eitaa logo
شهیده زینب کمایی
288 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
23 فایل
۞﷽۞ با‌نام‌تو‌شروع‌کردیم‌وتمام‌خواهیم‌کرد.💕 راه های ارتباطی: @RY_313 @HR_313 (کپی از مطالب کانال با صلوات برای سلامتی و فرج آقا امام زمان(عج) آزاد..🌹) 🦋شروعمون↯13 '2' 1399 پایانمون↻ظهور اقا صاحب زمان💛
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هم اکنون در شب میلاد امام حسن مجتبی (ع) در محضر ارباب هشتم آقا امام رضا (ع) 🌸صحن امام حسن مجتبی(ع) 🌸 نایب الزیارة همه ی شما اعضای محترم کانال شهیده زینب کمایی هستم... 🌹 @z_kamae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«بسم الله الرحمن الرحیم » سحرِ پانزدهمِ ماهِ خدا ، الحمدلله (: 🌱💚
☁️ [دعای روز پانزدهم ماه رمضان 📖] 🌙 💛 @z_kamae
15.mp3
4.29M
[شرح‌ دعای‌ روز‌ پانزدهم ماه‌ رمضان توسط‌ آیت‌ الله‌ مجتهدی 🎧] 🌙 💛 @z_kamae
Tahdir-(www.DaneshjooIran.ir) joze15.mp3
4.15M
🌸 [تند‌خوانی‌ جزء پانزدهم قرآن‌کریم🌱 با‌نوای‌‌ استاد‌ معتز‌آقائی‌🎤] 🌙 💛 @z_kamae
4_5798488681786377723.pdf
5.42M
🌸 [فایل PDF جزء پانزدهم از قرآن کریم] با قرآن رفیق شو :)😌🖇 🌙 💛 @z_kamae
🌸 [ نکات کلیدی زندگی موفق در جزء پانزدهم قرآن کریم 🌱] با قرآن رفیق شو :)😌🖇 🌙 💛 @z_kamae
🌹شیرودی در کنار هیلکوپتر جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال می‌کردند. ♦️خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم ما برای اسلام می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد. این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستینهایش را بالا زد. چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا می‌رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت است. 🌹8 اردیبهشت سالروز شهادت /شادی روحش صلوات @z_kamae
قشنگه🙃بخونید❤️🍃 یه موتور گازے داشت 🏍 که هرروز صبح و عصر سوارش میشد و باش میومد مدرسه و برمیگشت . یه روز عصر ... که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت 🛵 رسید به چراغ قرمز .🚦 ترمز زد و ایستاد⁉️ یه نگاه به دور و برش کرد 👀 و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد :🗣 الله اکبر و الله اکــــبر ...✌️ نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب .😳 اشهد ان لا اله الا الله ... هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید 😂 و متلک مینداخت😒 و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد 😳 که این مجید چش شُدِه😶 قاطی کرده چرا⁉️ خلاصه چراغ سبز شد✅ و ماشینا راه افتادن🚗🚙 و رفتن . آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید ؟ چطور شد یهو؟؟!! حالتون خُب بود که؟!! مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت👀 و گفت : "مگه متوجه نشدید ؟ 😏 پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود 😖 و آدمای دورش نگاهش میکردن .😒 من دیدم تو روز روشن ☀️ جلو چشم امام زمان داره گناه میشه ❌ به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه . دیدم این بهترین کاره !"👌 همین✌️ 🎌برگےازخاطرات‌شهیدمجیدزین الدین✨ @z_kamae