هدایت شده از اشعار ناب آیینی
🏴 زمینه ایام شهادت بی بی حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
🏴بند اول
ای جونم،بابا،خوش اومدی،به ویرونه
ممنونم،بابا،که سرزدی،به ویرونه
اومدی بالاخره،با تو شبم سحره
مهمونِ امشبه من،عمه سر پدره
دیگه غصم تمومه
دلم امشب آرومه
پیش بابامم عمه
خوابِ امشب حرومه
ابتا یا حسین...
🏴بند دوم
میبینی،بابا،چقدر صدام،پریشونه
شرمندم،بابا،آخه موهام،پریشونه
پاره شده پیرنم،خون میاد از دهنم
بس که کتک زدنم،زخمه تموم تنم
اینا دستامو بستن
شامیا خیلی پستن
تو همین معبرا بود
که سرم رو شکستن
ابتا یا حسین...
🏴بند سوم
واویلا،بابا،رگات چرا،شده پاره
واویلا،بابا،لبات چرا،شده پاره
چی شده با سر تو،با رگ حنجر تو
مونده کجا بدنت،بمیره دختر تو
سوالم از تو اینه
کی سرت رو بریده
کی روی صورت تو
خنجرش رو کشیده
ابتا یا حسین...
🙏التماس دعای خیر
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
"زبانحال حضرت رقیه (س) در شام"
#گوشهی_ویرانه
منم بی بال و پَر مرغی که کنج لانه خاموشم
ز بیم دام صیّاد و ز کید دانه خاموشم
منم شهدخت شاه دین که از جور یزید دون
ز تخت بخت افتادم ولی شاهانه خاموشم
رقیّه ، دختر سالار دشت نینوا هستم
که از بیداد پور کافر مرجانه خاموشم
مرا مرگ پدر ، افسانهای باشد توان فرسا
که افسون گشتم و از وصف آن افسانه خاموشم
پی کالای وصلش، نقد جان خویشتن دادم
چو دیدم گنج خود را گوشهی ویرانه خاموشم
شبی کز خواب خوش برخاستم در کنج ویرانه
بدیدم رأس خون آلودهی جانانه خاموشم
یزیدم کرد مهمان رأس باب آورد در پیشم
از آن مهمان نوازی های نامردانه خاموشم
به بزم مدعی جام شهادت نوش جان کردم
چو بر پیمان خود دارم به لب پیمانه خاموشم
چراغ عمرم از باد حوادث شد خموش امّا
چه پنهان از شما کز طعنهی بیگانه خاموشم
زدم مُهر خموشی بر لب و خون ميخورم از غم
که همچون غنچهی نشکفته در گلخانه خاموشم
گر از داغ پدر چون (شمس قم) سوزد تن و جانم
ز شمع عشق میسوزم که چون پروانه خاموشم
شادروان سید علیرضا شمس قمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
🍃🏴 نذر شهادت دختر سه سالهٔ امام حسین(ع)
#حضرت_رقیه_خانم_سلام_الله_علیها 🍃🏴
-لطفا حق روضه ادا شود-
غم تا قیامت هست معنایِ رقیه(س)
جانم فدایِ قلبِ تنهایِ رقیه(س)
ایکاش در آتش سپر بودم برایش
تا در امان می مانْد موهایِ رقیه(س)
لعنت بر آن چشمانِ غارتگر که زل زد
بر گوشواره هایِ زیبایِ رقیه(س)
از آن شبی که بیهوا از ناقه افتاد
از آه پُر شد خواب و رؤیایِ رقیه(س)
بسیار سنگین بود زنجیرِ اسارت
بسیار خم شد قدّ و بالایِ رقیه(س)
تاب و توان از عمه جانش رفت تا که...
بر نیزه قران خوانْد بابایِ رقیه(س)
دردش به جانم!.. گوشهٔ ویرانه ایکاش-
من اشکِ غم می ریختم جایِ رقیه(س)
با مهربانی خارها را می گرفتم
ایکاش دانه دانه از پایِ رقیه(س)
تا گریه می افتاد فوراً می سپردم
چندین عروسک را به دنیایِ رقیه(س)
آنقدر برده ارث از مادربزرگش
خورده گره کارِ مداوایِ رقیه(س)
از دستهای زجر(لع) سیلی خورد چونکه
در کوچه سیلی خورده زهرایِ رقیه(س)
از کربلا جا مانْد! پابوسیِ بابا-
شد حاجتِ امروز و فردایِ رقیه(س)
برگ براتِ اربعینم مانده گریان...
چشم انتظارِ مُهر و امضایِ رقیه(س)!
