eitaa logo
کانون ذاکران امام حسین زرند
259 دنبال‌کننده
627 عکس
173 ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
۞﴾﷽﴿۞ 🌸جشن بزرگ شعبانیه🌸 ـــــ꧂ــــ❁ـــــ❁ـــــ❀ــــ꧁ــــ 🎤قاری قرآن: کربلایی سجاد بهشتی مقدم ـــــ꧂ــــ❁ـــــ❁ـــــ❀ــــ꧁ــــ 🎤مناجات شعبانیه: کربلایی مهدی مختاری ـــــ꧂ــــ❁ـــــ❁ـــــ❀ــــ꧁ــــ 🎤مولودی خوانی: کربلایی سید جواد تهامی ـــــ꧂ــــ❁ـــــ❁ـــــ❀ــــ꧁ــــ 🎤 مجریگری: مهدی رحمانی ـــــ꧂ــــ❁ـــــ❁ـــــ❀ــــ꧁ــــ همراه با برنامه شاد و متنوع ـــــ꧂ــــ❁ـــــ❁ـــــ❀ــــ꧁ــ 🕖زمان و مکان: دوشنبه ۱۵ اسفند هم زمان با نماز مغرب و عشاء مسجد راه آهن شهرستان زرند ـــــ꧂ــــ❁ـــــ❁ـــــ❀ــــ꧁ــ لینک کانال روبیکا، هیئت خادمین بقیة اللَّه            https://rubika.ir/khademin_baghiatalah ـــــ꧂ــــ❁ـــــ❁ـــــ❀ــــ꧁ــ {هیئت خادمین بقیة اللَّه}
فصل بهار و سبزه و سنبل رسیده بر شاخسار عاطفه صد گل رسیده از بین بستان نغمه ی بلبل رسیده آری قیامت را کنون سَمبُل رسیده جاری شده شور قیامت بین عالم شوری به دل دارم بهاری گشته حالم اصل بهار آمد نگار آمد بیایید بر سینه ی خسته قرار آمد بیایید ای عاشقان آن تکسوار آمد بیایید حیدر رسیده ذوالفقار آمد بیایید رویش نبی خویش علی زهرا خصایل باشد تمام خوبی و جمع فضایل او می رسد درد بشر درمان بگیرد این غربت و این غصه ها پایان بگیرد ویرانی کل جهان سامان بگیرد دین خدا از یک دم او جان بگیرد شکر خدا ما وارثان عاشقانیم چشم انتظار دولت صاحب زمانیم بر تشنگان معرفت دریای آب است او بر ستمکاران این عالم عذاب است لطفش به مظلومان دنیا بی حساب است این الحسن ، این الحسینم را جواب است لیلای شب‌های بلند بی قراری از حال مجنونت خبر داری ، نداری؟ باران رحمت بر بیابان خواهد آمد بر پیکر بی جان ما جان خواهد آمد سامان دلهای پریشان خواهد آمد مرد خدا منجی انسان خواهد آمد عطر بهار این زمستان خواهد آمد ( او با سپاهی از شهیدان خواهد آمد ) گفتم شهیدان آه سینه شعله ور شد هرچند آهم از گناهم بی اثر شد سهم دل جامانده ام خون جگر شد حسرت برایم آرزوی یک سفر شد آری سفر در موج خون اینگونه خوب است همزاد و همراه جنون اینگونه خوب است ای خوش به احوال فدایی های راهش دلداده های کعبه ی خال سیاهش آن کشته های سر بدار بی گناهش یاران یار و پارکابان سپاهش یاد خمینی و شهیدان و رفیقان یاد سلیمانی کنم در این بهاران رفتند یاران تا که ما برجا بمانیم باید وصیت نامه هاشان را بخوانیم حالا که تبیین است جهاد ما ، برآنیم این جمله را بر گوش عالم می رسانیم : این انقلاب آخر رسد بر صاحب آن بر مهدی صاحب زمان مولای دوران میدان جنگ ما دگر در بین خانه است حالا سلاح دشمنان ما رسانه است تحریم بدخواهان تماماً یک بهانه است کار و تلاش اقتصادی ... عارفانه است دشمن نشانه رفته دین و نانمان را از ما نگیرد غیرت و ایمانمان را لعنت به آمریکا و بر آل سعودش بر صهیونیست و بر وجود بی وجودش بر آنکه جز شر و تباهی نیست سودش؟ ننگ است و نیرنگ است کل تار و پودش با قاتل سردار ما سازش نه هرگز دشمن ببیند روی آرامش نه هرگز ما با ولایت تا شهادت بی‌قراریم ما مردمان با وفای این دیاریم در اوج سختی ها همیشه سفره داریم هرچه که پیش آید کماکان پای کاریم از هفت سین سفره نوروزی ما سین سعادت با ولایت گشته معنا ما را حواله داده زهرا بر رضایش این آخری سالی دلم دارد هوایش دارم هوای گریه در صحن و سرایش زانو زدن در محضر گنبد طلایش صحن رضا بر عالمین دارالشفا هست آنجا برایم هم نجف هم کربلا هست باید بخوانم شیعتی مهما شربتم گریه امان میگیرد از حرف و تکلم پیش نگاه خواهری غمدیده مردم در زیر نیزه می شود جسم حسین گم اینکه تنش مانده به زیر پا حسین است ذکر لب زهرا و زینب وا حسین است 🔸شاعر: 🔹 🔹 وقتی که می خواهد دلم سامان بگیرد باید که چشمانم کمی باران بگیرد مثل همیشه این غزل تا بیت آخر حال و هوایی مبهم و پنهان بگیرد تا اینکه آید ذکر مهدی بر لبانم شاید که بغضی در گلویم جان بگیرد با چشم گریان ندبه می خوانم برایت شاید دعا با دیده ای گریان بگیرد آقا بیا تا در میان قلب شیعه این زخم کهنه عاقبت درمان بگیرد هر جمعه من روی تو را را چشم انتظارم تا اینکه عصر غیبتت پایان بگیرد... 🔸شاعر: 🔹 🔹 ذاکران امام حسین
هرچه که داریم از اعتبار کریم است شُکرِ خدا کارِ ما کنارِ کریم است هرچه به ما می‌دهند از اول خلقت محض گُلِ روی روزگارِ کریم است روزی ما شُکرِ حق به دست کسی نیست تا که در این خانه سفره‌دارِ کریم است ما نه فقط  جبرئیل  هم سرِ هر صبح منتظرِ سیبِ آبدارِ کریم است گر لبِ ما سرخ شد از خونِ جگر نیست روزی ما شاخه‌ی انارِ کریم است تا جگری سوخت از آن سرمه کشیدیم دیده‌ی عشاق وام‌دارِ کریم است جلوه نما بنگرم جمالِ علی را تا که ببینم علی و آلِ علی را وارث قدوسی قداست زهرا صاحب سجاده‌ی سیادت زهرا ثانیه‌ها جمعه‌ها زمان طلوع است تکیه به کعبه بزن به  ساحت زهرا قسمتِ پیر و جوان ما که نگردید کاش شود دیدن تو قسمت زهرا دیده‌ی دلدادگان به فتح تو مانده است تا برسد دست ما به تربت زهرا زُلف بر افشان که پنج آینه بینیم محشر کبری نما قیامت زهرا خانه‌ی عشاق را که سیل غمت برد بر سر ما مانده لیک منتِ  زهرا عاشقی ما تویی جمال محمد عشق محمد بس است و آل محمد چشم به دیدار توست شاه خراسان تا که بیایی شبی به گوشه‌ی ایوان کیستی ای آتش وجود  پیمبر کیستی ای مرتضی را همه‌ی جان گوش به فرمان توست تمامی گیتی تا که بباری دوباره حضرت باران گفت که خدمت کند - حجت صادق-* گر تو بیایی توراست خادم و دربان حیرت محضیم از این حدیث  از آن شأن بیت فؤاد آورم زِ خطه‌ی کرمان** "گر مُتِمَسِک شود به ذِیلِ تو ابلیس باز مقرب شود به درگه رحمان" سوی تو ما حاملِ سلامِ رضائیم لشکر ایرانیِ امام رضائیم غیرتِ حیدر تبارِ فاطمه برگرد  ختم کن این انتظارِ فاطمه ، برگرد صبح ظهور تو روز گرم تقاص است بارِ دگر بر مزارِ فاطمه برگرد لشکر تو لشکرِ علی و حسین است حضرتِ دُل دُل سوارِ فاطمه برگرد یک طرفت اکبر است و یک طرف عباس با دو دمِ ذوالفقارِ فاطمه برگرد