|⇦•مراسم احیا..
#قسمت_دوم #توسل و مراسم قرآن بر سر گرفتن ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده #شب_نوزدهم ماه مبارک رمضان به نفسِ حاج محمد رضا بذری
🖤🖤🖤
*ده مرتبه: بِفاطِمَةَ...*
یا فاطمه!
هوامو داشته باش تو این شبا
ز بندِ معصیت بشم رها
یا فاطمه!
سفارشم رو کن به بچه هات
بشم فدای تو، تو روضه هات
یا فاطمه!
شب قدر ازت میخوام
بذاری که نوکرت باشم
تا عُمر دارم بی بی!
منم غلامِ حیدرت باشم
*حالا یه بند روضه هم بخونم:...*
تو کوچه ها
تو صورتِ تو بی هوا زدن
جلو نگاه بچه ها زدن
تو کوچه ها
تو رو جلو چشِ حسن زدن
با التماس میگفت: نزن! ولی زدن
بمیرم پَرت شکست
دلِ خونِ دخترت شکست
اونقده تو رو زدن
تا غرورِ شوهرت شکست
"ده مرتبه: بِالحَسَنِ...*
یارب نصیب هیچ غریبی دگر نکن
داغی که گیسوانِ حسن را سفید کرد
"ده مرتبه: بِالحُسَینِ..."
افطارها به کام دلم زهر می شود
اربابِ ما گرسنه و تشنه شهید شد
*امشب شبِ قدرِ، تقدیر مینویسن، بگو: خدایا! امشب برا من گریه ی زیاد بر حسین بنویس، من مثل امامِ زمانم هر روز برا اربابم گریه کنم...*
من زینب صبور تو بودم ولی حسین
هنگام قتلِ صبرِ تو صبرم تمام شد
ای احترام واجبِ زینب دَمِ غروب
عریان شدی و جسم تو بی احترام شد
دیدم که جای آب لبت نیزه می خورد
از آن به بعد آب به لبها حرام شد
"ده مرتبه: بِعلیّ بنِ الحُسین..."
"ده مرتبه: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ..."
دندانِ مبارک امام باقر افتاد، این دندان رو دور ننداخت، توی یه دستمالی گذاشت داد دست امام صادق، فرمود: پسرم! اجزای بدن امام باید با امام دفن بشه، اگه از دنیا رفتم، این دندانی که از دهانم افتاده رو باید با من دفن کنی... اما کربلا چی شد؟ سر ابی عبدالله بالای نیزه، بدنش روی خاکِ کربلا...*
"ده مرتبه: بِجَعفَر بنِ مُحَمَّدٍ..."
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
|⇦•مراسم احیا..
#قسمت_دوم #توسل و مراسم قرآن بر سر گرفتن ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده #شب_نوزدهم ماه مبارک رمضان به نفسِ حاج محمد رضا بذری
🖤🖤🖤
*ده مرتبه: بِفاطِمَةَ...*
یا فاطمه!
هوامو داشته باش تو این شبا
ز بندِ معصیت بشم رها
یا فاطمه!
سفارشم رو کن به بچه هات
بشم فدای تو، تو روضه هات
یا فاطمه!
شب قدر ازت میخوام
بذاری که نوکرت باشم
تا عُمر دارم بی بی!
منم غلامِ حیدرت باشم
*حالا یه بند روضه هم بخونم:...*
تو کوچه ها
تو صورتِ تو بی هوا زدن
جلو نگاه بچه ها زدن
تو کوچه ها
تو رو جلو چشِ حسن زدن
با التماس میگفت: نزن! ولی زدن
بمیرم پَرت شکست
دلِ خونِ دخترت شکست
اونقده تو رو زدن
تا غرورِ شوهرت شکست
"ده مرتبه: بِالحَسَنِ...*
یارب نصیب هیچ غریبی دگر نکن
داغی که گیسوانِ حسن را سفید کرد
"ده مرتبه: بِالحُسَینِ..."