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
💥سومین مهرواره هواینو آغازشد
بزرگترين رويداد ملی برگزيدگان سال هیأتها، تشکلهای دینی و کانونهای فرهنگی
همين امروز ثبت نام کنید:
havayenoo.ir
درهواینو هیأت نفسی تازه کنیم
eitaa.com/havayenoo_ir/472
✍کانون بسیج مداحان شهرستان زرند
برای عضویت روی لینک زیر کلیک کنید
https://eitaa.com/joinchat/3639083686C28c0bcb365
۞﴾﷽﴿۞}
⚫️مراسم عزاداری دهه ی اول ماه صفر ⚫️
ـــــ꧂ــــ❁ـــــ❁ـــــ❀ــــ꧁ــ
🎤سوره یاسین:
کربلایی علیرضا ظهیر صادقی
ـــــ꧂ــــ❁ـــــ❁ـــــ❀ــــ꧁ــ
🎤سخنران:
کربلایی شیخ احمد یزدانپناه
ـــــ꧂ــــ❁ـــــ❁ـــــ❀ــــ꧁ــ
🎤دعای معراج و زیارتنامه حضرت رقیه (س)
کربلایی سید احمد تهامی
ـــــ꧂ــــ❁ـــــ❁ـــــ❀ــــ꧁ــ
🕖زمان و مکان : یکشنبه 21 مرداد ماه _ هم زمان با نماز جماعت مغرب و عشاء
باغ هجده هزاری_ سالن اجتماعات مسجد امام خمینی(ره)
ـــــ꧂ــــ❁ـــــ❁ـــــ❀ــــ꧁ــ
🔹لینک کانال روبیکا، هیئت خادمین بقیة اللَّه
https://rubika.ir/khademin_baghiatalah
......................................
🔹لینک کانال ایتا هیئت خادمین بقیة الله:
https://eitaa.com/dkitla
......................................
🔹لینک پیج صدا برداری هیئت خادمین بقیة الله:
https://rubika.ir/heiat_khadmin_biqiyt_allah
ـــــ꧂ــــ❁ـــــ❁ـــــ❀ــــ꧁ــ
{هیئت خادمین بقیة اللَّه}
یارقیه خاتون (س) ادرکنی
کیست رقیّه؟ دُرِ نایــاب عشق
دسته گُلِ حضرت اربابِ عشق
او نوهٔ عــالِمهٔ حیدر است
بندِ دل فاطمهٔ اطهر است
فاطمهٔ ثانیِ پیغمبر است
خواهر والا نسب اکبر است
او گُل خوش رایحهٔ گلشن است
مرقدِ او باغِ بهشتِ من است
باب رجـــا درگه شاهانه اش
طعنه به جنّت زده کاشانه اش
حور و ملائک همه پروانه اش
شاه و گدا سائل آن خانه اش
خاک مزارش گُلِ گِلها بُوَد
گنبدِ او قبلهٔ دلهــا بُوَد
بلبل شیرین سخن مکتب است
همسفـــر نابغـــهٔ زینب است
#رحیم_فیضی_اردبیلی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شب زیارتی
زپا نشسته اگر سر به زیر بالش بود
به جز خدا چه کس آگاه از ملالش بود
به قامتش که نظرکرد آسمان می دید
که مه نشانه ای از قامت هلالش بود
درانعکاس همین آینه، هویدا گشت
شکوه وشوکت وقدری که درجلالش بود
شکست هیبت کاخ ستمگران از او
یتیمه ای که به عالم فقط سه سالش بود
قسم به چهره ی خورشیدخون گرفته ی عشق
فراق طی شده بود و شب وصالش بود
کنار حنجر خورسید سر بریدۀ خویش
دوچشم اشک فشان چشمه ی زلالش بود
به فکر رفتن ازآن دیار غربت بود
شبانه ازپدر خود همین سؤالش بود
رخی کبود به روی کبود باب گذاشت
که روی فاطمه در منظر خیالش بود
نفس نفس زدو یک باره ازنفس افتاد
به قدر دادن آن نیمه جان مجالش بود
نوشته اند « وفایی» به مصحف ایثار
شهیده گشتن او شاهد کمالش بود
#سیدهاشم_وفایی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تقدیم به حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
من کیستم ؟ بِنتُ الحسینم فاطمی خویم
ریحانه ام ریحانه ام زهراست الگویم
حوریّه ای با جلوه ی انسیه الحوراء
انسیه ای از نسلِ انسانی خدا جویم
گهواره ام آغوشِ " مصباحُ الهدی" باشد
آری هدایت می شود هر بنده در کویم
نورُ علی نورِ حسینم گرچه مستورم
یک دخترِ کوچک ولی یک شاه بانویم
