eitaa logo
آموزش تخصصی مداحی
343 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
204 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/MAHDI_EHTESHAMI شماره تماس: ۰۹۱۳۲۲۷۵۹۲۲ مهدی احتشامی
مشاهده در ایتا
دانلود
7.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ این هیئت های شیطانی و یزیدی را منهدم کنید متاسفانه به بهانه جذب حداکثری دارند فرهنگ بی حیایی و زنا زادگی و زیست خوکی را بر کشور ما حاکم میکنند‌ / لعنت خداوند بر شما باد که با آبرو و خون امام حسین علیه السلام بازی میکنید. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 📲۰۹۱۳۲۲۷۵۹۲۲ 🌏http://eitaa.com/zakerin1401 ┈••✾•🌿⚘️🌷🌺🌷⚘️🌿•✾••┈ ⁠⁠⁠⁠⁠
چگونه داغ‌ها را می‌گذارد پشت سر زینب کجا؟ کی؟ می‌گذارد چشم بر هم در سفر زینب فقط با دیدن عباس دائم زنده می‌گردد تمام خاطراتی را که دارد از پدر زینب به جز آن روزهایی که به همراه برادر بود ندیده روز خوش در زندگی از هر نظر زینب جگرسوز است داغش مثل اقیانوسی از آتش اثر بخش است آهش، چون دعا وقت سحر زینب اگر چه بر فراز نیزه "رد الشمس" را دیده ولی با خطبه‌هایش می‌کند "شق القمر "زینب طنین خطبه‌هایش در دل افلاک می‌پیچد و کاخ ظالمان را می‌کند زیر و زبر زینب دل اهل حرم با بودنش گرم است و شکی نیست که بوده یک تنه اندازه‌ی صد‌ها نفر زینب خبر دارم که در طول مسیر، از کربلا تا شام نبوده لحظه‌ای از حال طفلانْ بی‌خبر زینب خبر دارم تنش با تازیانه گرم صحبت بود زمانی که برای کودکان می‌شد سپر زینب شبیه کوه یا آتشفشانی ابری و خاموش گذشته از کنار خیمه‌های شعله‌ور زینب رباب و ام کلثوم و رقیه، حضرت سجاد اگر چه داغ‌ها دیدند اما بیشتر زینب زمانی که حسین آرام می‌زد دست و پا در خون کبوتروار در گودال می‌زد بال و پر زینب شکسته‌تیر‌ها و نیزه‌ها را زد کنار اما صدای آشنایی را شنید از دور و بر زینب صدای ناله‌ی مادر می‌آمد از دل گودال شبیه ناله‌هایی که شنید از پشت در زینب ✍ 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 📲۰۹۱۳۲۲۷۵۹۲۲ 🌏http://eitaa.com/zakerin1401 ┈••✾•🌿⚘️🌷🌺🌷⚘️🌿•✾••┈ ⁠⁠⁠⁠⁠
هرچند پیر و خسته دل و ناتوان شدیم نام حسین آمد و از نو، جوان شدیم گفتند کربلا وطن ماست بر زمین شکر خدا که هموطن آسمان شدیم چون فرش پادری دم مجلس نشسته‌ایم پاخورده‌ایم و آخر عمری گران شدیم هر غم که دیده‌ایم فدای غم حسین عمری به داغ کرببلا امتحان شدیم باید گریست خط به خط عمر رفته را جز او اگر برای کسی روضه‌خوان شدیم ✍ 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 📲۰۹۱۳۲۲۷۵۹۲۲ 🌏http://eitaa.com/zakerin1401 ┈••✾•🌿⚘️🌷🌺🌷⚘️🌿•✾••┈ ⁠⁠⁠⁠⁠
چه پای آبله خیزی، چه مرکبی و چه راهی مهار ناقه نیفتد به دست شمر الهی به خفتگان همه رو نیزه می‌زدند که برخیز دریغ و درد، چه راه بلند و شام سیاهی به غیر سایۀ سرنیزه ها و خار مغیلان برای طفل سه ساله نبود پشت و پناهی اسیر بود امامی که کائنات اسیرش اسیر بود چنان که به سینه، سلسله آهی به پاره پاره‌ی معجر، مخدرات مکدر خدا کند که ندوزند اهل شام نگاهی به چوب خشک، لبی را یزید بست که از خاک محال بود نروید پی دعاش گیاهی بدا به شعر که می‌خواند فی البداهه و می‌ریخت شراب بر سر پاک بلند مرتبه شاهی 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 📲۰۹۱۳۲۲۷۵۹۲۲ 🌏http://eitaa.com/zakerin1401 ┈••✾•🌿⚘️🌷🌺🌷⚘️🌿•✾••┈ ⁠⁠⁠⁠⁠
. ✍ ای در تنور افتاده تنها یا بُنَیَّ دورت بگردد مادرت زهرا  بُنَیَّ من که وصیت کرده بودم با تو باشد هر جا که رفتی زینب کبری بُنَیَّ باور نمی‌کردم تو را اینجا ببینم کنج تنور خانهٔ اینها  بُنَیَّ هر قدر هم خاکستری باشد دوباره من می‌شناسم گیسوانت را  بُنَیَّ با گوشهٔ این چادر خاکی بشویم خون لبت را با نوای یا  بُنَیّ آخر چرا از پشت سر ذبحت نمودند ای کشتهٔ افتاده در صحرا  بُنَیَّ شیب الخضیبت را بنازم ای عزیزم با این حنا شد صورتت زیبا بُنَیَّ آبت ندادند و به حرفت خنده کردند گفتی که باشد مادرت زهرا  بُنَیَّ؟ گفتی زن خولی برایت گریه کرده حتی به او هم می کنم اعطا  بُنَیَّ . 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 📲۰۹۱۳۲۲۷۵۹۲۲ 🌏http://eitaa.com/zakerin1401 ┈••✾•🌿⚘️🌷🌺🌷⚘️🌿•✾••┈ ⁠⁠⁠⁠⁠
