#امام_جواد_ع_شهادت
میان هلهله سینه مجال آه نداشت
برای گریه شریکی نبود و چاه نداشت
درست مثل فدک پارهپاره شد جگرش
شبیه مادر خود حال روبهراه نداشت
میان حجره کسی وقت احتضار نبود
چرا که فاطمه هم طاقت نگاه نداشت
بگو به آب که پاکی همیشه دعوی اوست
به تشنهای نرسیدن مگر گناه نداشت
سپاه حرمله در پشت در به صف بودند
حسین بود و عطش، یک نفر سپاه نداشت
نبود نیزه، به دیوار تکیه زد یعنی
پناه عالمیان بود و خود پناه نداشت
برای کشتن او زهر بیاثر میماند
میان سینه اگر داغ قتلگاه نداشت...
✍ #محسن_حنیفی
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
به بند کفش تو عالم دخیل میبندد
که مقصد تو حسین و مسیر تو حسن است
تن تو مصحف پاک تمام اسماء است
زره نداری و جوشنکبیر تو حسن است
قبای سبز امامت بپوش نجل حسن
به قامتت شده اندازه جامهی پدرت
به دستْخط حسن میخورم قسم ز ازل
خدا نوشته تو را در ادامهی پدرت
تشرف تو به صحن عتیقِ آغوشم
بقیع سبز حسن را به کربلا افزود
به دفتر وجناتت حسن تجلی کرد
قلم به لوح غمت داغ کوچه را افزود
شبیه باغ فدک زخمی خزان شدهای
گلی و برگ تو در دستهای گلچین است
زبرجد حسنی یا عقیق سرخ حسین؟!
غمت شبیه غم گوشواره سنگین است
چه شد ستارهی دنبالهدار نجمه شدی
شبیه فاطمه از تو خیال مانده فقط
من از قساوت این نعلها نمیگذرم
به روی ماهِ تو نقش هلال مانده فقط
شدهست زائر تو باطن امین الله
امانت حسنی و حسین شرمندهست
مرا دوباره بخوان تا اجابتت بکنم
چه ناگوار! پس از تو عموی تو زندهست
✍ #محسن_حنیفی
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
وقتی به هم لبهای طفل محتضر میخورد
بر قلب مادر تیر نه، که نیشتر میخورد
در روضههایش آمده مثل علی اکبر
او آب از تسنیم لبهای پدر میخورد
یاقوت لبهای علیاصغر ترک برداشت
یاد لب او، آب هم خونِ جگر میخورد
این شیرخواره مثل شیر نر رجز میخواند
دشمن "شکست" از تشنهکامی بی سپر میخورد
شاهی سخن گفت و سپاهی هلهله کردند
خیلی به کوه غیرت شهزاده بر میخورد
بی شک شفیع برزخ و دنیا و محشر اوست
از این جهت بر نای او تیر سه پر میخورد
هرگز نمیبخشید حلق خویش را تا حشر
تیر سه پر بر قلب بابایش اگر میخورد
داده سلامی بر لب خشکیدهی بابا
از تیرهای آبدیده هر قَدَر میخورد
✍ #محسن_حنیفی
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
#امام_حسن_عسکری_ع_مدح_و_شهادت
به شوق از تو سرودن، حروف جان بدهند
اگر اجازهی مدحت به این زبان بدهند
تمام ثانیهها گریه بر غمت کردند
که تسلیت به دل صاحب الزمان بدهند
تنت میان تب است و دو دستِ لرزانت
ستون عرش خداوند را تکان بدهند
سؤال کردهام از نام قاتلت اما
مقاتل حَسنی، کوچه را نشان بدهند
هجوم بر جگرت بُرده زهر با مسمار
خدا کند به جگرگوشهات امان بدهند
چقدر کاسه خودش را روی لبت زد تا
عنان مرثیهات را به خیزران بدهند
به سمت روضهی سر میدوند مصرعها
اگر اجازهی روضه به روضهخوان بدهند
دوید خواهر او تا سر از تنش نَبُرند
سرِ بُریدهی اورا به این و آن بدهند
عبا و پیرهنش را که گرگها بردند
عقیق سرخ یمن را به ساربان بدهند...
