eitaa logo
زن_زندگی_آرامش🌻
701 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
175 ویدیو
21 فایل
🌟 اینجا بهت یاد میدم چطور یه خونه پر از آرامش بسازی🌿. چیزایی که اینجا یادمیگیری : هویت حقیقی زن ازدواج صحیح خانواده اسلامی تربیت خانوادگی ⭐️♥ همکاری با مجموعه راه و رفعت خانواده💚 👈🏻 ارتباط با من😇: (پژوهشگر و مدرس خانواده) 🔅 @azad_sepide
مشاهده در ایتا
دانلود
محرم.mp3
6.39M
♨️ ⁉️چه طوری امسال ماه محرم پربارتری داشته باشیم؟ ‼️ بازارسال به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم 🔴 توصیۀ خیلی مهم دربارۀ کودکان و هیئت حتماً بشنوید و برا پدر و مادرا و مسئولین هیئت‌ها ارسال کنید‌. علیه‌السلام 🌱@z_z_aramesh زن_زندگی_آرامش
نوزاد من مثل خیلی از نوزادهای دیگه کولیکی هستش، از این بچه هایی که گاهی از صبح تا شب گریه میکنه و از درد نمیتونه شیربخوره و درست بخوابه، برای ساکت کردنش از خیلی ترفندها استفاده میکنیم از صدای سشوار و جارو برقی و نوبتی تابش دادن و.. تا دور زدن با ماشین. میگن نوزادان از 6ماهگی تشنگی را خیلی میفهمن و نوزاد زیر 6ماه با شیر مادر تشنگیش رفع میشه. یه روز فرزنددو ماهه من خیلی گریه و بی قراری میکرد ، تمام این ترفندای کولیکی را پیش بردیم و آروم نمیشد. تا اینکه خواهرم گفت: چند قطره آب جوشیده بش بده، وقتی آب خورد شروع کرد خندیدن و آروم شدن و بعدشم خوابید.... وای از نوزاد6ماهه ای که تشنگی را خیلی میفهمید... محرم1401 ✏️ سپیده آزاد 🌿@z_z_Aramesh |زن زندگی آرامش|
میان تمام اموخته هایم میگردم تا شاید چاره ای پیدا کنم اما... این از آن معادلات پیچیده ای ست که در هیچ کتابی نخوانده ام! اخر کجای مسئله های ریاضی، xوyوz انقدر بد قلقی می کردند؟؟ پاسخxرا میابی yبی قراری میکند! yرا ساکت میکنی، صدای جیغ zبه هوا میرود ، z را به هزار ترفند آرام میکنی که ناگهانq کارخرابی میکند و تا به مباحث پوشکیش رسیدگی کنی بااااز xو y وz به جان هم میافتند و این وسط همqگریه ی بی اماااان و تو می مانی و این معادله هزار مجهولی و مجهول های هزار مشکله و مشکلات حل نشده و این هندسه ی در هم ریخته ی مادری! انگاه که مستاصل می شوی و دوست داری هزاران بد و بیراه نثار تمام علومی کنی که فقط نظری مادری کردن را اموختند اما یکبار در این ورطه هولناک وارد نشدند و از دور، فلان نسخه را پیچیدند! حالا کجا نشستند؟ حالا که هیچکداماز صفحات کتابشان جواب آشفتگی مرا نمی دهد.. دست به دامان تلویزیون می شوم تا شاید او عصای دست مادریم شود! اما... آه و صد آه! همین حسرت را کم داشتم میان این اشفته بازار مادریم... کاش مسئولین رسانه کمی از حال دل من خبر داشتند و انقدر دم به دم، کانال به کانال، زائران کوی بهشت را به رخ مادریم نمی کشیدند... نمیدانند چه قدر سخت است برای مادری که فرزندان کوچک قد و نیم قد از سر و کولش بالا می روند و در همان حال حسرت کربلای نرفته اش در مقابل چشمانش، پا به پای زائران حسین، رژه می رود و اتشی می شود بر قلبی که تحت فشار است زیر بار مادری و دستش کوتاه از هم قدم شدن با عاشقان حسین... مادری که سالهاست محروم شده و سهمش