#مصائب_شام
◼️ از ورودی شهر شام تا کاخ یزید ملعون...
در نقلها آمده است:
آن روزی که أسرای آل الله را وارد شهر شام کردند، روز چهارشنبهای بود....
و كانَ خارجُ البَلَدِ مِن كِثرة الخَلائق كعَرصَة المَحشر يَموجُ بَعضُها في بَعضٍ.
▪️بیرون از شهر، چنان مردم شام ازدحام کرده بوده که گویی صحنه محشر اتفاق افتاده بود؛ به طوری که بعضی روی بعضی دیگر، موج میخوردند.
اول صبح، به وقت سپیده دم،سرهای مقدس و أسرای آل الله را وارد شهر کردند اما از کثرت ازدحام، وقت ظهر بود که اسرا با خستگی شدید، به گونه ای که بدن و مفاصل هر انسانی از دیدن آن ها به لرزه در می آید، به در کاخ یزید ملعون رسیدند.
📚نفس المهموم، ص ۴۳۲
📚معالي السّبطين،ج۲ ص۱۴۱
📚مقتل الحسين عليه السّلام،مقرم، ص۴۴٧
✍کوفه که شهر علی بود چنان کرد به من!
وای از شام که بغض پدرم را دارند..
سرهرکوچه معطل شده ام،خسته شدم!
چشمشان کور! همه قصد تماشا دارند!
سر بازار که رفتیم سرم داد زدند...
ای ابالفضل بیا! نیت دعوا دارند!
جگرم سوخت زمانیکه رقیه میگفت
عمه جان!اینهمه دختر همه بابا دارند
دخترانی که پَس پرده عصمت بودند...
بعد تو در وسط مجلس مِی جا دارند!
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
📲۰۹۱۳۲۲۷۵۹۲۲
🌏http://eitaa.com/zakerin1401
┈••✾•🌿⚘️🌷🌺🌷⚘️🌿•✾••┈
#مرثیه_حضرت_زینب #مصائب_شام
#مرثیه_حضرت_رقیه
بی تو پنهان کردن بغض گلو مشکل شده
زندگی دور از تو و دور از عمو مشکل شده
گریه کردم! آمدی با «سر»...خدایا حاجتم-
-شد برآورده، اگر چه آرزو مشکل شده
جانِ من بابا کجا بودی که مویت سوخته؟!
دست-بردن بین مویَت؛ مو به مو مشکل شده
عمه زینب(س) تازیانه خورد جای ما همه
نا ندارم! گفتنِ راز مگو مشکل شده
زجر(لع) بسکه بر دهانِ من زده با پشتِ دست
زخم بر لب دارم و این گفتگو مشکل شده
میگذارم این سرت را آنطرف پهلوی خود
چون برایم دیدنِ از روبرو مشکل شده
سنگ خورده روی چشمانم سرِ بازار شام
تار می بینم! برایم جستجو مشکل شده
میکشم دست کبودم را به روی صورتت
بوسه بر پیشانی و زخم ِ گلو مشکل شده!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
=======================
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
📲۰۹۱۳۲۲۷۵۹۲۲
🌏http://eitaa.com/zakerin1401
┈••✾•🌿⚘️🌷🌺🌷⚘️🌿•✾••┈
#مرثیه_حضرت_زینب #مصائب_شام
#مرثیه_حضرت_رقیه
چه کردهاند پدر چهره کریم تو را؟
خدا هلاک کند قاتل لئیم تو را
وخامت خودم از یاد رفت تا دیدم
میان معرکه وضعیت وخیم تو را
چگونه باز شده پای شعله در حرمت؟
نمیشناخت مگر حرمت حریم تو را؟
پدر! مشام من از بوی دود پر شده است
ببخش اگر که نفهمیدهام شمیم تو را
نبود اگر نظر تو به قلب کوچک من
نداشت طاقت درک غم عظیم تو را
ای آن کسی که نوازشگر یتیمانی!
کسی نبود نوازش کند یتیم تو را
نشان گذاشتهام در مسیر با خونم
که خلق گم نکند راه مستقیم تو را
🔸شاعر:
#آرش_براری
======================
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
📲۰۹۱۳۲۲۷۵۹۲۲
🌏http://eitaa.com/zakerin1401
┈••✾•🌿⚘️🌷🌺🌷⚘️🌿•✾••┈
#مرثیه_حضرت_زینب #مصائب_شام
#مرثیه_حضرت_رقیه
خدایا چنان کن سرانجام کار..
