هدایت شده از اشعار ناب آیینی
4_5985806915827927642.mp3
3.73M
زمینه شهادت حضرت ام البنین (سلام الله علیها)
1️⃣ بند اول
صدقه سر شما کویر دریا شد
کور اسمتون و برد و دید بینا شد
گره کور شدم به شوق دستاتون
که به لطف سفره ی شما گره وا شد
اسمش مثل ، عصای موسی میشه
توو پرخاش ، موج گرفتاری ها
ام البنین ، اگه دعا کنه برات
الهم آمین میگه زهرا
امشب باید حاجت بگیرم
تا راضی نشی ازم نمیرم
به حضرت صدیقه بگو که
راضی شه واسه حسین بمیرم
شما ام بنینی اغیثنی اغیثنی اغیثنی
2️⃣ بند دوم
به فدای بعضی که توی گلو تونه
وقتی بشیر داره روضه میخونه
ما با روضه های مشک و آب می سازیم
چشم شما برا رباب گربونه
مادر بودی ، شما فقط میفهمی
مادر وقتی ، با بچه شه خوشبخته
وقتی بچه بمیره از بی آبی
خیلی خیلی ، برای مادر سخته
با این که بی آبی شدید شد
اما عباست رو سفید شد
رد سیلی ها واسه وقتی
هستش که عباست شهید شد
شما ام بنینی اغیثنی اغیثنی اغیثنی
3️⃣ بند سوم
تکلیف خیمه مثل روز روشن شد
سهم عباس تو که عمود آهن شد
اون معجری که از خاک مبرا بود
مجروح رفت و اومدای دشمن شد
ام البنین، گریه کن از این جای
روضه دیگه ،مصیبت گوداله
ام البنین نگا کن این زخما رو
جای رد کشیدن خلخاله
تن هاشون زیر دست و پا بود
سر هاشون روی نیزه ها بود
زینب رو همسایه اش نمیدید
اونجا بین نامحرما بود
شما ام بنینی اغیثنی اغیثنی اغیثنی
#سید_جواد_پرئی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
مادر بی نظیر
همسر شیر خدا حضرت اُمُّ الْبَنین
بانوی بِیْتُ الْولا حضرت اُمُّ الْبَنین
بانوی والا نَسَب معنی عشق و ادب
جلوه ی جود و سخا حضرت اُمُّ الْبَنین
قابل تمجید او رهرو توحید او
پاک چو آب بقا حضرت اُمُّ الْبَنین
مادر چار آفتاب آینه ی نور ناب
مادر کرب و بلا حضرت اُمُّ الْبَنین
مادر عبّاس او عطر گل یاس او
گلبُن عشق و وفا حضرت اُمُّ الْبَنین
مادر ایثار ها سایه ی گلزار ها
عطر خوش باغ ها حضرت اُمُّ الْبَنین
بانوی پاکیزه دل نور ازو مشتعل
عشق ازو بر ملا حضرت اُمُّ الْبَنین
عفّت او بی بدیل آیت حق را دلیل
مظهر حُجْب و حیا حضرت اُمُّ الْبَنین
خادم او «یاسر» و ، مهر ازو ظاهر و
شور دل بی نوا حضرت اُمُّ الْبَنین
محمود تاری «یاس»
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
مادر بی نظیر
همسر شیر خدا حضرت اُمُّ الْبَنین
بانوی بِیْتُ الْولا حضرت اُمُّ الْبَنین
بانوی والا نَسَب معنی عشق و ادب
جلوه ی جود و سخا حضرت اُمُّ الْبَنین
قابل تمجید او رهرو توحید او
پاک چو آب بقا حضرت اُمُّ الْبَنین
مادر چار آفتاب آینه ی نور ناب
مادر کرب و بلا حضرت اُمُّ الْبَنین
مادر عبّاس او عطر گل یاس او
گلبُن عشق و وفا حضرت اُمُّ الْبَنین
مادر ایثار ها سایه ی گلزار ها
عطر خوش باغ ها حضرت اُمُّ الْبَنین
بانوی پاکیزه دل نور ازو مشتعل
عشق ازو بر ملا حضرت اُمُّ الْبَنین
عفّت او بی بدیل آیت حق را دلیل
مظهر حُجْب و حیا حضرت اُمُّ الْبَنین
خادم او «یاسر» و ، مهر ازو ظاهر و
شور دل بی نوا حضرت اُمُّ الْبَنین
محمود تاری «یاس»
