زاینده رود ✅️
‹ ☘ › ... -خیر باشه آقای ذاکر! چه قصور و تقصیری از ما سر زده؟ -شما که میدونستید مسجد ما چقدر مهمه.
‹ ☘ ›
... خلج با شنیدن این کلمه، طاقت نیاورد و برای لحظاتی چشمانش را با جدیت هر چه تمامتر در چشمان ذاکر دوخت. ذاکر که آمده بود تا به هر ترتیبی هست ریشه داود را از بیخ و بُن بکَند، کوتاه نیامد و ادامه داد و گفت: «باور بفرمایید! من صلاح و خوبی و مصلحت روحانیت و اسلام و انقلاب رو میخوام. این بچه اصلا بزرگتر و کوچکتر حالیش نیست. تفکراتش مسمومه. معلومه که ذهن و وجود طاهر و پاکی نداره. مشخصه که به بهانه هنر، فقط دنبال حاشیه و این چیزاست. حالا هم اومده تز داده که دخترا تئاتر کار کنند! میبینید خداوکیلی؟! میبینید با ناموس امیرالمؤمنین و ناموس شهر و محله من و شما داره چیکار میکنه؟ میخواد دخترامون رو قَوّال کنه! بهخدا قدیم اگه به کسی میگفتند قَوال، فحش محسوب میشد! اما الان تو ذهن و فکر این آقا داود شما نه تنها هیچ قبحی نداره بلکه داره جوری زمینه سازی میکنه که دختر بیحیاها و مامانای از خودشون خرابتر، پاشون به آخرین سنگر حزب الله که مساجد هست باز بشه و اونجا رو تبدیل کنند به آندِلُس! خداوکیلی اینا اون چیزی نیست که تو حوزهها به اینا یاد میدید. این معلومه که از جای دیگه داره آب میخوره. من که بالاخره میفهمم این آدم کیه و به کجا وصله! ولی گفتم اول بیام پیش خودتون تا گرهی که میشه با دست باز کرد، با دندون باز نکنیم. ببخشید. اطاله کلام شد. ضمنا هیئت اُمنا هم سلام خدمتتون رسوندند.»
لحظاتی گذشت و حاجی خلج همچنان سرش پایین بود و ذکر میگفت. ذاکر هم حس و حال قهرمانان را داشت و منتظر بود که طعمهای که پهن کرده، اثرش را بگذارد و ماهی بزرگش را شکار کند و برود. که یکباره دید حاجی خلج گوشی همراهش را از جیبش درآورد و برای داود تماس گرفت و گذاشت روی آیفون!
-سلام حاج آقا.
-سلام و رحمت الله. چطوری پسر جان؟
-دستبوسم. مشتاق دیدارم. شما چطورید؟
-وَلِله الحمد. خوبم خدا را شکر. از وقتی رفتی مسجدالرسول، نه دیدمت و نه صدات شنفتم. گفتم خودم زنگی بزنم و حال و احوالی بپرسم.
-خدا از بزرگی کمتون نکنه حاج آقا جان. به خدا شرمندم. وظیفه من بود که تماس بگیرم و بیام خدمتتون. ببخشید. اینجا خیلی کارِ زمین مونده داره. احمد و صالح هم آوردم اما اصلا نمیرسیم حتی یه سحری درست و حسابی بخوریم. از بس بچهها جمع شدند و اینجا مشغولند.
-الهی شکر. شیر مادرت حلالت. روسفیدم کن.
-من آبرو و همه وجودمو گذاشتم وسط.
لحظات سرنوشت سازی بود. ذاکر با خودش فکر میکرد که حاجی خلج فعلا دارد موضعِ داود را بیحسی میزند تا سوزنِ بزرگ و کلفتِ نقد و گلایه را به جان داود فرو کند. هیجان داشت و منتظر بود ببیند حاجی خلج چه میکند. که دید...
