eitaa logo
متن روضه ومدح اهلبیت طیرانی
254 دنبال‌کننده
171 عکس
113 ویدیو
30 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
غریبِ شهر کجا ظلمِ بی‌حساب کجا بزرگ‌زاده کجا خانه‌ای خراب کجا مدینه غرق بلا  سامرا اسیر جفا ببین که بی‌کسی‌ات از کجاست تا به‌کجا تو زهر خوردی و راحت شدی از آنهمه زجر شرارِ زهر کجا آنهمه عذاب کجا تو را به سامره آورد دست و پا بزنی کجاست دردِ تو و  دادِ بی جواب کجا؟ اسیر سامره توهین تعارفت کردند کسی نگفت حیا کن از آن جناب‌..کجا_ _رواست جان بدهم بعد این روضه امام شیعه کجا مجلس شراب کجا تنت کفن شد و شد روضه  که تن تو کجا تنی رها شده در زیر آفتاب کجا گریز گریه شده ازدحام تشییعت لبان تشنه کجا یک دو جرعه آب کجا سرِ حسن به سلامت ،کنار تو می‌گفت: که من کجا و یتیم پُر اضطراب کجا تبِ سه‌ساله و خار و خس و نفَس تنگی گلوی دختر و بی‌تابیِ طناب کجا به روی ناقه نشسته است مادری اما صدای حرمله و گریه‌ی رُباب کجا به گریه گفت به زینب دوباره اصغر نیست که نیزدار کجا رفته با شتاب کجا... لینک ایتا👇👇 متن روضه ومدح ذاکراهلبیت طیرانی بحرینی https://eitaa.com/zakerahlbeit
موجیم تا به سینه‌ی ما جز و مد که هست ما عاشقیم ، عشق نفس می‌زند که هست آری خدا ندیده‌ام اما مقابلم آیینه‌ای برای خدای اَحد که هست دنبال قبله بودم و گفتند  کعبه نه... ایوان طلایِ شاهِ نجف تا ابد که هست شیر‌زنی که شیر خدا آورد کجاست؟  فرمود مکه فاطمه بنت‌اسد که هست دین من است دین ابو طالب ای جهان این اعتقاد ماست قسم بر صمد که هست گفتند عرش لایق تو نیست گفته‌ایم قلبی میان سینه‌ی ما می‌تپد که هست سنگ تو می‌زنیم بر این سینه تا ابد حتی اگر به پات بمیرم لحد که هست ما هیچ ، با رسولِ‌خدا وقتِ سختِ جنگ می‌گفت جبرئیل  علی‌جان مدد  که هست خاکیم اگر ، حرارت طوفان گرفته‌ایم گفتیم یا‌علی مدد و جان گرفته‌ایم تا هست عشق و رایحه‌ی بی کرانی‌ات ما را نوشته‌اند اویسِ یمانی‌ات تو صاحبِ تمامِ جهانی ، عجیب نیست موسی نموده وقت جوانی شبانی‌ات تیغی زدی و آنهمه لشگر  دونیمه شد جانم فدای سر زدنِ امتحانی‌ات می‌خواستی که ذوالفقار کمی گرمتر شود دید آسمان  شروع شده میدان تکانی‌ات تو تازه سرد بودی و لشکر به جوش بود کارش نمی‌کشید به آتش فشانی‌ات خیبر کجا و آن طرف کهکشان کجا در را بگیر با رجز پهلوانی‌ات جمع‌اند جبرئیل و خدا و پیمبرش تا حَظ برند موقع قلعه پرانی‌ات نشناخت جز خدا و پیمبر تو را کسی ره بسته است هیمنه‌ی لَن‌تَرانی‌ات عالم کجا و نفس پیمبر شناختن باید روند در پی قنبر شناختن کعبه نَه  رویِ توست دلیل  طواف‌ها ایوان طلاست معبدِ این اعتکاف‌ها ما از شرابّ تاک ضریحت چشیده‌ایم مائیم و عمر و سرخوشی و این خلاف‌ها با انبیا مقایسه‌ات هم نمی