eitaa logo
کانون ذاکران امام حسین زرند
259 دنبال‌کننده
627 عکس
173 ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
پیک مرگی که مرا آید و دامان گیرد با خبر باش تو رانیز گریبان گیرد به نسیم مژه بر هم زدنی بانگ اجل شادی و خواب خوش چشم عزیزان گیرد غره نتوان به زر وزور شدن ز آن که فلک هر دو را از کف وبازوی تو آسان گیرد تاتوانی کمک خسته افتاده نما پیش از آنی که خط عمر تو  پایان  گیرد تکیه نتوان به جهان گذران کرد که چرخ به دمی  حشمت  خاقان  و سلیمان  گیرد رفرف عشق نمازین که از این دار فنا روحت  آسوده  ره  کعبه   جانان   گیرد جرس قافله آن دم که زند بانگ رحیل ملک الموت به یک لحظه تو را جان گیرد آن چنان زی که پس از مرگ هر آنکس شنود در  غم  مردن  تو  دست  به  دندان  گیرد آن که سالار دلی را به جهان شاد کند توشه  آخرت  از  دولت  قرآن  گیرد 👉 ذاکران امام حسین
شده‌ست آینه‌ی حیّ لایموت، صفاتش کسی که خورده لبِ خضر هم به آب حیاتش به غیر او که جمالش إذا تَنَفّسِ صبح است کدام نور به خورشید می‌رسد برکاتش؟ بگو به کعبه عقب‌تر بایستد که تنِ طور به لرزه آمده روزی مقابل جلواتش می‌آید او که جهان روزه‌ی سکوت بگیرد به زیر سایه‌ی نهج البلاغه‌ی کلماتش ربیع الاول و آخر... تمام سال بهار است اگر که ریشه دواند به فصل‌ها نفحاتش کسی که گفت امام ششم به او "لَخَدِمتُه" به راستی که محال است وصف کردن ذاتش در الغدیر شریک است طبق قولِ امینی کسی که بوی "وَعَجّل" می‌آید از صلواتش 🔸شاعر: 🔹 🔹 الا ای بهاری ترین استعاره الا موسم غنچه های بهاره نگاه تو کشف و شهود غزل هاست صدای تو زیباترین گوشواره می آیی که تنها نمانیم در راه که تنهای تنها تویی راه چاره می آیی پس از سرفه‌های درختان مزین کنی برکه را با ستاره می آیی که جاری کنی رود ها را در این خشک سالی فقط با اشاره و تقوا لباس جهان می‌شود پس می‌افتد لباس ریا از قواره می آیی بگیری غم مادری را که تا شد قدش زیر بار اجاره تو باشی که نومید و حیران نماند کسی بین دهلیزهای اداره و سیر از گرسنه خبر دارد آن روز خبر می شود از پیاده ، سواره به دلداری مادران فلسطین به آرامش کودکان هزاره می آیی پس از جنگ و طاعون و وحشت بنا می کنی شهر ها را دوباره تو تعبیر رویای شیرین وصلی بیا بهترین معنی استخاره 🔸شاعر: 🔹 🔹 شبی خمار غزل گرم گفتگو بودیم به وجد و شور و نشاط و به های و هو بودیم مدام در طلب باده و سبو بودیم تمام مستی شب را به جستجو بودیم ندا رسید که امشب طلوع خواهد شد کسی می آید و فردا شروع خواهد شد شکوفه زد غزل و روی لب هجا گل کرد ردیف و قافیه در صورت دعا گل کرد سحر رسید و اذان آمد و خدا گل کرد بهار فاطمه در صبح سامرا گل کرد ((رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند)) امین وحی خدا با خودش خبر آورد خبر برای وصی پیامبر آورد که نخل عسکری از فیض حق ثمر آورد عروس فاطمه و مرتضی پسر آورد جمال مهدویش آنچنان که پیغمبر ز هیبتش چه بگوییم ، وارث حیدر زمان به قدرت او اعتراف خواهد کرد و زیر سایه ی او اعتکاف خواهد کرد و تیغ دشمن او را غلاف خواهد کرد و کعبه دور قد او طواف خواهد کرد بخوان که حضرت صاحب به راه می افتد که حق می آید و باطل به چاه می افتد ببخش کوچه ی ما را که مثل میکده است گلوی شاعرت آقا اسیر عربده است ز ما هرآنچه نباید اگر چه سر زده است تمام حسرت ما جمعه ی نیامده است دخیل بسته ی این نیمه های شعبانیم به جان فاطمه سوگند که پشیمانیم 🔸شاعر: 🔹 🔹 ذاکران امام حسین
