eitaa logo
زبان مادری
34 دنبال‌کننده
18 عکس
3 ویدیو
1 فایل
الهی! شکرت که زنگ تفریح من، گشت‌وگذار در کتب و دفاتر علمی و تماشای آنهاست؛ چنان‌که ولیّ تو، امام علی وصیّ(ع) فرمود: «اَلْکُتُبُ بَساتینُ العُلماء». (الهی‌نامهٔ آیت‌اللّه حسن‌زادهٔ آملی"ره") ارتباط با ما: @SafirAD
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 «اغنا» یعنی بی‌نیاز کردن. 🔹 «اقناع» یعنی قانع کردن، راضی کردن، خشنود ساختن. 🔸 جامعه را باید «اغنا» کرد یا «اقناع»؟ 🔸 اغناسازی جامعه در این جمله درست است؟! 🆔 eitaa.com/zabanmadari
💬 اگر متن بی‌اشکالی را به ویراستاری بدهند و از او بخواهند بلایی به سر متن بیاورد که اشتهای مخاطب کور شود، بی‌تردید چیزی می‌شود شبیه متن بالا! 🔹 نشانه‌های ویرایشی را درست به‌کار بگیریم. با ترکیب بی‌‌قاعدهٔ نخود و لوبیا و ادویه و ... غذای خوشمزه پخته نمی‌شود! 🔸 برای استفادهٔ بجا از نشانه‌ها باید کاربرد هر یک از آنها را شناخت. خال کنار لب زیبا است، نه روی دماغ! 🆔 eitaa.com/zabanmadari
🔹 «را» علامت مفعول صریح یا بی‌واسطه است و قرار گرفتن آن پس از فعل یا هر کلمۀ دیگری که نقش مفعولی ندارد، خطا است. ❌ صدایی که از حنجره خارج می‌شود را صوت گویند. ✅ صدایی را که از حنجره خارج می‌شود صوت گویند. 🆔 eitaa.com/zabanmadari
🔹 اظهار یا احضار؟ 🆔 eitaa.com/zabanmadari
🔹 کوتاه بنویسیم 🔹با توجه به برگزاری زودهنگام چهاردهمین دورهٔ انتخابات ریاست‌جمهوری، رسانهٔ ملّی نقش کلیدی در حضور حداکثری مردم پای صندوق‌های رأی دارد. 🆔 eitaa.com/zabanmadari
🔹 «کاندید» یعنی ساده‌دل نه نامزد. کاندید = احمق، ساده‌لوح، ساده‌دل کاندیدا = نامزد، داوطلب بهتر است برابرهای فارسی کاندیدا را به‌کار ببریم: داوطلب و نامزد. 🆔 eitaa.com/zabanmadari
🍂 وظیفۀ اصلی نویسنده، انتقال آسان مفاهیم به خوانندگان است. در هنر نویسندگی، سادگی و بی‌پیرایگی بر زیبایی تقدم دارد. سادگی و روانی، طبیعی‌ترین اصل زیبانویسی است. ساده‌گویی یکی از عوامل ماندگاری آثار سعدی، حافظ و مولوی است. به نمونه‌های زیر توجه کنید: سعدی: یا رب تو آشنا را مهلت ده و سلامت / چندان که بازبیند دیدار آشنا را حافظ: درد عشقی کشیده‌ام که مپرس / زهر هجری چشیده‌ام که مپرس مولوی: من به سوی باغ و گلشن می‌روم / تو نمی‌آیی میا من می‌روم 🆔 eitaa.com/zabanmadari
🔹 کج دار و مریض یا کج دار و مریز؟ رفتم به سر تربت شمس تبریز دیدم دو هزار زنگیان خونریز هر یک به زبان حال با من می‌گفت جامی که به دست توست کج دار و مریز 🆔 eitaa.com/zabanmadari
🍂 ساده‌نویسی شیوا بودن عبارت‌ها و روشن بودن معانی است؛ به‌گونه‌ای که مقصود نویسنده بی‌درنگ در ذهن خواننده نقش بندد. 🍂 بهترین راه برای مهارت‌یابی در ساده‌نویسی، انس با آثار بزرگانی است که ساده و نغز می‌نوشتند. 🆔 eitaa.com/zabanmadari