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
زبانحال خادمان ایستگاه چایی، حرم مولا علی بن موسی الرّضا (عَلَیْهِ آلافُ التَّحیِّةِ وَ الثَّناء)
«ای صفای قلب زارم
هرچه دارم از تو دارم
تا قیامت ای رضا جان
سر ز خاکت بر ندارم
منم خاک درت، غلام و نوکرت
مران از در مرا، به زهرا مادرت
رضا جانم رضا رضا جانم رضا»
-----------
من که سرمستم ز عطرِ
چای این وادی رضا جان
تو صفای جنّت حق
بر دلم دادی رضا جان
عزیز فاطمه ، نظر کن بر همه
ببین نام تو را ، کنم من زمزمه
رضا جانم رضا ، رضا جانم رضا
گرمی چایِ حریمت
می دهد گرمی به جانم
میهمانت را رضا جان
من به خدمت میزبانم
خدا را شاکرم ، شدم من نوکرت
تو هستی چون علی، منم هم قنبرت
رضا جانم رضا رضا جانم رضا
گشته آقا جان معطّر
جان و دل از عطر چایت
بُرده دل از نوکر تو
نام خوب و دلربایت
غلامی می کنم ، به درگاهت ببین
همیشه بوده ام، به همراهت ببین
رضا جانم رضا رضا جانم رضا
ای امام مهربانم
بنگر اینجا بی قرارم
من خودم را خاک پایِ
زائرانت می شمارم
تو مولای من و ، تو بر من سروری
ز لطفت در حرم ، کنم من نوکری
رضا جانم رضا رضا جانم رضا
محمود تاری «یاسر»
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
ام الادب
تمام عمر من و آستانِ اُمِبنین
که در تمامیِ عمریم میهمانِ اُمِبنین
`هزار دشمنم اَر میکنند قصدِ هلاک”
چه غم مرا که منم در امانِ اُمِبنین
اگر هزار گره باشدم خیالی نیست
فقط همین که بگویم به جانِ اُمِبنین
بقیع و خاکِ بقیع سرمههای مادرهاست
همان غبار که دارد نشان اُمِبنین
دعای فاطمه با فاطمه اجابت شد
که گشت خانهی او آشیان اُمِبنین
چه برکتی است سرِ سفرهاش نمیدانم
علی شد از همه دنیا از آن اُمِبنین
نشسته پنج امامم کنار سفرهی او
و خوردهاند همه آب و نانِ اُمِبنین
بزرگ ، دُختِ قبیله ، کنیزِ زینب شد
همینکه گشت علی میزبان اُمِبنین
رسید و خانهی زهرا دوباره مادر دید
حسین دید به سر سایبان اُمِبنین
رسید و گیسوی کلثوم شانه شد با هر....
نوازش نَفَسِ مهربانِ اُمِبنین
گرفته است به دامن چهار جانش را
هزار شُکر که آمد به خانه اُمِبنین
ولی چه حیف که غم آمد و زمانه نوشت
جگر خراش بود داستان اُمِبنین
میان قافله خورشید و ماهِ او رفتند
به راه ماند ولی دیدگان اُمِبنین
بشیر آمد و پیغام بی کسی آورد
خراب شد بخدا خانمان اُمِبنین
برای چار جوانش نگفت اما گفت :
بگو حسین کجا هست؟ جانِ اُمِبنین
همینکه دید شده بی حسین اُفتاد و
به روی خاک نشست آسمانِ اُمِبنین
مدینه گفت که اُمالبنین نمیشد پیر
گرفت نالهی زینب توانِ اُمِبنین
نه گاهواره رسید و نه کودک و نه رُباب
ولی رسید بجایش خزان اُمِبنین
خمید و خاکِ دوعالم به رویِ معجر ریخت
عصا گرفت و سیه شد جهانِ اُمِبنین
سکینه خورد زمین وقتِ دادِ زینب شد
میان روضهی اَبرو کمانِ اُمِبنین
عروسِ سوختهی فاطمه رسید از راه
رُباب شد پس از آن روضهخوانِ اُمِبنین
مدینه دید که بیبی چقدر روضه گرفت
چقدر روضه شنید از زبانِ اُمِبنین :
حسین دست غریبی به روی زانو زد
برای جرعهی آبی به حرمله رو زد...