امشب خدا بر خاک؛ باران هدیه داده بر ظلمتِ دل، ماهِ تابان هدیه داده خورشید روشن کرده در جشن تولد در مجلسِ آیینه بندان...هدیه داده تفسیر کرده آیهٔ پنجِ قصص* را حُسنِ ختام آورده، قرآن هدیه داده از نسلِ کعبه رونمایی کرده امشب عیسی برایش مُرده و جان هدیه داده یوسف خبر آورده این را که خداوند بر کلیهٔ احزان گلستان هدیه داده آمد همان نوری که در آغوشِ نرجس(س) بر بینوایانِ جهان، نان هدیه داده امشب امام ِ عسکری(ع)شد میزبان و یک کربلا بر هر چه مهمان هدیه داده در سامرا خیلِ أطبّا صف کشیدند آقا به اهلِ درد؛ درمان هدیه داده در جمکران دل برده از ادیانِ دیگر بر کربلا خیلِ مسلمان هدیه داده عرشِ برین بر اهلِ عالم یک امام ِ فوقِ ملائک، فوقِ انسان هدیه داده افلاک؛ ذکرِ یاأباصالح(عج) گرفته بر خاکیان خیرِ فراوان هدیه داده! 🔸شاعر: 🔹 کرامت پیشه‌ای بی مِثل و بی مانند می‌آید که باران تا ابد پشت سرش یک بند می‌آید کسی که نسل او را می‌شناسد، خوب می‌داند که او تنها نه با شمشیر، با لبخند می‌آید همان تیغی که برقش می‌شکافد قلب ظلمت را همان دستی که ما را می‌دهد پیوند می‌آید همه تقویم‌ها را گشته‌ام، میلادی و هجری نمی‌داند کسی او چندِ چندِ چند می‌آید جهان می‌ایستد با هرچه دارد روبروی او زمان می‌ایستد، بوی خوش اسفند می‌آید ولی الله، عین الله، سیف الله، نورالله علی را گرچه بعضی بر نمی‌تابند، می‌آید بله! آن آیت اللهی که بعضی خشک مذهب‌ها برای بیعت با او نمی‌آیند، می‌آید برای یک سلام ساده تمرین کرده‌ام عمری ولی می‌دانم آخر هم زبانم بند می‌آید بخوان شاعر! نگو این شعربافی در خور او نیست کلاف ما به چشم یوسف ارزشمند می‌آید به در می‌گویم این را تا که شاید بشنود دیوار به پهلوی کبود مادرم سوگند... می‌آید 🔸شاعر: 🔹 🔹 ذاکران امام حسین
حسین کریمی نیا..هفت مادر.mp3
4.08M
🌷 در موج غمت افتادم،این اخر سالی مادر بر سفره ی سال تحویل،چون جای تو خالی مادر تو رفتی و دلم شکسته،قرار قلب من کجایی امان امان از این جدایی کنار قبر نو بخوانم،جدا زخانه ام چرایی امان امان از این جدایی آه ، بی تو چه عیدی عزیز و نازنینم بر مزار تو به گریه می نشینم سفر ه ی عیدم به قبر تو بچینم آه ، مادر خوب و عزیز عیدت مبارک(۳) ... جا دارد اگر در هجرت ،از غصه بمیرم مادر تو دار و ندارم بودی،من بی تو فقیرم مادر قسم به مهر مادری ات،نمیکنم تو را فراموش تویی عزیز بهتر از جان، غم فراق تو عزیزم، ببین شده مرا هم آغوش تویی عزیز بهتر از جان آه ، یا مقلب قلبم از این غم کباب است یا مدبر، مهربان من به خواب است زندگی بی مادرم رنج و عذاب است آه ، مادر خوب و عزیز عیدت مبارک(۳) 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