کنیم از عرش تا به فرش بود اختلاف‌ها تقصیرشان نبود به تو سجده کرده‌اند عمری نموده‌اند از این اعتراف‌ها تا نُطق می‌کند دو دمِ ذوالفقارِ تو لالند لالِ لال ، اهالی لاف‌ها وقتی که می رسی و زمین لرزه می‌شود راهی نمانده است به غیر از قلاف‌ها آرامتر بزن ملک‌الموت هم رسد گم کرده است ردِ تو را در مصاف‌ها با عَمرو وَد  رسید تمامی کفر و شرک با عَمرو وَد پرید سر اختلاف‌ها دست خدا نوشت امیرِ همه علی است با مرتضاست فاطمه با فاطمه علی است ما را ببر به چشمه‌ی شعر و شراب‌ها ما را ببر به  خاطره‌ای از کتاب‌ها هرشب هزار رکعتِ فیضِ تو شاهد است پهلو تُهی نموده‌ای  از رخت خواب‌ها هرگز ندید دیده‌ی لیل و نهار‌ها چون لیلت‌المبیتِ علی در حساب‌ها یک شب فقط نگاه تو مهمانِ خواب بود شامی که بود دور و برت التهاب‌ها در بستر برادر خود تا سحر بخواب ای خوابِ تو عبادتِ اُمُ‌الکتاب‌ها تو گرمِ خواب بودی و گردنکشانِ کفر نیزه به دست  گِردِ تو همچون سراب‌ها مکه شنید ناله‌ی واویلتایشان این حیدر است حضرت عالی جناب‌ها تنها امیر ، نقش تو را تیشه می‌زند وقتی که بُت تراش کند انتخاب‌ها ما را ببر نجف به دَمِ ما دوا بریز امشب بیا به کاسه‌ی ما کربلا بریز لینک ایتا👇👇 متن روضه ومدح ذاکراهلبیت طیرانی بحرینی https://eitaa.com/zakerahlbeit
روزِ اَلَست ، روزِ ازل ، لحظه‌های عشق روزی که آفریده شد عالم برای عشق روزی که آفرینشِ گیتی تمام شد آغاز شد به دستِ خدا ماجرای عشق بودیم گرچه در دلِ سر گشتگان ولی کم‌کم شُدیم بینِ همه آشنایِ عشق چشمی میانِ آن همه ما را سوا نمود دل را ربود و داد دلی مبتلای عشق دستی به روی شانه‌ی مان خورد و ناگهان ما را صدا نمود کسی با صدایِ عشق روز اَلَست لحظه‌یِ آغازِ عاشقی ما را خدا نمود اسیرِ خدایِ عشق عکس خدا نشسته بر آئینه هایمان روز ازل حسینیه شد سینه هایمان هستی بهانه بود که سِرّی بیان شود مستی بهانه بود که ساقی عیان شود خلقت ادامه یافت و رازی گشوده شد تا معنیِ وجودِ زمین و زمان شود با دستِ غیب وقتِ ظهورت نوشت عشق وقتش رسیده نوبتِ دیوانگان شود قلبِ مدینه می‌طپد از خاکِ پایِ تو جاروکشِ همیشه‌ی این آستان شود حتی بهشت با سرِ مژگان رسیده است تا قبله‌گاهِ وسعتِ هفت آسمان شود تو حیدری ، تو فاطمه‌ای ، تو پیمبری سوگند بر خدا که خداییش محشری بی تو هزار گوشه‌ی دنیا صفا نداشت اصلاً خدا بدون تو این جلوه را نداشت گیرم هزار کعبه خدا خلق می‌نمود چنگی به دل نمیزد اگر کربلا نداشت حتی زِ معجزاتِ مسیحا خبر نبود مُشتی اگر زِ خاکِ قدومِ شما نداشت بی تو هوایِ خانه‌یِ زهرا گرفته بود این قدر جلوه جاذبه‌یِ مرتضیٰ نداشت شکرِ خدا که خانه‌‌ی‌تان هست رویِ خاک ور نَه زمینِ تیره که دارالشفا نداشت ********************** مجموعه‌ی خَصائِلِ بی انتها شُدی یک جا تمامِ سِلسِله‌یِ انبیا شدی گیرم بهار نیست دَمی جانفزا که هست گیرم بهشت نیست غبارِ شما که هست بر خِشت خِشتِ کعبه نوشتند با طلا گیرم که قبله نیست ولی کربلا که هست در ازدحامِ خیلِ گدا جا اگر کم است تشریف آورید دو چشمانِ ما که هست جایی اگر نبود خدا را صدا کنید باب الجواد و سایه ی ایوان طلا که هست کوتاست سقفِ عالم اگر وقتِ پَر زدن غم نیست ، رویِ گنبد و گلدسته‌ها که هست خوش گفته‌اند قطره که دریا نمی‌شود هر یوسفی که یوسفِ زهرا نمی‌شود تو آمدی قیامتِ کُبریٰ رَقَم زدی بر تارُکِ همیشه ی عالم عَلَم زدی می‌خواستی که رشک برند دیگران به من زلفِ مرا گِره به نسیمِ حرم زدی حِس می کنم میانِ دلم بویِ سیب را از آن زمان که در حرمِ دل قدم زدی می‌خواستی که شعله بگیریم بی اَمان آتش به جانِ هر غزلِ مُحتشم زدی با شیر ، طعمِ روضه‌ی تان را چشیده‌ام وقتی سَری به چشمِ ترِ مادرم زدی مجنونِ کوچه‌های غَمَم ، دستِ من بگیر دل تنگِ دیدنِ حرمم دستِ من بگیر تو تشنه و دریغ زِ یک جرعه آب ، آه تو تشنه و تمامیِ صحرا سراب ، آه در زیرِ نیزه‌هایِ شکسته نهان شدی با زخم هایِ تازه تر و بی حساب ، آه یک سو صدایِ العطش آرام می‌رسید یک سو صدایِ هِلهله‌ها در شتاب ، آه یک سو صدایِ ضَجه‌یِ زینب بلند بود یک سو صدایِ مادرت اما کباب ، آه یک سو عَلَم به خاک و علمدار غرقِ خون یک سو به رویِ نیزه عزیزِ رُباب ، آه کم‌کم نگاه بر بدنت سخت می‌شود کم‌کم نَفَس زدنت سخت می‌شود لینک ایتا👇👇 متن روضه ومدح ذاکراهلبیت طیرانی بحرینی https://eitaa.com/zakerahlbeit
ازل نوشت خدا تا ابد علی باشد و در تلاطمِ دل ، جذر و مد علی باشد میان هولِ قیامت قیامتی باشی اگر به روی لبانت مدد علی باشد به ذوالفقار تراشیده‌اند با زرِ سرخ خداست یا صمد و  یا اسد علی باشد همه فرار که کردند در اُحد ، دیدند که گِرد حضرت احمد  اَحد علی باشد هزار شُکر که آمد علیِ اُم‌بنیین که تا نشان بدهد مستند علی باشد نوشت بعد علی  دستِ کبریا عباس که السلام علیک الامیر  یاعباس دویده است زمین  از چه از مدار خودش زمان چه دیده که جا مانده از قطار خودش زمان مگر به عقب رفته است ، گویا که دوباره کعبه ترک خورده در حصار خودش به پشت حجره‌ی اُم‌البنین به شوق و شکوه نشسته حضرت مولا در انتظار خودش قدم گذاشته ماهی به دامن خورشید قدم گذاشته ماهی به جلوه‌زار خودش شده‌است چشم علی مست جلوه‌های علی شده‌است چشم خدا محوِ شاهکار خودش رسیده است علَم را بگیرد از حیدر که ذوالفقار شود گرمِ کارزار خودش جمال جمع بنی‌هاشم و جلال حسین سلام حضرت دارالشفای آل حسین به بام کعبه برو ای خطیب سرورها که بعد از آن به تو در سجده‌اند منبرها منافق این طرف است و یهود آن طرفت بگو علی علی و از حُنین و خیبرها