eitaa logo
بین الطّلوعین
406 دنبال‌کننده
104 عکس
31 ویدیو
0 فایل
انقلاب اسلامی، بین‌الطّلوعینِ ظهور است. کانال اشعار زهرا سپهکار @sepidar213
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷آفرین به طراحان و دست‌اندرکاران این غرفه 🔸محفل دانایی غرفه‌ای در نمایشگاه بین‌المللی کتاب با معرّفی زنان باحجاب، تاثیرگذار و تمدّن‌ساز. ⚠️پیشنهاد تماشا و بازدید 🆔 @ss_alavi_ir 🌹@sobhetazedam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیوسته با تمام قوا پیش می‌رود دنیا به سمت حادثه‌ها پیش می‌رود ای شاخه‌های خشک! چرا دست روی دست؟! تا کار با دو دست دعا پیش می‌رود با وحی باش؛ راه پس و پیش اگر نماند، موسی به یک تکان عصا پیش می‌رود مُردیم از عطش تو بگو ای به مشکت آب! این انتظار تا به کجا پیش می‌رود هل من معین کیست که این‌گونه با شتاب دارد جهان به سمت صدا پیش می‌رود پای پیاده با لب خشک و نگاه تر عالم به سوی کرب و بلا پیش می‌رود @zahra_sepahkar
تازه باران داشت بر گل‌های ایوان می‌چکید باز خون تازه در رگ‌های گلدان می‌دوید پنجره خوشحال بود از آسمان تازه‌اش بعد عمری در‌به‌در ماندن به حقّش می‌رسید داشت احیا می‌شد آن دریاچه‌های دوردست داشت کم‌کم قلب ماهی‌ها به عشقش می‌تپید؛ روزگار خشکسالی زخم بستر داشت رود دست می‌شست از تلاطم، دل ز رفتن می‌برید خانه‌ی ما تازگی‌ها بوی نان تازه داشت روزگاری نانش آجر بود و حسرت می‌کشید مرد همسایه شبیه ساعتش خوابیده بود تازگی‌‌ها باز طعم خستگی را می‌چشید داشت بت با چشم خود می‌دید دنیا دست کیست داشت دنیا هم هیاهوی تبر را می‌شنید آیه‌ی یأس از کجا آورده‌ای؟! قرآن بخوان قل کفی باللّه باید خواند از داغ شهید @zahra_sepahkar
هدایت شده از رسانۀ «رَواج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 داشت احیا می‌شد آن دریاچه‌های دوردست داشت کم‌کم قلب ماهی‌ها به عشقش می‌تپید • زهرا سپهکار ‌‌┅═✧ رسانۀ رَواج | 👈 عضویت ✧═┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدا صدای اذان از گلوی سوخته‌است چقدر مانده بگو تا محرّم امسال
بین الطّلوعین
صدا صدای اذان از گلوی سوخته‌است چقدر مانده بگو تا محرّم امسال #اذان_رفح
در مهلکه‌ها عالم و آدم، خوابند در آتش و دود، غرق ماتم، خوابند این صوت اذان به وقت شرعی کجاست؟ ای داد چرا تمام عالم خوابند در صوت اذان طنین ویرانی را... در لحن صدا شدّت حیرانی را... باید که اقامه بست و با هم برخاست؟ یا این‌که بزد قید مسلمانی را! تاریخ به ظلم و جور، عادت دارد این‌قدر که بر گُرده جراحت دارد هم خیمه‌ی گر گرفته‌ هم طفل شهید این تعزیه بود یا حقیقت دارد @zahra_sepahkar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️مردم یادشان هست او گرم خدمت بود مردم یادشان هست بر خود مسلّط بود مردم یادشان هست وقتی که آمد، کشتزاران و مزارع، درگیر آفت بود مردم یادشان هست هرگز ندیدم بشکند در اوج طوفان با استقامت بود مردم یادشان هست نفروخت عزّت را به عشق کدخدایان سرشار غیرت بود مردم یادشان هست کوهی که سر خم کرد امّا پیش مردم چون با صلابت بود مردم یادشان هست او با صلابت... با صراحت... با صداقت... او اهل خدمت بود مردم یادشان هست زهرا سپهکار @zahra_sepahkar