حسن لطفی
#حسن_لطفی #شعر_شهادت_ام_الادب #شعر_شهادت_ام_العباس #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_ام_البنین
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
۞﴾﷽﴿۞}
⚫️ مراسم وفات حضرت ام البنین(س) هیأت خادمین بقیة الله ⚫️
ـــــ꧂ــــ❁ـــــ❁ـــــ❀ــــ꧁ــ
🎤سوره یاسین:
کربلایی علیرضا ظهیرصادقی
ـــــ꧂ــــ❁ـــــ❁ـــــ❀ــــ꧁ــ
🎤قرائت حدیث کساء و زیارتنامه حضرت ام البنین:
کربلایی رضا رحمتی
🎤سخنران:
شیخ جواد موحدنیا
🎤مداح:
کربلایی محسن و مسلم حبیبزاده
ـــــ꧂ــــ❁ـــــ❁ـــــ❀ــــ꧁ــ
🕖زمان و مکان : شنبه ۲۴ آذرماه همزمان با نماز جماعت مغرب و عشاء
خیابان پزشک - کوچه ۲ - دارُالشفای فاطمیه
ـــــ꧂ــــ❁ـــــ❁ـــــ❀ــــ꧁ــ
🔹لینک کانال روبیکا، هیئت خادمین بقیة اللَّه
https://rubika.ir/khademin_baghiatalah
......................................
🔹لینک کانال ایتا هیئت خادمین بقیة الله:
https://eitaa.com/dkitla
......................................
🔹لینک پیج اینستاگرام هیأت خادمین بقیة الله https://www.instagram.com/khademin_baghiatalah?igsh=MWNlZDg3N3NzMzJibw==
............................................................
لینک کانال سقاخانه حضرت ابوالفضل علیه السلام بلوار حاج قاسم
https://rubika.ir/joinc/DBAIEIFJ0LSIBVRPHHZJEMGYBSBNXPAP
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
#روضه_روز_عاشورا
#روضه_گودال
روضه حضرت زینب کنار گودال
حجت الاسلام میرزامحمدی
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ
کربلا رفته ها، دیدی وقتی بهت میگن زیارت وداع یه قدم جلو میزاری، یه قدم عقب؛ هی به این گنبد و بارگاه نگاه می کنی، میگی حسین جان نکنه سفر آخرم باشه، اونایی که اهل دل هستن برا اینکه بتونن دوباره این نشونی رو پیدا کنن می گن حسین جان دلمو پیشت گرو میزارم و میرم، آخه آدمی جایی میره که دلش اونجا بند بشه، به خدا زینب هم هر چی کتک خورد،هر کاری کردن نتونستن از کنار گودال ببرنش.