نفس بلند نمی‌گردد از کسی به دور حرم که بشنوند صدای تو را مگر کرها برآر بیرق خود را رشیدِ آل الله درار با نفَس خود دمارِ کافرها کفیل بیت حسین این چه خادمیست تو را که خدمت تو کمر بسته‌اند قنبرها زمان رزم و رجزها  حسین مست تو است چه کیف می‌کند آن تیغ که به دست تو است سپاه از علمت بی‌اراده می‌پاشید چه سخت آمده بود و چه ساده می‌باشید مقابل تو سپاهی از آهن و پولاد چنان زدی دلِ لشکر بُراده می‌پاشید همین که تیغ تو چرخی به دور سر می‌زد سواره سرزده می‌شد پیاده می‌پاشید نگاه نافذ مولا تویی و می‌دیدند که کوه پیش علی ایستاده می‌پاشید چه مست میسره خود را به میمنه می‌زد مگر که ساقی میخانه باده می‌پاشید دو دَم زدی چقدر مست، یک دم اُفتاند تِلوتِلو همه خوردند و  با هم اُفتادند دو چشم مست تو، خوش می‌کشند ناز از هم نمی‌کنند دو بد مست، احتراز از هم شدی به خواب و به هم ریخت خیل مژگانت گشای چشم و جدا کن سپاه ناز از هم میان اَبرو و چشم تو، فرق نتوان داد بلا و فتنه ندارند امتیاز از هم کس از زبان تو با ما سخن نمی‌گوید چه نکته‌ایست که پوشند اهل راز از هم تو در نماز جماعت مرو که می‌ترسم کُشی امام و بپاشی صف نماز از هم* قسم به پینه‌ی پیشانی‌ات عزیز خدا نشسته‌ایم به مهمانی‌ات عزیز خدا خَمی که اَبروی شوخ تو در کمان انداخت به قصد جان من زار ناتوان انداخت * منی که خم نشدم پیش کس چو نام تو رفت دلم ربود و سرم را به آستان انداخت مقرب تو که شد جبرئیل بالش سوخت حرم فرشته‌ی ما را از آسمان انداخت دعا نکره کنارت حوائجم دادند حرم دعای مرا اوج آسمان انداخت دعای مادرم و سفره‌ی ابالفضلش گرفت روی لب من حسین‌جان انداخت حدیث غیرتِ باب الحوائجیِ شما طمع به جان کریمان این جهان انداخت دلت هلاک حسین و دلت مریض حسن جواب‌کرده زیاد است، ای عزیز حسن کشید نقش تو نقاش و اشتباه کشید* به جای آنکه کشد آفتاب  ماه کشید تو را کریم و بزرگ و تو را امید همه مرا گدای شما و مرا نگاه کشید به روی سینه دو دستت کشید، مردِ ادب برای خاطر زینب دو تکیه‌گاه کشید تو را عموی رشید و تو را خیال جمع برای دختر معصوم بی پناه کشید تو را کشید که بر مَشک خم شدی تشنه برای گریه‌ی نوزاد خیمه‌گاه کشید قلم شکست همینکه  قلم شدی عباس رشید رفتی و حالا چه کم شدی  عباس بدون تو حرمم محترم نمی‌ماند نه، جان فاطمه اصلاً حرم نمی‌ماند فقط نه اینکه سرت روی شانه می‌اُفتد چنان شکسته که بر  نیزه هم نمی‌ماند کمر شکسته منم تا به خیمه با که روم ببین برادر تو یک قدم نمی‌ماند به خیمه‌گاه برو پیش چشم نامحرم حرم بدون عمو دست کم نمی‌ماند چه خوب شد به کنارت نبود اُم‌بنین که پیش مشک و دو دست و علم نمی‌نماند غیورِ ما  تن درهَم  به تو نمی‌آید مزارِ کوچک عزیزم به تو نمی‌آید غزلی از زنده یاد شاطر عباس صبوحی* *حضرت حافظ *همان لینک ایتا👇👇 متن روضه ومدح ذاکراهلبیت طیرانی بحرینی https://eitaa.com/zakerahlbeit
