eitaa logo
متن روضه ومدح اهلبیت طیرانی
217 دنبال‌کننده
123 عکس
85 ویدیو
13 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•مراسم احیا ... مراسم قرآن به سر گرفتن ویژهٔ شب_نوزدهم ماه مبارک رمضان "اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكِتَابِكَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِيهِ وَ فِيهِ اسْمُكَ الْأَكْبَرُ وَ أَسْمَاؤُكَ الْحُسْنَى وَ مَا يُخَافُ وَ يُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِي مِنْ عُتَقَائِكَ مِنَ النَّارِ" اینجا موضع اجابت دعاست، من سکوت می کنم.هر دعایی از ذهنت رد میشه فقط من چند نکته بگم: اول اینکه اگه میخوای دعات مستجاب بشه برای بقیه دعا کن، بقیه رو شریک در دعات کن. دوم اینکه دعات رو کم نخواه، بالا بگیر،نگی من فلان چیز رو میخوام... سومین نکته هم اینکه امشب، شب قدر میخوام یه کلمه راحت به شما بگم...میدونی یعنی چی؟! خدا نازت رو خریده...باور کن! شب تقدیره... امشب میگه خودم گفتم: هرچی میخوای بنویسی، بنویس! من امضا می کنم... امشب خودت بنویس... چیزای بزرگ بزرگ از خدا بخواه... فرمودند: شب قدر هم شب رفعه هم شب دفعه... یعنی اگه الان گرفتار بلایی هستی، مریض داری... اینا همه حساب داره دیگه... اگه بدهی داری‌‌، اگه آبروت در خطر افتاده، اگه قبضِ قلب پیدا کردی، اون حال معنوی رو نداری، اشک چشم نداری... اینا همه بلا هست.. البته یک وجهش این می تونه باشه... از خدا بخواه، امشب شب رفعه، اینا رو رفع می کنند.. دومیش شب دفعه، یعنی شبِ بیست و یکم، یعنی اگه قراره امسال بلایی سرت بیاد... امشب بگو اگه تو میخوای من رو بزنی... آخه من مگه کی ام؟ اگه فلان بلا سرم بیاد... فلان مشکل برام پیش بیاد... امشب التماس کن... امشب دفعش می کنه... امشب امام زمان نگاه می کنه، باور کن... امشب ثبت و ضبط می کنند... شب بیست و یکم می نویسند... شب بیست وسوم هم میدن محضر امام زمان، آقا امضا کنه سرنوشتت رو... امشب خوب بخواه... بذار امام زمان نگاه کرد بگه معلومه گریه کن حسینه... چیزای خوب خوب خواسته... حالا قرآنا رو بر روی سر بگیرید...دل آدم آروم میشه... " اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِيهِ وَ بِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ..." خدا رو به خودش قسم بده..."ده مرتبه بک یا الله...." "ده مرتبه بمحمد صلی الله علیه و آله و سلم..." امشب از سر شب دلم تو هول و وَلاست... امشب میدونی چرا دلت نگرانه؟ امشب دل همه کائنات نگرانه، فقط دل یه نفر آرومه... وارد مسجد شد همین روزا... *وارد مسجد شد امیرالمؤمنین، شروع کرد خطبه خواندن، بعدِ جنگ نهروان، میگه خطبه رو که خوند بالا منبر، یه نگاه به چپ و راست کرد دید ابی عبدالله نشسته کنار منبر. روایت میگه با این لحن صدا کرد "یا ابا عبدالله!"... ابی عبدالله فرمودن‌:جانم یا امیر المؤمنین! صدا زد: حسین‌جان! چند روز از ماه رمضان گذشته؟ صدا زد: یا امیرالمؤمنین! هفده روز مانده، میگن: امیرالمؤمنین تا شنید دست کشید به محاسنش، راوی میگه دست به محاسنی کشید که اون‌ روز دقت کردم همه اش سفید بود. مگه‌ امیرالمؤمنین‌ چند سال داره؟ شصت وسه سال.. صدا زد: دیگه‌ چیزی نمونده این‌محاسن به خونم خضاب بشه... مثل امشب شبِ نوزدهم خونه ی دخترش بود، تا خود صبح هی بلند میشد مینشست. امام حسن‌ میگه: رفتم‌ محضر بابام دیدم‌ نشسته خوابیده، صدا زدم‌ بابا بیداری؟ صدا زد: حسن‌ جان! بیدارم. گفتم: بابا چی شده؟ گفت حسن‌جان! همین‌جوری که نشسته بودم‌خواب به‌ چشمم اومد. پیغمبر رو‌ خواب دیدم، حسن‌جان! گلایه ی این‌ مردم رو‌ به پیغمبر کردم‌، گفتم: یا رسول الله! خسته ام کردن. پیغمبر اکرم صلوات الله علیه فرمود: سبحان الله! علی جان نفرینشون‌کن. میگه عرض کردم یا رسول الله نفرین میکنم، خدا من رو ازشون بگیره یکی مثل خودشون رو برخودشون‌ مسلط کنه... پیغمبر فرمود: علی دیگه چیزی نمونده عزیزم... لینک تلکرام👇👇 متن روضه ذاکر اهل بیت (س) @zakerahlebeittayarani لینک درایتا👇👇 متن روضه ذاکراهلبیت https://eitaa.com/zakerahlbeit
|⇦•مراسم احیا ... مراسم قرآن به سر گرفتن ویژهٔ شب_نوزدهم ماه مبارک رمضان "اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكِتَابِكَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِيهِ وَ فِيهِ اسْمُكَ الْأَكْبَرُ وَ أَسْمَاؤُكَ الْحُسْنَى وَ مَا يُخَافُ وَ يُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِي مِنْ عُتَقَائِكَ مِنَ النَّارِ" اینجا موضع اجابت دعاست، من سکوت می کنم.هر دعایی از ذهنت رد میشه فقط من چند نکته بگم: اول اینکه اگه میخوای دعات مستجاب بشه برای بقیه دعا کن، بقیه رو شریک در دعات کن. دوم اینکه دعات رو کم نخواه، بالا بگیر،نگی من فلان چیز رو میخوام... سومین نکته هم اینکه امشب، شب قدر میخوام یه کلمه راحت به شما بگم...میدونی یعنی چی؟! خدا نازت رو خریده...باور کن! شب تقدیره... امشب میگه خودم گفتم: هرچی میخوای بنویسی، بنویس! من امضا می کنم... امشب خودت بنویس... چیزای بزرگ بزرگ از خدا بخواه... فرمودند: شب قدر هم شب رفعه هم شب دفعه... یعنی اگه الان گرفتار بلایی هستی، مریض داری... اینا همه حساب داره دیگه... اگه بدهی داری‌‌، اگه آبروت در خطر افتاده، اگه قبضِ قلب پیدا کردی، اون حال معنوی رو نداری، اشک چشم نداری... اینا همه بلا هست.. البته یک وجهش این می تونه باشه... از خدا بخواه، امشب شب رفعه، اینا رو رفع می کنند.. دومیش شب دفعه، یعنی شبِ بیست و یکم، یعنی اگه قراره امسال بلایی سرت بیاد... امشب بگو اگه تو میخوای من رو بزنی... آخه من مگه کی ام؟ اگه فلان بلا سرم بیاد... فلان مشکل برام پیش بیاد... امشب التماس کن... امشب دفعش می کنه... امشب امام زمان نگاه می کنه، باور کن... امشب ثبت و ضبط می کنند... شب بیست و یکم می نویسند... شب بیست وسوم هم میدن محضر امام زمان، آقا امضا کنه سرنوشتت رو... امشب خوب بخواه... بذار امام زمان نگاه کرد بگه معلومه گریه کن حسینه... چیزای خوب خوب خواسته... حالا قرآنا رو بر روی سر بگیرید...دل آدم آروم میشه... " اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِيهِ وَ بِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ..." خدا رو به خودش قسم بده..."ده مرتبه بک یا الله...." "ده مرتبه بمحمد صلی الله علیه و آله و سلم..." امشب از سر شب دلم تو هول و وَلاست... امشب میدونی چرا دلت نگرانه؟ امشب دل همه کائنات نگرانه، فقط دل یه نفر آرومه... وارد مسجد شد همین روزا... *وارد مسجد شد امیرالمؤمنین، شروع کرد خطبه خواندن، بعدِ جنگ نهروان، میگه خطبه رو که خوند بالا منبر، یه نگاه به چپ و راست کرد دید ابی عبدالله نشسته کنار منبر. روایت میگه با این لحن صدا کرد "یا ابا عبدالله!"... ابی عبدالله فرمودن‌:جانم یا امیر المؤمنین! صدا زد: حسین‌جان! چند روز از ماه رمضان گذشته؟ صدا زد: یا امیرالمؤمنین! هفده روز مانده، میگن: امیرالمؤمنین تا شنید دست کشید به محاسنش، راوی میگه دست به محاسنی کشید که اون‌ روز دقت کردم همه اش سفید بود. مگه‌ امیرالمؤمنین‌ چند سال داره؟ شصت وسه سال.. صدا زد: دیگه‌ چیزی نمونده این‌محاسن به خونم خضاب بشه... مثل امشب شبِ نوزدهم خونه ی دخترش بود، تا خود صبح هی بلند میشد مینشست. امام حسن‌ میگه: رفتم‌ محضر بابام دیدم‌ نشسته خوابیده، صدا زدم‌ بابا بیداری؟ صدا زد: حسن‌ جان! بیدارم. گفتم: بابا چی شده؟ گفت حسن‌جان! همین‌جوری که نشسته بودم‌خواب به‌ چشمم اومد. پیغمبر رو‌ خواب دیدم، حسن‌جان! گلایه ی این‌ مردم رو‌ به پیغمبر کردم‌، گفتم: یا رسول الله! خسته ام کردن. پیغمبر اکرم صلوات الله علیه فرمود: سبحان الله! علی جان نفرینشون‌کن. میگه عرض کردم یا رسول الله نفرین میکنم، خدا من رو ازشون بگیره یکی مثل خودشون رو برخودشون‌ مسلط کنه... پیغمبر فرمود: علی دیگه چیزی نمونده عزیزم... لینک تلکرام👇👇 متن روضه ذاکر اهل بیت (س) @zakerahlebeittayarani لینک درایتا👇👇 متن روضه ذاکراهلبیت https://eitaa.com/zakerahlbeit
|⇦•كَرَم كنارِ كريمي تو... / و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام كَرَم كنارِ كريميِ تو كم آورده به پيشگاه تو درياي غم نم آورده نبود داغ تو كمتر ز داغ عاشورا خدا ميانِ صَفَر يك مُحَرَم آورده گذاشت نان و نمك، آب و زهر، همسر تو چه سفره ي افطاريِ فراهم آورده يك عُمر خونِ جگر خورده اي و حالا او براي زخم تو مرهم كه نَه سَم آورده براي تير زدن برتن‌مطهر تو چقدر آن زنِ ملعونه آدم آورده جدا مكن به بد و خوب، مادرت ما را ميان مجلس سوگ تو درهَم آورده دوباره بين غزل نام مادرت بردم مرا ببخش اگر خاطرِ تو آزردم مرا ببخش اگر باز ناله سر دادی مرا ببخش اگر یاد کوچه افتادی *غریب اون‌کسی نیستش که حرم‌نداره، غریب اون کسی نیستش که زائر نداره، غریب اون کسی نیستش که یار و یاوری نداره، غریب اون کسی است که جلو چشمش مادرش رو بزنن نتونه کاری بکنه ..* همیشه زخم غمی کهنه روی بالت بود سپید موی تو شد گرچه پنج سالت بود تو قامتی که شد از غم خمیده را دیدی تو آنچه که هیچ کسی هم ندیده را دیدی به روی خاک تو دیدی ستاره افتاده به پیش چشم خودت گوشواره افتاده غریب آقا ..غریب آقا ... چگونه قلب تو دیگر به سینه ات بند شود چگونه فاطمه از خاکها بلند شود گرفت دست تو را و کمی تبسم کرد ولی چه فایده که راه خانه را گم کرد لینک ایتا👇👇 متن روضه ذاکراهلبیت طیرانی https://eitaa.com/zakerahlbeit