که دیگر رهایم کند نیزه دار
شبیه اسیران جنگی شدم
رخم سوخته صورتم پرغبار
به یک سمت زجر و به یک سمت شمر
برایم نمانده ست راه فرار
روی صورتم چنگ محکم زدند
همین پیرزنهای گوشه کنار
دویدند روی تنت ده سوار
دویدند دنبال من صد سوار
گذر کردن از کوچه های شلوغ..
چه سخت است بر دختر با وقار!
سرم روی گردن نمی ایستد
تنم روی ناقه نشد استوار
اگرچه نخورده لب من به آب..
ولی خورده ام سیلی آبدار
فقط چوب خوردی به صبح و غروب
فقط فحش خوردیم لیل و نهار
عزیزم خداوند صبرت دهد!
که دیدی مرا با دوصد می گسار!
ملک بود خدمتگزارم ولی
به من گفت آن مست خدمتگزار
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
======================
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
📲۰۹۱۳۲۲۷۵۹۲۲
🌏http://eitaa.com/zakerin1401
┈••✾•🌿⚘️🌷🌺🌷⚘️🌿•✾••┈
#مرثیه_حضرت_زینب #مصائب_شام
#مرثیه_حضرت_رقیه
چه کردهاند پدر چهره کریم تو را؟
خدا هلاک کند قاتل لئیم تو را
وخامت خودم از یاد رفت تا دیدم
میان معرکه وضعیت وخیم تو را
چگونه باز شده پای شعله در حرمت؟
نمیشناخت مگر حرمت حریم تو را؟
پدر! مشام من از بوی دود پر شده است
ببخش اگر که نفهمیدهام شمیم تو را
نبود اگر نظر تو به قلب کوچک من
نداشت طاقت درک غم عظیم تو را
ای آن کسی که نوازشگر یتیمانی!
کسی نبود نوازش کند یتیم تو را
نشان گذاشتهام در مسیر با خونم
که خلق گم نکند راه مستقیم تو را
🔸شاعر:
#آرش_براری
======================
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
📲۰۹۱۳۲۲۷۵۹۲۲
🌏http://eitaa.com/zakerin1401
┈••✾•🌿⚘️🌷🌺🌷⚘️🌿•✾••┈
#مرثیه_حضرت_زینب #مصائب_شام
#مرثیه_حضرت_رقیه
خدایا چنان کن سرانجام کار..
که دیگر رهایم کند نیزه دار
شبیه اسیران جنگی شدم
رخم سوخته صورتم پرغبار
به یک سمت زجر و به یک سمت شمر
برایم نمانده ست راه فرار
روی صورتم چنگ محکم زدند
همین پیرزنهای گوشه کنار
دویدند روی تنت ده سوار
دویدند دنبال من صد سوار
گذر کردن از کوچه های شلوغ..
چه سخت است بر دختر با وقار!
سرم روی گردن نمی ایستد
تنم روی ناقه نشد استوار
اگرچه نخورده لب من به آب..
ولی خورده ام سیلی آبدار
فقط چوب خوردی به صبح و غروب
فقط فحش خوردیم لیل و نهار
عزیزم خداوند صبرت دهد!
که دیدی مرا با دوصد می گسار!
ملک بود خدمتگزارم ولی
به من گفت آن مست خدمتگزار
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
======================
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
📲۰۹۱۳۲۲۷۵۹۲۲
🌏http://eitaa.com/zakerin1401
┈••✾•🌿⚘️🌷🌺🌷⚘️🌿•✾••┈
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_علیهماالسلام
#مصائب_شام
🩸سر مطهر قاسم و عبدالله علیهماالسلام را در پیش چشم خواهرشان میآوردند تا نمک بر زخم جگرش بزنند …
در نقلی آمده است که از یکی از دختران امام حسن علیهالسلام - که نام مبارک او را «جمیله» ذکر کردهاند - چنین گوید:
🥀 مرا با چهار نفر دختر دیگر بر یک ریسمان بسته بودند و سر قاسم و عبداللَّه علیهماالسلام برادر ما را گاهى مىآوردند و در برابر خرابه در پیش چشم ما مىآویختند.
🥀 جمعى از دختران شامیان بىحیا مىآمدند به جهت تماشاى آن سرها و در غیر وقتها نیز سنگ و کلوخ برما مىزدند و اذیت و آزار بر ما مىکردند و نمىگذاشتند که ما یک روز آرام و قرار بگیریم و شماتت بر ما مىنمودند و ما دقیقهای راحتى نداشتیم؛ سرما و گرماى روز و شب و از اذیت و آزار آن گروه بىادب و بد حسب و نسب، بلایی به سرمان آورد که،
📋 حتّى تَغَیَّرَ وُجوهُنا وَ صِرنا مِثلَ أسارىٰ الحَبَشة
▪️رنگ صورتمان تغییر کرد و همانند اسرای حبشه شده بودیم.
