eitaa logo
کانال زادگاهم تویه دروار
633 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
57 فایل
ارتباط با کانال: @mohammadtavakoliyan
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷💐🌷💐🌷💐 ✅ خاطره ای از دوران زمان جنگ تحمیلی وقتی عکسی از شهید بزرگوار را بدییُم، حیفُم بیامه که یادی اِز جزیره مجنون نکنیم. منطقه جنگی که این بزرگوار اونجِه شهید بَبی، و قبل اِز او جه در جزیره مجنون شهید بَئیبِه. مُن شش ماه دوم سال ۶۴ را در دو مرحله دو ماه، دو ماه زمان خدمت در لشکر ۹۲ زرهی اهواز، گردان ۲۵۶ تانک، به جزیره ماموریت داشتُم که واقعا در بدترین دوره جنگ و در فصل زُمِستان به. زمانی به که ایران منطقه فاو را بگِتیبه و اِز دست هادایِن فاو صدام ملعونی به خیلی گران تُمام بََئیبِه و فشار بییِرد تا جزیره را به عوض فاو پس بیگیره و انتقامِشا اینجان بیگیره. خیلی فشار وارد هاکِرد ؛ هوایی،زمینی، با قایقهای موتوری،فشار و حمله را زیاد هاکِرد ولی با رشادت‌ها و جانفشانیهای نیروهای ایرانی( ارتش، سپاه، جهاد و بسیج) نِتانِستِن هیچ کاری هاکُنِن. ولی خیلی شهید و مجروح هاداییم. @zadgahamtuyedarvar یک روز جابجایی سنگر به، فاصله حدود ۵۰۰ متر در همان جزیره مجنون داشتیم ، البته در تاریکی شو،روز نِمتانِستیم ، چون دید داشتِن و اُما را زییِن، بنابراین یک سنگِر استراحت به ما برسی ، بشییِیم دلییِش. خیلی هِلاک بِیم. شو را بَخُفتیم بدیم بوی خون میامِه سنگِری دِلِه . به هر بد بختی که به بَخُفتِیم، صبح راست بَبِیم بِینیم که بو اِز کجا اِه، بدیم تُمام دیوار سنگِر خون شهدا اِه ، هفته قبلش یک خمپاره مستقیم خوره به این سنگر و ۵ نفر اِز سربازا در حال استراحت شهید کُنِه، اُما به فرمانده گروهان سروان اسدی از اسد آبادهمدان اعتراض هاکردیم گ بَگُتیم نِمتانیم اینجان دبیم ، مُن اون موقع اسلحه کالیبر پنجاه داشتُم ، با یک خدمه ( کمکی)، سروان اسدی بَگُت چاره‌ای نیه بایِد عادِت هاکُنین. مجبور بَبِیم دیواری سنگِر را با پتو های سربازی دَپوشانیم. با هر سختی که به عادِت هاکِردیم و اون موقع مرخصی ها همه لغو ، نزدیک به دو ماه نه مرخصی شهری نه استحمام نه هیچی، فقط هفته ای دوبار سرِمانا با کِتِری گرم او شُستیم و لُباس زیر را هفته‌ای یکبار عوِض و بصورت سینه خیز دومتر جلوتر کنار نی زار جزیره شستیم . اینُم اکثرا با آب خالی، در اون موقعیت واقعا امکانات نِداشتیم. در این ماموریت پنج شیش نفر از بهترین همسنگرام شهید و چند نفر مجروح بَبییِن. در ضمن تُمام مسیر جزیره را نامگذاری هاکردییبِین به نامهای چهار راه شهدا، پیچ شهدا، سه راه شهدا ، چهار راه مرگ... جزیره مجنون به دو بخش تقسیم به شمالی و جنوبی . که بصورت جاده به و دو طرفِش نی زار و باتلاق و اُو داشت. خدا رحمِت هاکُنِه همه شهدا را ، مخصوصاً و را ، که در جزیره مجنون به شهادت برسییِن. همچنین دیگر شهدای والامقام هموِلایِتی. روحشان شاد💐 یادشان گرامی 💐 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ارسال: @zadgahamtuyehdarvar