میمنه و میسره‌ها باز بپاشند با دو یلِ تیغدارِ فاطمه برگرد زود بیا و جگر شیعه خنک کن ای همه ، دارو ندار فاطمه برگرد پیش تو باید که دید قامت عباس بر سر دوش تو هست رایت عباس راه تو جمع شهادت است و شهود است راه خدایی است که آغوش گشوده است لطف تو آری کرامت حسنین  است خشم تو باری عذاب قوم ثمود است  راه تو روشن تر از طلألؤِ خورشید  وسعتِ تابیدن تو مُلکِ وجود است عین قعود است یأس و ماندن و تردید راه سلیمانیِ تو عین صعود است سایه‌ی تو بر سر است اگر که نوشتیم سُست تر از تار عنکبوت یهود است وقت ظهور تو نه که قبل ظهورت  زیرقدم‌های شیعه آل‌سعود است منتظر تیغ تو ست دولتِ پَستان تا حَسنستان بسازی از عربستان معنی اسلام اگر چه صلح و سلام است  آی که در بطنِ انتظار قیام است منتظر اهلِ دیار بی رمقی نیست منتظران را دو چشم خفته حرام است  منتظر اهل دعا و عشق و تبسم  تیغه‌ی شمشیر تیز بین نیام است منتظران خط سرخ قبل ظهورند امرِ ولی هرچه هست ختم کلام است منتظر اهل بصیرت است و به گوشش صحبت آتش به اختیار امام است  باید از این انتظار یاد بگیریم  راه کدامین ره است و چاه کدام است راه فقط راه عشق  راه حسین است وعده‌ی ما با تو خیمه‌گاه حسین است *حدیث امام صادق علیه السلام: لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیامَ حَیاتِی ** از فؤاد کرمانی 🔸شاعر: 🔹 ذاکران امام حسبن
منتظر مانده زمین، تا که زمانش برسد صبح، همراه سحرخیز جوانش برسد خواندنی‌تر شود این قصه، از این نقطه به بعد ماجرا، تازه به اوج هیجانش برسد پرده‌ی چاردهم وا شود و ماه تمام، از شبستانِ دو ابروی کمانش برسد لَيلةُالقدر، بیاید لبِ آیینه‌ی درک مَطلَعِ‌الفجر، به تاویل و بیانش برسد رو کُنَد سوی رُخش، قبله‌نمای دل ما قبل از آن روز، که از قبله، نشانش برسد نامه داده‌ست، ولی شیوه‌ی یوسف اینست: عطر او، زودتر از نامه‌رسانش برسد خامِ خود بود و به این فکر نمی‌کرد جهان بی‌تماشای تو، جانش به لبانش برسد شد جهنم همه‌‌ی شهر ولی شیخ نشَست تا به اذکار مفاتیح جَنانش برسد "یوسفش را، به زر ناسره بفروخته بود" نام تو، گشت دکانش، که به نانش برسد یار تو اوست، که بی‌واهمه، در راه طلب می‌دود سوی تو، هر قدر توانش برسد ای بهارانه‌ترین فصلِ خداوند! بیا تا که این عالَم دل‌مرده، به جانش برسد عقل، عاشق بشود، فلسفه، شاعر بشود، تا که از نور تو، جامی به دهانش برسد عشق، در عصر تو، از حاشیه بیرون برود عدل، در عهد تو، پایانِ خزانش برسد ظهرِ آن روز بهاری، چه نمازی بشود، که تو هم آمده باشی و اذانش برسد 🔸شاعر: 🔹 🔹 در خودم گم شده ام آه بگو راه کجاست شب تاریک پر ابری شده ام، ماه کجاست دورم از ساقی و بی یار شدم مست خودم گله دارم گله دارم گله از دست خودم سخت سرگرم رصد کردن مردم شده ام از خودم دورم و بی قبله نما، گم شده ام نردبان نرده شد و ساختم از آن قفسی مرغ باغ ملکوتم شد اسیر هوسی حسن یوسف گهری بود که ارزان دادیم چقدر سخت در این فاصله تاوان دادیم در فراقت چقدر شعر که از بر کردیم شعر خواندیم از آرامش