سرِ ما و سرمد ما علی نَفَس مجدد ما علی همه رفت و آمد ما حرم، تبِ شوق مشهد ما علی همه عمرْ معبد ما نجف همه عمر مقصد ما علی نفس علی است فاطمه صلوات فاطمه یا حسن نکند بیان فضائلت نه قصیده‌ای نه مسمطی نکشد خیالِ کمال تو  نه کرامتی نه فضیلتی نرسد به پای شکوه تو نه قرابتی نه شرافتی که تویی  سیادت فاطمه که تویی سلام خدا حسن تو علی خصال و علی وصال و علی مثال و علی قدم تو علی جلال و علی جمال و علی کمال و علی کرم تو  علی نظر تو علی جگر تو علی ظفر تو امیر دم همه دین ماست با علی همه عمرِ ماست با حسن نه فقط زمین و فقط زمان برکات پهنه‌ی آسمان نفس بهشت و بهشتیان نفحات قدسی قدسیان  به همه زبان به همه مکان همه‌ی عوالمِ لامکان همه خاک این در و آستان همه خاک کوی شما حسن اگر است حُسن تو حُسن پس بفدای حُسن و شمایلت اگر است این کَرم و کریم و کرامتت همه سائلت اگر است حِلم تو حلم پس همه بندگانِ خصائلت   من اگر حسین گفته‌ام همه از شماست یا حسن به جمل نشان بده هیبتت به عمل نشان بده صولتت نبود نیاز به مرتضی که تو هستی و پرِ قدرتت که تویی و تیغ و حرارتت که تویی و وقت قیامتت دَم  ذوالفقار علی بود که کجا یلان و کجا حسن من و ازدحام گدا و تو چه‌کنم رسم به جناب تو همه جز مِیِ تو حرام ما همه جز شرابه ناب  تو چه غم از قیامت و محشرم  منم و حساب و کتاب تو نفسی دمی گذری سری به گدای بی سر و پا حسن دل ما است بین خیال ما  به بقیعِ غرقِ چراغ تو دل ماست کاشی صحن تو دل ماست گنبد و طاق تو گره خورده‌های همیشه‌ام به ضریح تو به رواق تو  که بگیرم  از برکات تو  سرِ سالِ کرببلا حسن به خدا  که می‌رسد آنکه دارد از ابتدا کرمِ تورا بخدا که می‌زند عاقبت روی قله‌ها علَم تو را و بنا کند به امید حق به دو دست ما حرم تو را رجز امام زمانِ ما  همه دم حسن همه جا حسن لینک ایتا👇👇 متن روضه ومدح ذاکراهلبیت طیرانی بحرینی https://eitaa.com/zakerahlbeit
اشراق می‌کنی و همه طور می‌شوند انگور زاده‌ها همه انگور می‌شوند اصلا نیاز نیست که ما دست و پا زنیم اسباب عاشقی خودشان جور می‌شوند با ابترانِ مکه بگو با همین حسن... امشب حسودهای علی کور می‌شوند دنیا به دست نسل خدیجه است، هر‌که هست جز بچه‌های فاطمه هاشور می‌شوند یکجا محمد است و علی هست و فاطمه با جلوه‌ای که نور علی نور می‌شوند برخیز از مسیر، برو، بند آمده است گیسو بهم مریز که مسحور می‌شوند باید که سجده کرد تو را قبلِ روز حشر یک روز عاقبت همه مجبور می‌شوند ما را به عشق پاره گریبان نوشته‌اند بشکاف سینه را که "حسن جان" نوشته‌اند باید که چشم‌های تو پیغمبری کند تو آمدی که فاطمه