🔹 با توجه به متن بالا، چند نکتهٔ ویرایشی و نگارشی بیان می‌شود: ۱. یک علامت عاطفه (!) کافی است. (اینجا نیازی به علامت عاطفه نیست.) ۲. عبارت داخل مستطیل اوّل اضافی است و به‌راحتی می‌توان آن را حذف کرد. اصول یادداشت‌نویسی نیز در آن رعایت نشده است. ۳. یکدستی متن حفظ نشده؛ گاهی «می» و «ها» به کلمۀ بعد چسبیده است و گاهی نیز با فاصلۀ کامل آمده. بین «ها» و «می» و کلمۀ بعد باید نیم‌فاصله درج شود: عبارت‌ها، می‌کند، ظرفیت‌ها. ۴. «فی المثل» علاوه بر عربی بودن، نامأنوس و محاوره است. بنویسیم: برای نمونه، مثلاً. ۵. در مستطیل دوم، آیۀ قرآن «گزاره» قرار داده شده که اصولی نیست؛ همچنین فهم آن برای مخاطب دشوار است. علاوه بر این، در همین عبارت قرآنی چند نکتۀ کلیدی نهفته است؛ کدام مراد نویسنده بوده؟ گزاره در اینجا فکر مرکزی (مدعای نویسنده) جمله است؛ از این‌رو، باید روشن و شفاف نوشته شود. ۶.‌ عبارت‌ «مگامال» و «مگاهیئت» علاوه بر اینکه بیگانه‌گرایی دارد، متن را سخیف و کثیف می‌کند. 🆔 eitaa.com/zabanmadari
✳️ پاکستان، شیرین‌کدهٔ زبان پارسی در پاکستان نام‌های خیابان‌ها و محلات، اغلب فارسی و صورت اصیل کلمات قدیم است. خیابان‌های بزرگ دوطرفه را «شاه‌راه» می‌نامند؛ همان‌که ما امروز «اتوبان» می‌گوییم. بنده برای نمونه و محض تفریح دوستان، چند جمله و عبارت فارسی را که در آنجاها به‌کار می‌برند و واقعاً برای ما تازگی دارد در اینجا ذکر می‌کنم که ببینید زبان فارسی در زبان اردو چه موقعیتی دارد. نخستین چیزی که در سر بعضی کوچه‌ها می‌بینید تابلوهای رانندگی است. در ایران ادارۀ راهنمایی و رانندگی بر سر کوچه‌ای که نباید از آن اتومبیل بگذرد، می‌نویسد: «عبور ممنوع» و این هر دو کلمه عربی است؛ اما در پاکستان گمان می‌کنید تابلو چه باشد؟ «راه‌بند». تاکسی‌ای که مرا به کنسولگری ایران در کراچی می‌برد کمی از کنسولگری گذشت. خواست به عقب برگردد، یکی از پشت سر به او فرمان می‌داد. در چنین مواقعی ما می‌گوییم: «عقب، عقب، عقب، خوب!» اما آن پاکستانی می‌گفت: «واپس، واپس، بس!» و این حرف‌ها در خیابانی زده شد که به «شاه‌راه ایران» موسوم است. این مغازه‌هایی را که ما «قنادی» می‌گوییم و معلوم نیست چگونه کلمۀ قند، صیغۀ مبالغه و صفت شغلی قناد برایش پیدا شده و بعد محل آن را قنادی گفته‌اند، آری این دکان‌ها را در آنجا «شیرین‌کده» نامند. آنچه ما هنگام مسافرت «اسباب و اثاثیه» می‌خوانیم، در آنجا «سامان» گویند. «سلام» البته در هر دو کشور «سلام» است؛ اما وقتی کسی به ما لطف می‌کند و چیزی می‌دهد یا محبتی ابراز می‌دارد، ما اگر خودمانی باشیم می‌گوییم: «ممنونم، متشکرم»؛ اگر فرنگی‌مآب باشیم می‌گوییم «مرسی»؛ اما در آنجا، کوچک و بزرگ، همه، در چنین موردی می‌گویند: «مهربانی». آنچه ما «شلوار» گوییم در آنجا «پاجامه» خوانده می‌شود. قطار «سریع‌السیر» را در آنجا «تیزخرام» می‌خوانند! جالب‌ترین اصطلاح را در آنجا من برای مادرزن دیدم. آنها این موجودی را که ما مرادف با دیو و غول آورده‌ایم، «خوش‌‌دامن» گفته‌اند. واقعاً چقدر دل‌پذیر و زیباست! 📚 از پاریز تا پاریس، ص ۱۳۳. 🆔 eitaa.com/zabanmadari