📚 بحرالمصائب، ج۹ ص۱۶۵
✍ خنده بر پاره گریبانی مان میکردند
خنده بر بی سر و سامانی مان میکردند
پشت دروازه ی ساعات معطل بودیم
خوب آماده ی مهمانی مان میکردند
از سر کوچه ی بی عاطفه تا ویرانه
سنگ را راهی پیشانی مان میکردند
هر چه ما آیه و قرآن و دعا می خواندیم
بیشتر شک به مسلمانی مان میکردند
شرم دارم که بگویم به چه شکلی آن جا
وارد بزم طرب خوانی مان میکردند
بدترین خاطره آن بود که در آن مدت
مردم روم نگهبانی مان میکردند
هیچ جا امن تر از نیزه ی عباس نبود
تا نظر بر دل حیرانی مان میکردند
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
#امام_سجاد #مرثیه_امام_سجاد
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
نگفته ام غم دل را نگفته بسیار است..
غمی که میکُشدم عاقبت غم یار است
به یاد خواب رقیه به یاد حمله زجر..
زمان خواب،دو چشمم همیشه بیدار است
تورو خدا جلویم گوسفند سر نبرید
دلم ز دیدن این صحنه سخت بیزار است
صدای گریه نوزاد میکشد مارا!
خداکند که بخوابد!رباب تبدار است
نمیروم سر بازار دردسر دارد
عذاب هرشب من ازدحام بازار است..
حصیر پهن نکردم به خانه ام اصلا
حصیر روضه ی مکشوفه ی من زار است
هنوز بعد چهل سال درد پا دادم
هنوز بر کف پایم نشانی خار است
هنوزجای غل وسلسله ب گردنم است
هنوز چشم من از مشت بی هوا تاراست
آهای مردم "اَذَلَّ عزیزنا"یعنی
محله ای بروی که هجوم اشرار است
مقابلم به زن و بچه ام اهانت شد
امان ز غربت مردی که بدگرفتار است
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
#امام_حسین #امام_حسن #اول_مجلسی
#مناجات_با_امام_حسین
بعد از اذان و بعد اقامه به گوشِ من
گفتند تویی غلامِ حسین ، نوکرِ حسن
وقتی غلام خانه ی این دو برادری
دیگر به سوی مردمِ بی پایه رو مزن
این را هزار مرتبه تکرار میکنم
سنگ علی و آل علی را به سینه زن
دنیا چگونه معتبر است نزد اهلِ دل
دنیا چگونه محترم است نزدِ اهل فن ؟
وقتی ندارد این پسر فاطمه حرم
وقتی ندارد آن پسر فاطمه کفن
🔸شاعر:
#سید_حسین_میرعمادی
#مرثیه_حضرت_رباب
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
قلب همه را پر از تاسف می کرد
دارایی خیمه را تصرف می کرد
از بس پی آزار حرم ، حرمله بود
گاهی به رباب آب تعارف می کرد
🔸شاعر:
#گروه_یا_مظلوم
#مرثیه_حضرت_زینب
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
چشمان تو زیباست حتی روی نیزه
می ایستم پای تو رودرروی نیزه
باالنشینی جایگاه قاریان است
ای قاری زینب نه دیگر روی نیزه
این زخمهای تازه یعنی کوفه تا شام
با حنجرت بد بوده خلق و خوی نیزه
تو با سر نیزه اگر آزار دیدی
ماهم کتک خوردی م با پهلوی نیزه
در این نشانی بی نشان خوابیده بودی
شهر بال میدان دشنه کوی نیزه
دریای خون تشکی ل شد در قتلگاهت
با سیل تیغ و رود تیر و جوی نیزه
خیلی غریبانه مرا از تو جدا کرد
ساعات آخر شمر با نیروی نیزه
قبری که کندی نبش شد؛ د یدی چه میکرد؟!
