دیروز سر مزار شهید عبداللهی،دختر جوانی در حال زیارت مزار شهید با حال و توجه بود ..
با حال منقلب ماجرای خودش و شهید را برامون تعریف کرد:
« من رفیق شهیدی داشتم که باهاش مأنوس بودم
قبل از اربعین ،دلم خیلی کربلا میخواست
خیلی ناگهانی مزار خاکی شهید عبداللهی را دیدم و با دل شکسته گفتم: اگر شما میتونید برای کربلای من کاری بکنید زیر قبه براتون دعا میکنم...
خیلی عجیب دو روز بعد کربلا قسمتم شد🥺
زیر قبه برای شهید زیارت عاشورا با صد لعن و سلام خواندم.
لحظه ای هم که چشمم به گنبد حضرت ابالفضل افتاد ویژه بیادشون بودم. من خیلی مدیون شهید هستم😭
ایشون هر چه خواستم بهم دادند»
و من مرور میکنم خاطرات دل سپاری پدر را به حضرت ابالفضل ...
و ارادت و محبت خاصشون را
و شعری که هنگام بیماری به زائران کربلا توصیه میکردند هنگام دیدن گنبد حضرت ابالفضل از طرف ایشون به حضرت بگند:
ما همه مهمان توییم ابالفضل
ریزه خور خوان توییم ابالفضل
😭😭😭😭😭😭😭
شهید صبورم!
الان مهمانی در آغوش محبوبتون حضرت ابالفضل خوش میگذره؟؟
ما را یاد میکنید ریزه خوار خوان مولا😭
#شهید_جانباز_حاج_اصغر_عبداللهی
#زاغ_سفید 🕊
🎙@zaghsefid