از، کربلا، کاسه ابی شده که پشت سر کربلایی ها میریزد تا بی خطر باشد زیارتشان... ناخود اگاه اشک بر گونه هایم جاری می شود و رویای زیارت، داغی می شود بر قلب سوخته ام... انگار غم قلب دلتنگم، بر تمام خانه احاطه کرد که فرزندانم متحیرشدند از اشک مادر و یک گوشه ساکت و آرام نشسته اند به تماشای مادری که حالا عصبانیتش را فراموش کرده و غرق حسرت است از این جاماندن... با نوازش کودکانه یکی از فرزندانم به خود می آیم که مشغول پاک کردن اشک هایم شده... دختر کوچکترم با نگرانی به من چشم دوخته و با احتیاط میپرسد:از دست ما گریه میکنید؟ که خواهر بزرگترش لب می گشاید: نه، برای کربلا، برای امام حسین... 2 🌿@z_z_Aramesh |زن زندگی آرامش|
✍ متنی از دکتر روح الله کریمی خویگانی 🌺از انسان شناسی کربلا تا انسان شناسی روان شناسی 👈به سلیگمن در روان‌شناسی_مثبت‌گرا بگویید زنی می‌شناسم که در معرکۀ عشق شاهد ذبح 18 نفر از بستگان درجه یک بود و گفت: جز زیبایی ندیدم! و قاسمی که گفت: مرگ برایم از عسل شیرین‌تر است! 👈به واتسون در رفتارگرائی بگویید حسینی می‌شناسم که نه با «مُلکِ ری» فریفته شد و نه از «غلاف شمشیر» هراسناک! تا تردید حاصل کند که مبنای رفتارِ آدمی «پاداش» است یا «تهدید؟» ! 👈به گلاسر در تئوری_انتخاب بگویید سراغ دارم 72 نفر با اختیار خویش «انتخاب» کردند تا پای در «قتلگاه» بگذارند! 👈به مازلو در روان‌شناسی انسان‌گرایانه بگویید ابوالفضلی می‌شناسم که پا بر نیازهای زیستی گذاشت و «جرعه‌ای آب ننوشید» و نیاز به امنیت خود را نادیده گرفت و «امان‌نامه» را پس زد تا مصداقی شود برای «افرادِ خودشکوفا»! 👈اگر از « مهارت_نه_گفتن» گفتید، یاد کنید از آقایی که زیرِ سُم اسبان رفت اما بر بیعتِ با ظالم «نه» گفت! 👈اگر از «خانواده مطلوب» گفتید، نام ببرید از «انسجام خانوداگیِ» یک ابر مرد که خانواده‌اش از مدینه تا کربلا از شیرخواره تا بزرگسال و از عروس و داماد تا پدربزرگ و مادربزرگ پا به پا تا جولانگاه همراه او پیش آمدند! ⬅️ آری انسان شناسی کربلا رنگ و بویش متفاوت است... انسانم آروزست أللَّھُمَ‌صَلِّ‌؏َلی‌مُحَمَّد‌وَآلِ‌مُحَمَّدوَ؏َـجِّلْ‌فَرجھُم @khrshidkhane 🌻 @z_z_Aramesh |زن زندگی آرامش|
من ضرر کردم و تو معتمد بازاری بار ما را نخریدند…تو برمیداری؟! مثل طفلی که زمین خورده دویدم سویت آمدم گریه کنم، حوصله ام را داری؟ پدرم گریه کنت بوده و آقا! من هم به جز از گریه برای تو ندارم کاری کربلایم ببری یا نبری خود دانی بند قلاده ما را به کسی نسپاری! غزلم در حد یک شاعر درباری نیست بنویسید مرا گریه کن درباری به وقت ارسال مطالب با: 🌿https://eitaa.com/joinchat/2096300453Cf14bdc325d
این سخن استاد فاطمی نیا خیلی توش حرف خیلی، پس خوبه ماهم از این محرم صفر استفاده کنیم و حر بشیم.. تلاش کنیم یکی از عیوب خودمون را رفع کنیم... ارسال مطالب با: 🌿https://eitaa.com/joinchat/2096300453Cf14bdc325d