-داود جان! زنگ زدم دو تا مسئله بهت بگم. اول این که صبح و ظهر و شب برات دعا میکنم. دعا میکنم روسفید بشی. دعا میکنم مِهرت تو دل مردم بیفته و موفق باشی.
داود با شنیدن این جمله بیاختیار گریهاش گرفت. هرچند تلاش میکرد که صدای نفسهای داغش به آن طرف خط نرود، اما با شنیدن این جمله حاجی خلج، دیگر نتوانست خودش را کنترل کند. آدم است خب. حق دارد. گاهی آدم هر چند هم موفق باشد و یا پوستش کلفت باشد و وسط میدان، آبرویش را کفِ دستش گذاشته باشد و برای اسلام و انقلاب تلاش کند، اما گاهی نیاز دارد یک بزرگتر، یک استاد، یک مراد، یک پیر، یک صاحب نفس، درِ گوشش بگوید دمت گرم! درِ گوشش بگوید ای ولا! بگوید میخوامت! بگوید دُرُستی! بگوید همین خط را بگیر و تا ته برو. داود هم نیاز داشت. و چه به موقع خدا به دلِ صافِ آن مدیر حوزه و روحانی خودساخته انداخته بود که برای کسی که جایِ پسر نداشتهاش بود تماس بگیرد و با یک جمله«دعات میکنم» دلش را گرمتر کند.
@Mohamadrezahadadpour
ادامه👇👇
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
#زایندهرود ✅ را معرفی کنید↡↡
━━━🍃🌺🍃━━━
❍↬❥ splus.ir/z_rood1 سروش
❍↬❥ eitaa.com/z_rood ایتا
❍↬❥ rubika.ir/z_rood1 روبیکا
۳۱ فروردین ۱۴۰۲
زاینده رود ✅️
‹ ☘ › ... خلج با شنیدن این کلمه، طاقت نیاورد و برای لحظاتی چشمانش را با جدیت هر چه تمامتر در چشمان
‹ ☘ ›
... همین طور که داود چشمانش اشکی بود اما دل و خاطرش روی ابرها بود، حاجی خلج گل دوم را هم به او زد و گفت: «مطلب دوم این که من مبلغ ده میلیون تومن برای مرحوم پدرم نگه داشته بودم که از طرف ایشون برای سفر کربلا خرج کنم. بنظرم اگه روح پدرم مطلع بشه که یه جوون با عرضه تر از پسر خودش، رفته تو مسجدش و داره کار فرهنگی میکنه، راضی تر باشه که به جای این که من برم کربلا، بدم به شما تا هر طور صلاح دونستی، در کار فرهنگی خرج کنی.»
دیگر چشمان داود نمیدید از اشک. دیگر توان کنترل نفسهایش را نداشت. زبانش بند آمده بود از آن همه بزرگواری و توجه. بله توجه.
حاجی خلج ادامه داد و گفت: «دست و بالم خالیه وگرنه بیشتر کمکت میکردم. حالا اینرو میزنم به حسابت. اگه کم و کسری داشتی، تعارف نکن و به خودم بگو تا یه فکری به حالش بکنم. خب به کارت برس. کاری با من نداری؟»
داود هم مثل خودم، وقتی بغض و اشکش توأمان میشد، قادر به ادای کلمات نبود. فقط توانست بگوید«دستبوسم. خدا از بزرگی کمتون نکنه.»
تا بوده و نبوده، علمایِ ربانی در حوزهها و بلاد، لنگرِ آرامش و ایمان مردم بوده و هستند. علمایی که طلبهپروری آنها کیمیای محبت و اکسیرِ حیاتبخش علمای فردا و فرداهاست. تا باد چنین بادا.
فکر نمیکنم لازم باید بگویم که در آن لحظه، ذاکر چه حالی داشت و چطور مانند ژلهء آفتاب خورده، ولو شد روی صندلی! حتی به مخیلهاش نمیآمد که حاجی خلجِ خوش قلب و بزرگوار، اینطور حالِ اساسی از آنها بگیرد و تمام آن حال را یکجا بفرستد به سینه و دلِ داود.