🌷💐🌷💐🌷💐 ✅ خاطره ای از دوران زمان جنگ تحمیلی وقتی عکسی از شهید بزرگوار را بدییُم، حیفُم بیامه که یادی اِز جزیره مجنون نکنیم. منطقه جنگی که این بزرگوار اونجِه شهید بَبی، و قبل اِز او جه در جزیره مجنون شهید بَئیبِه. مُن شش ماه دوم سال ۶۴ را در دو مرحله دو ماه، دو ماه زمان خدمت در لشکر ۹۲ زرهی اهواز، گردان ۲۵۶ تانک، به جزیره ماموریت داشتُم که واقعا در بدترین دوره جنگ و در فصل زُمِستان به. زمانی به که ایران منطقه فاو را بگِتیبه و اِز دست هادایِن فاو صدام ملعونی به خیلی گران تُمام بََئیبِه و فشار بییِرد تا جزیره را به عوض فاو پس بیگیره و انتقامِشا اینجان بیگیره. خیلی فشار وارد هاکِرد ؛ هوایی،زمینی، با قایقهای موتوری،فشار و حمله را زیاد هاکِرد ولی با رشادت‌ها و جانفشانیهای نیروهای ایرانی( ارتش، سپاه، جهاد و بسیج) نِتانِستِن هیچ کاری هاکُنِن. ولی خیلی شهید و مجروح هاداییم. @zadgahamtuyedarvar یک روز جابجایی سنگر به، فاصله حدود ۵۰۰ متر در همان جزیره مجنون داشتیم ، البته در تاریکی شو،روز نِمتانِستیم ، چون دید داشتِن و اُما را زییِن، بنابراین یک سنگِر استراحت به ما برسی ، بشییِیم دلییِش. خیلی هِلاک بِیم. شو را بَخُفتیم بدیم بوی خون میامِه سنگِری دِلِه . به هر بد بختی که به بَخُفتِیم، صبح راست بَبِیم بِینیم که بو اِز کجا اِه، بدیم تُمام دیوار سنگِر خون شهدا اِه ، هفته قبلش یک خمپاره مستقیم خوره به این سنگر و ۵ نفر اِز سربازا در حال استراحت شهید کُنِه، اُما به فرمانده گروهان سروان اسدی از اسد آبادهمدان اعتراض هاکردیم گ بَگُتیم نِمتانیم اینجان دبیم ، مُن اون موقع اسلحه کالیبر پنجاه داشتُم ، با یک خدمه ( کمکی)، سروان اسدی بَگُت چاره‌ای نیه بایِد عادِت هاکُنین. مجبور بَبِیم دیواری سنگِر را با پتو های سربازی دَپوشانیم. با هر سختی که به عادِت هاکِردیم و اون موقع مرخصی ها همه لغو ، نزدیک به دو ماه نه مرخصی شهری نه استحمام نه هیچی، فقط هفته ای دوبار سرِمانا با کِتِری گرم او شُستیم و لُباس زیر را هفته‌ای یکبار عوِض و بصورت سینه خیز دومتر جلوتر کنار نی زار جزیره شستیم . اینُم اکثرا با آب خالی، در اون موقعیت واقعا امکانات نِداشتیم. در این ماموریت پنج شیش نفر از بهترین همسنگرام شهید و چند نفر مجروح بَبییِن. در ضمن تُمام مسیر جزیره را نامگذاری هاکردییبِین به نامهای چهار راه شهدا، پیچ شهدا، سه راه شهدا ، چهار راه مرگ... جزیره مجنون به دو بخش تقسیم به شمالی و جنوبی . که بصورت جاده به و دو طرفِش نی زار و باتلاق و اُو داشت. خدا رحمِت هاکُنِه همه شهدا را ، مخصوصاً و را ، که در جزیره مجنون به شهادت برسییِن. همچنین دیگر شهدای والامقام هموِلایِتی. روحشان شاد💐 یادشان گرامی 💐 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ارسال: @zadgahamtuyehdarvar