فرمود داداش: لَوْ خُیِّرْتُ بَیْنَ الْمُقام وَ الرَّحیل. اگه اختیار به من واگذار می شد بین موندن و رفتن به من اجازه می دادند: لَاخْتَرْتُ الْمُقامَ، کنار بدنت می موندم، حتی اگه حیوانات بیابان بدنمو پاره پاره کنن، کربلایی ها شب زیارتی هستا:
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
امشب بگو بی بی جان نام مار رو هم بنویس من می خوام مَعَ الْحُسین برم کربلا، آخه: وَ حَسُنَ اُولئِک رَفیقاً
رفیق روزای بی کسی
همیشه به دادم میرسی
اینجوری هست یا نه،چقدر میخواستی گناه کنی، جاهای دیگه بری یه نغمه ی یاحسین دستت رو گرفت:
رفیق روزای بی کسی
واسه نوکرات دلواپسی
همیشه به دادم میرسی
حالا اومده کناره گودال، دونه دونه خاطرات رو داره برا برادر تعریف می کنه:
یاد داری پس از عروسی من
آمدی تو به دیده بوسی من
آمدی تو لیک به خواب بودم من
از غم تو در اضطراب بودم من
آمدی تو با عبای خویشتن
سایه افکندی به روی این بدن
رسم پیغمبر این بود وقتی دخترش رو عروس کرد، تا سه روز خونه ی فاطمه نیومد، اینجا هم همینه،تا زینب و عروس کردن تا سه روز حسینش رو ندیده، الله اکبر، ام سلمه می گه: اومدم یه سری به این تازه عروس بزنم دیدم چشماش کاسه ی خونه، چیه خانم؟
گفت: مادر سه روز حسینم رو ندیدم؛ تا این علقه و رابطه رو ندونی نمی تونی گودال رو بفهمی، ام سلمه می دونه کجا باید بره،سریع اومد خونه ابی عبدالله دید حسین هم زانوهای غم رو بغل گرفته، منم سه روز زینبم رو ندیدم، تا ابی عبدالله حاضر شد،بی بی زینب قدری خوابش برد، از روزنه در آفتاب صورت خواهر رو اذیت می کرد، این صورتی که آفتاب هم حق نداشت ببینتش، فهمیدی چی می گم؟
تو کوچه های شام، هزاران چشمان نامحرم تماشا می کنن مارو. آی حسین،.همه فیض ببرن،امام، شهدا، علما، شهدای مدافع حرم فیض ببرن، ان شاالله بریم حرمش، اونجا هر چه قدر دلت می خواد داد بزن،البته نمیذارن داد بزنی،چون یه روزی یه نازدانه فریاد زد یه جوری ساکتش کردن؛ ابی عبدالله سایه کرد اون قدر مقابل آفتاب و بدن خواهر ایستاد،ضربان قلب زینب می گه حسین؛ بلند شد دید برادر آمده، دست دور گردن، شاید در مقام زبان حال گفته باشه: داداش ان شاالله یه روزی این احسانت رو تلافی می کنم، کجا می خواست تلافی کنه، اومد دید این بدن رو خاک گرم کربلا، آفتاب داره بر این بدن می تاب فقط دو بیت گفت داداش:
دین احسانت بود بر گردنم
آمده وقت تلافی کردنم
حائل شد بین آفتاب و بدن برادر، اما نمی دونم چی شد لحن مناجاتش عوض شد گفت داداش:
عفو کن ای یادگار مادرم
سایه بانی نیست جز موی سرم
حسین، نذاشتن سایه کنه، یه وقت دیدن سکینه میگه، أَبتا، أَبتا، أُنظُر إلی عَمَّتِیَ المَضروُبَة، یا حسین.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
#روضه_گودال
#روضه_روز_عاشورا
حاج مهدی رسولی
کشتی شکستۀ طوفان کربلا
افتاده رو زمین؛ خدا ، سلطان کربلا
پیشاپیش از همه چیز عذرخواهی
می کنم.. روز عاشوراست دیگه …
همه باهم امروز روضه خون بشیم … مادرش توی مجلسه …
کشتی شکستۀ طوفان کربلا
افتاده رو زمین؛خدا ، سلطان کربلا
از چشمه های پیکرت ، غریب کربلا
میجوشه خون تو ، با هر نفس نفس
به امام صادق عرض کرد آقا جان ، شنیدم فرمودید هزار و نهصد و پنجاه و چند زخم به بابات زدن، مگه میشه ، مگه جا میشه … آقا انگشترشونرو در آوردند فرمودند به اندازه نگین این انگشتری جای سالم به بدن بابام نذاشتن … نیزه جای خنجر زدن ، خنجر جای شمشیز زدن …
یه جوری بشه امروز دق کنیم
از چشمه های پیکرت ، غریب کربلا
میجوشه خون تو ، با هر نفس نفس
چرا شما برای این موضوع اینقدر گریه میکنید ؛ مگه تازه شنیدید ، مگه همچین چیزی تازه پیش اومده ، خب مدینه مادرش هم همینجور بود دیگه …
با هر نفسی که زهرا میکشید ، خون تازه از سینه جاری میشد …
از چشمه های پیکرت ، غریب کربلا
میجوشه خون تو ، با هر نفس نفس
کشتن تورو به قتل صبر ، عین روایته (پرسید آقا قتل صبر چیه …)
هرکس یه ضربه میزنه ، به مرغ تو قفس
فرمود بابامو به قتل صبر کشتند ، مثل مرغی که توی قفس بذارنش ، هرکس از یه طرف ، یه خنجری ، یه نیزه ای …
بندای قلب من داره ، از هم جدا میشه
(خانوم بالای تل زینبیه داره نگاه میکنه ، اومد بالای گودال دید …)
بندای قلب من داره ، ازهم جدا میشه
این لعنتی کی از رو سینه پامیشه
ای صید و پا زده ، در خون برابرم
حتی یه بوسه رو تنت ، به سختی جا میشه
حسین ….