💠  غزل مدح حضرت رقیه سلام الله علیها 💠 از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ          ⭐️  خانم مرضیه عاطفی ⭐️ ➖➖➖ این دل به خدا هست فقط جایِ رقیه(س) قسمت بشود جان بدهم پایِ رقیه(س) بر شانهٔ پهنِ عمو عباس(ع) نشسته زیباست از این زاویه دنیایِ رقیه(س) دل می بَرَد از حضرتِ ارباب پیاپی پیش علی اکبر(ع) قد و بالایِ رقیه(س) با درد رسیدم که تسلّی برساند بر سیرتِ من صورت و سیمایِ رقیه(س) مشغول به درمان شده یک نیم نگاهش با گوشهٔ چشم است مداوایِ رقیه(س) والله قسم دخترکِ چادریِ من باید شود از خیلِ گداهایِ رقیه(س) شد صرف حسینی شدنش عمرِ سه ساله آموزش ِ عشق است بلایایِ رقیه(س) در شام؛ کمک کرد به رسواییِ دشمن شد فاطمهٔ عارفه؛ معنایِ رقیه(س) بر حاجتِ دیرینهٔ خود محض اجابت بستم نخی از معجرِ زیبایِ رقیه(س) باید برسد برگهٔ تاییدِ شهادت با إذنِ خداوند به امضایِ رقیه(س) در سوریه مانندِ شهیدان شود ایکاش جانم به فدایِ سرِ بابایِ رقیه(س) آن سر، که به ویرانه در آغوش گرفت و دق کرد شبانه دلِ تنهایِ رقیه(س)! ➖➖➖ ❌ انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد.❌ 🔆 تخصصی ترین کانال سبک و شعر مخصوص ذاکرین 1️⃣ لینک کانال تلگرام 👉 t.me/javazenokari 2⃣ لینک کانال ایتا 👉 eitaa.com/javazenokari 3⃣ آدرس صفحه اینستاگرام 👉 https://www.instagram.com/javazenokari 🔹 گروه فرهنگی شاعـــــران جواز نوکـــــرۍ 🔸
دلم افتاده در دامی که هجران است تاوانش نه دارم پای در راهش نه دستی بر گریبانش همان که طلعتش امشب نمایان گشت بر عالم همان که شد زمین آباد از بوی بهارانش همان که چشمه می‌جوشد به اذن برق چشمانش همان که موج می آید به رقص از حکم طوفانش همان که آخرین مرد زمان است و ملک روزی به بالا می‌برد از سفره ی پر فیض احسانش غلام حلقه در گوشم به درگاه همان شاهی که بهجت ها چو موری خوانده اند او را سلیمانش سلیمان می‌برد حسرت مگر روزی رسد یک دم در آن چادر که جا دارد شود با فخر دربانش تفاخر میکنم بر آسمان با این غلامی چون سلاطین رشک می‌ورزند بر جاه غلامانش فضای روز روشن می‌شود از روی رخشانش به زلف تیره اش شب میشود هر شام حیرانش ز حسن جلوه اش این بس که مه مانده است حیرانش چه گویم از کمالاتش که خورشید است سوزانش سمن سوسن شقایق یاس نرگس نسترن هر گل گرفت از باد عطر و باد از طرف گلستانش نمیدانم که عنبر یا که مشک و یا گلاب است این ولی دانم همه ذرات گردیدند خواهانش غریب و سائلانه پر گرفتم تا سر کویش خرید و مهربانانه نشاندم بر سر خوانش نمک گیر عطایش گشتم و غافل که یک عمری شکستم حرمت هم نان او را هم نمکدانش رسیدم تا به جایی که به پاس مهر او باید هزاران جان ناقابل کنم یکجا به قربانش گرفتم در کف خود دل که می‌گوید تپش هایش خداوندا رسان بر من هزاران تیر مژگانش فقط تنها همین که سایه دارد بر سر دنیا اگر عالم فدا گردد نشاید کرد جبرانش چنان خورشید می‌تابد به ذره ذره ی عالم