✍ #محسن_حنیفی
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
#حضرت_رقیه_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_رقیه_س_شهادت
نويد وصل پدر را به كاروان میداد
به ماه، ماهِ سر نيزه را نشان میداد
رقيه توليت آستانِ رأسِ شريف
به ماه، اذن زيارت در آسمان میداد
هزار حوريه از چادرش زمين ميريخت
اگر كه چادر خود را کمی تكان میداد
رقيه دختر آقای مهربانی كه
سرش به حامل سر نيزه سايبان میداد
گرسنه بود، ولی از كرامتش اين بس
به دست دشمن خود رزق آب و نان میداد
پدر عقيق یمن را به ساربان بخشيد
و او النگوی خود را به ساربان میداد
شبانه از لب بابا كمی شكايت كرد
چرا كه بوسه به لبهای خيزران میداد
توان پاشدنش را گرفت سيلیِ زجر
وگرنه پيش پدر، ايستاده جان میداد
درست لحظهی وصل رقيه و بابا
برادرش به روی نيزهها اذان میداد
✍ #محسن_حنیفی
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
#حضرت_رقیه_س_شهادت
چه تکریمی نموده شهرِ شام از باب حاجاتش
سه روزی مانده این حوریه پشت باب ساعاتش
سر بازار نُه ساعت سر پا ایستاده او
کسی که نُه فلک بنشسته بر خوان کراماتش
هُمای منزلت بود و خرابه منزل او شد
همان که شد بهشت آبادیِ کنج خراباتش
همان که مریم از نور رُخش انجیل میخوانَد
که بوده پردهدار محملش در راه شاماتش
به جای گل، نثار مقدمش خار مغیلان شد
چه استقبال گرمی کرد از او خاکستر و آتش
برای صورت حوریه برگ گل ضرر دارد
چرا پس ضربهی سیلی نمیکرده مراعاتش؟!
کشیده آه را در بند خود زنجیری از آهن
اسیر سلسله هستند در این شهر، ساداتش
نشسته سر به دامانی که عطر فاطمه دارد
سر زخمیِ "مصباح الهدی" در بین مشکاتش
تمام دردها را بُرد از یادش سر بابا
چگونه یک طبق زخم است مرهم بر جراحاتش؟!
هزار و نهصد و پنجاه تا زخم است بر جسمش
هزار و نهصد و پنجاه دفعه شد مواساتش
به فکر انتقام از چوب بود و بر لبش میزد
ببین پُر کرده عالم را نوای یالثاراتش
✍ #محسن_حنیفی
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
بارگاهی که شده عرش خدا کَفشکَنش
لشکری پای نهادند به روی بدنش
این حسین است که مانده است تنش روی زمین؟!
یا روی خاک، به لب آمده جان حسنش
یک نفر درصدد غارت عمامهی او
یک نفر آمده تاکه ببرد پیرهنش
دورتادورِ حرم دست حرامیها بود
وارد معرکه شد شیر یل صف شکنش
رجز شیر جمل نعرهی مستانهی اوست
یاحسن بود که میریخت ز کنج دهنش
آمد و داشت به لب آیهی "فَاخْلَعْ نَعْلَيْك"
گفت سیناست همین سینهی غرق محنش
بی وضو آنکه نبرده است دمی نام عمو
بود با شمر درآن مهلکه روی سخنش
به ادب نافهگشایی کن ازآن زلفِ سیاه
*جای دلهای عزیز است به هم بر مَزَنَش*
ساربانا سر من سهم تو اما عوضش
دست بردار از انگشت و عقیق یمنش
بود آن لحظه دعای لب عطشان عمو
که میان دل خود داشت غم یاسمنش
*یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از دست حسود چمنش*
وای از بال و پرش، رفت به غارت با تیغ
وای از حنجرهاش، حرمله شد راهزنش
وطن آغوش حسین است، خوشا عبدالله
لاأقل جان نسپرده است به دور از وطنش
✍ #محسن_حنیفی
*جناب حافظ (ره)
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
آغوش بارگاه تو تا بار عام داد
احلی من العسل به من تلخ کام داد
عرش خدا همیشه به تو تکیه میزند
اینبار تکیه بر تو در آن ازدحام داد
دیدم نگاه بی رمقت سوی خیمهها
آرامشی عجیب به اهل خیام داد
لبخند تشنهی تو ترک خورد از عطش
وقتی فرات بر لب خشکت سلام داد
ای حی لایموت چرا زیر دشنهای؟!