اما...
قصهء خودِ ذاکر به جاهای باریکتری داشت میکشید. چرا که به قولِ قدیمی ها« نزن دری را با انگشت... که میزنند درت را با مُشت»
@Mohamadrezahadadpour
ادامه دارد...
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
#زایندهرود ✅ را معرفی کنید↡↡
━━━🍃🌺🍃━━━
❍↬❥ splus.ir/z_rood1 سروش
❍↬❥ eitaa.com/z_rood ایتا
❍↬❥ rubika.ir/z_rood1 روبیکا
۳۱ فروردین ۱۴۰۲
‹ 🌿️ ›
« ﷽ » #قرار_روزانه 🌸
سوره الملک #صفحه_۵۶۲
ثواب تلاوت این صفحه و ذکر #جمعه #اللّهمصلِّعلےمحمدوآلمحمد #وعجلفرجهم (۱۰۰مرتبه)
هدیه به #شهیدوالامقام #سیدمحمدمهدی_لطفی_نیاسر
• شهیدراهنابودیاسرائیل
در روز #قدس پلاس 🙂
•••
هر که روزش با سلامے بر حسین آغاز شد
حق بگوید خوش بحالش بیمه "زهرا" شده
#السَّلامُ_عَلَیڪَ_یا_اَباعَبــدِاللہ
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
#زایندهرود ✅ را معرفی کنید👇
━━━🍃🌺🍃━━━
❍➤ splus.ir/z_rood1 سروش
❍➤ eitaa.com/z_rood ایتا
❍➤ rubika.ir/z_rood1 روبیکا
۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
🌱
بسمـ الل℘ِ الرَّحمـنِ الرَّحیمــツ
وَأَنَّ اللهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكَافِرِينَ
• انفال۱۸🌱
و قطعا خدا سست کنندهی نیرنگ کافران است.
❍↬❥ @z_rood1 روبیکا و سروش
❍↬❥ @z_rood ایتا
برای هر آدمی که داره سخت واسه آرزوهاش تلاش میکنه، شب بیدار میمونه تا پیشرفت کنه، خسته شده اما جا نمیزنه و به حرف هیچکس توجهی نمیکنه تا به خواسته و لیاقتش برسه آرزو میکنم:
خُدا نردبونی بسازه واست تا جلوی همون آدمایی بری بالا که آرزوشونه زمین بخوری و نمیتونن بالا ببیننت.
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
#زایندهرود ✅ را معرفی کنید👇
━━━🍃🌺🍃━━━
💢 splus.ir/z_rood1 سروش
💢 eitaa.com/z_rood ایتا
💢 rubika.ir/z_rood1 روبیکا
۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
تندخوانےجزء30قرآنکریم.mp3
4.04M
‹ ☘ ›
🎼 تحدیر (تندخوانی قرآن کریم)
🎙 استاد معتز آقایی
📖 جزء سی ام قرآن کریم
❍↬❥ @z_rood1 روبیکا و سروش
❍↬❥ @z_rood ایتا
🍀 قرار هر روز ماه مبارک
✨ هدیه به شهداء و اموات 🌾
#روز_سیام
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
#زایندهرود ✅ را معرفی کنید↡↡
━━━🍃🌺🍃━━━
❍↬❥ splus.ir/z_rood1 سروش
❍↬❥ eitaa.com/z_rood ایتا
❍↬❥ rubika.ir/z_rood1 روبیکا
۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
‹ ☘ ›
هذا یوم الجمعه💛
مثل باران بهاری که نمیگوید کی،
بی خبر در بزن و
سرزده از راه برس
#دلتنگی🌱
#امام_زمان♥
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
#زایندهرود ✅ را معرفی کنید↡↡
━━━🍃🌺🍃━━━
❍↬❥ splus.ir/z_rood1 سروش
❍↬❥ eitaa.com/z_rood ایتا
❍↬❥ rubika.ir/z_rood1 روبیکا
۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
‹ ☘ ›
صبح یعنی...