|⇦•ای دو عالم حریمِ محترمت... روضه و توسل ویژهٔ شهادت امام رضا علیه السلام * السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِي وَ عَلَى آبَائِه…* ای دو عالم حریمِ محترمت من و لطف و عنایت و کرمت *خودت رو امشب مشهد ببین، تو حَرَمِ امام رضا، از کدوم صحن وارد میشدی؟ از بابُ الرضا می اومدی؟ از بابُ الجواد می اومدی؟ صحن آزادی؟ صحن انقلاب؟ صحن جمهوری؟ صحن قدس؟ از هر کجا که واردِ حرم میشدی، امشب هم با پای دل وارد شو، برو کنارِ ضریح، نمی دونم پایینِ پا زیارت نامه میخوندی یا بالا سر، یا پیشِ روی مقدسِ امام رضا می ایستادی؟ امشب شبِ دلِ، عشق بازی کن، با مولات حرف بزن، امام رضا کسی رو دست خالی بر نمی گردونه....* بس‌ که آقا و مهربان هستی دل آلوده‌ام شده حرمت جز تو اُلفت به کَس نمی‌گیرم دلِ خود از تو پس نمی‌گیرم خوش‌ترین ذکرِ من حکایت توست مدح تو، وصف تو، روایتِ توست کس نگوید که من فقیر هستم همه دارایی‌ام ولایتِ توست *امید به این دارم اون لحظه ی آخرِ عُمرم بیایی، امید به این دارم شبِ اولِ قبرم بیایی، امید به این دارم اون لحظه ای که نامه ی اعمالم رو به دستم میدن بیایی..." وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ وَ عِنْدَ الْمِيزَانِ، إِذَا تَطَايَرَتِ الْكُتُبُ يَمِيناً وَ شِمَالًا " امام رضا فرموده اند: هر کس به زیارت من بیاد من در سه جا به داد او مى رسم و از هراسها و سختيها نجاتش مى دهم... امشب با پای دل وصل شو به حرم امام رضا، بگو: آقاجان! من نتونستم بیام اما شما اسم من رو جزو زائرانتون بنویسید، امشب این دلت رو به پنجره فولادش گِره بزن...آقاجان!* گرچه آلوده‌ام ، اگر پَستم به شما خانواده دل بستم تو به چشمان بسته‌ام نوری تو به اُنسِ فقیر، مَسروری در میانِ ائمۀ اطهار بـه امامِ رئوف، مشهوری تو به اُفتاده، بال می‌بخشی تو نکرده سؤال، می‌بخشی *هنوز زائر دردش رو نگفته دردش رو دوا میکنی...* دل ما هر چه هست خانۀ توست کوه غم‌های ما به شانۀ توست گر چه بار گناه آوردم بـه حریمت پناه آوردم استاد حاج غلامرضا سازگار *امام رضا به آیت الله بهجت رحمت الله علیه فرموده بود: اگه کسی به ما پناه بیاره ما ردش نمی کنیم... آهوی بیابان بهش پناه آوُرد ضامنش شد، به مرد صیاد گفت: من ضامنِ آهو میشم بذار بِره... اون شتر از قصاب خانه فرار کرد، صاحب شتر میگه یازده تا شتر بود من آوُرده بودم قصاب خانه یکیشون فرار کرد، از فاصله ی زیادی نمی دونم راه حرم رو از کجا بلد بود، یکسره دوید تا حرم، همون جا جلو پنجره فولاد زانو زد، گریه می کرد، امام رضا پناهش داد... امشب تو هم به امام رضا بگو من دو ماه اشک ریختم، به من هم امشب پناه بده، بحق خواهرتون حضرت معصومه سلام الله علیها...* آبروی من را نبر مولا به همه گفته ام رضا دارم تو رئوفِ همه رئوفانی هیچ کس را زِ در نمیرانی لینک ایتا👇👇 متن روضه ذاکراهلبیت طیرانی https://eitaa.com/zakerahlbeit
|⇦•مراسم احیا.. و مراسم قرآن بر سر گرفتن ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده ماه مبارک رمضان به نفسِ حاج محمد رضا بذری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ قرآن هارو مقابل صورت باز کنید... بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكِتَابِكَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِيهِ وَ فِيهِ اسْمُكَ الْأَكْبَرُ وَ أَسْمَاؤُكَ الْحُسْنَى وَ مَا يُخَافُ وَ يُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِي مِنْ عُتَقَائِكَ مِنَ النَّارِ. *همین جور که نگاهت به خطوطِ نورانیِ قرآنِ، حاجتت رو بخواه، صدر حاجتِ همه ی ماها فرجِ امام زمان باشه، این شب ها برای ظهور امام زمان زیاد باید دعا کرد، ان شاء الله امسال ظهور آقامون رقم بخوره، برا سلامتی رهبرمون، برا مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم هم دعا کنید، حالا قرآن هارو روی سر بگیرید، با من زمزمه کنید: "اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِيهِ وَ بِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ" صدای همه بلند شه، پیر و جوان، زن و مرد، همه با من زمزمه کنند: "ده مرتبه: بِکَ یا الله..." "ده مرتبه: بِمُحَمَّدٍ..." "ده مرتبه: بِعلیٍّ..." به نام آقامون علی رسیدیم، وقت گریه است، وقت ناله است، امشب شبِ ضربت خوردنِ علی بن ابی طالبِ، برا مولامون آماده ای ناله بزنی؟ بسم الله...* خیره به آسمان شده این دیده ی ترم مظلومِ بی قرینه ی تاریخ حیدرم یک روز آب خوش به گلویم نرفته ست از ابتدا غریب مرا زاد مادرم امشب فقط به فاطمه ام فکر میکنم آغوش باز کرده در این شام آخرم افطارِ تلخِ من به نمک باز میشود خرما چرا گذاشته زینب برابرم ای کوفه خوش بخواب علی رفتنی شده راحت شدید از من و فریاد منبرم وقت اذان شده است مهیای رفتنم شمشیرتان کجاست بکوبید بر سرم الله اکبر! اَشهَدِ حیدر بلند شد یارب گواه باش که پُر گشته ساغرم فزت و ربّ کعبه! سرم غرق خون شده این را برای فاطمه سوغات میبرم من را رها کنید خودم راه میروم حالا که ایستاده دَمِ خانه دخترم *تا نزدیکای منزل رسیدن، فرمود: رهام کنید، بقیه ی راه رو خودم میرم، گفتن: آقاجان! نمیشه، این ضربه ای که به سر شما خورده، خیلی سنگین بوده، مگه میشه بقیه ی راه رو خودتون برید؟ فرمود: زینبم دَمِ در ایستاده، دوست ندارم دخترم منو اینطور ببینه...* زینب بمان به خانه که خانه ست جای تو.. این کوچه نیست جای تو ای بانوی حرم از کوچه رد شدن به تو یکروز میرسد از حال و روزِ کوفه ی آنروز مضطرم فریاد میزنند ببینید اسیر را فریاد میزنی که خدا وای معجرم فریاد میزنند که خیراتشان دهید فریاد میزنی که زنسل پیمبرم فریاد میزنند که زینب حسین کو؟ فریاد میزنی که به نیزه است دلبرم سید پوریا هاشمی *مولا فرمود: "اَلدَّهْرُ اَنْزَلَنِی ثُمَّ اَنْزَلَنِی، ثم اَنْزَلَنِی حَتَّى یُقال معاویة وَ عَلى!" روزگار علی رو پایین آوُرد، تا اونجا که اسمِ من رو کنارِ اسمِ معاویه بردن... شب نوزدهمِ، میخوام بگم: مولاجان! اسم شما رو با اسم معاویه بردن فرمودید: روزگار علی رو پایین آوُرد... اما آقا جان! یه تیکه مقتل بخونم، اما یه روزی هم رسید" وَ سُبِيَ اَهلُكَ كَالعَبِيدِ وَ صُفِدُوا بِالحَديِدِ" با غل و زنجیر اهل و عیالِ ابی عبدالله رو به هم بسته بودن"يُطافُ بِهِم فِي الاَسواقِ" اینا رو تو بازارهای شام و کوفه می گردوندن...* لینک ایتا👇👇 متن روضه ومدح ذاکراهلبیت طیرانی بحرینی https://eitaa.com/zakerahlbeit
34851-attachment-bazri-roze1.mp3
8.32M
|⇦•مراسم احیا... و مراسم قرآن بر سر گرفتن ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده ماه مبارک رمضان به نفسِ حاج محمد رضا بذری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ آیت الله فاطمی نیا فرمودند: برای حاجات در ۱.یک سوره واقعه ۲. یک سوره توحید ۳. هفت مرتبه (یا الله) بخوانید. ان شاالله حاجت روا خواهید شد. لینک ایتا👇👇 متن روضه ومدح ذاکراهلبیت طیرانی بحرینی https://eitaa.com/zakerahlbeit
