت همه خاندانِ تو در صفت، چو توأند مشرقِ معرفت شده ختم دوره‌ی عِلم و دین ، به کمالِ آل تو یا علی تو همان مَلیکِ مُهیمنی ، که بهشت و جنّت و نه فلک پیِ جستجوی تو سالکان ، به طریقت آمد یک به یک شده ذکرِ نام مقدّست ، همه وِردِ اَلسنه‌ی مَلَک به خدا که احمدِ مصطفی ، به فلک قدم نزد از سَمَک مگر آنکه داشت در این سفر طلبِ وصالِ تو یا علی تویی آن¬که تکیه‌یِ سلطنت ، زده‌ای به تخت مؤبّدی ز شکوه شأن تو بر مَلا ، جَلَواتِ عِزِّ ممجّدی به فرازِ فرقِ مبارکت ، شده نصب تاج مُخلّدی متصرّف آمده در یَدَت ، ملکوتِ دولتِ سرمدی تو نه آن شهی که ز سلطنت ، بود اعتزالِ تو یا علی به می خُمِ تو سِرشته شد ، گِل کاس جانِ سبوکشان به پیاله‌ی دلِ عارفان ، شده ترکِ چشمِ تو می‌فشان ز رَحیقِ جام تو سرگران، سِر سرخوشان،دل بیهُشان نه منم ز باده‌ی عشق تو ، هله مست و بی‌دل و بی‌نشان همه کس چشیده به قدرِ خود ، ز میِ زُلالِ تو یا علی منم آن مجرد زنده دل که دم از ولای تو می زنم ره کوه و دشت گرفته ام قدم از برای تو میزنم به همین نفس که تو دادیم نفس از ثنای تو می زنم شب و روز حلقه التجا بدر سرای تو میزنم نروم اگر بکشی مرا ز صف نعال تو یا علی تویی آن¬که سِدره‌ی مُنتهی ، بُودَت بلندیِ آشیان به مکان نیائی و جلوه‌ات ، به مکان ز مشرقِ لا‌مکان رسد استغاثه‌ی قدسیان ، به درت ز لانه‌ی بی‌نشان چو به اوج خویش رسیده‌ای ‌، ‌ز عِلوّ قدر و سُموشّان همه هفت کرسی و نُه طبق ، شده پایمال تو یا علی نه همین بس است که گویمت ، به وجودِ جود مکرّمی تو مُنزّهی ز
ثنای من ، که در اوجِ قُدس قدم نَهی نه همین بس است که خوانم اَت ، به ظهورِ فیض مقدّمی به کمال خویش معرّفی ، به جلالِ خویش مُسلّمی نه مراست قدرت آنکه دم ، زنم از جلال تو یا علی تویی آن که میم مشیّتت ، زده نقشِ صورتِ کاف و نون به کتابِ عِلم تو مُندرج ، بُوَد آن چه کان و ما‌یکون فلک و زمین به اراده‌ات ، شده بی‌ سکون شده با سکون تویی آن مُصوّرِ ما‌خَلَق ، که من الظّواهر و البطون بُوَد این عوالم کُن فکان، اثرِ فعال تو یا علی تویی آن که ذات کسی قرین ، نشده است با احدیتّت نرسیده فردی و جوهری ، به مقام مُنفردیتت تویی آن که بر احدیّتت ، شده مُستند صمدیّت نشناخت غیر تو هیچ‌کس ، ازّلیتت ابدّیتت تو چه مبدأ‌یی که خبر نشد ، کسی از مآلِ تو یا علی تو که از علایق جان و تن ، به کمالِ قُدس مُجرّدی تو که فانی از خود و مُتّصف ، به صفاتِ ذاتِ محمّدی تو که بر سرائرِ معرفت ، به جمالِ اُنس مُخلّدی به شؤنِ فانیِ این جهان ، نه مُعطّلی نه مقیّدی بود این ریاست دنیوی ، غم و ابتهالِ تو یا علی 🔹 🔹 در مُلک خدا سکه به نام همه کس نیست خورشید ولا ساکن بام همه کس نیست جبریل سلام آور حق است برای این مرد که محتاج سلام همه کس نیست من فال زدم در دل دیوان خداوند "لولا علی . . ." آمد که مقام همه کس نیست لا سیف به جز تیغ دو پیکر که خدا گفت زیبنده ی دستان و نیام همه کس نیست با خطبه ی بی نقطه نشان داد به عالم این اوج بلاغت به کلام همه کس نیست آن روز که لات و هبل افتاد عیان شد بر دوش نبی عرصه ی گام همه کس نیست خوشحالم از این گردش ایام که در آن حتی قلمم نیز غلام همه کس نیست یک روز غدیر آمد از آن روز مبارک مولای من است او و امام همه کس هست 🔹 🔹 ذاکران امام حسین