وَ می‌گردد به گِردش آسمان با کل کیهانش اگر با جوهر دریا نویسم از مقاماتش نه تفسیرش توان کردن نشاید بود امکانش هزاران دفتر و دیوان نوشتند از ازل شاید بگویند این همه شاعر یکی از جمع عنوانش نمیدانم چه خواهد کرد با دل جلوه ی رویش کسی که کرده مجنون عالمی را روی پنهانش هزاران نسخه دارد زخم دل اما یقین دارم به غیر از او ندارد کس توان از بهر درمانش نشسته کنجی و دست دعا دارد برای ما جهان هم این دعا دارد رسد این هجر پایانش الا ای منتقم ای وارث تیغ دو دم ،آقا قسم بر اضطرار زینب و حال پریشانش بیا و انتقام سینه ی مجروح را بستان که تا جان در بدن داریم ما ، هستیم گریانش بیا تفسیر کن آیات قرآنی که از نیزه به گوش آمد ولی خواندند دونان نامسلمانش خدایا کن مهیا تا که زهرا مادرش گیرد به دست ساقی بی دست خون از پای چشمانش 🔸شاعر: 🔹 🔹 گوش کن گوش که بانگ جرسی می آید گفت هاتف که ترا همنفسی می آید از عنایات خدا دادرسی می آید جام برگیر به کف باده بسی می آید "مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید" آمد از عرش خدا مژده که ای بنده خموش عرش و فرش و ملک و جن و بشر جمله بگوش میرسد با طبقی نور ز ره باده فروش ز شعف اهل جنان یکسره در جوش و خروش "از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش زده ام فالی و فریاد رسی می آید" نه من از سلسله ی غیر جدا گشتم و بس که هر آنکس زده در وادی طور تو نفس شد هواییِ وصال تو و شد غرق هوس این چه سرّیست که مجنون تو باشد همه کس "ز آتش وادی ایمن نه منم خرم و بس موسی آنجا به امید قبسی می آید" با تو الحق که سرم گرم به بازاری نیست خادم کوی توام جز تو مرا یاری نیست صید دام تو شدم اینکه گرفتاری نیست سرور عالمی و جز تو که سرداری نیست "هیچ کس نیست که در کوی تواش کاری نیست هر کس آنجا به طریق هوسی می آید" خبرت هست که در دل ز تو صد فتنه بپاست ای که تیغ دو دَمَت منتقم کرببلاست هر که در بند تو شد بنده ی آزاد خداست خاک کوی تو شدن حضرت معشوق رواست "کس ندانست که منزلگه معشوق کجاست این قدر هست که بانگ جرسی می آید" همه شب مست توام مست میِ ناب کرم همه شب خواب تو دیدم همه شب خواب کرم کیست چون من که شود تشنه و بی تاب کرم بِچِکان در دهنم قطره ای از آب کرم "جرعه ای ده که به میخانه ی ارباب کرم هر حریفی ز پی ملتمسی می آید" از غم هجر به هر دیده ی بیدار نم است جان اگر بر سرِ راه تو سپاریم کم است خاک راه تو به درگاه خدا محترم است یا لثارات به لب داری و تیغت دودَم است "دوست را گر سر پرسیدن بیمار غم است گو بر آن خوش که هنوزش نفسی می آید" آمده بلبل خوش لهجه ی زهرا به چمن که کند جلوه گری باز به صحرا و دمن جلوه اش رونق بستان و لبش مشک ختن سیرت پاک علی دارد و سیمای حسن "خبر بلبل این باغ بپرسید که من ناله ای میشنوم کز قفسی می آید" اینکه طاووس جنان خوانده شد و فخر زمان کفو او نیست کسی هم به عیان هم به نهان چشم نرگس به جمالش شده روشن...ای جان نیست دیگر پس از این شیعه ی حیدر نگران "یار دارد سر صید دل حافظ یاران شاهبازی به شکار مگسی می آید" 🔸شاعر: 🔹 مگر آسمان را چراغان نکردیم ؟! زمین را مگر نورباران نکردیم ؟! مگر کوچه را