و باور کردیم شعر از عشق و جنون خواندن ما، عشق نبود عشق جاری است، نه جا ماندن ما عشق نبود عشق شرح پر پروانه در آتش باشد عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد عاشقان تو، شب از شوق سحر بیدارند روزها بار ز دوش همه برمی دارند در پی دوست به کوی دگران می گردیم یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم کاش یک بار بیوفتیم به پای خودمان جمعه ای ندبه بخوانیم برای خودمان ای خوش آنها که دمی لایق دیدار شدند که به خال لبت ای دوست گرفتار شدند شاعران شعر برای خط و خالی گفتند چقدر شعر که در وصف خیالی گفتند زلف محبوب نهان بود ولی شانه زدند چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند من ولی شاعر این حادثه ی واقعی ام عاشق بیت پر از بارقه ی برقعی ام: می نویسم که شب تار سحر می گردد یک نفر مانده از این قوم که برمی گردد یک نفر مانده که چشم همه بر درگه اوست یک نفر مانده که صد قافله دل همره اوست ساقی از عهد و قراری ازلی برگشته پسر فاطمه با تیغ علی برگشته پسر پاک حسن برده به لب نام حسین که بگوید به همه، دین فقط اسلام حسین که بگوید که زمین مامن مردان خداست پایتخت همه عشاق جهان کرببلاست یک گل است او که بهار آمده با عطر تنش عقل بینا شده از رایحه ی پیرهنش یوسف ابن الحسن و گمشده ی کنعان اوست زده فریاد مسیحا : پسر انسان اوست ساقی آورده قدح تا همه عالم بچشند بچشند و پس از آن بار امانت بکشند وقت آرامش این عالم سرگردان است هان به قرآن قسم این مرد، خود قرآن است 🔸شاعر: 🔹 🔹 ذاکران امام حسین
💠 سرود ویژه 💠 از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ  ⭐️  سرود ویژه گروه جوازنوکری⭐️ ➖➖➖ چه هوایی شده هوای تو دل مامی تپه برای تو خدا می دونه که روز فرج چه شنیدنیه صدای تو دست منو ، کرمت اقا من زنده ام ، با دمت آقا چشمای من ، زیر قدمت اقا راه و رسم زندگیمون،با نگاه تو عوض شد السلام علیک،حین ترکع و تسجد تولدت مبارک اقا تولدت مبارک بیاد اگه غمارو می بره همه ی عاشقاشو می خره بالاخره میاد آقایی که صاحب ذوالفقار حیدره تا میزنه بارون بهار دل دل نکن دلتو بیار امشب بیا غماتو بذار کنار خوش به حال اون کسی که لایق زیارتت شد السلام علیک حین تقوم و تقعد تولدت مبارک آقا تولدت مبارک صدایِ علی طنینِ صدات دل و میبره یه نیم نگات آقا به کعبه تکیه میزنی تو با علمِ ساقی فرات دل مبتلا ، شده به هوات دُرُّ و گهر ، خاک زیر پات من آخرش ، جونمو میدم برات میخونه تو جمکرونت ، هر دلی که مبتلا شد السلام علیک،حین ترکع و تسجد تولدت مبارک آقا تولدت مبارک۴ ➖➖➖ ❌ انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد.❌ 🔆 تخصصی ترین کانال سبک و شعر مخصوص ذاکرین 1️⃣ لینک کانال تلگرام 👉 t.me/javazenokari 2⃣ لینک کانال ایتا 👉 eitaa.com/javazenokari 3⃣ آدرس صفحه اینستاگرام 👉 https://www.instagram.com/@javazenokari 🔹 گروه فرهنگی شاعـــــران جواز نوکـــــرۍ 🔸 ❤️ در انجام بهتر بارگذاری مطالب خواهشمندیم نظر خواهی را انجام دهید.