میان تمام اموخته هایم میگردم تا شاید چاره ای پیدا کنم اما... این از آن معادلات پیچیده ای ست که در هیچ کتابی نخوانده ام! اخر کجای مسئله های ریاضی، xوyوz انقدر بد قلقی می کردند؟؟ پاسخxرا میابی yبی قراری میکند! yرا ساکت میکنی، صدای جیغ zبه هوا میرود ، z را به هزار ترفند آرام میکنی که ناگهانq کارخرابی میکند و تا به مباحث پوشکیش رسیدگی کنی بااااز xو y وz به جان هم میافتند و این وسط همqگریه ی بی اماااان و تو می مانی و این معادله هزار مجهولی و مجهول های هزار مشکله و مشکلات حل نشده و این هندسه ی در هم ریخته ی مادری! انگاه که مستاصل می شوی و دوست داری هزاران بد و بیراه نثار تمام علومی کنی که فقط نظری مادری کردن را اموختند اما یکبار در این ورطه هولناک وارد نشدند و از دور، فلان نسخه را پیچیدند! حالا کجا نشستند؟ حالا که هیچکداماز صفحات کتابشان جواب آشفتگی مرا نمی دهد.. دست به دامان تلویزیون می شوم تا شاید او عصای دست مادریم شود! اما... آه و صد آه! همین حسرت را کم داشتم میان این اشفته بازار مادریم... کاش مسئولین رسانه کمی از حال دل من خبر داشتند و انقدر دم به دم، کانال به کانال، زائران کوی بهشت را به رخ مادریم نمی کشیدند... نمیدانند چه قدر سخت است برای مادری که فرزندان کوچک قد و نیم قد از سر و کولش بالا می روند و در همان حال حسرت کربلای نرفته اش در مقابل چشمانش، پا به پای زائران حسین، رژه می رود و اتشی می شود بر قلبی که تحت فشار است زیر بار مادری و دستش کوتاه از هم قدم شدن با عاشقان حسین... مادری که سالهاست محروم شده و سهمش از، کربلا، کاسه ابی شده که پشت سر کربلایی ها میریزد تا بی خطر باشد زیارتشان... ناخود اگاه اشک بر گونه هایم جاری می شود و رویای زیارت، داغی می شود بر قلب سوخته ام... انگار غم قلب دلتنگم، بر تمام خانه احاطه کرد که فرزندانم متحیرشدند از اشک مادر و یک گوشه ساکت و آرام نشسته اند به تماشای مادری که حالا عصبانیتش را فراموش کرده و غرق حسرت است از این جاماندن... با نوازش کودکانه یکی از فرزندانم به خود می آیم که مشغول پاک کردن اشک هایم شده... دختر کوچکترم با نگرانی به من چشم دوخته و با احتیاط میپرسد:از دست ما گریه میکنید؟ که خواهر بزرگترش لب می گشاید: نه، برای کربلا، برای امام حسین... 2 🌿@z_z_Aramesh |زن زندگی آرامش|
الحمدالله الذی خلق الحسین علیه السلام... خدایاشکرت یک محرم دیگه بودیم پ. ن: تمام تلاشمون را کردیم که این دهه بیشتر از ظرفیت ها استفاده کنیم ترشون کنیم و از فکر و ایده هاشون استفاده کنیم چون قطعا همینا هستن که آینده را میسازن. هیئت های هم که طبق شاکله خودشون با خلاقیت و نمایش و داستان هایی که فهمشون را نسبت به این ایام بیشتر کنه و پاسخگو سوالاتشون باشه گذشت و موقع سینه زنی اجازه داده میشد که همشون دسته تشکیل بدن و سینه بزنن 🌻@z_z_Aramesh |زن زندگی آرامش|
سلام بر شهدا.... مختار: تو چرا از قافله عشق جا ماندی كيان ؟                                                                    کیان: راه گم کردم ابو اسحاق مختار: راه‌بلدی چون تو که راه را گم کند، نا بلدان را چه گناه‌ ...!!  کیان: راه را بسته بودند از بیراهه رفتم، هر چه تاختم مقصد را نیافتم، وقتی به نینوا رسیدم خورشید بر نیزه بود ... مختار: شرط عشق جنون است ما که ماندیم‌، مجنون نبودیم ... #صفر