چون دُر درونِ یک صدف پاک و درخشانم
چادر اگر باشد صدف، من " دُرِّ " دَر اویم
در آرزوی دیدنِ موی سرم باد است
حتّی زِ چشمِ باد مخفی مانده گیسویم
حُجب و حیا را عمه ام زینب به من آموخت
چون زد به جای مادرم او شانه بر مویم
هرگز اسیرِ چشم های بد نمی گردم
آزادی ام را در حجابِ خویش می جویم
رفتم اسارت، رنج دیدم، بسته شد دستم
قدّم خمید امّا نیامد خم به ابرویم
با گریه هایم پس گرفتم راسِ بابا را
حقِّ یتیمان را گرفتم با هیاهویم
الگوی من زهراست از این رو به ویرانه
حرفی نگفتم با پدر از دردِ پهلویم
تنها سه سال از این جهان شد سهمِ من امّا
باقیست در آن تا قیامت نامِ نیکویم
#رضا_یزدی_اصل
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
حضرت رقیه سلام الله علیها
بیابان در بیابان دربیابان گریه میکردم
تمام راه را از تو چه پنهان گریه میکردم
تمام راه را با حرمله طی کرده ام بابا
کمان در دست او بود و کماکان گریه میکردم
خبر دارم که میدانی مرتب زجر میدیدم
پیاپی زخم میخوردم، فراوان گریه میکردم
صدای گریه هایم زجر را آزار میداد و
هراسان بی صدا با چنگ و دندان گریه میکردم
تو روی نیزه ها غرق تلاوت بودی اما من
بدون وقفه با صوتت به قرآن گریه میکردم
سرت خورشید بود و در میان آسمان بودی
ولی من ابر بودم مثل باران گریه میکردم
نمیخندند لبهایی که با آن ذکر میگفتم
نمیبینند چشمانیکه با آن گریه میکردم
در آن ساعات پایانی شبیه مادرم زهرا
چه مشکل راه میرفتم، چه آسان گریه میکردم
#احمدعلوی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نامِ حق، زیباترین آغاز بر هر کار ماست
دستِ لطف و مهر او هرلحظه ،هرآن یار ماست
او که بر ما هرنفس لطف فراوان کرده است
جانمان را لایقِ کوی خراسان کرده است
لطف کرد و شاملِ این رحمتِ بیحد شدیم
زائر صحن و سرایِ جنت مشهد شدیم
این حرم دارالشفای مردمی اهل ولاست
آستان حضرت سلطان علی موسیالرضاست
عاشقان در این حرم مهر فراوان دیدهاند
لطفهایِ بیشمار از دستِ سلطان دیدهاند
عاشقان در این حرم با دوست نجوا میکنند
شور و حالی بینظیر و ناب پیدا میکنند
هر که در یک گوشه دارد با خدایش عالمی
چون خدایش یافته بهر غم دل محرمی
عاشقان را در بهار لطف، راضی دیدهاید
کودکان را گرم در دنیای بازی دیدهاید
مادران را در تب و تابِ تماشا دیدهاید
🌺شور و حال دختران چادری را دیدهاید
با چه شوقی چادر گلدار بر سر کردهاند
با چه لبخندی نظر بر روی مادر کردهاند
حس و حال و تکتک رفتارهاشان دیدنیست
بهر بابا گونههای نازشان بوسیدنیست
توی جمع خانواده مثل ماهی روشنند
بهر بابا دم به دم شیرین زبانی میکنند
چون سر بابای خود را روی زانو مینهند
دستِ خود را بر سرش با مهربانی میکشند
میکنند از مهر هر دم بوسهای ارزانیاش
گاه رویِ گونههایش گاه بر پیشانیاش
بر سر و روی پدر دست محبت میکشند
طعم ناب مهر و احسان پدر را میچشند
گفتهام از شورِ دختر بچه با بابای خود
😭من نمیدانم که این مجلس چرا اینگونه شد
رفت دلهای شما دلدادگان تا کربلا
کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا
رفت دلهای شما پیش سهساله دختری
دختری که میکند هر دم ز بابا دلبری
میبرد دل از پدر هر لحظه با قندِ کلام
میکند هر بار با لبخند بر بابا سلام
توی آغوش پدر دارد بهشتی بینظیر
تنگ میگردد دلش تا میشود این وصل، دیر
......
