eitaa logo
🌹🌺حجابم حجاب زهراست🌹🌺
439 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
3.1هزار ویدیو
113 فایل
🌹🌺حجابم حجاب زهراست محیطِ امنیست برای افتخار به پوششمان😌 آگاهی از طعمه های دشمنانمان 😉 . . . 💝انتقادات پیشنهادات و نظرات 💐 🆔 @Yasin_213 ✅ . . کپی با ذکر صلوات بر امام زمان(عج) ♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷امام صادق علیه السلام می فرمایند: 💠شیعیان مارا موقع نماز اول وقت امتحان کنید که چقدر برآن محافظت دارند... 🌹| @zahrast
❣❣❣ ❣ ⚠️حتما لازم نیستـــ شیـ😈ـطان ‌شما را بہ یڪ سایت شیطانے وارد ڪند ... ♨️ براے او همیڹ ڪه نماز اول وقتتاڹ را بہ وسیلہ موبایـل 📲 از شما مےگیرد ڪافیستـــــ ! 🍃💐همانا برترین کارها، کار برای است💐🍃 🌺💐🆔 @zahrast
✅آیت الله مجتهدی : 🔴اگر دیدی نمازتان به شما لذت نمیدهد قبل از تکبیر و شروع نماز بگویید : 💕صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)💕 💢آن نماز دیگر عالی میشود...❤️ 🌺💐🆔 @zahrast
@ostad_shojae4_5776175025308565556.mp3
زمان: حجم: 5.28M
🎙استاد شجاعی ❣خدا کنه یاد بگیریم؛ چجوری ميشه سوار مرکب نماز شد! اونوقت... 👈باید براش وقت بذاريم، تمرکز بگیریم، تا نماز رو، برای پرواز به استخدام بگیریم. @zahrast
✨﷽✨ ✍ آیت الله شیخ محمدتقی بهلول میفرمودند: ما با کاروان و کجاوه به«گناباد» می‌رفتیم. وقت نماز شد. مادرم کاروان‌دار را صدا کرد و گفت: کاروان را نگه‌دار می‌خواهم بخوانم. کاروان دار گفت: بی‌بی! دوساعت دیگر به فلان روستا می‌رسیم. آنجا نگه می‌دارم تا نماز بخوانیم. مادرم گفت : نه! می‌خواهم اول وقت نماز بخوانم. کاروان‌دار گفت: نه مادر . الان نگه نمی‌دارم. مادرم گفت:نگه‌دار. او گفت: اگر پیاده شوید ، شما را می‌گذارم و می‌روم. مادرم گفت : بگذار و برو. من و مادرم پیاده شدیم .کاروان حرکت کرد . وقتی کاروان دور شد وحشتی به دل من نشست که چه خواهد شد؟ من هستم ومادرم ؛ دیگر کاروانی نیست ؛ شب دارد فرا می‌رسد وممکن است حیوانات حمله کنند؛ ولی مادرم با خیال راحت با کوزه‌ی آبی که داشت ، وضو گرفت و نگاهی به آسمان کرد ؛ *رو به قبله ایستاد و نمازش را خواند؛* لحظه به لحظه رُعب و وحشت در دل منِ شش هفت ساله زیادتر می‌شد؛ در همین فکر بودم که صدای سُم اسبی را شنیدم. دیدم یک دُرشکه خیلی مجلّل پشت سرمان می‌آید. کنار جاده ایستاد و گفت: بی‌بی کجا می‌روی؟ مادرم گفت : گناباد. او گفت: ما هم به گناباد می‌رویم.بیا سوار شو. یک نفس راحتی کشیدم.گفتم خدایا شکر. مادرم نگاهی کرد و دید یک نفر در قسمت مسافر درشکه نشسته و تکیه داده. به سورچی گفت: من پهلوی مرد نامحرم نمی نشینم. سورچی گفت: خانم! فرماندار گناباد است. بیا بالا ؛ ماندن شما اینجا خطر دارد؛ کسی نیست شما را ببرد. مادرم گفت: من پهلوی مرد نامحرم نمی‌نشینم! در دلم می‌گفتم مادر بلند شو برویم. خدا برایمان درشکه فرستاده است؛ ولی مادرم راحت رو به قبله نشسته بود و تسبیح می‌گفت؛ آقای فرماندار رفت کنار سورچی نشست. گفت: مادر بیا بالا ؛ اینجا دیگر کسی ننشسته است . مادرم توی درشکه نشست و من هم کنار او نشستم ورفتیم. دربین راه از کاروان سبقت گرفتیم و زودتر به گناباد رسیدیم. 👌 اگر انسان بنده‌ ی خدا شد ، بيمه مى‌شود و خداوند امور اورا كفايت و كفالت مى‌كند. «أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ» زمر/۳۶ ✍آیت الله بهلول، سخنران مسجد گوهرشاد و یکی از شاهدان عینی کشتار مردم معترض به کشف در دوران بود. https://eitaa.com/joinchat/2627010584C96f3c03980