چه صبح صادقی از ماورای شب پیداست
هزار شکر که این صبح، روزی شب هاست
میان شعله نشستم تنور روشن کن
که ذکر روی لبم نام حضرت دریاست
چه نخل ها که به هنگام دیدنت خم شد
زکات دیدن رویت رکوع پر خرماست
و کعبه را به گلاب محمّدی شستی
بدون گرد جهالت چقدر دین زیباست
چه غم که گنبد و گلدسته در بقیعت نیست
بنای فقه تو آری همیشه پابرجاست
میان کرب و بلای خودت پی یاری
قلم به دست تو چون تیغ روز عاشوراست
چکید اشک تو بر خاک سوت و کور علی
شمیم عشق از آن جا به هر کجا برخاست
تو جای درّ نجف را به ما نشان دادی
بگو نشانی آن ماه ناپدید کجاست
#زهرا_سپهکار
#امام_صادق_علیه_السّلام
@zahra_sepahkar