و توسل ویژه شهادت امام رضا علیه السلام اجرا شده دفتر مقام‌معظم رهبری به نفسِ حاج عباس واعظی •✾ درد و درمان ما امام رضاست راحت جان ما امام رضاست ما غلامان حضرتش هستیم شاه و سلطان ما امام رضاست گر چه سلمان او نشد باشیم عشق و ایمان ما امام رضاست جانِ نوکر چه قابلی دارد جان و جانان ما امام رضاست آیه آیه کلام او نور است روح قران ما امام رضاست جان ایران ماست معصومه قلبِ ایران ما امام رضاست قول داده به جانِ ما برسد مرگِ آسان ما امام رضاست کاش آن لحظه ها رضا برسد وقت مردن به داد ما برسد بندگی بی بلا نمی چسبد عاشقی بی خدا نمی چسبد نیمه شب بی دعا و ذکر نماز نیمه شب بی بکاء نمی‌چسبد به همان مهربانیش بخدا زندگی بی رضا نمی چسبد این شلوغی خودش صفا دارد حرمش بی گدا نمی چسبد یاد داده خودش به ابن شبیب گریه بی کربلا نمی چسبد روزیم کن بلا کشیدن را با رضا تا خدا رسیدن را *امروز صدای ناله خواهر میاد. امروز اگه بی بی کسی رو بفرسته بگه برید ببینید کجا مجلس برا برادرم گرفتند اسمشون رو بنویسید..* تو کریم کریمها هستی ماه ما از قدیم ها هستی نه به فکرِ کبوتران تنها یاد این یاکریمها هستی تو امام و رئوف دنیایی تو امام رحیمها هستی راه دادی به راه گم کرده تو به فکر رجیم ها هستی ما یتیم آل طاهاییم تو که یار یتیمها هستی دست ما را بگیر آقا جان تو کریم کریمها هستی در جوار شما چه غم داریم دین و دنیا کنار هم داریم ما کنار تو دلخوشیم آقا با تو ای مهربان چه کم داریم سر این سفره میهمان توایم بابی از برکت و کرم داریم سمت بابُ الجواد می آییم قدی از احترام خم داریم پدر و مادرم فدای شما ای امامم سرم فدای شما ای کرامت نمی ز بارانت می رسد رزق کربلا از تو کاش درد مرا دوا بدهی توشه ام را تو کربلا بدهی *بذارید روضه ام رو از حضرت معصومه بگم از دل خواهرش بگم.. آخه این خواهر خیلی علاقه به برادر داره این خواهر شیدای امام رضاست. از مدینه حرکت کرد گفت برم خراسان دلم برا برادرم تنگ شده، امام رضا رو ببینم اما قم بیمار شد، موفق به دیدن امام رضا نشد. حسرت دیدن امام رضا به دلش موند امام رضا اومد بدن این خواهر رو دفن کرد..بی بی جان خوب بود نرسیدی خراسان اگه امروز خراسان بودید طاقت نداشتی ببینی بدن برادرت میان حجره ی در بسته ..هی به خودش میپیچد میگه جگرم پسرم ..* فاطمه ی قم سرت سلامت باد برادرت وسط کوچه ها زمین افتاد *اونقدر این زهر کاری بود حضرت تا از خونه ی مامون بیرون اومد دیگه نتونست رو پاهاش بایسته هی مینشست و بلند میشد نوشتند پنجاه بار تا خونه نشست و بلند شد. عبا رو به سرش کشیده بود غریب بود کسی رو نداشت. نه خواهری، نه مادری، نه فرزندی ،اباصلت میگه زیر بغلهای حضرت رو گرفتم ،حضرت رو وارد حجره کردم فرمود: اباصلت درها رو ببند. گفتم آقا ملاقات شما میان...فرمود: من یه ملاقاتی دارم اونم از مدینه میاد.فرمود: اباصلت فرشهای کف حجره رو جمع کن آقا! فرشها رو برای چی جمع کنم!؟فرمود: میخوام مثل جد غریبم حسین جان بدم * لینک ایتا👇👇 متن روضه ومدح ذاکراهلبیت طیرانی بحرینی https://eitaa.com/zakerahlbeit
