eitaa logo
کانال زادگاهم تویه دروار
780 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
77 فایل
ارتباط با کانال: @mohammadtavakoliyan
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘 ۱۳ آبان مصادف با سالگرد درگذشت پدری مهربان و مردی از تبار فرهنگی ، کار آفرین ، حلال مشکلات مردم بدون کوچکترین چشم داشتی ، آبادگر روستای تویه دروار ، مرحوم مغفور زنده یاد فرزند مرحوم میباشد . ☑️ضمن گرامیداشت روز دانش آموز ، یاد و خاطره اولین معلم تویه دروار را گرامی می داریم. روحش شاد ، نام و یادش جاودان . 💐💐💐💐💐💐💐💐💐 @zadgahamtuyehdarvar
‍ ✳️ خاطره ای از سه راه قوشه قدیم سلام. بزرگتر ها خاطرات زیادی از قهوه خانه قدیمی قوشه و آب انبارش دارند . برای دسترسی به شیر آب این آب انبار میبایست چهل ، پنجاه پله آجریش را پایین می رفتیم . آب بسیار خنڪ و گوارایی داشت ، میگفتند آب آن از آب تویه دروار پر میشود . سقف آب انبار فضای وسیع خوبی برای استراحت و نشست و برخاست دسته جمعی مسافران و زوار حج ، ڪربلا و مشهد بود . ڪسی مانع استراحت مردم در این مڪان نمی شد . حدودا هشت ساله بودم (حدودا هفتادسال پیش) یڪ شب را در روی سقف آب انبار قوشه به اتفاق اقوام نزدیڪ و افرادی ڪه برای پیشواز حجاج آنسال آمده بودند استراحت ڪردیم . نیمه شب با وزیدن بادهای خنڪ ڪویری در زیر چادر دستبافت عمه نازنینم مرحوم پناه برده ، همراه با نوازش مهربانانه اش شب را به صبح رسانده و مشتاقانه منتظر ورود حجاج بودیم . چهار نفر حجاج ، ، ، ( پدرم ) و بوسیله ماشین شخصی مرحوم ساڪن تهران برادر خانم مرحوم به قوشه رسیدند . در آن زمانها خودرو سواری بسیار ڪم و نایاب بود . همه با شور و شوق زاید الوصفی بعضا با اشڪ شوق حجاج خود را زیارت ڪردند . حجاج پس از استراحت ڪوتاهی در قوشه ، سوار همان ماشین شده و به طرف تویه دروار حرڪت ڪردند . حال همه حجاج خوب و شاداب بود ، دقیقا بخاطر ندارم از تویه دروار تا قوشه و برگشت با چه وسیله ای آمده بودیم ، با خودرو یا با چهارپا ( الاغ و قاطر ) . در آن‌زمانها رفتن حج نوبتی نبود ، پدرم با هفت هزار تومان راهی سفر مڪه شد . این عدد خاطرم هست ، چون همین مقدار پول را از دسترنجش در مقابل شن و ماسه شسته ای ڪه تحویل دستگاه ذوب سرب بالاتر از مدرسه داده بود طلبڪار بود ، پس از دریافت طلبش با همان پول راهی سفر مڪه شد . ڪلی سوغاتی به همراهش آورد . از جمله یڪ دست ڪت و شلوار سفید رنگ اندازه تنم ، ڪه تا آن روز چنین ڪت و شلواری نپوشیده بودم . حجاج در روستای صح و دروار هم مورد استقبال قرار گر فته ، در روستای تویه رسم بود مردم در محل دُل دُلی پاماله ‌پایین تر از دو سر ڪوچه، پشت باغ مشهدی گل بابا تجمع ڪرده ، با اسپند دود ، چاوشی و قربانی از حجاج و زوار ڪربلا و مشهد استقبال می ڪردند . اما گوشه ای از مشاهدات آن سالهای خودم (بچگی) از قهوه خانه قوشه را عرض ڪنم : قهوه خانه قوشه به وسیله یڪ خانم و آقای سمنانی اداره میشد . اولین بار بود ڪه مشاهده ڪردم یڪ خانم برای مسافرین و راننده ها چای و غذا سرو میڪند . قسمت غربی قهوه خانه خیابان نسبتا عریضی وجود داشت ڪه بلوار نادرشاه نام داشت . بعدها خودروهای سرویس تویه دروار در این خیابان پارڪ میشدند . اولین