🌸السلام علیک یا امیر المؤمنین 🌸 من کیم اول امام مسلمینم جلوه ی نور الهی در زمینم هرکجابوده پیمبر بوده ام من در صف اسلام هم من اولینم من کیم آگه ز اسرار نهانم دست حق گشته برون از آستینم ذکر نام من عبادت باشد و من شافع یاران به روز واپسینم من کیم روح حقیقت سِرّ حقّم بر خلایق من امام راستینم در غدیر خم نبی ابلاغ کرده من وصی رحمت للعالمینم شیر روز و زاهد شبها منم من حجت الله ام امام المتقینم من کتاب محکم پروردگارم من علی آیینه ی حق الیقینم من به راه آسمانها آشنایم بلکه بالاتر ز جبریل امینم من دلیلم من صراط مستقیمم من قسیم نار و هم باغ برینم انّما در شأن من نازل شد و هم امتداد ترجمانِ یا و سینم حُب من باب نجات شیعه و من در تمام لحظه ها حصن حصینم کعبه بوده میزبانم در ولادت شاکر این لطف رب العالمینم در هیاهوهای بسیارِ زمانه من برای دوستان نور مبینم هر که بیچاره بوَد می گویم او را من تمام بی پناهان را معینم دوستانِ من ز آتش در امانند من به یوم الحشر چون حبل المتینم من سراسر عزّتم دریای نورم من علیّم اصل ایمان کل دینم این حقیقت باشد و جز این نباشد تا همیشه من امیر المؤمنینم (( حجت اله رجب زاده جرجافکی ))
7.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺تزیین و گل آرایی ضریح مطهر سیدالشهداء علیه السلام در شب (ع) (ع)🌺 🌺
روح الامین!به بام حرم رو، اذان بگو بعد از اذان، ثنای علی همچنان بگو اوصاف شیر حق به زمین و زمان بگو لب را بشو به زمزم و با حاجیان بگو: -کامشب شب ولادت صاحب حرم شده -بیت الحــرم بــه مقــدم مولا حرم شده امشب به کعبه فاطمه پروانۀ علی‌ست دل دور کعبه گردد و دیوانۀ علی‌ست دست خدا به کعبه روی شانۀ علی‌ست امشب دل رسول خدا خانۀ علی‌ست -باور کنید جان به تن کعبه آمده -باور کنید بت‌شکـن کعبه آمده امشب به لوح، نقشِ قلم، ذکر یا علی‌ست آوای سنگ های حرم ذکر یا علی‌ست بت‌های کعبه را همه دم ذکر یا علی‌ست امشب دعای فاطمه هم ذکر یا علی‌ست -امشب زمین به یمن علی عرش می‌شود -امشب فلک ز بـال ملک فرش می‌شود ای کعبه جلوۀ ازلی را نگاه کن مرآت حسن لم یزلی را نگاه کن عید ولایت است؛ ولی را نگاه کن یا فاطمه جمال علی را نگاه کن -آیینه از جمال جمیل خدا بگیر -با چهرۀ علی ز خدا رونما بگیر مادر!تمام هستی پیغمبر است این از انبیا به غیر محمّد، سر است این بر خلق آسمان و زمین رهبر است این دستش مبند بنت اسد!حیدر است این -ای دخـت شیــر!بهــر نبـی شیر زاده‌ای -شیری که هست صاحب شمشیر،زاده‌ای تو دخت شیری و اسدالله زاده‌ای بر جمله خلق، رهبر آگاه زاده‌ای بهر رسول، همدم و همراه زاده‌ای خوشتر ز آفتاب رجب، ماه زاده‌ای -نوزاد تو کز او حرم الله منجلی‌ست -آیینـۀ تمــام نمـای خـدا، علی‌ست نقش همیشه زندۀ لوح و قلم علی‌ست در بین اولیا به دو عالم علم علی‌ست تصویری از حقیقت حُسن قِدم علی‌ست سعی و صفا و زمزم و رکن و حرم علی‌ست -قرآن به وصف اوست که تکمیل می‌شود -جــز او چــه کـس معلـم جبریل می‌شود؟ روز نخست، ارض و سما گفت:یا علی روح الامین به وقت دعا گفت:یا علی آدم به موج درد و بلا گفت:یا علی در جنگ‌ها رسول خدا گفت:یا علی -در ذوالفقــار، زمزمــۀ «لافتــی علــی»ست -بر روی هرکه می‌نگرم نقش «یاعلی»ست ای شهریار کشور جان، یا علی مدد ای دستگیر خلق جهان، یا علی مدد ای رهنمای گمشدگان، یا علی مدد ای ذکر اهل دل به زبان، یا علی مدد -ما جـان و دل بـه مهـر تو آراستیم و بس -روز نخست از تو، تو را خواستیم و بس مرغ دلم کبوتر صحن و سرای توست شیرین‌ترین ترانۀ روحم ثنای توست مُهر حلال زادگی من ولای توست هرسو که رو نهم حرم با صفای توست -از لحظه‌ای که پای به دنیا گذاشتم -دینی به جـز ولای تو مولا نداشتم گل بی‌نسیم مهر تو پژمرده می‌شود دل بی‌شرار عشق تو افسرده می‌شود نام تو با کلام خدا برده می‌شود یاد دمت مسیحِ دلِ مرده می‌شود -تــو کیستــی؟ امــام تمــام امـام‌ها -بر حضرتت هماره درود و سلام‌ها بی مِهر تو قبول صلات و صیام نیست تکبیر و حمد و نیت و رکن و قیام نیست تبلیغ دین احمد مرسل تمام نیست ما را به جز تو بعد پیمبر امام نیست -این مذهب و عقیده و ایمان «میثم» است -حتی بهشت، گـر تـو نباشی جهنم است 🔹 🔹 ذاکران امام حسین
جان را به يک اشاره مسخّر کند علي! دل را به يک نظاره منوّر کند علي! ايجاد گل ز شعل? آذر کند علي! يک لحظه سير عالم اکبر کند علي! بر کائنات جود مکرّر کند علي! او را سزد به خلق اميري و رهبري او آورد عدالت و قسط و برابري تيغش رسد به چرخ گه رزم‌آوري با ذوالفقار حيدري و دست داوري يک لحظه فتح قلع? خيبر کند علي! افلاک را مهار کند با نظاره‌اي بي‌مهر او به چرخ نتابد ستاره‌اي نبود به دهر منقبتش را شماره‌اي ابليس را به بند کشد با اشاره‌اي يک لحظه گر اشاره به قنبر کند علي! پيغمبري نبوده بدون ارادتش کعبه هنوز فخر کند بر ولادتش مسجد هنوز شاهد شوق شهادتش پروردگار فخر کند بر عبادتش چون بندگي به خالق داور کند علي! او ناخداست کشتي ليل و نهار را فرمان دهد هماره خزان و بهار را تقسيم کرده روز ازل خلد و نار را نبوَد عجب که خلق خداوندگار را با يک نگاه خويش ابوذر کند علي! گردون به پيش تيغ علي افکند سپر از حمله‌اش قضا و قدر مي‌کند حذر شمشير فتح داور و شير پيامبر روز از سران فتنه بگيرد به تيغ، سر شب در خرابه با فقرا سرکند علي! هنگام بذل دست بوَد دست داورش گر کوهي از طلا بود و کوهي از زرش اول نهد طلا به کف سائل درش نبوَد عجب به دست غلام ابوذرش اين گوي خاک را به جهان زر کند علي! هر جا خدا خداست علي هم بوَد امير خورشيد را توان کشد از آسمان به زير از بس که بود ديو هوا در کفش اسير حتي شکم ز نان جوين هم نکرد سير با آنکه سنگ را در و گوهر کند علي! در آسمان لواي امامت بپا کند در خاک، با خدا دل شب التجا کند در جنگ، حفظ جان رسول خدا کند در رزم تيغ خويش به دشمن عطا کند در مهد، پاره پيکر اژدر کند علي! طاقي که تا قيام قيامت نيافت جفت جان را هماره در ره اسلام ترک گفت از جبرئيل نغم? «الا علي» شنفت در ليلة المبيت به جاي رسول خفت تا جان خود فداي پيمبر کند علي! شاهي که هست و بود به دستش مسخر است با يک فقير زندگي او برابر است از بس که در خلافت خود عدل‌گستر است سهم عقيل را که بر او خود برادر است با سهم يک فقير برابر کند علي! روزي که از خطاي همه پرده مي‌درند روزي که خلق تشنه به صحراي محشرند دل‌ها ز تشنگي چو شررهاي آذرند آنان که مست جام تولّاي حيدرند سيرابشان ز چشم? کوثر کند علي! دارد ز قلب خاک حکومت بر آسمان بر دستش اختيار مکان داده لامکان گردد به گردش نگهش محور زمان دست خداست با سر انگشت مي‌توان افلاک را هماره مسخّر کند علي! دين يافت از ولادت شير خدا کمال بي‌مهر حيدر است مسلمان شدن محال عالم به او و او به خدا دارد اتکال در عين بندگي به خداوند ذوالجلال اعجاز، همچو خالق داور کند علي! آدم سرشته شد گلش از خاک پاي او کس را چه زهره تا که بگويد ثناي او مداح او کسي است که باشد خداي