تپش قلب زمان
در هوس دیدن تــو
که بیایی و زمین
گلشن اسرار شود🌼🍃
❍↬❥ @z_rood1 روبیکا و سروش
❍↬❥ @z_rood ایتا
اللهم عجل لولیک الفرج🤲
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
#زایندهرود ✅ را معرفی کنید↡↡
━━━🍃🌺🍃━━━
❍↬❥ splus.ir/z_rood1 سروش
❍↬❥ eitaa.com/z_rood ایتا
❍↬❥ rubika.ir/z_rood1 روبیکا
۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
‹ ☘ ›
صبح بقچه مهربانیش را باز کرده امروز هم
لبخند خورشید سهم من و توست
❍↬❥ @z_rood1 روبیکا و سروش
❍↬❥ @z_rood ایتا
❣ سلام رفقـــــــا
صبح تون بخیر🌸🍃
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
#زایندهرود ✅ را معرفی کنید↡↡
━━━🍃🌺🍃━━━
❍↬❥ splus.ir/z_rood1 سروش
❍↬❥ eitaa.com/z_rood ایتا
❍↬❥ rubika.ir/z_rood1 روبیکا
۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
‹ ☘ ›
و اینک اردیبهشت💗
❍↬❥ @z_rood1 روبیکا و سروش
❍↬❥ @z_rood ایتا
آغاز حکومت اردیبهشتی های گرامی
مبارک 🌺
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
#زایندهرود ✅ را معرفی کنید↡↡
━━━🍃🌺🍃━━━
❍↬❥ splus.ir/z_rood1 سروش
❍↬❥ eitaa.com/z_rood ایتا
❍↬❥ rubika.ir/z_rood1 روبیکا
۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
تمنایوصال●سیدعبدالحسینمختاباد.mp3
5.04M
‹ ☘ ›
🎼 تمنای وصال
🎙 سید عبدالحسین مختاباد
❍↬❥ @z_rood1 روبیکا و سروش
❍↬❥ @z_rood ایتا
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه؟
خواهد به سرآید غم هجران تو یا نه؟!
ای تیرِ غمت را دلِ عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه!
بلبل به چمن؛ زان گل رخسار نشان دید…
پروانه در آتش شد و اسرارِ عیان دید!
عارف؛ صفتِ وصف تو در پیر و جوان دید
یعنی همه جا؛ عکس رخ یار توان دید…
دیوانه نی ام؛ من که روم خانه به خانه!
هر در که زنم…
صاحبِ آن خانه تویی تو!
هرجا که روم…
پرتو کاشانه تویی تو
در میکده و دیر؛ که جانانه تویی تو!
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی… تو!
مقصود تویی؛ کعبه و بتخانه بهانه…
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
#زایندهرود ✅ را معرفی کنید↡↡
━━━🍃🌺🍃━━━
❍↬❥ splus.ir/z_rood1 سروش
❍↬❥ eitaa.com/z_rood ایتا
❍↬❥ rubika.ir/z_rood1 روبیکا
۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‹ ☘ ›
✅ وقتی کسی ازت کمک میخواد به این فکر کن اول از خدا خواسته و خدا آدرس تو رو بهش داده🌸
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
#زایندهرود ✅ را معرفی کنید↡↡
━━━🍃🌺🍃━━━
❍↬❥ splus.ir/z_rood1 سروش
❍↬❥ eitaa.com/z_rood ایتا
❍↬❥ rubika.ir/z_rood1 روبیکا
۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
‹ ☘ ›
خداوندا
_اگر جایی دلی بی تاب دلدار است ؛
+نمی دانم چطور؛ امّا خودت پادر میانی کن ...
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
#زایندهرود ✅ را معرفی کنید↡↡
━━━🍃🌺🍃━━━
❍↬❥ splus.ir/z_rood1 سروش
❍↬❥ eitaa.com/z_rood ایتا
❍↬❥ rubika.ir/z_rood1 روبیکا
۱ اردیبهشت ۱۴۰۲