کیست مادر، عطر یاس و یاسمن کیست مادر، بهترین غمخوار من کیست مادر، گوهر گنجینه ام کیست مادر، آفتاب سینه ام کیست مادر، خنده اش باغ بهشت کیست مادر، ابر جود و رحمت است کیست مادر، مهر بی حد و حساب کیست مادر، بهترین صهبای نور کیست مادر، مهر او مهر خداست این سخن فرموده پیغمبر است کیست مادر، آنکه نازم میکشید کیست مادر، شمع و من پروانه اش عشق او باشد برایم سرنوشت آسمان افتخار و عزت است یک فرشته، یک دعای مستجاب رحمت ارزنده رب غفور قهر و خشمش، قبر و خشم کبریاست جنت حق زیر پای مادر است کیست مادر، آنکه حرفم میشنید چون «سماوی» مست از پیمانه اش 👉 سه روزه جای مادر مانده خالی سه روزه گشنه بابا قد هلالی سه روزه رفته بابا کنج خانه شده اشکش روانه دانه دانه سه روزه خاک غم شد بر سرما فلک گرید ز مادر مادر ما سه روزه شمع را پروانه ای نیست برای گیسوانم شانه ای نیست سه روزه من شدم بانوی خانه به حسرت میکنم جاروی خانه سه روزه سفره ما سفره غم غذا خون دل و اشک دمادم سه روزه چادر مادر ببویم به اشک خویش چادر را بشویم به هر جا یادگاری بینم از او رسد عطر غم افزایش ز هر سو در و دیوار می گریند با من به حال زار میگریند با من 👉 بر مزارت آمدم تا گریه و زاری کنم آمدم با خون و دل از تو عزاداری کنم چهلمین روز عزای نغمه خوان کربلاست خاک قبر تو برایم هم دوا و هم شفاست گرچه دستانش ازین دنیا و این منزل جداست بر مزارت آمدم تا خون دل جاری کنم چهلمین روز نواخان حسین نی نواست نغمه خوان کربلا و آن حسین سرجداست گرچه دانم همنشین زاده خیرانساست بر مزارت آمدم تا عقده دل واکنم چهلمین روز عزیزم شد دراین ماتم سرا من به قربان تو و اون نغمه های کربلا عاقبت دست اجل کرده ترا از ما جدا بر مزارت آمدم از دل ترا یاری کنم چهلمین روزت شد برسینه و سر میزنم از غم هجران تو چون مرغی پرپر میزنم از فراقت ای پدر بر قبر تو سر میزنم آمدم با سوز دل از تو هواداری کنم چهلمت آمد پدر چون شمع سوزان آمدیم بر مزارت جملگی با دیده گریان آمدیم ذاکران امام حسین
...هر کوچه و هر خانه‌ای از عطر، چو باغی‌ست در سینهٔ هر اهل دل و دلشده داغی‌ست آویخته بر سر درِ هر خانه چراغی‌ست بر هر لبی از موعد و موعود، سراغی‌ست از شوق، همه رو به سوی میکده دارند یاری ز سفر، سوی وطن آمده دارند کی یار سفر کردهٔ ما از سفر آید بعد از شبِ دیجورِ محبان، سحر آید از باب صفا، قبلهٔ ما کی به در آید بی‌بال و پران را پر و بالی دگر آید کی پرده گشاید ز رخ آن روی گشاده کز رخ کند از اسب، دو صد شاه، پیاده... تو در پی خود، قافله در قافله داری در سلسلهٔ زلف، دو صد سلسله داری با آن‌که خود از منتظرانت گله داری سوگند به آن اشک که در نافله داری با یک نگه خود مس ما را تو طلا کن آن چشم که روی تو ببیند تو عطا کن ای گمشدهٔ مردم عالم به کجایی؟ کی از مه رخسارهٔ خود پرده گشایی؟ ما ریزه‌خوریم و تو ولی‌نعمت مایی هر جمعه همه چشم به راهیم بیایی یک پرتو از آن چاردهم لمعه نیامد بیش از ده و یک قرن شد، آن جمعه نیامد... بشکسته ببین سنگ گنه بال و پر از ما کس نیست در این قافله، وامانده‌تر از ما ما بی‌خبریم از تو و تو باخبر از ما ما منتظِر و خونْ دلت ای منتظَر از ما ما شب‌زده‌ایم و تو همان صبح سپیدی تنها تو پناهی، تو نویدی، تو امیدی عشق ابدی و ازلی با تو بیاید شادی ز جهان رفته، ولی با تو بیاید آرامش بین‌المللی با تو بیاید ای عِدلِ علی! عَدلِ علی با تو بیاید عمری‌ست که در بوتهٔ عشقت به‌گدازیم هر کس به کسی نازد و ما هم به تو نازیم هرچند که ما بهره‌ور از فیض حضوریم داریم حضور تو و مشتاق ظهوریم نزدیک تو بر مایی و ماییم که دوریم با دیدهٔ آلوده چه بینیم؟ که کوریم در کوه و بیابان ز چه رو دربه دری تو؟ هم منتظِر مایی و هم منتظَری تو... 🔸شاعر: 🔹 🔹 از دست داده ام همه کس را ؛ تو را که نه از غير، دل بريده ام از آشنا که نه چون بادبادکی نخ اين دل به دست توست من از تو دور می شوم اما جدا که نه من را به درد غيبت خود امتحان مکن می ترسم از شکست خودم از بلا که نه درمان درد کهنه ي ما ادعا نبود بايد دعا کنيم؛ نه ... تنها دعا که نه گفتم که در فراق رخش گریه می‌کنم گفتا که مرهمی ست برایت دوا که نه گفتم که می شود به نگاهی دوا شود؟ گفتا تو چشمِ باز بياور؛ چرا که نه؟. .... بايد تو را صميمی و صادق صدا کنم با قيل و قال و همهمه و هوي و ها که نه ... چشمام دره سفید مره دنیام سیا مره. " يَک روز بييی ببينُمِت آقا خدا کِنَه" 🔸شاعر: 🔹 🔹 یکی از همین روزها، ناگهان تو می‌آیی از نور، از آسمان تو می‌آیی و شب زمین می‌خورد و قد می‌کشد نور، در آسمان قفس با ظهور تو خط می‌خورد زمین می‌شود سهم آزادگان به سر می‌رسد فصل سرد سکوت ترک می‌خورد بغض فریادمان تو می‌آیی از فصل عدل علی به تقسیم لبخند، تقسیم نان تو از سمت طوفان شبی می‌رسی به دست تو تیغی عدالت نشان تو می‌آیی و با سرانگشت تو ورق می‌خورد سرنوشت جهان تو در باغ آدینه گل می‌کنی بهار عدالت، امام زمان! 🔸شاعر: 🔹 🔹 ذاکران امام حسین
🌹 @rozeh_daftari 🌹 - کانال روضه دفتری ..mp3
67.6K
❣﷽❣ 💟 💟 واسونک جینگ نیمه ی شعبان رسید و رحمت حق جاری است شیعیان مرتضی هنگامه ی بیداری است گل ز گلزار ولا وا شده درسامرا حجة بن العسکری٢ 💟یا اباصالح مدد مولا اباصالح مدد درسپهر دین حق ماه دل آرا آمده آخرین منجی و روشنگر به دنیا آمده سر زده نور مبین آمده حق الیقین حجة بن العسکری٢ 💟 ازسوی حق آخرین هادی امت آمده حجة بن العسکری باعزوشوکت آمده گوهریکتا رسید کعبه ی دل ها رسید حجة بن العسکری٢ 💟 سامراامشب شده وادی طورازمقدمش عسکری درشادمانی وسرور ازمقدمش نخل دین شدپرثمر عسکری داردقمر حجة بن العسکری٢ 💟 خانه دوم حسن امشب چنان گلشن شده چشم نرجس ازوجود این پسرروشن ‌شده آمده حامی دین آمده حبل المتین حجة بن العسکری٢ 💟 شامل خیل گدایان درت احسان توست امشب ازلطف خداعالم همه مهمان توست توسراپارحمتی معنی حرّیّتی حجة بن العسکری٢ 💟 ماهمه ذره توخورشیدی عزیزفاطمه بردل ما نوربخشیدی عزیزفاطمه هست مااز هست توست دست ما دردست توست حجة بن العسکری٢ 💟 درشب میلادتومن آمدم برتو پناه حق نرجس مادرت برسائلت بنما نگاه آمده عبدفقیر ازکرم دستم بگیر حجة بن العسکری٢ 💟 () ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
🌹 @rozeh_daftari 🌹 - کانال روضه دفتری ..mp3
886K
❣﷽❣ 💐 💐 💐 آمد آمد حجت ابن الحسن شور و شادی به پا ، شد به بزم ولا در شب نیمه ی ماه شعبان مژده ای عاشقان ، نور حق شد عیان می‌درخشد چو خورشید تابان آمد مهدی ، دلبر مه جبین چراغان شد ، آسمان و زمین 💐خوش آمدی مولا روحی فداک 💐متی متی ترانا ونراک آمده وارث ، پاک خون خدا مُرشد خضر و یار مسیحا قبله اهل دل ، رهبر مقتدر یاور شیعیان ، در دو دنیا سامرا شد ، غرق شادی و شور بیت نرگس ، گشته وادی طور 💐خوش آمدی مولا روحی فداک 💐متی متی ترانا ونراک ای ولی خدا ، قطب عالم تویی مقتدای همه ، یابن زهرا وصی مصطفی ، هستی مرتضی دلبر فاطمه ، یابن طاها اباصالح ، گل پیغمبری یابن الحیدر ، پسر عسکری 💐خوش آمدی مولا روحی فداک 💐متی متی ترانا ونراک () ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @rozeh_daftari