|⇦•تو‌موسایی.... و توسل ویژه شهادت باب الحوائج امام‌موسی بن جعفر علیه السلام علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری •✾• تو موسایی اگر حتی نیندازی عصا را هم به زندان رفتی و گردن گرفتی جرم ما را هم تو، در بندی ولیکن اختیار دهر را داری به دست بسته ات داده خدا ارض و سما را هم تو که دست جوان مست را در کوچه می‌گیری *تا آقا رو دید روشو برگردوند به سمت دیگه خجالت کشید..حضرت فرمود: در هر حالی روتو از ما بر نگردون..* تو که دست جوان مست را در کوچه می گیری توقع می رود آقا بگیری دست ما را در این دنیا که تشخیص مسیر زندگی سخت است خدا را شکر افتاده به دست آشنا راهم بابا مگه هر کسی میتونه تو مسیر این خانواده باشه اصلاً مگر دلی می‌تونه عاشق موسی بن جعفر باشه باید مادر خوب تربیتت کرده باشه.. باید یه عمر سفره‌های موسی بن جعفر و تو خونت دیده باشی هر موقع گرفتار میشد میگفت سریع سفره موسی بن جعفر بنداز آقا زود گره مو باز کن* دعاهایی که بالا رفته از دست شما رفته و این یعنی که می‌گیری شما دست دعا را هم شفا را غالباً از سفره ات بردن مادرها که تحت الامر نان سفره ات کردی شفا را *چه خبره امشب تو حرم موسی بن جعفر آی اونایی که گرفتاری‌های خودتون رو دارین حتی روتون نمیشه به عزیزترین کستون هم بگید امشب به آقاتون موسی بن جعفر بگید..* زن بدکاره را صبوح و قدوس تو عابد کرد مسلمان می‌کنی با دست بسته بی حیا را هم *گفت برم سر بزنم، ببینم این زن بد کاره تونسته حضرتو آزار روحی بده. اومد نگاه کرد دید آقا رو به قبله رو خاکا افتاده هی صدا میزنه "صبوح قدوس رب الملائکة و الروح" دیدم این زن بدکاره هم پشت سر حضرت رو خاکا افتاده هی می گه العفو العفو العفو.. برا شما کار نشد نداره آقا جان درسته آلوده‌ام درسته خطاکارم اما یه عمری سر سفره ی جد شما بودم آقاجون* غریبه چهارده سال است که کت بسته می‌خوانی نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب را عشا را هم *نه فقط تو غل و زنجیر نماز می‌خوند نانجیب گاهی وقتا با تازیانه سر نمازم آقارو‌ میزد.. آقای شجاعی رحمت الله علیه می‌گفت: اومد هارون الرشیده ملعون در عالم رویا ظاهراً رسول خدا رو دید حضرت فرمود: چرا انقدر داری پسر ما را اذیت وآزار می‌کنی؟ زندان بان و گفت اومد سندی بن شاهک یهودی لعنت خدا بر اینها که نسلشون الان دارن ظلم می‌کنند. گفت چیکار داری می‌کنی؟ خیلی داری پسر فاطمه رو اذیت و آزار می‌کنه.. این فکر کرد حضرت از تو زندان یکیو فرستاده رفته شکایت کرده تو راه که میومد گفت می دونم باهات چیکار بکنم. شکایت منو می‌کنی.. ایشون می‌گفت حضرت مشغول نماز بود اینقدر براتون بگم نماز آقا بدون رکوع بود ..* چه بی‌رحمانه زندانبان شکسته در دل زندان به مانند غرورم استخوان پا را هم "السّلامُ علی الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ" این واژه ی مرضوض و کلمه مرضوض رو دو جای دیگه هم به کار بردن یکی برای مادر سادات اون موقعی که نانجیب با افتخار نوشت وقتی صدا نفس کشیدناشو می شنیدم چنان با لگد به در زدم صدای شکسته شدن استخوان‌های پهلو میومد..یه جای دیگه هم نوشتن یه عده با افتخار اومدن تو مجلس عبیدالله ملعون با افتخار گفتن"نَحنُ رَضَضنَا الصَّدرَ" ما بودیم اسبامونو نعل تازه زدیم استخوان‌های سینه ی حسین کوبیده شد.. لینک ایتا👇👇 متن روضه ومدح ذاکراهلبیت طیرانی بحرینی https://eitaa.com/zakerahlbeit