هر لحظه امکان دارد آن زنجیر برگردد با قدرنشناسی همان تقدیر برگردد آن آتش پنهان شده در زیر خاکستر _آتشفشان_هرچند با تأخیر برگردد این روزها سرمایه‌ی ما سربلندی‌هاست هرگز نخواه آن مایه‌ی تحقیر برگردد غفلت نکن یک لحظه هم از آن خزان شاید ایندفعه با زور و زر و تزویر برگردد قحطی برای تو چه خوابی دیده گندمزار! بعد از فراوانی بگو تعبیر برگردد *** دنیا پر از نامردی و نامهربانی‌هاست ای وای اگر آن مهربانم دیر برگردد @zahra_sepahkar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من یک زنم آزادی‌ام را دوست دارم ایرانی‌‌ام آبادی‌ام را دوست دارم هم مادر و مادربزرگم خانه‌دارند این شغل مادرزادی‌ام را دوست دارم ... در شهر، آزادی اسیر این و آن است در خانه‌ام آزادی‌ام را دوست دارم @zahra_sepahkar
مصمّم گرچه برگ دیگری پژمرد در تقویم‌مان صد حماسه زنده شد در مجلس ترحیم‌مان گرچه در نزدیک قلّه برف و بوران و بلاست یک قدم هم برنمی‌گردیم از تصمیم‌مان زندگی بی سربلندی در مرام شمع‌ نیست ایستاده سوختیم و مرگ شد تسلیم‌مان چشمه‌ایم و یک نفس کافیست تا لب تر کنیم پس نگو ای ابر ناخن‌خشک از تحریم‌مان هر چه می‌خواهی بسوزان از تر و خشک جهان برنمی‌گردیم ما از دین ابراهیم‌مان @zahra_sepahkar
اصلح عشق، پیداست که دنیای خودش را دارد پای هر واقعه امضای خودش را دارد؛ سوختن، چشم‌به‌راهی، سفر بی برگشت... چه بگویم که تماشای خودش را دارد زیر تابوت تو هر قطره‌ی اشکی فهمید عاشقی ساحل و دریای خودش را دارد روز تشییع، گواه است که اصلح بودی انتخابات تو آرای خودش را دارد باز در معرکه بردار و بیار ابراهیم! تبری را که تبرّای خودش را دارد درد، در سینه‌ی یک مرد اگر پنهان شد در فراسوی زمان، جای خودش را دارد پیش مردم کمرت خم شد و عزّت دیدی کوه، ژرفا و بلندای خودش را دارد گوشه‌ای از حرم دوست به خدمت مشغول… ماجرای تو زوایای خودش را دارد https://eitaa.com/zahra_sepahkar
هر موج از این کرانه تحت رصد است ای ماه تمام! نوبت جزر و مد است این قطره‌ی رأی را بینداز به رود او شیوه‌ی دریا شدنش را بلد است @zahra_sepahkar
صدای توست که پیچیده‌است در نفس کوه که گفته است که یک رأی بازتاب ندارد... @zahra_sepahkar
میدان که از آن زمانه پر مین‌تر نیست خودکار که از اسلحه سنگین‌تر نیست این جوهر آبی به روی انگشتم از خون شهیدها که رنگین‌تر نیست
حماسی‌ترین داستانم تویی به هر داستان، قهرمانم تویی  نشان شجاعت به بازوی توست به غیرت، جهان‌پهلوانم تویی   سراپا مسلّح به ایمان و عشق سراسر دل مهربانم تویی      توانا و باعزّت و استوار من ایرانم و مرزبانم تویی  همه مرزبانان سلیمانی‌اند سلیمان این داستانم تویی
مصمّم شبیه حال و هوای محرّم است چقدر عبای سوخته، داغ مجسّم است چقدر کجاست پیرهنت از برادران چه‌خبر؟! عزیز! آمدنت رنگ ماتم است چقدر کبوترانه بگو من که راضی‌ام به رضاش ولی برای پریدن هوا کم است چقدر به رغم طعنه و تهمت نرفت از میدان تبر شکست که این سرو محکم است چقدر از آن کتاب که دستش گرفت و بالا برد خطوط چهره‌ی طاغوت، درهم است چقدر چقدر صخره ولی سد نشد میانه‌ی راه که رود، تا به رسیدن مصمّم است چقدر قبای سرخ و مرامی سفید و راهی سبز عروج آخر او مثل پرچم است چقدر @zahra_sepahkar