eitaa logo
زاینده رود ✅️
2.4هزار دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
13.5هزار ویدیو
101 فایل
🌿 به نام دوست که هرچه داریم از اوست •🍂• کانال خبری تفریحی زاینده رود ✅ مخصوص همه، خصوصا زاینده‌رودی‌های عزیز ارتباط با مدیر @Hasan_Moazzeni کانال در سروش پلاس splus.ir/z_rood1 ایتا eitaa.com/z_rood روبیکا rubika.ir/z_rood1
مشاهده در ایتا
دانلود
جان بیمار مرا نیست ز روی تو سوال ای خوش آن خسته که از دوست جوابی دارد ! سلام دوستان ، روزتون خوش ... ─═इई🍃🌸🍃ईइ═─ را معرفی کنید👇 ━━━🍃🌺🍃━━━ 💢 sapp.ir/z_rood سروش 💢 eitaa.com/z_rood ایتا
❤ قلمم حرف های خوبی گفت این دو تا را فقط پذیرفتم : اولاً آن که دوستت دارم ثانیاً آن که اولاً گفتم . . . ❤❤❤ ─═इई🍃🌸🍃ईइ═─ را معرفی کنید👇 ━━━🍃🌺🍃━━━ 💢 sapp.ir/z_rood سروش 💢 eitaa.com/z_rood ایتا
📸 تصویر جالبی از زمان انقلاب ایران و تظاهرات روز گذشته عراق ─═इई🍃🌸🍃ईइ═─ را معرفی کنید👇 ━━━🍃🌺🍃━━━ 💢 sapp.ir/z_rood سروش 💢 eitaa.com/z_rood ایتا
‏۹۰۰ هزار نفر در چین مبتلا به ویروس ‎ هستند, ۴۰ نفر تا به امروز کشته شدند, ۸۰ میلیون نفر قرنطینه شدند , ۸ شهر بزرگ از دسترس خارج شدند ... اما نه برخی مسئولینشون گفتند این مصائب نتیجه "مرگ بر آمریکاست" و نه سلبریتی هاشون گفتند " کارِ خودِ حکومتِ "! ─═इई🍃🌸🍃ईइ═─ را معرفی کنید👇 ━━━🍃🌺🍃━━━ 💢 sapp.ir/z_rood سروش 💢 eitaa.com/z_rood ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️عربستان سعودی هم شلوغ شده دیشب، شهر قطیف، منطقه الشرقیه شعارهای بسیار تند علیه حکومت منحوس ─═इई🍃🌸🍃ईइ═─ را معرفی کنید👇 ━━━🍃🌺🍃━━━ 💢 sapp.ir/z_rood سروش 💢 eitaa.com/z_rood ایتا
نقل می‌کنند که در ماجرای اغتشاشات کسی به حاج قاسم گفت اینها همون کوفی‌های بی‌وفا هستند. ایشون گفت هیچ وقت این حرف رو نزنید، عراقی‌ها میزبانان امام زمان عج هستند و باید برای این امر آماده بشند. ─═इई🍃🌸🍃ईइ═─ را معرفی کنید👇 ━━━🍃🌺🍃━━━ 💢 sapp.ir/z_rood سروش 💢 eitaa.com/z_rood ایتا
✅ تیم شهدای قهرمان جام فوتسال شهدای و باغشاد شد ─═इई🍃🌸🍃ईइ═─ را معرفی کنید👇 ━━━🍃🌺🍃━━━ 💢 sapp.ir/z_rood سروش 💢 eitaa.com/z_rood ایتا
✅ طلاق از امروز سهمیه بندی شد/ سقف ثبت طلاق در دفترخانه‌های اصفهان ۱۶۴ مورد 🔸بنا بر درخواست کانون سردفتران ازدواج‌ و طلاق و موافقت سازمان ثبت اسناد و املاک کشور و بر اساس بخشنامه رئیس قوه قضائیه برای ثبت طلاق در هر یک از دفاتر طلاق محدودیت و سقف معینی تعیین شد. 🔸بر این اساس برای ثبت طلاق در هر استان با توجه به میزان جمعیت سقفی تعیین شده است و دفترخانه‌های طلاق مجاز به ثبت طلاق بیشتر از حد مجاز نیستند. 🔸بنا بر اعلام سازمان ثبت اسناد کشور، این طرح از امروز شنبه (۵ بهمن ماه) در سراسر کشور اجرا می‌شود. 🔸براین اساس میزان ثبت طلاق در دفترخانه‌های طلاق استان‌ ۱۶۴ عدد است. ⬆ و سطح ثبت طلاق در سایر استانها ... ─═इई🍃🌸🍃ईइ═─ را معرفی کنید👇 ━━━🍃🌺🍃━━━ 💢 sapp.ir/z_rood سروش 💢 eitaa.com/z_rood ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺وقتی پوتین کلاه سرباز فلسطینی را بر سرش می‌گذارد 🔹مردم فلسطین برخورد محترمانه رئیس جمهوری روسیه با یکی از افسران گارد استقبال فلسطینی که در زمان سفرش به "بیت لحم، خم شده و کلاه او را از زمین برداشته و بر سرش می‌گذارد را مورد تحسین قرار دادند ─═इई🍃🌸🍃ईइ═─ را معرفی کنید👇 ━━━🍃🌺🍃━━━ 💢 sapp.ir/z_rood سروش 💢 eitaa.com/z_rood ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم تبلیغ پفک نمکی کی یادش بود این رو😃 ؟ ─═इई🍃🌸🍃ईइ═─ را معرفی کنید👇 ━━━🍃🌺🍃━━━ 💢 sapp.ir/z_rood سروش 💢 eitaa.com/z_rood ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وروجک و استاد نجار👨😍 . #خاطره_انگیز💖 ─═इई🍃🌸🍃ईइ═─ را معرفی کنید👇 ━━━🍃🌺🍃━━━ 💢 sapp.ir/z_rood سروش 💢 eitaa.com/z_rood ایتا