|⇦•دل مبتلای.. و توسل ویژه شهادت باب الحوائج امام‌موسی بن جعفر علیه السلام علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج احمد سلطانی •✾• "السلام علیک یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر" دل مبتلای حضرت موسی بن جعفر است درد آشنای حضرت موسی بن جعفر است بر اهل آسمان و زمین سروری کند هر کس گدای حضرت موسی بن جعفر است *دوست داشتی امشب این صدا ناله‌هات تو کاظمین بپیچه کنار حرمش داد بزنی.. امشب بگو.. آقا جان! زودتر ما رو بطلب.. تو که باب الحوائجی گره به کارم افتاده گرفتار بودم که اومدم در خونه ات.. دیدید مادرامون وقتی گره به کارشون میفته میگن روضه موسی بن جعفر انداختم. امشب ما هم گره به کارمون افتاده..آقا جان !دامن آلوده اومدم در خونه ات ماه رجب داره تمام می‌شه یه ذره اشک به این چشام بذار امشب بتونم برات گریه کنم..* باب الحوائج است و دو چشمم همیشه بر دست عطای حضرت موسی بن جعفر است شد بی‌نیاز از همه کس هر که روزی‌اش با بچه‌های حضرت موسی بن جعفر است آقا اصلاً برات کرب و بلا کاظمین نجف دست رضای حضرت موسی بن جعفر است آن جنتی که حضرت حق وعده داده است بزم عزای حضرت موسی بن جعفر است زهرا نظر نموده بر آن کس که سینه‌اش ماتم سرای حضرت موسی بن جعفر است من آرزوی روضهٔ رضوان نمی‌کنم تا روضه های حضرت موسی بن جعفر است درد تا مغز استخوان می‌رفت بازویش را اگر تکان می‌داد می توانست شب بخوابد اگر درد پهلو کمی امان می‌داد *کاری کردن با آقای ما هر شب دعا می‌کرد خدا دیگه مرگمو برسون "خلصنی یا رب"مادرشونم این آخری ها دیگه صدا میزد "اللهم عجل وفاتی سریعا" مگه چه کردن آقای ما رو که هر شب التماس می‌کرد خدایا دیگه مرگمو برسون؟ آخه هر وقت این ملعون میومد بگم گریه کنید ناله بزنید روضه همینه روضه‌ای نیست که دستاشو با غل و زنجیر بستن اینا هست اما اوج روضه اینجاست هر وقت میومد سراغ حضرت اول به مادرش ناسزا می‌گفت می گفت می‌زنی بزن به مادرم بد و بیراه نگو.. به خدا طاقت ندارم* وای از آن در که آرزو باشد لحظه‌ای آه حسرتی بکشید غل و زنجیر فرصتی ندهد نفسی هم به راحتی بکشی *آنقدر اذیت شد زیارت نامه اش خود قتلگاهه.."السّلامُ علی الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ " آنقدر مؤذب بود. استادی می‌فرمود: سیاچال موسی بن جعفر جوری بوده حضرت دائم خوابیده بوده یعنی نمی‌تونسته حتی خم بشه، بشینه گریه کنه بمیرم برات." وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ" یعنی انقدر تاریک بوده حتی روزنه‌ای هم نبوده به این سیاه چال.. جان عالم به فدات آقا * دم عجل وفاتیِ لب او زنده کرده از داغ زهرا را ظاهراً عادت نگهبان‌هاست بی‌جهت می‌زدن آقا را آه این آینه هزاران بار زیر مشت و لگد ترک خورده جای یک لقمه نان و جرعه‌ای آب دم افطارها کتک خورده آه با هر نفسش می‌شد حس کنید دردِ در جناقش را بشکند دست سندی کافر خورد کرد استخوان ساقش را لینک ایتا👇👇 متن روضه ومدح ذاکراهلبیت طیرانی بحرینی https://eitaa.com/zakerahlbeit