آب و جارو نکردیم ؟! شبِ تار را غرقِ شب‌بو نکردیم ؟! مگر شهر را غرقِ شربت نکردیم ؟! سر کوچه را طاق‌نصرت نکردیم ؟! مگر شاعران از غمش کم سرودند ؟! قلم‌ها سلاحِ ظهورش نبودند ؟! مگر مرغِ آمین‌مان در قفس بود ؟! دم ربّناهایمان بی‌نفس بود ؟! مگر العجل‌هایمان دیردَم بود ؟! سرِ سفره‌ی ندبه‌ها چای، کم بود ؟! مگر صبحِ جمعه سلامش نکردیم ؟! تهِ هفته‌ها را به نامش نکردیم ؟! چرا یوسف افتاده در چاهِ غیبت ؟! چرا برنمی‌گردد از راهِ غیبت ؟! چرا روز موعود، تاخیر دارد ؟! کجای عمل‌هایمان گیر دارد ؟! جوابِ چراهایمان هم سوال است مگر آرزوی وصالش محال است ؟! نگو آرزویش محال است، هرگز ! نگو دیدنش در خیال است، هرگز ! زمانش بیاید؛ همین جمعه شاید اگر حرف‌مان حرف باشد می‌آید 🔸شاعر: 🔹 🔹 ذاکران امام حسین
ﺍﻣﺴﺎﻝ ﻫﻢ ﮔﺬﺷﺖ ﻭﻟﯽ ﯾﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﺁﺷﻔﺘﻪ‌ﺍﻡ ﮐﻪ ﻣﺎﻩ ﺷﺐ ﺗﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﻭﺍﯼ ﺩﺭﺩ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﯽ‌ﺭﺳﺪ ﺍﻣّﺎ ﻃﺒﯿﺐ ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻥ ﯾﻮﺳﻒ ﻧﻤﯽ‌ﺭﻭﺩ ﺣﻖ ﻣﯽ‌ﺩﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﭼﺸﻢ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﭼﺸﻢ ﺗﺮﻡ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﺩﻩ ﻣﺎﻧﺪ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺟﻤﻌﻪ ﻭ ﺩﻟﺪﺍﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻏﺮﻭﺏ‌ﻫﺎ ﮐﻪ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺗﻮ ﺁﯾﻪ، ﻗﺴﻢ، ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻭ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﻧﻈﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩ ﺷﮑﺮ ﺧــــــﺪﺍ ﺯ ﻣﺎ ﻧﻈﺮ ﯾﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﯿﺮﺍﻫﻪ ﺭﻓﺖ ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﻭ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﺍﻭ ﺳﺎﻟﻬﺎﺳﺖ ﺁﺑﺮﻭﯾﻢ ﺭﺍ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﺑﺮ ﮐَﺮَﻡ ﺯ ﻋﺒﺪ ﮔﻨﻬﮑﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﺍﺻﻼ‌ً ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻭ ﭼﻪ ﺑﻬﺎﺭﯼ؟ ﭼﻪ ﻟﺬّﺗﯽ؟ ﺑﯽ ﺍﻭ ﻧﺴﯿﻢ ﻫﻢ ﺳﻮﯼ ﮔﻠﺰﺍﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﻪ ﻣﺎﺗﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻧﺸﺴﺘﻪ‌ﺍﯾﻢ ﻣﺮﺛﯿّﻪ‌ﺧﻮﺍﻥ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﻣﺴﻤﺎﺭ برنگشت ﺳﺎﻝ ﺟﺪﯾﺪ، ﺳﺎﻝ ﻓﺮﺝ، ﺳﺎﻝ ﮐﺮﺑﻼ‌ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﻫﻢ ﮔﺬﺷﺖ ﻭﻟﯽ ﯾﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ 👉 اگرچه زود؛ می‌آید، اگرچه دیر؛ می‌آید سوار سبزپوش ما به هر تقدیر می‌آید همان خورشید موعودی که در روز طلوع او حدیث صبح صادق می‌شود