صدای چک‌چک باران به شیشه های فراق ترق ترق به تن کوه تیشه های فراق درخت پرثمر چشم انتظار ظهور به زیر پاش دویدند ریشه های فراق نشسته‌اند و در آغوش بغض میپرسند چرا به ته نرسید این همیشه های فراق صدایی از دل نیزار غیبت آمد و گفت که شیر وصل نشسته به بیشه های فراق به هم بزن غزل انتظار را ای عشق بگیر مثنوی ذوالفقار را ای عشق صدا صدای غدیر است بشکن این خط را بده به دست علی باز دست بیعت را به قلب شبزده‌ها سر زده تولد صبح که این صدا خود صبح است این صدا خود صبح وضو بگیر به بیعت به روت آب بریز و خون عشق لب تیغ آفتاب بریز بِکَن ز قلعه‌ی شک هات درب خیبر را بزن به قلب یقین مهر مهر حیدر را زمان بیعت با نور مطلق آمده است به روی لب أ و لسنا علی‌الحق آمده است اگر که گفت کسی حسبنا کتاب الله بگو که نور خود از آفتاب دارد ماه امام نور نخستین ، امام خورشید است امام نور خودش را به ماه تابیده‌ست همان کتاب که بر مصطفی خدا فرمود اطاعت از ولی امر را به ما فرمود ولی امر علی بود و بچه های علی غلط گذاشت کسی پا گذاشت جای علی فقط علیست که تدبیر مملکت بکند کسی نشست به جای علی غلط بکند اگر تمام جهان پیرو ولایت بود زمین و هرچه در آن است غرق نعمت بود ولایتی که برای ظهور افتادش... زمام کار به دست علی و اولادش سرم فدای ولی و دو چشم سرمستش همآن که پرچم اسلام هست در دستش گرفت محکم و طوفان نبرد پرچم را به دست مهدی خواهد سپرد پرچم را به هوش باش که صبح وصال می‌آید عزیزم آن مه کم سن و سال می‌آید اگر به سن کم این امام شک داری به روی آینه‌ی غیرتت ترک داری نگیر مسلک اغیار را در این باره مگر مسیح نزد حرف بین گهواره بگو به آنکه یقین را به این وجود نزد مگر کلیم عصا را به فرق رود نزد امام من به مسیح اذن نطق را داده به دست موسی عمران خودش عصا داده نه در جنایت فرعون نه پای وحشت نیل نیاز داشت به موسی همیشه اسراییل به هود بود همیشه نیاز مردم عاد نیاز داشت همیشه به والدین اولاد همیشه دهر نشیب و فراز خواهد داشت ولی همیشه به مهدی نیاز خواهد داشت 🔸شاعر: 🔹 🔹 یکی از جمعه ها جان خواهد آمد به درد عشق درمان خواهد آمد . غبار از خانه های دل بگیرید که بر این خانه مهمان خواهد آمد . کفن امروز بر تن کن بسیجی که فردا جان جانان خواهد آمد . زشرق کعبه تابان است خورشید فروزان پرتو افشان خواهد آمد . قسم بر خطبه غرای زینب که خونخواه شهیدان خواهد آمد . گروهی منکر حکم ظهورند ولی مهدی دوران خواهد آمد . ((کلامی)) آخرین معصوم عترت برای نشر قرآن خواهد آمد . 🔸شاعر: 🔹 🔹 ذاکران امام حسین