آه خیلی دیدن لبخندِ بابا دیر شد
لحظهلحظه کودک دلبند بابا پیر شد
بهر دیدارش دمادم بیقراری میکند
هر چه میگویند: نه ،او پافشاری میکند
آنقدر گوید پدر، جانم پدر، جانم پدر
تا که میآید برای دیدنش بابا به سر
دختر نازم ببین بابا رسیده ناز کن
چشمهای خسته و نمناک خود را باز کن
مثل زهرا مادر من گونههایت نیلی است
میشناسم این کبودیها نشان سیلی است
رد خون داری به روی گوشهایت دخترم
خون شده با دیدن رویت دلِ اهل حرم
با صدای هقهق خود گفتگو آغاز کرد
با سر بابا سر درد دلش را باز کرد
روی زانو آن سر از تن جدا را ناز کرد
گونههایش را، لبش را، چشمها را ناز کرد
با دو دست کوچکش خاکستر از سر میتکاند
بعد رویِ زخمها با بوسه مرهم مینشاند
بود حال دختر و بابا در آن شب ماجرا
باز میشد دمبهدم یک گوشهای از روضهها
خواستند از او بگیرند آن سر اما،سر نداد
آنقدر نالید و بابا گفت آخر اوفتاد
ناز کرد و ناز کرد و ناز کرد و ناز کرد
دختر دردانهای سوی پدر پرواز کرد
#شهادت_حضرت_رقیه_س
#احمد_رفیعی_وردنجانی
خداوکیلی التماس دعا
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مثنوی مدح قرآن کریم و روضهیِ امام حسین و حضرت رقیّه علیهم السلام
سوره سوره آیه آیه واژه واژه حرف حرف
مَدُّ وُ اِعراب وُ سکون وُ مبدأ وُ وقفَش شگَرف
هر صدا صد معجزه هر حرف یک دنیا پیام
راهِ دین و رسمِ اسلام وُ سَر وُ سِرِّ مَرام
بهترین اِعجازِ پیغامآورِ لبخند وُ مهر
روشنیِ چشمهایِ اهلِ خاک وُ نُه سپهر
از عسل پُرمنفعتتر از رطب شیرینتر است
جرعه جرعه ساغرش بر سینهیِ حیدر نشست
با وِلا وقتی عجین شد میشود سِرِّ صراط
بهترین برنامهها از قبلِ خلقت تا مَمات
همدمِ ختمِ رسل آئینهیِ رویِ علی
با نوایِ مرتضی آرامِ بانویِ علی
بهترین کاملترین جامعترین محکمترین
مرجعِ کلِّ قوانین حکمِ ربُّالعالمین
اِهدناٰیی تا سعادت اِقتدایی بینظیر
ابتدا تا اِنتها اِثباتِ جریانِ غدیر
اسمِ رمزِ وحدت و انسانیت در زندگی
بنده را تابنده خواهد کرد قطعاً بندگی
آدم و نوح و خلیل و موسِی و عیسی همه
گفتهاند از این کتاب و این کلامِ محکمه
از اَزل تا روزِ محشر آنکه فرمان میدهد
به نبی یک حیدر و یک جلد قرآن میدهد
اِی به قربانِ اِمامی که کلامش از خداست
رحمتش مثلِ خدا مثلِ نبی بیانتهاست
حضرتِ قرآنِ ناطق علّتِ خَلقِ کُرات
روضهخوانِ تشنگیِ کشتهیِ قحطِ فرات
جان به قربانِ همان آقا که رویِ شانهاش
مانده جایِ کیسهیِ رزقِ در وُ همسایهاش
نان و خرمایش به هر طفلِ یتیمی میرسید
آن شهنشاهی که دردِ اهلِ ویران میشنید
دوستان که جایِ خود به دشمنان نان میدهد
وارثش حتی به دستِ ساربان نان میدهد
از مدینه تا زمینِ کربلا دنبالِ او ....
آخرش هم لقمه برد از گوشهیِ گودالِ او
ساربان آمد به سویِ خیمههایِ سوخته
باز شد یک سفره از این روضههایِ سوخته
عمّه جان انگشترِ این مرد خیلی آشناست
مَرد نَه این ساربان نامرد وُ بیشرم و حیاست
حال وُ روزم را به هم میریزد این انگشتری
خونی وُ خَم شد ولی دارد هزاران مشتری
آنقَدَر با پشتِ دستش زد به رویم ساربان
مانده رویِ گونههایم ردِّ خاتم عمّه جان
قاریِ قرآن اگر بر رویِ نیزه سنگ خورد
بر سر وُ مویِ گلِ دردانهیِ او چنگ خورد
سنگ وُ چنگِ کوفیان یک روضهیِ مکشوفه شد
روضههایِ شامِ غم سنگینتر از این کوفه شد
خیزران رویِ لبِ قاریِ قرآنم نشست
عمّه جان دندانِ بابا مثلِ دندانم شکست
بر رویِ بابا چرا پا میگذارد بیحیا ؟!
میچکد از جامِ او بر رویِ قرآنم چهها؟!
گوشهیِ ویرانه باید دق کنم پایِ سرت
میدهد بویِ شراب اِی وای رگهایِ سرت
سرنوشتم مثلِ جسمِ تو به هم میریزد وُ ....
حرمله پایِ سرت بدجور ما را میزد وُ ....
آبلههایِ کفِ پاهایِ من شد بیشمار
ندبه میخوانم بیاید صبحِ ختمِ انتظار
#قرآن #مدح #روضه #امام_حسین_علیه_السلام #حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها #کربلا #شام
#حسین_ایمانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7