تفسیر، می‌آید زمین آبی‌تر از این آسمان‌ها می‌شود وقتی که آن آیینۀ سبز «خدا تصویر» می‌آید شکوه مهربانی که نگاه نافذش حتی به روی سنگ‌ها هم می‌کند تأثیر، می‌آید در اعماق نگاهش می‌توان خشمی مقدس دید دلش لبریز از مهر است و با شمشیر می‌آید چنان با ضربه‌های حیدری اعجاز خواهد کرد که از دیوار هم گل‌نغمۀ تکبیر می‌آید دقیقاً رأس آن ساعت که در نزد خدا ثبت است نه قدری زودتر از آن نه با تأخیر می‌آید 👉 ذاکران امام حسین
331.7K
▪️نوحه کاروان راهیان نور دوباره به ذکر زیبای حسین جان شده زنده یاد شهیدان گلانِ پرپر،به راه دلبر،عزیزانِ پیر جماران ما راهیان نوریم،منتظر ظهوریم،در مکتب عاشورا یا فاطمه یا زهرا... چه خوبان شدند اینجا از جان فدایی به راه سرخ نینوایی شدند از فیضِ،دعای زهرا،گل لاله ی کربلایی چمران و جهان آرا،همت ها باکری ها،فداییانِ مولا یا فاطمه یا زهرا... خدایا عنایت کن بر ما سیادت بده بر ما رزق سعادت غریب و گمنام،به راه اسلام، شود روزیِ ما شهادت به حقّ آن شهیده،مادرِ قد خمیده، غمدیده ی کوچه ها یا فاطمه یا زهرا... _ ✍امیر عباسی ✅کانال شعر و سبک مداحی https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6
194.8K
▪️نوحه کاروان راهیان نور 🎙سبک: نسیمی جان فزا می‌آید با شهیدان ز غفلت دوریم راهیان حریم نوریم یا حسین یا ابا عبدالله به شور حسینی آمدیم به عشق خمینی آمدیم یا حسین یا ابا عبدالله نماییم زیارت جانانه به جای رهبر فرزانه یا حسین یا ابا عبدالله یاد آن لاله های پرپر جانفدایان عشق رهبر یا حسین یا ابا عبدالله ناظران نور وجه الله شهیدان عشق ثارالله یا حسین یا ابا عبدالله در وفا بی نهایت بودند فداییّ ولایت بودند یا حسین یا ابا عبدالله شدند از عشق روی دلبر کربلایی میان سنگر یا حسین یا ابا عبدالله شدند از جبهه های ایران زائر آن امام عطشان یا حسین یا ابا عبدالله آنکه بین دشمن تنها بود عزیز حیدر و زهرا(س) بود یا حسین یا ابا عبدالله او که از غم بُوَد آکنده زند دشمن به اشکش خنده یا حسین یا ابا عبدالله ز داغش دختر پیغمبر نوحه خواند ، غریب مادر یا حسین یا ابا عبدالله _ ✍امیر عباسی ✅کانال شعر و سبک مداحی https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6
بی‌تو این‌جا همه در حبس ابد تبعیدند سال‌ها، هجری و شمسی، همه بی‌خورشیدند از همان لحظه که از چشم یقین افتادند چشم‌های نگران آینۀ تردیدند نشد از سایۀ خود هم بگریزند دمی هر چه بیهوده به گرد خودشان چرخیدند چون به جز سایه ندیدند کسی در پی خود همه از دیدن تنهایی خود ترسیدند غرق دریای تو بودند ولی ماهی‌وار باز هم نام و نشان تو ز هم پرسیدند در پی دوست همه جای جهان را گشتند کس ندیدند در آیینه به خود خندیدند سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است فصل‌ها را همه با فاصله‌ات سنجیدند تو بیایی، همۀ ثانیه‌ها، ساعت‌ها از همین روز، همین لحظه، همین دم، عیدند 🔸شاعر: 🔹 🔹 ذاک آن امام حسین