هم مادری کند مدیون توست خانه‌ی سادات بعد از این زهرا نشسته است علی پروری کند شهر مدینه با تو بهم ریخت حق بده در کوچه‌ها نبود کسی دلبری کند در هر سحر نسیم خدا می‌وزد که باز در بِینِ گیسوان تو خُنیاگری کند کُشتی بگیر تا که بگویند جان حسین تاکه حسین، جای تو جلوه‌گری کند این‌قدر هم بهانه به دست دلم مده هر روز سجده‌ات کند و کافری کند این نذر چشم ماست که جارو ببافد و هر صبح بِینِ صحن تو رفتگری کند ما را شریک خویش نموده عطای تو نیمی برای ماست و نیمی برای تو تا که عوض نکرده علی قبله‌گاه را پنهان بکن نقاب بزن  قرصِ ماه را   باید جمل سوار ببیند حسن که هست پیچانده‌ای به تیغ خودت رزمگاه را راحت نشسته است علی بین رزم اگر رفته حسن بهم بزند صد سپاه را با نیزه‌ای که سینه‌ی لشگر شکافتی برهَم زدی تَوَهّم آن فتنه‌گاه را هر جا زدی به پشت سرِ تو حسین بود دیدند وقت جنگ همه پادشاه را رم کرده‌اند پیش تو انبوه راه راه بردار از جماعتِ حیران، نگاه را راهی نمانده است مگر تار و مارِ جهل بسته است ذوالفقارِ تو هر دو جناح را   دور و بر تو هیمنه‌ای از ملائکه است فهماند تیغ تو پسر فاطمه که هست باید برای خاک تو مرقد درست کرد شهری به وسعت دو سه مشهد درست کرد با اشک‌های عاشق و با خشت‌های دل شهری به نام آل محمد درست کرد ایوان طلای شاه نجف را دوباره ساخت آنجا برای فاطمه گنبد درست کرد با غنچه‌های یاس ضریح تو را کشید دورش رواق‌های زبرجد درست کرد باید که زائران تو را باخبر کنند نقاره خانه‌های زبانزد درست کرد در جمع خادمان مؤدب به سمت تو راهی برای رفتن و آمد درست کرد صحنی برای حضرت ام‌البنین ولی باید که از بهشت سرآمد درست کرد باید حرم برای تو قبل از ظهور ساخت پایین پای فاطمه مسند درست کرد آوای کربلا، حرمین است یا حسن پنجاه و هشت سال حسین است با حسن لینک ایتا👇👇 متن روضه ومدح ذاکراهلبیت طیرانی بحرینی https://eitaa.com/zakerahlbeit
از مسیر در نه ، از دیوارِ خانه ریختند روز نَه این قومِ نامحرم شبانه ریختند حتم دارم با قلاف و تازیانه ریختند یک نفر آمد به محراب و نمازش را شکست بی حیایی بی هوا راز و نیازش را شکست نیمه شب هست آه فکر سن و سالش نیستند ریسمان‌ها می‌کشند و فکر بالش نیستند بینِ این خانه مگر اهل و عیالش نیستند او خدای غیرت است از درد میریزد بِهَم پیش طفلانش مَکِش نامرد می‌ریزد بِهَم باز هم صد شُکر آتش بر سر و رویش نخورد این درِ سوزان حیا کرد و به پهلویش نخورد سنگ بی احساسِ دیواری به اَبرویش نخورد باز هم صد شُکر در ، آئینه‌اش را خط نزد در میانِ شعله میخی سینه‌اش را خط نزد در میانِ کوچه‌ها با زور او را می‌کِشند بر زمین می‌اُفتد و بدجور او را می‌کِشند روی مرکب میروند از دور او را می‌کِشند پیرمرد شهر با هر زحمتی پا می‌شود آه می‌گوید فقط " یا عَمَّتی" پا می‌شود دخترک میگفت با نِی حنجرش را پس بده من یتیمم طشتِ زر یک شب سرش را پس بده جان بابا ، ساربان انگشترش را پس بده حرمله وقتی که می‌آید پریشان می‌شوم پشتِ عمه ، زجر وقتی هست پنهان می‌شوم لینک ایتا👇👇 متن روضه ومدح ذاکراهلبیت طیرانی بحرینی https://eitaa.com/zakerahlbeit