ماشین سواری را ڪه در تویه دروار چند سال بعد سوار شدم ، خودرو سواری بنز عمو شاه محمد بود ڪه درب های طرف راننده و شاگردش از جلو باز میشدند . مشاهده خودروهای سنگین عبوری از جاده اصلی قوشه مخصوصا دوازده چرخ ، برایم بسیار جالب توجه بود . نحوه پارڪ ڪردن خودروهای سنگین ، پیاده و سوار شدن راننده ها ، طرز نشستن آنها روی تخت یا صندلی قهوه خانه ڪه یڪ یا دو پای خود را جمع ڪرده و به استراحت می پرداختند ، برای ڪسی ڪه تاڪنون ڪمتر ماشین سنگین دیده ، تردد خودروهای سنگین و اتوبوس بسیار جذاب بود . ڪار آنها ( رانندگان ) را بسیار سخت و هنرمندانه تجسم میڪردم ، همینطور هم هست ، تمام حرڪات و سڪناتشان ، طرز گفتگو با قهوه چی و دستوراتشان به شاگرد ، غذا خوردن و سفت ڪردن ڪمربند بعد از غذا خوردن و حرڪت نیم تنه بالا همراه با یڪ نیمچرخ و بالا ڪشیدن شلوار و.. ..... بخاطر می سپردم ، دقت میڪردم ، چگونه خودرو را روشن می ڪنند ، گاز می دادند ، خارج شدن دود از لوله اگزوز تا حرڪت و تعویض دنده ، با تغییر صدای موتور و برخاستن خاڪ پشت سرشان را همچنان با دقت تمام به تماشا ایستاده تا از نظرم محو شوند ، به دور دستها نگاه میڪردم تا ماشین سنگین دیگری را در حال نزدیڪ شدن به قهوه خانه پیدا ڪنم ، فڪر میڪردم راننده های ڪمی چاق تر و میانسال با ڪلاه شاپو بهترین راننده ها هستند . از دور و غیر محسوس به ارزیابی آنها می پرداختم ،،،، تا قصه ای دیگر از سه راه قوشه قدیم ، خدا نگهدارتان باد . *⃣*⃣*⃣*⃣ ۸ آذر ۹۹ @zadgahamtuyehdarvar
✅ سلام روز ۱۳ آبان پیکر اولین معلم تویه درواری مرحوم فرزند در دستان پر مهر هم ولایتی های فرهنگ دوست تویه دروار تشییع و در محل آرامستان محله گل آرا بخاک سپرده شد . در یک روز پاییزی و روز اداری و کاری هیچوقت فکر نمی کردم هم ولایتی های قدرشناس اینقدر احساس مسؤلیت کرده و به احترام یک فرهنگی کهنه کار ، از اطراف و اکناف ، مشهد مقدس ، ساری ، سمنان ، دامغان و سایر شهرهای دور و نزدیک در مراسم حضور بهمرسانند. شاید بسیاری از ما هنوز عواطف و احساسات خوب هم ولایتی های خودمان را بدرستی نشناسیم . مرحوم حاج غلامحسین بخاطر مسؤلیت هایی که داشته اند با اقشار مختلف سرو کار داشته اند. همکاران فرهنگی باز نشسته و شاغل ، شاگردان ایشان از روستاهای دشتبو تا قوشه اقوام ، دوستان ، همه حضور داشتند. حضور شاگردان ایشان در دهه های گذشته بیشتر خود نمایی می کرد . تا اندکی از شدت غم و اندوه فرزندان داغدیده کاسته شود . این حضور نتیجه خدمات و عملکرد خوب ایشان در طول زندگی را نمایان می سازد. در دههای بیست و سی افراد باسواد در تویه دروار مثل تمامی کشور ، کم بودند. ایشان بعنوان یک فرد فرهنگی علاوه بر انجام وظیفه اصلی همواره نقش یک مشاور خیرخواه ، مردم را با روی گشاده پذیرا بوده است. @zadgahamtuyehdarvar از برادران شورای اسلامی بخاطر فراخوان در مورد کسب اطلاع از کارهای فرهنگی ، علمی ،اجتماعی و عمرانی مرحوم سپاسگزارم که نقش فرهنگسازی خود را بخوبی تشخیص داده و اجراء می کنند . اینجانب هم برحسب وظیفه به موردی در حد اطلاعاتم اشاره می کنم. وصیت محل خاکسپاری هر انسان در جایی است ، که به آن تعلق خاطر بیشتری دارد . مشهد مقدس ، دامغان ، دروار ، باغستان ، امام زاده میر جبریل نه، خاکسپاری در محله و آنهم در بخش اقوام کلانتری ها؛ همسرش هم در همین جا آرام گرفته اند . نه در دوار نه در جای دیگر . این وصیت و فکر ایشان را آخرین درس یک معلم به هم ولایتی ها تلقی می کنم تا با ایجاد وحدت ، همبستگی بیشتر برای آبادانی زادگاهشان تلاش کنند. خدمات ارزشمند مرحوم فرزند در احداث درمانگاه ، دبستان پسرانه و دخترانه ، جاده فعلی قوشه تا تویه دروار ، برق رسانی و غیره بر کسی پوشیده نیست. در تمام این امور مکاتبات ، ارتباطات و پیگیری ها (( مرحوم حاج غلامحسین و مرحوم شیخ علی اصغر و حاج محمد علی اخوان و داماد )) بعنوان ستاد عملیات از همراهان و همیاران ایشان بوده اند. که حضور آنها بعنوان علاقمندی به زادگاهشان مهم ارزیابی می شود ، تا روستای تویه دروار در زمره یکی از پیشرو ترین روستاهای دامغان محسوب شود . در مدتی که مرحوم در اداره فرهنگ دامغان مشغول بکار بودند ، بخاطر حسن روابط و تسلط کارشان در تمام ادرات دامغان از حسن شهرت خوبی برخوردار بودند. هر تویه درواری که به ایشان مراجعه می کرد در خدمتگذاری ، راهنمایی و پیگیری کارها دریغ نمی کرد ند . چقدر با خط خوبشان صورتجلسه و امثالهم نوشته اند . شیوه زندگی خوبی داشت .... 💐💐💐💐💐 هنگام خاکسپاری مرحوم ،مطلبی را یکی از دوستان مشهدی ایشان برای جمعی تعریف می کرد ، که برایم بسیار جالب بود . مرحوم در چند سالی که در مشهد ساکن بوده اند ، برای ادای نماز صبح خود هر روز صبح زود با دوچرخه به حرم امام رضا (ع) می آمدند ، و دوچرخه ایشان جای مشخصی داشت که دوستان ایشان مطلع بودند. ✅ بجاست از فرصت استفاده و از خدمات آبادگران محله تجلیل کنیم . یک اصطلاع در تویه دروار و جای دیگر مرسوم بود ، کسی که از شرایط موجود خود ناراحت بود ، وقتی از وی سؤال می شد کجا بودید ؟ با عصبانیت پاسخ می داد : قبرستان ؛ قبرستان اگر از وی سؤال میشد می خواهی به کجا بروی ؟ باز می گفت : قبرستان چرا که قبرستان جای خوبی محسوب نمی شد مخصوصا قبرستانهای متروکه ساکت و.... ولی اگر این فرد قبرستان گل آرا را دیده باشد ، نظرش عوض می شود . احسنت به سلیقه ، همت و شوق آبادگران که محل قبرستان را به آرامستان تبدیل کردند . محلی زیبا و حتی الگو برای هم ولایتی ها ، اولین جایی را ملاحظه کردم که آبیاری درختان با شیوه نوین انجام میشود. تابلوی ورودی ، خیابان کشی و درختکاری آرامستان بسیار عالی طراحی شده است که فرهنگ ، ادب و روحیه اجتماعی اهالی محترم محله را بخوبی نمایان می سازد . انشاالله با پیوستن دو محل خاکسپاری اقوام کلانتری و رستمیان از فضای موجود بنحو شایسته ای استفاده شود . به ارواح همه درگذشتگان این آرامستان و سایر مزار های تویه دروار درود می فرستیم. *⃣*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣ ۱۷ آبان ۹۶ @zadgahamtuyehdarvar
🔘 ۱۳ آبان مصادف با سالگرد درگذشت پدری مهربان و مردی از تبار فرهنگی ، کار آفرین ، حلال مشکلات مردم بدون کوچکترین چشم داشتی ، آبادگر روستای تویه دروار ، مرحوم مغفور زنده یاد فرزند مرحوم میباشد . ☑️ضمن گرامیداشت روز دانش آموز ، یاد و خاطره اولین معلم تویه دروار را گرامی می داریم. روحش شاد ، نام و یادش جاودان . 💐💐💐💐💐💐💐💐💐 @zadgahamtuyehdarvar