جان را سزاست پای تو عالی مقام داد
صبح تن تورا چه کسی بر زمین کشید؟!
جسم تو را به چکمهی نا اهل شام داد
دلشورهای به سینهی پاکت جلوس کرد
باید تورا شهید غم خیمه نام داد
ممنون تیغ هستم از این که در آن غروب
دست مرا دوباره به دست امام داد
وقتی چکامههای لبت گفت یا حسن
حُسن ختام بر غزلی ناتمام داد
زهرا رسید و بر تن زخمی تو گریست
با گریه زخمهای تو را التیام داد
✍ #محسن_حنیفی
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
#حضرت_زینب_س_شام
شراره بر دل ناموس کبریا زدهاند
برای دیدن ما، شهر را صدا زدهاند
خدا به خیر کند، قافله به راه افتاد
سر تو را سر نیزه در انتها زدهاند
حواسها همه پرت سر تو خواهد شد
که دامنی پُرِ از پارهسنگ، تا زدهاند
به نیزه تکیه زدی و تمام قافله باز
گریز گریه به گودال کربلا زدهاند
دوباره داد بزن... ای حرامیان به کجا؟
که شمرها به حیا باز پشت پا زدهاند
محلههای یهودی چقدر باریکاند
دوباره فاطمه را بین کوچهها زدهاند
هنوز حرمله گویا دلش خنک نشده
سپرده پای سرِ تو؛ رباب را زدهاند
✍️ #محسن_حنیفی
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
#حضرت_رقیه_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_رقیه_س_شهادت
نويد وصل پدر را به كاروان میداد
به ماه، ماهِ سر نيزه را نشان میداد
رقيه توليت آستانِ رأسِ شريف
به ماه، اذن زيارت در آسمان میداد
هزار حوريه از چادرش زمين ميريخت
اگر كه چادر خود را کمی تكان میداد
رقيه دختر آقای مهربانی كه
سرش به حامل سر نيزه سايبان میداد
گرسنه بود، ولی از كرامتش اين بس
به دست دشمن خود رزق آب و نان میداد
پدر عقيق یمن را به ساربان بخشيد
و او النگوی خود را به ساربان میداد
شبانه از لب بابا كمی شكايت كرد
چرا كه بوسه به لبهای خيزران میداد
توان پاشدنش را گرفت سيلیِ زجر
وگرنه پيش پدر، ايستاده جان میداد
درست لحظهی وصل رقيه و بابا
برادرش به روی نيزهها اذان میداد
✍ #محسن_حنیفی
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
#حضرت_رقیه_س_شهادت
چه تکریمی نموده شهرِ شام از باب حاجاتش
سه روزی مانده این حوریه پشت باب ساعاتش
سر بازار نُه ساعت سر پا ایستاده او
کسی که نُه فلک بنشسته بر خوان کراماتش
هُمای منزلت بود و خرابه منزل او شد
همان که شد بهشت آبادیِ کنج خراباتش
همان که مریم از نور رُخش انجیل میخوانَد
که بوده پردهدار محملش در راه شاماتش
به جای گل، نثار مقدمش خار مغیلان شد
چه استقبال گرمی کرد از او خاکستر و آتش
برای صورت حوریه برگ گل ضرر دارد
چرا پس ضربهی سیلی نمیکرده مراعاتش؟!
کشیده آه را در بند خود زنجیری از آهن
اسیر سلسله هستند در این شهر، ساداتش
نشسته سر به دامانی که عطر فاطمه دارد
سر زخمیِ "مصباح الهدی" در بین مشکاتش
تمام دردها را بُرد از یادش سر بابا
چگونه یک طبق زخم است مرهم بر جراحاتش؟!
هزار و نهصد و پنجاه تا زخم است بر جسمش
هزار و نهصد و پنجاه دفعه شد مواساتش
به فکر انتقام از چوب بود و بر لبش میزد
ببین پُر کرده عالم را نوای یالثاراتش
✍ #محسن_حنیفی
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................