مدح_حضرت_معصومه 🌺🌺🌺🌴🌺🌺🌺 خانه‌ای که سایه‌اش موسی‌ابن جعفر می‌شود خوشبحال آنکه در این خانه دختر می‌شود از زیارت نامه‌ات پیداست بیش از آن ، رضا از مقاماتت بگوید خلق کافر می‌شود از سفارش‌های آقایم رضا فهمیده‌ام خوشبحال هرکه  با تو  او برادر می‌شود باورش سخت است اما باورِ ما هست که..  زائرت با زائرِ زهرا برابر می‌شود می‌شود ام‌ابیها هرکه نامش فاطمه است دختر این خانه هم یک روز مادر می‌شود در مقام زائرانت دیده‌ام این شأن را هرکه از قم می‌رود مشهد کبوتر می‌شود تکه سنگی بودم و گفتند باید قم روی سنگ اگر عاشق شود در صحن مرمر می‌شود می‌شود مرمر ولی نه ، چند وقتی  بگذرد زیر پای زائران یک تکه  گوهر می‌شود دانش‌آموز آمدند و عاقبت مرجع شدند سنگ هم اینجا بیاید عاقبت زر می‌شود هر کویری  که تو را فهمید می‌گردد بهشت هر بهشتی  که به تو دل داد قمصر می‌شود گاه در مشهد زمانی قم زمانی شهر‌ری خوشبحال ما که با تو عمرِ ما سر می‌شود 🔸شاعر: 🌺🌺🌺☘🌺🌺🌺 لینک تلکرام👇👇 متن روضه ذاکر اهل بیت (س) @zakerahlebeittayarani لینک درایتا👇👇 متن روضه ذاکراهلبیت https://eitaa.com/zakerahlbeit
روز نخست مُشتِ غباری فرشته‌ها بُردند با نسیمِ بهاری فرشته‌ها قدری هم از طُفیلِ نگاری فرشته‌ها قدری هم از گلاب دیاری فرشته‌ها برداشتند و آب و گل ما درست شد گفتند یاعلی و دل ما درست شد سوگند بر تبسمِ مولای فاطمه سوگند بر ترنم فردای فاطمه ما را بیافرید مسیحای فاطمه با معجزات حضرت موسایِ فاطمه شُکرِ خدا سرشته به خاکی مطهریم از خشتهای خانه‌ی موسی‌بن جعفریم رو برمدینه آهوی چشمم رمیده است خورشیدی از فراز اُفقها  رسیده  است از دامن حمیده* اُمیدی دمیده است این نو رسیده  فاطمه را نورِ دیده است از شادیِ فرشته زمین در طلاطم است ساقی بریز باده که این دورِ هفتم است ای هفت هفته‌های دلم هفتمین امام ای هفت‌سینِ لطف و کرم هفتمین امام هفت آسمان عِلم و عَلَم هفتمین امام هفت است اگر طواف حرم هفتمین امام در هفتمین طواف سرم زیرِ دِین توست سوگند بر حرم که حرم کاظمین توست گرچه در از دحام گدایان این درم عمری گدای سفره‌ی موسی‌بن جعفرم واکرده است هر گره‌ام را برابرم نان و  پنیر و سبزیِ  نذریِ مادرم بر دست ما عنایتِ بالحوائج است با ما همیشه برکت باب الحوائج است *حمیده نام مبارکه مادر امام کاظم علیه‌السلام لینک ایتا👇👇 متن روضه ومدح ذاکراهلبیت طیرانی بحرینی https://eitaa.com/zakerahlbeit