عصر غریبیه ، سردار بیسپاه
اسفند روی آتیشم ، بالای قتلگاه
دشنه و دربِ خونهی مدینه یادته
(بیشرف توی مدینه اومد دشنهرو کشید ، از رای درز در ، فاطمه بین در و دیوار … )
دشنه و دربِ خونهی مدینه یادته
که جا گرفته تو ، پهلوی مادرم
حالا شده یه نیزه و اومده کربلا
نشسته توی پهلوی ، عزیز برادرم
این قوم خیرهسر تورو ، چه بیامون زدن
فقط نه سنگ و نیزه که ، زخم زبون زدن
یه بیحیایی اومد توی گودال ، اول یه نگاه کرد یه صورت ابی عبدالله ، کثافت نجس قبل از اینکه بزنه دهنشو باز کرد … همینقدر بگم خیلی آدم فحاشی بود … بعد هم نیزه رو …
این قوم خیرهسر تورو ، چه بیامون زدن
فقط نه سنگ و نیزه که ، زخم زبون زدن
جوونای بیرحمشون ، با هربه میزدن
مقتل نوشته پیراشون ، عصازنون زدن
پیرمردای کوفه و شام ، از خیمهها اومدن بیرون … بسم الله الرحمن الرحیم ، بریم قربة إلی الله حسین رو بزنیم … اومدن توی گودال ، یه عده از این پیرمردا ، بجای عصا «خَشَب» دستشون بود ، خَشَب چیه ! …
بپرسید از اعراب … به چوبی که سر این چوب رو میخ کوبیدن … با خشب اومدن توی گودال … بسم الله الرحمن الرحیم …
حسین …
یه جوری بگو دل خانوم زینب آرام بگیره … حسین
لبیک یاحسین
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
بسم الله الرحمن الرحیم
▪️ترکیببند؛ «مردآفرین»
#مدح_حضرت_امالبنین_س
#حضرت_عباس_ع
ای باعث آرامش احوال مولا
با تو همیشه خوب میشد حال مولا
آسایشی در عمق جان خویش میدید
هربار میرفتی به استقبال مولا
در هر کتابی دیدهام، بسیار والاست
شان تو در آیینهی اقوال مولا
از کودکی دنبال یک آیینه بودی
تعبیر شد خواب تو در تمثال مولا
ارث شجاعت داشت عباس تو از تو
ارث ادب را برده بود از آل مولا
جای تو حتی لحظهای خالی نمانده
در سینهی از عشق مالامال مولا
از چشمهایت اشک شادی شد سرازیر
گفتند تا؛ «مادر» به تو اطفال مولا
ای نام تو در نوع خود از بهترینها
هستند مدیونت همه «امالبنین»ها
آنگونه که مهتاب زینت داده شب را
نام تو زیبا کرده مفهوم ادب را
«امالبنین» را «مادر شیران» نوشتد
روزی که مولا بر تو بخشید این لقب را
گفتی کنیز فاطمه هستی و دیدی
نقش رضایت بر لب شاه عرب را
در دامنت شیرینسخنها پرورش یافت
از نخل میگیرند محصول رطب را
صفیّن میداند چه اندازه شجاعی
چون پهلوانش داشته از تو نسب را
دیدیم مهر مادری در چشمهایت
از اخم تو خواندیم معنای غضب را
ما صافوساده کربلا درخواست کردیم
چون ساده کردی صنعت حسنطلب را
در آستان توست کار ما گدایی
ای مادر عباسهای کربلایی...