با پیکر ششماهه جستجوی نیزه
فریاد میزد مادرش ای بی حیا نیست
حجم سر شش ماهه پاسخگوی نیزه
سربازها پیش نگاه بچه هایت
مشغول تعمیرند و شستشوی نیزه
آنقدر روی نیزه بودی که تنورِ
خولی گرفته از تو حتی بوی نیزه
با اشک های دیده ام تا آخر عمر
تأمین برایت می کنم داروی نیزه
🔸شاعر:
#گروه_یا_مظلوم
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
#امام_حسین #امام_حسن #اول_مجلسی
#مناجات_با_امام_حسین
بعد از اذان و بعد اقامه به گوشِ من
گفتند تویی غلامِ حسین ، نوکرِ حسن
وقتی غلام خانه ی این دو برادری
دیگر به سوی مردمِ بی پایه رو مزن
این را هزار مرتبه تکرار میکنم
سنگ علی و آل علی را به سینه زن
دنیا چگونه معتبر است نزد اهلِ دل
دنیا چگونه محترم است نزدِ اهل فن ؟
وقتی ندارد این پسر فاطمه حرم
وقتی ندارد آن پسر فاطمه کفن
🔸شاعر:
#سید_حسین_میرعمادی
#مرثیه_حضرت_رباب
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
قلب همه را پر از تاسف می کرد
دارایی خیمه را تصرف می کرد
از بس پی آزار حرم ، حرمله بود
گاهی به رباب آب تعارف می کرد
🔸شاعر:
#گروه_یا_مظلوم
#مرثیه_حضرت_زینب
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
چشمان تو زیباست حتی روی نیزه
می ایستم پای تو رودرروی نیزه
باالنشینی جایگاه قاریان است
ای قاری زینب نه دیگر روی نیزه
این زخمهای تازه یعنی کوفه تا شام
با حنجرت بد بوده خلق و خوی نیزه
تو با سر نیزه اگر آزار دیدی
ماهم کتک خوردی م با پهلوی نیزه
در این نشانی بی نشان خوابیده بودی
شهر بال میدان دشنه کوی نیزه
دریای خون تشکی ل شد در قتلگاهت
با سیل تیغ و رود تیر و جوی نیزه
خیلی غریبانه مرا از تو جدا کرد
ساعات آخر شمر با نیروی نیزه
قبری که کندی نبش شد؛ د یدی چه میکرد؟!
با پیکر ششماهه جستجوی نیزه
فریاد میزد مادرش ای بی حیا نیست
حجم سر شش ماهه پاسخگوی نیزه
سربازها پیش نگاه بچه هایت
مشغول تعمیرند و شستشوی نیزه
آنقدر روی نیزه بودی که تنورِ
خولی گرفته از تو حتی بوی نیزه
با اشک های دیده ام تا آخر عمر
تأمین برایت می کنم داروی نیزه
🔸شاعر:
#گروه_یا_مظلوم
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
#مرثیه_حضرت_زینب #مصائب_شام
باز چشمم به بلایی روشن است
امتحان تازه صبر من است
بعد گودال تو با حالی جدید
میروم امروز گودالی جدید
گریه کن بر روضه مکشوفه ام
پابرهنه کوچه گردِ کوفه ام
غم زیاد است و پریشانی زیاد
دارم اینجا آشنایانی زیاد
وای بر این روزگارم وای وای
محملی بی پرده دارم وای وای
خنده ها بر اشک و آهم میکنند
میشناسند و نگاهم میکنند
جای گل زخم زبانم میدهند
این و آن بر هم نشانم میدهند!
سعی و کوشش های من بی حاصل است
دست بسته رو گرفتن مشکل است
حرمله.. این حرمله.. این حرمله..
میزند ما را و میگیرد صله
ساقی بی دست!عباسم مدد
دست های من شکسته از لگد
ای هلالِ چشم بر من دوخته!
موی تو مانند مویم سوخته!
با لباس پاره روی پرغبار
بودم از ام حبیبه شرمسار
بچه ها از ضعف افتادند و بعد
نان به ما خیرات میداند و بعد
جمع کردم لقمه ها را از حرم
خطبه خواندم یکصدا چون مادرم..
سفره هاتان نان اگر دارد ز ماست!
نان به سفره دار دادن کی رواست؟!
ای که خوردی سالها نان علی!
حال میخندی به طفلان علی؟!
جان زینب را به لب آورده اید
بعد نذر ختم قرآن کرده اید؟!
آب میخوردید از دریای ما
بود دخل و خرجتان هم پای ما
مزد ما این است..این چشم تر است
یاعلی جان دخترت بی معجر است!
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
گنجینه شخصی:
#مرثیه_حضرت_زینب #مصائب_شام
با طبل و نی و ساز و دهل آمده بودند
بر سر در هر خانه آذین زده بودند
آنان که به ما بیشتر آزار رساندند
الوات سر گذر و یا میکده بودند
🔸شاعر:
#بهمن_ترکمانی
#مرثیه_حضرت_رقیه #مصائب_شام
دل از من و یک طایفه بردی بابا
من آب نخوردم ، تو نخوردی بابا؟
رفتی و نگفتی چه کنم بعد از تو
یک هفته مرا بهکی سپردی بابا؟
🔸شاعر:
#امیر_فرخنده
#مرثیه_حضرت_زینب #مصائب_شام
رفته رفته آب می گردد چرا این کاروان؟
تا به خود زینب میاید دختری بر ناقه نیست
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................