روزی ما سر هر سفره به نامِ حسن است تا کرم بین مقیمینِ  مَقام حسن است هرکه مجنون حسین است خودش می‌داند که حسینی شده‌ی دست امام حسن است از خرابات بقیع تا به خدا راهی نیست همت باده کشان از لب جام حسن است در جمل بین جوانان علی کاری کرد همه گفتند فقط سکه به نام حسن است گفت لایومک فقط کرببلا دیده شود همه‌ی معجزه‌ها پشت کلام حسن است صلح او صلح حسین است به زهرا سوگند  کربلایی هم اگر هست  قیام حسن است حسنی‌های حرم هول قیامت دارند کربلا دید زمین زیر لگام حسن است خیمه‌ی آل حسن حلقه‌ی انگشتر بود مسند عمه‌ی سادات خیام حسن است تا سرِ ازرق شامی و یلانش را زد قاسمش گفت که این تازه سلام حسن است لینک ایتا👇👇 متن روضه ومدح ذاکراهلبیت طیرانی بحرینی https://eitaa.com/zakerahlbeit
داغ تو روزگارِ مرا گریه دار کرد ای عشق‌جان چه با دل تو روزگار کرد مانند مادران جوانمرده روز و شب باید نشست پای غم تو هَوار کرد دلواپسیم حضرت گریه به ما بگو باید برای زخم دو چشمت چکار کرد جبریل اشک زیر بغلهای او بگیر  از آه مادرش چه دلی شعله‌زار کرد داغ حسین  امام مرا پیر کرده است از بس که روز و شام جگر داغدار کرد گیسو بریز ای سر نیزه پسند من قربان آنکه باز مرا بی‌قرار کرد هر روز ظهر سایه‌ی آن نیزه دار بود آقا چه لطف‌ها که به آن نیزه دار کرد دارد گله رُباب از آن تیر می‌کند دیدی چگونه بچه‌ی ما را شکار کرد لینک ایتا👇👇 متن روضه ومدح ذاکراهلبیت طیرانی بحرینی https://eitaa.com/zakerahlbeit
رسیدم از سفر و هرچه دیده‌ام حسن است که اربعین همه‌اش هم حسین هم حسن است نفس نفس علی است و تپش تپش زهراست و دم حسین اگر هست  بازدم حسن است مِن الازل علی است و الی الابد زهرا به هر دل است حسین و به هر حرم حسن است نوادگان حسین وحسن یکی هستند و جَدِ ارشدِ این نسل محترم حسن است به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است که در نجف حسن و در مدینه هم حسن است طریقِ کرببلا هم که سفره داریِ اوست میان راه ببین که قدم قدم حسن است فقیرها همه در اربعین کریم شدند چه جای حیرت ما تا ابالکرم حسن است به روی تیرک این جاده‌ها به موکب‌ها نگاه کن که  ببینی به هر علَم حسن است پیاده‌ها به حرم می‌رسند و می‌فهمند کسی که رفتنشان را زده رقم حسن است چو میزبانِ همه قاسم است و عبدالله حسین نه به گمانم در این حرم حسن است *    * رسید  کرببلا زینب و بر حسین اش دید کنار مادرشان روی خاک غم حسن است *    * از آن زمان که حسین از حسن شنید چه شد جگر خراش حسین و پُر از الم حسن است  از آن زمان که نشستند و حرفِ کوچه زدند به پیچ و تاب حسین و به قدِ خم حسن است لینک ایتا👇👇 متن روضه ومدح اهلبیت طیرانی بحرینی https://eitaa.com/zakerahlbeit