زانو زده در محضر مادر اباالفضل
درس ادب خوانده از این منبر اباالفضل
آن دم که ایمان و وفا تقسیم میشد
ساقی کوثر شد علی، ساغر اباالفضل
یکعمر مشق او فقط نام حسین است
ننوشته جز این درس در دفتر اباالفضل
از بس ادب دارد که هرگز پیش زینب
بالا نیاوردهست حتی سر اباالفضل
پیدا نمیشد خم به ابرویش، اگرچه
میبود رو در روی یکلشکر اباالفضل
کافیست از اوصاف او، تنها بپرسی
در معرکه از مالک اشتر؛ «اباالفضل!»
با چشم خود یک روز میبینیم آخر
محشر بهپا کردهست در محشر اباالفضل
هستند با اذن خدا روز قیامت
دستان عباس علی باب شفاعت
بعد از تو دیگر هیچکس امالبنین نیست
دیگر زنی مانند تو مردآفرین نیست
اُمُّ اَدَب...، اُمُّ وَفا...، اُمُّاَبَاالفَضل...
غیر از تو وصف هیچشخصی اینچنین نیست
شاگرد درس صبر مولا بودهای که
با این همه غم روی پیشانیت چین نیست
در گریهات جایی ندارد داغ فرزند
قصد تو از این کار غیر از حفظ دین نیست
وقتی که اشک دشمنان را هم درآورد
پس خطبهای چون خطبهی تو آتشین نیست
فرقی ندارد مدح تو با مدح عباس
حتی گریز روضهات هم غیر از این نیست؛
یا روی پای فاطمه یا روی نیزه است
یعنی سر عباس تو روی زمین نیست...
آنجا صدایت میزند؛ «مادر کجایی؟
آیا به دیدار عزیز خود میآیی؟»
#مجتبی_خرسندی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
1_15460859061.mp3
5.14M
.
#شور_امام_حسین
[بند اول]
تو همونی که میتونی حالم و عوض کنی
پر و بالم بدی پرواز کنم و تو حظ کنی
مث اب روی آتیش میمونه اسمت آقا
هرکی اسم تورو برد درد اونو کردی دوا
اسمت برام قسمه
نوکرم این بسمه
کربلا و قمرت
همه چیز و کسمه
جونم و پای عشق تو میدم آقا
من و نزار تو حسرت کرببلا
این اربعین تو حرمت وعده ی ما
بخر آقا ببر اقا به کربلا این سینه زنا
(حسین ای جانم ای جانم ای جانم)
[بند دوم]
برا این غمت اقا جونم و من بدم کمه
همه ی دلخوشی نوکر تو محرمه
افتخارم اینه کلب دختر سه ساله ام
شکرولله دادی دست دخترت حواله ام
آرزومه حرمت
دلخوشیمه کرمت
از بچگی بود و هست
رو دوشم جا علمت
سینه زدن برای تو عبادته
عبد تو بودن اخره لیاقته
هرکی حسین گفت شامل عنایته
مردن توی کربلا این آخره سعادته
(حسین ای جانم ای جانم ای جانم)
[بند سوم]
من همون نوکرِ رو سیاهتم آقای من
توی رویای حرم میگذرن این شبای من
عمریه برای تو غلام و سینه زن شدم
من حسینی شده ی دسته امام حسن شدم
من گدای توام و
تو هوای توام و
من اسیرم اسیرِ
کربلای توام و
دیوونگی تو روضه ها نشونمه
عشقت از اون روز ازل توخونمه
حرم برای زندگی بهونمه
اسمت آقا باعث عشق و حالمو جنونمه
(حسین ای جانم ای جانم ای جانم)
به قلم:
وحید ابویی
محمدجوادی رودی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
Delam Mikhast Har Shabe Jome.mp3
17.9M
💚 #السلام علیک یا ابا صالح المهدی
#مداح کربلایی# جلیل قائم محمدی
دلم میخواست هرشب جمعه
با امام زمان کربلا باشم
به دنبال یوسف نرجس دربه در