زاینده رود ✅️
#تب_مژگان ۶۱ وقتی همه چیز، جفت و جور هست و آسمون و ریسمون با هم جمع شده، بیشتر شک میکنم. احساس بدی
۶۲ چشممون به چشم های هم دوخته شد. گفت: من آب از سرم گذشته، اتفاقاتی که نباید میفتاد افتاده، واسه م هم فرقی نمیکنه که الان محاصره هستم یا نه. تو را میخواستم که الان روبروم هستی. پس بهتره خریت نکنی و مثل یه پسر خوب، بری بشینی توی ماشین روبروت. گفتم: به به! ببین کی اینجاست؟ آقافرید. یکی از عوامل دم دستی و مثلاً عملیاتی بچه های شروین و گلشیفته. باشه، باهات میام، سوار ماشین میشم. ولی به یه شرط! به شرطی که فکر نکنی بخاطر ترس از هفت تیری هست که بطرفم نشونه گرفتی. نه، بخاطر اینکه سرم برای ماجراجویی میترکه، فرید عاشقتم. میفهمی خره؟! عاشقتم. چون تو سبب میشی که یاد جوون تری هام بیفتم و باهات یه مبارزه اساسی کنم. خب! کجا برم؟ گفت: برو جلو! برو به طرف اون ماشین. رفتم. وقتی به نزدیک ماشین رسیدم، یه خانم بدحجاب از ماشین پیاده شد، با یه آرایش غلیظ تیپ مشکی. اما بیشترین چیزی که نظرم را جلب کرد این بود که اون خانم فقط یک دست داشت. به به، گل و بلبل و سنبل دور هم جمع شدند وسط کوچه. خودش بود، فریبا بود. همون معلم نفیسه بدبخت که باعث اغفال دخترهای دبیرستانی شده بود. اون هم زیر لباسش تفنگ داشت و بطرفم نشونه رفته بود. سه نفری ایستادیم روبروی هم. بهشون گفتم: خب! جلو بشینم یا عقب یا توی صندوق؟! توی صندوق عقب که خیلی ضایعست! هیچی. پس یا باید جلو بشینم یا عقب! فریبا گفت: خوشمزگی نکن. مخصوصا وقتی با کسانی طرفی که بخاطر تسویه حساب شخصی و بلایی که در بیمارستان و بالای سر مژگان سرشون در آوردی به طرف تفنگ نکشیده اند، بلکه بخاطر مزاحمت مداومت برای کسانی که دوستشون داریم میخواهیم آتیشت بزنیم، پس دهنت را ببند و بشین عقب. همین طور که میخواستم بشینم عقب، گفتم: این رو نگم توی دلم میمونه. همیشه به چیزی فکر کن که جرات به زبون آوردنش داشته باشی و چیزی به زبون بیار که جرات عملش داشته باشی و کاری را بکن که بتونی پاش بایستی. مگه داری درباره مرغ کارخونه ای حرف میزنی که میگی آتیشت بزنیم. نشستم تو ماشین، فرید هم نشست کنارم. فریبا هم نشست پشت فرمون. فریبای وحشی؛ خیلی از کارش بدم اومد. نامرد تا نشست، یه لحظه برگشت به طرف منو و با یه چکش، زد توی صورتم. اگه به موقع عکس العمل به خرج نداده بودم، دماغم را میتروکند. اما اونجوری شدت ضربه اش بین بینی و صورت و دهنم تقسیم شد. بعد از چند ثانیه که نفسم جا اومد گفتم: فرید تو به غیرتت بر نمیخوره که یه دختر یک دستی لاغر اندام، با چکش بزنه به صورت کسی که الان پیشت نشسته؟! بابا تو هم یه کاری بکن، به تو که نزدیک ترم. فریبا که ماشین را روشن کرده بود و راه افتاده بود و داشت از کوچه خارج میشد، با داد گفت: فرید نمیخوای خفش کنی؟! فرید که عصبی بنظر میرسید، گفت: فریبا نگذار آزارت بده! اینها خیلی عوضی هستند! فقط یه چیزی بهم بدم تا دهنش را فعلا گل بگیرم تا بعد... همینجور که داشت دنبال یه چیزی میگشت تا دهنم رو باهاش ببنده، به فریبا گفتم: راستی از سهیلای بی معرفت چه خبر؟! گفتی بهش که داری زیر آبی میری تا تنهایی بری ترکیه و سهیلا را با خودت نبری؟! فرید یه نگاه تندی به فریبا کرد. اما داشت تلاش میکرد که جلوی من چیزی بهش نگه. فریبا که دست و پاش را گم کرده بود و متوجه نگاه خشمناک فرید هم شده بود، به فرید گفت: پیدا نمیکنم چیزی! به حرفاش گوش نده، شعر میگه. اما فرید، نگاهش داشت ترسناکتر میشد، فهمیدم که زدم وسط خال. اما نمیدونستم چطوری باید ادامه بدم، فریبا هم دست و پاش گم کرده بود. ادامه دارد... ─═इई🍃🌸🍃ईइ═─ را معرفی کنید👇 ━━━🍃🌺🍃━━━ 💢 sapp.ir/z_rood سروش 💢 eitaa.com/z_rood ایتا