افطارها به کام دلم زهر می شود
اربابِ ما گرسنه و تشنه شهید شد
*امشب شبِ قدرِ، تقدیر مینویسن، بگو: خدایا! امشب برا من گریه ی زیاد بر حسین بنویس، من مثل امامِ زمانم هر روز برا اربابم گریه کنم...*
من زینب صبور تو بودم ولی حسین
هنگام قتلِ صبرِ تو صبرم تمام شد
ای احترام واجبِ زینب دَمِ غروب
عریان شدی و جسم تو بی احترام شد
دیدم که جای آب لبت نیزه می خورد
از آن به بعد آب به لبها حرام شد
"ده مرتبه: بِعلیّ بنِ الحُسین..."
"ده مرتبه: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ..."
دندانِ مبارک امام باقر افتاد، این دندان رو دور ننداخت، توی یه دستمالی گذاشت داد دست امام صادق، فرمود: پسرم! اجزای بدن امام باید با امام دفن بشه، اگه از دنیا رفتم، این دندانی که از دهانم افتاده رو باید با من دفن کنی... اما کربلا چی شد؟ سر ابی عبدالله بالای نیزه، بدنش روی خاکِ کربلا...*
"ده مرتبه: بِجَعفَر بنِ مُحَمَّدٍ..."
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
#قسمت_دوم #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شبِ_نهم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا بذری•
◾️▪️▪️◾️
*امشب شب تاسوعاست جمع شدیم برا قمرالعشیره گریه کنیم مبادا کسی امشب کم بذاره..*
ریخت بر هم با زمین افتادنت دنیای من
دیدی آخر چشم خوردی خوش قد و بالای من
عباس من!
پیشمرگ من شدی و پیشمرگ خواهرم
تیر خوردی نیزه خوردی جای زینب جای من
قید مشکت را بزن با من سوی خیمه بیا
عباس!بعد از این هر کس که حرفی از عطش زد پای من..
مسجد کوفه هست اینجا یا کنار علقمه
فرق عباس است یا فرق سرِ بابای من
آنقدر بازو زمین کوبیدی آبم کرده ای
داغ تو پشت مرا خم میکند دریای من
هیچکس اینگونه در بین اراذل هو نشد
گریه کن، خون گریه کن عباس بر غمهای من
این خجالت چه بلایی به سرت آورده است
قدر یک طفل است اینجا قامت سقای من
دارد از امروز خولی فکر معجر میکند
وای بر امروز من ای وای از فردای من
در شلوغی سرِ بازار بین مستها
رو نگردان روی نی از دخترِ تنهای من
منو این همه غم چه کنم
شدی این همه کم چه کنم
تنِ پاشیده اتو به حرم ببرم نبرم چه کنم
مثل شیشه تنت شده خورد
جای تیرو نمیشه شمرد
یه عبا اگه پیدا بشه
تو رو مثل علی میشه برد
به خدا تو برام نفسی
منو میکشه دلواپسی
یاعلی بگو پاشو داداش
همه منتظرن برسی
بی تو خیمهٔ من چی میشه
کار این همه زن چی میشه
حرمله، شمر و سنان
به حرم برسن چی میشه
نمیدونی چی سخته برام
دیگه نایی نداره صدام
تو فقط پاشو خیمه بریم
به خدا دیگه آب نمیخوایم
خودت کار حرم رو جمع و جور کن
خودت حرمله رو از خیمه دور کن
به حرم برسون مددی
شده چند قدمم اومدی
یعنی باورمون بشه که
نا امید شدی زانو زدی
شده طعنهٔ دشمن همین
پهلوون حرم رو ببین
*اومد با عمود آهن به سر بزنه یه نگاه کرد گفت: عباس تویی که از صبح تا حالا میگن همه رو معطل کردی همه از تو حساب میبرن؟ یه وقت آقا صدا زد یه موقع اومدی من دست در بدن ندارم ..صدا زد تو دست نداری من دست دارم.. چنان با عمود آهن زد به فرق ابالفضل..نوشتن عباس با صورت به زمین افتاد...*
شده طعنهٔ دشمن همین
پهلوون حرم رو ببین
شدی مثل همون روزی که
بابامون علی خورده زمین
هنوز حرمله سیر نشده
پاشو آخه تا دیر نشده
پا شده تا که هنوز مثلا عباس!