توی کوچه ها باشم
مرا کشته درد شیدایی
امان ازاین عشق و رسوایی
بیا ای حلال مشکلها
تو را جان مادرت زهر
یا ابا صالح یا ابا صالح
دلم میخواست قبر گمشده را
با امام زمان می شدم زوار
اباصالح روضه می خواند
ومیزدم من سر بر درو دیوار
به یاد آن صورت نیلی
که خورده بود از عدو سیلی
دلم می خواست گوشۀ حرمت
با امام زمان روضه می خواندم
که یک صبح جمعه با مهدی
در کنار بقیع ندبه می خواندم
رقیه بود و علی اصغر
سکینه بود و علی اکبر
دلم میخواست یک دعای فرج
قسمتم می شد وادی عرفات
به هنگام مردنم می شد
آب غسل من آب شط فرات
پیامبر بود و گل طه
علی بود و همسرش زهرا
دلم میخواست انتظار فرج
با دعای فرج می رسید پایان
اگر آید یوسف زهرا
درد پهلویش میشود درمان
شود قبر گمشده پیدا
شود درمان سینه زهرا
دلم میخواست یک شب جمعه
یک دعای کمیل کربلا باشم
دلم می خواست یک شب جمعه
یک دعای کمیل در نجف باشم
به محراب کوفه من یک شب
با امام زمان کربلا باشم
دلم میخواست قسمتم می شد
یک محرم در کربلا باشم
بگیرم یک مشک پر آب و
ساعتی دوربچه ها باشم
کنم پیدا دست سقا را
ببوسم من اشک زهرا را
بیا ای حلال مشکلها
تو را جان مادرت زهرا
یا ابا صالح
یا ابا صالح
.
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
بالام لای لای.mp3
2.18M
زبانحال حضرت ام البنین سلام الله علیها 🌷 با مداحی حاج جواد حسن زاده 🌷 ۱۴۰۳/۹/۲۲
عباسیم ای غم پروریم
بنددلیم تاج سریم
گل جان وئرورامّ البنین
یولداقالوبدی گوزلریم
آخر نفسدی آی بالا
گل چال منه لایلای بالا
دلده قراریم هارداسان
زیبانگاریم هارداسان
آچ شهپرون پرواز ائله
باز شکاریم هارداسان
زیبا جمالی آی بالا
گل چال منه لایلای بالا
ام البنینم خستیم
اوغلوم سنه دلبستیم
گل قاز بقیعده قبریمی
زهراجانی جان اوستیم
یوخ بیر کسیم ایوای بالا
گل چال منه لایلای بالا
گوز یاشلی عاشق قان اوتار
تئزگل بوهجرانی قوتار
گلسنده یوخدوراللرون
تابوتیمی بس کیم دوتار
سالّام حجازه های بالا
گل چال منه لایلای بالا
من آه اکوب وای درمیشم
جنگه اوغول گوندرمیشم
ایندی گلن یوخ یاسیمه
یوزقبلیه دوندرمیشم
بیربیر ملالیم سای بالا
گل چال منه لایلای بالا
گوز یولدا قالدیم گلمدون
هی دردون آلدیم گلمدون
گئتدون اوجاقامت بالا
سنسیزقوجالدیم گلمدون
گوندر منه بیر پای بالا
گل چال منه لایلای بالا
گل باشیمی آل دامنه
روحیم گلور مهمان سنه
قانلی علم سینمده دی
بوبیر نشان بسدور منه
گلمز بالاما تای بالا
گل چال منه لایلای بالا
جواب حضرت ابوالفضل علیه السلام
ای قامتی چوگان آنا
آلدیم پیامون جان آنا
گل میزبان اولّام سنه
ای جنته مهمان آنا
دینجلدی روحون آی آنا
لایلای آنا لایلای آنا
معناده یار اولّام سنه
باز شکار اولّام سنه
جنتده حزن اولماز ولی
من سوگوار اولّام سنه
آغلار گوزون یوم دای آنا
لایلای آنا لایلای آنا
بیلّم آناجان خسته سن
عباسیوه دلبسته سن
جسمون اَریتدی غصه لر
چوخ آغلاما جان اوسته
شاعراستاد کلامی
.