او اکسير معرفت طلب از کيمياي او شايد مس وجود تو را زر کند علي! دنيا نديده مثل علي راست قامتي در هر دلي بپاست ز شورش قيامتي هر نقطه را بوَد ز ولايش علامتي هر لحظه ريزد از سر دستش کرامتي جود از نياز خلق، فزون‌تر کند علي! دل از خيال منظر حسنش صفا گرفت بايد از آن جمال نشان خدا گرفت حق از نخست، عهد ولايش ز ما گرفت روزي که تيرگي همه جا را فراگرفت ما را شراب نور به ساغر کند علي! روز جزا که هست همان روز سرنوشت هرکس به حشر مي‌دروَد هر چه را که کشت بخشنده مي‌شوند همه کرده‌هاي زشت رويد ز شعله‌هاي جهنم گل بهشت گر يک نگه ز دور به محشر کند علي! مهر قبول توبه آدم به نام اوست موسي به طور همسخن و همکلام اوست از قله‌هاي وهم فراتر مقام اوست امر قضا به حکم خدا در نظام اوست تا در نظام خود چه مقدّر کند علي! مدح علي است کار خداوند ذوالجلال اينجا تمام عالم خلقت کرند و لال بي‌لطف او به کس نبوَد قدرت مقال «ميثم» چو دم زني ز ثناي علي و آل هر دم تو را عنايت ديگر کند علي! 🔹 از عرش تا فرش خدا ، باشد به فرمان علی از اول خلقت همه ، خوردند از نان علی در جای جای این جهان ، کردیم هر چه جستجو دیدیم گشته هر کسی ، یک جور حیران علی هر کس که دارد آبرو ، دارد ارادت بر نجف هر کس شده صاحب نفس ، دستش به دامان علی در کعبه دنیا آمده ، آن کعبه سیار حق او میهمان کعبه شد ، یا کعبه مهمان علی؟! جلوه نمایی می کند ، بین تمام انبیا پیغمبری که می شود ، گهواره جنبان علی دارم سوال از دشمنان ، آیا نبی در سجده اش خورده قسم بر آن سه تا ، یا اینکه بر جان علی ؟ دارم سوال از دشمنان ، آیا یکی از آن سه تا دارد در عالم یاوری ، مانند سلمان علی؟ او خالقی که دیده را تنها عبادت می کند پس فرق دارد با همه سبحانَ سبحانِ علی کار که بوده جز خدا ، که جمع کرده قدرتش میخانه ها را دور هم ، در زیر ایوان علی 🔹 🔹 ذاکران امام حسین
💠 شور وفات حضرت زینب سلام الله علیها  💠 از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ          ⭐️ هاشم محمدی آرا ⭐️ ➖➖➖ کل زندگیم فدا زینب صابرا الی البلا زینب قبله مدافعان حرم کُلُنا فداکِ یا زینب زینب(۳) آیه نوره زینب(۳) خالق شوره زینب(۳) سرّ مستوره معنی واژه ی حجاب و، عزت و اقتدارِ زینب دارو ندارشو به والله ، پای حسین میزاره زینب زینب عقیله العرب ........... اوج عفت و حیا زینب الگوی زنان ما زینب زینت ابالحسن یعنی نور چشم مرتضی زینب زینب(۳) کوهی از صبره زینب(۳) لیله ی قدره زینب(۳) سوره ی فجره اونیکه با وقار زهرا، تو هرکجا دفع خطر کرد هیمنه ی ابن زیاد و ، با خطبه هاش زیروزبر کرد زینب عقیله العرب ........... ماها پائینیم و بالا تو خورده زندگیم گره باتو بخدا تو قلب من بی بی نمیگیره هیچکسی جاتو زینب(۳) خواهر ارباب زینب(۳) جلوه مهتاب زینب(۳) گوهر نایاب صوت علی توی صدا و ،خون علی توی رگاشه زندگیه ما همه نذرِ، زینب و دوتا بچه هاشه زینب عقیله العرب ➖➖➖ ❌ انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد.❌ 🔆 تخصصی ترین کانال سبک و شعر مخصوص ذاکرین 1️⃣ لینک کانال تلگرام 👉 t.me/javazenokari 2⃣ لینک کانال ایتا 👉 eitaa.com/javazenokari 3⃣ آدرس صفحه اینستاگرام 👉 https://www.instagram.com/@javazenokari 🔹 گروه فرهنگی شاعـــــران جواز نوکـــــری
PTT-20221201-WA0000.opus
429K
شور وفات حضرت زینب سلام الله علیها کل زندگیم فدا زینب @javazenokari