زنی از ما اسیر نشده
چیشد تا مشک پاره شد شکستی
تا حرف از گوشواره شد شکستی
میرم میگم به زینب روضه اینجاست
خدا صبرت بده از بعد عباس
میبینی، آهمو افسوسمونو
به کی ما بسپریم ناموسمونو
*یه جا گفتم مثل بابا زمین خوردی میدونید یاد چی افتادم.. یزید ملعون یه جور میخواست امام سجاد رو راضی کنه حضرت فرمود: مال ازت نمیخوایم فقط هر چیزی از ما به غارت بردن رو بگو برگردونن تو چیزایی که غارت شده دست بافت مادر ما زهراست، بگو برگردونن..دستور داد هر چی به غارت رفته برگردونن...
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
#قسمت_دوم #روضه و توسل ویژه شهادت امام رضا علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی
▪️▪️▪️
سلام ما به امامی که پاره شد جگرش
سفر رسید به آخر در آخرِ صفرش
سلام ما به شهیدی که مرگ خود طلبید
چو شخص مارگزیده به خویش میپیچید
سلام ما به رضا و به گریه ى پسرش
که قاتلش شده فرزندِ قاتل پدرش
میان حجره در بسته دست و پا میزد
جواد و حضرت معصومه را صدا میزد
کجا روم به که گویم که سوخت سورهٔ نور
گرفت شعله دلش با سه دانهٔ انگور
*شیخ صدوق نوشته آقا رو صدا زد: آقای من قبل از اینکه بره دارالاماره فرمود: ای اباصلت اگه دیدی برگشتم عبا به سر کشیدم با من حرف نزن.وارد بر اون ملعون شد.طبقی از انگور مقابلش گذاشته
یه خوشه ی انگور به دست گرفت
گفت من از این انگور بهتر ندیدم تناول کنید. آقا امتناع کرد.اون ملعون گفت مجبوری باید تناول کنی اینقدر این میوه مسموم بود..روایت میگه تا کمی خورد
دو سه دانه تناول کرد بلند شد.یه وقت ملعون صدا زد.. کجا میری؟ فرمود: به همون جایی که منو فرستادی..عبا به سر کشید.اباصلت میگه: من با آقام حرف نزدم وارد خانه شد فقط اشاره کرد اباصلت درها رو ببند.آقای ما بر بستر خوابید.اباصلت یه جوری حال خودش رو شرح کرده میگه:من همینجوری داخل حیاط خانه ایستاده بودم.."مَهموماً محزونا"غصه دار بودم، نمیدونستم چیکار کنم.."فبينا أنا كذلك إذ دخل علي شاب حسن الوجه"یه وقت دیدم یه ماهپاره ای یه جوانی وارد منزل شد."اشبه الناس بالرضا"شبیه ترین مردم به علی بن موسی الرضا..صدا زدم. آقای من! شما از کجا وارد شدین درها بسته است؟صدازد.. ای اباصلت اون خدایی که من رو از مدینه به مرو آورد از در بسته رد میکنه..عرضه داشتم شما چه کسی هستین؟فرمود: "انا حجت الله علیک انا محمدبن علی" رفت خدمت پدر. تا پدر رو دید.. پدر و پسر همدیگر رو که دیدن..وقتی چشم علی بن موسی الرضا به پسر افتاد جوان خودش رو به سینه چسبانید..بین دو دیدگان جوانش رو بوسه زد..*
کجا روم به که گویم که سوخت سوره نور
گرفت شعله دلش با سه دانهٔ انگور
تمام عمر غم دوستان کبابش کرد
شرار زهر به یک نیمه روز آبش کرد
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................