به خودنماییِ برگی، مگو بهار می‌آید بهار ماست سواری که از غبار می‌آید قرارهای زمین را به هم زنید که یارم از آسمان چه به موقع سر قرار می‌آید یقینی است برایم حضور حضرتش آن‌سان که روز روشنم اکنون به چشم تار می‌آید: درفش عدل علم شد، و زار، کار ستم شد که برگزیده‌سواری به کارزار می‌آید به چشم، برقِ پر از رعدِ تیغِ حیدرِ کرّار به گوش، بانگِ چکاچاکِ ذوالفقار می‌آید زمان اگر همه شب باشد، آفتاب شود او زمین اگر همه صحراست، آبشار می‌آید سپاه دشمن اگر کوه، کاه در نظر او ز بیم کَرّ و فَرِ او، حقیر و خوار می‌آید اگرچه جنگ کند، جنگ را دمی نپسندد به کارزار به دستور کردگار می‌آید برای صلح می‌آید، برای شوق می‌آید برای عشق می‌آید، برای یار می‌آید کسی که بر سر جنگ است با تمام حسودان کسی که با همهٔ عاشقان کنار می‌آید به دادخواهی از انبوه بی‌گناه یتیمان به دست‌گیری این کودکان زار می‌آید اگرچه رنج جهان را فراگرفته، همین هم نشانه‌ای‌ست که پایان انتظار می‌آید به لاله‌ای که برون کرده سر ز برف، نظر کن قسم به داغ شهیدان، که آن بهار می آید 👉 دل رابه کف دست گرفته‌ست جهانی با لشگری از آه به بازار میاید نزدیکی صبحیم ، به کنعان‌نرسیده تاریکی شب گرچه به انکار میاید گیسوی نسیم عطر نفس‌های بهاراست دستان نسیم از خبری خوب لبالب باید برسد تا به تن دشت بپیچد تازه همۀ دشت به اقرار میاید_ _کز پنجه ظلم آنهمه خونی که چکیده "از خون غیوران جهان لاله دمیده" نزدیکی صبحیم ، به سامان که رسیدیم خورشید به پابوسی عیّار میاید یک عمر نوشتیم غریبیم غریبیم یک عمر طلب‌کار قدم‌های طبیبیم از یاد نبردیم که آن درد کهنسال هر بار بدهکار ، طلب‌کار میاید... ما منتظر جشن بهاریم در این دشت بر روی تن سرد زمستان بنویسید بر آنهمه سَروی که بریدیم به پایش با پای خودش تا لبه‌ی دار میاید... ای اهل جهان منتظر عید بمانید ای اهل جهان چشم به امید بمانید دنیای ستم روبه‌زوال است ، به زودی ای اهل جهان میر و علمدار میاید 👉 درشب و روز نیمه شعبان با این ابیات در حال و هوای روضه دل مان را همنشین دل امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کنیم فرازی از زیارت ناحیه مقدسه روضه از زبان بقیت الله الاعظم من روضه خوان ِ غربت ِ آقای عالمم بی تابِ سربریدة ماهِ محرمم با گریه هر غروب من از حال می روم با هر فرازِ ناحیه گودال می روم صبح وغروب ،ندبه کنان گریه می کنم این روضه را به مادرمان هدیه می کنم برنیزه تکیه داد وز جایش بلند شد دردش گرفته بود صدایش بلند شد فرمود: زنده ام به کجا حمله می کنید نامردها به خیمه چرا حمله می کنید کارِ مرا تمام نکرده کجا ؟سنان!!!! اینجا کنارِ لشگری از گرگ ها بمان با یالِ غرق خون شده برگشت ذوالجناح با زین واژگون شده برگشت ذوالجناح اینجا به بعد ضربه زدن ها شروع شد اینجا به بعد شیون زنها شروع شد دیدم خودم به چشم ترم وای وای وای بیرون زدند اهلِ حرم وای وای وای دنبالِ ذوالجناح هراسان وبی پناه با عمه آمدند به بالای قتلگاه جدِ مرا محاصره کردند یک سپاه دیدم چگونه عمه ما می کند نگاه هرکس رسید نیزة خود را شکست ورفت یک استخوان ز سینة آقا شکست و رفت یک عده بر تمام تنش سنگ می زدند یک عده بر لباسِ تنش چنگ می زدند در آن میانه حرمتِ آئینه ها شکست وقتی که شمر آمد وبر سینه اش نشست از دستِ او محاسنِ جدم رها نشد هرچه کشید خنجرِ خود، سر جدا نشد تا که زرویِ پیکرِ بی سر بلند شد فریاد یا بُنَیَ ز مادر بلند شد اینجا به بعد گریة من رنگِ خون شود گیسو به دست شمر ز مقتل برون رود اینجا به بعد زخمِ دلِ ما نمک زدند باور کنید عمة مارا کتک زدند راه فرار از حرم آنروز بسته شد با چوبّ نیزه پهلوی زنها شکسته شد آن شب زنانِ سوخته یاور نداشتند آن شب بنات فاطمه معجر نداشتند 👉 ذاکران امام حسین