🌷 در این هوای بهاری شدم دوباره هوایی بهار می رسد اما بهار من! تو کجایی؟ چه برکتی، چه نویدی، چه سبزه ای و چه عیدی؟ به سال نو چه امیدی؟ اگر دوباره نیایی مقلّبانه به قلبم، هوای تازه بنوشان محوّلانه به حالم اشاره کن به دعایی مقدرست به فالم مدبّرانه بتابی خوش است لیل و نهارم اگر نظر بنمایی اگر قرار چنین شد، تو را بهار نبیند چنین نکو ز چه رویی؟ چنین خجسته چرایی؟ اگر چه حُسن فروشان به جلوه آمده باشند تو آبروی جهانی، تو روی ماه خدایی دل از امیر سواران گرفته است بشارت از آسمان خراسان شنیده است ندایی خودت مگر که به زهرا(س) توسلی کنی امشب نمی رسد گل نرگس! دعای ما که به جایی 👉   🌷 آسمانی هست اما جلوه ی خورشید نیست روز نو می آید اما روز نو که عید نیست تا نباشی ناخوش احوالیم ، حوِّل حالَنا تو بیایی عید می آید ، در این تردید نیست چشم ها را شُسته ام تا جور دیگر بنگرم زندگی چیزی به غیر از آنچه باید دید نیست حسرت دیدار لیلی با دل مجنون چه کرد؟ آه مجنونی که دیگر زیر چتر بید نیست هر چه با تو انس پیدا کرد ارزشمند شد قطره ی اشکم برایت غیر مروارید نیست از خودت دورم نکن دورم کنی دق می کنم کاش می گفتی که حکم عاشقت تبعید نیست از من ِ عاشق نیاز و پیشه ی معشوقه ناز با دل هجران زده ما را به وصل امّید نیست کاش می آمد کسی که رفت و دیگر برنگشت کاش می آمد جواب طعنه ی " دیدید نیست " مُطمئنّم موسم خندیدن گُل می رسد بعد از این شب های فتنه مُصلح کُلّ می رسد  🌷 عید آمده از راه؟! چه عیدی؟! چه بهاری؟! وقتی خبر از باغ و گل و سبزه نداری تا دیده شکوه دل دریایی ما را، غم آمده تا ساحل ما موج سواری تقدیر بر این است که در گوشه ای آرام غم از پی غم هی بشماری بشماری این سیل اثر گریه ی ماتم‌زدگان است ای ابر بهاری چه بباری چه نباری تقویم ورق خورد و تو را برگ و بری نیست ای دل به همان زردی پاییز دچاری ای کاش بیایی و در این وسعت تاریک ای سال نو آیینه در آیینه بکاری در راه سواری است؛ خوشا آینه ی ما برخیزد اگر از دل این جاده غباری 👉 باز کن در به روی سائل هجران‌دیده این منم..، بنده‌ی آلوده‌ی خُسران‌دیده پاک کن اشک مرا وُ بغلم کن یا رب عبد سرخورده‌ محبت ز کریمان دیده! دستم از دست تو وا شد که چنین گم شده‌ام آنقَدَر رنج و بلا کودک گریان دیده نَفْس‌سرکش چه بلایی که نیاوَرد سرم چه‌کسی مثل من این‌گونه پشیمان دیده؟! چشم‌پوشی ز خطا، مسلک اهل کرم است هرچه بد کرده گدا باز هم احسان دیده غرق عصیان شده بودیم..، که زهرا آمد شیعه از چادر او خِیرِ فراوان دیده گرچه گیریم..، رضا ضامن ما خواهد شد لطف‌ها نوکر از آقای خراسان دیده زیر و رو کن دل آلوده‌ی ما را..، به علی ذکر او را لب ما آیه‌ی قرآن دیده پای ما را بکشانید به درگاهِ نجف این گدا بندگی‌اش را دمِ ایوان دیده لحد آخر ما دست امیر نجف است دفن ما را خودِ شاهنشهِ خوبان دیده بیقراریم..، به ما رزق حرم را بدهید نوکرش هرچه که دیده است ز هجران دیده آب می‌خواست..، که شمر آمد و او را چرخاند خنجری را لبِ پاخورده‌ی عطشان دیده کهنه پیراهن او دست حرامی افتاد... خواهری جسم پُر از نیزه‌یِ عریان دیده ذاکران امام حسین