اینکه هنوز پشت درم، اینکه سائلم یعنی بزرگواری تو هست شاملم چشم‌ات گرفت چشم مرا در مقام اشک ناقابلم اگرچه، نشستی مقابلم آنقدر در اتاق خودم روضه خوانده‌ام گاهی حسین می‌شنوم از وسائلم من با دلم چقدر برای تو سوختم دلخوش به این امید، بیایی به محفلم گفتم به عشقِ اُم بنین بعد مُردنم هر هفته شنبه روضه بگیرند منزلم محکم اگر برای تو بر سینه می‌زنم مشغول گردگیری آئینه‌ی دلم قبله‌نمای قلب من اصلاً به سمت توست یومیه پنج مرتبه سوی تو مایلم هرچه برای توست، برایم مقدس است من عاشق علامت و طبل و شمایلم ** ای کاش ماجرای گلویت دروغ بود دنبال یک نشانه میان مقاتلم از بس برای تشنگی‌ات گریه کرده‌ام از روضه‌ی گرسنگی‌ات حیف غافلم ✍سروده گروه ادبی 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 📲۰۹۱۳۲۲۷۵۹۲۲ 🌏http://eitaa.com/zakerin1401 ┈••✾•🌿⚘️🌷🌺🌷⚘️🌿•✾••┈ ⁠⁠⁠⁠⁠
بر من بتاب و جان مرا غرق نور کن از مشرق دلم به نگاهی ظهور کن چشم امید من به دوتا قطره اشک بود این چشمه خشک مانده، تو آن را نمور کن هرشب بساط ساز من آماده بوده است امشب بساط سوز مرا جفت و جور کن فرزند هیأتی مرا زیر پرچمت از چشم شور مردم بی روضه دور کن ما مُرده‌ایم بی تو و بی کربلای تو فکری به حال مردم اهل قبور کن کردی سفارش آن دو ملک را؛ ولی حسین گاهی هم از کنار مزارم عبور کن پرونده‌ام پُر است از اعمال بد؛ ولی تو صفحه‌های نوکری‌ام را مرور کن ✍ 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 📲۰۹۱۳۲۲۷۵۹۲۲ 🌏http://eitaa.com/zakerin1401 ┈••✾•🌿⚘️🌷🌺🌷⚘️🌿•✾••┈ ⁠⁠⁠⁠⁠
شکایت می‌کنیم از هجر، از دوری طولانی... ولی رد می‌شویم از تو، ازین غربت به آسانی نه پای کار تو هستیم، نه سرباز تو هستیم فقط مشغول خود هستیم در زنجیر حیرانی اگر هم گریه‌ای کردیم، حاجت داشتیم از تو برای غصه‌هایت نیست این چشمانِ بارانی تو ای یوسف نیا کنعان! بمان در مصرِ این غیبت! تورا هرگز نمی‌خواهند آدم‌های کنعانی خمیر نان ما بوی تعفن از ربا دارد که مؤمن در نمی‌آید ازین نان‌های شیطانی به حق جد عطشانت دعا کن ما گدایان را تو آقای فقیرانی، تو امید گدایانی... ✍ 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 📲۰۹۱۳۲۲۷۵۹۲۲ 🌏http://eitaa.com/zakerin1401 ┈••✾•🌿⚘️🌷🌺🌷⚘️🌿•✾••┈ ⁠⁠⁠⁠⁠
زمینه عاشورا ۱۴۴۵ حاج محمدرضا طاهری.mp3
8.96M
ای‌وای پر از زخمی، ای‌وای پر از خونی عطشان اگه بودی، عریان نمی‌مونی نترس اگه غارت شده پیرهنت چادرمو می‌ندازم رو بدنت منم شبیه خیمه‌هات می‌سوختم کاشکی خودم برات کفن می‌دوختم خدای من خدای من؛ عریانه بچۀ باحیای من خدای من خدای من؛ ببین چقد تنهان بچه‌های من بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ ........................... دیدم توی مقتل، سینه‌ت پر از تیره شمر از سنان داره، خنجر رو می‌گیره تیرا رو از سینه‌‌ت بیرون می‌کِشه می‌شینه روی سینه تا آماده شه با خنجرش ضربۀ محکم می‌زنه رگای نامرتبت سهم منه خدای من خدای من؛ کشتن بچه‌مو جلو چشای من خدای من خدای من؛ به‌ هیچ‌کسی‌ نمی‌رسه‌ صدای‌ من بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ ........................... گودال پر از خونه، خیمه تُو آتیشه رفتید تو و عباس، زینب غریب میشه با اینکه ریختن سرِ تو قبیله‌ای ولی تو فکر خواهرت عقیله ای ضجر که دخترا رو هر بار می‌زنه سرِ تو روی نیزه‌ها زار می‌زنه خدای من خدای من؛ سربریدن بچه‌مو روی‌ پای‌ من خدای من خدای من؛ قهقهه می‌زنن به ناله‌های من بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 📲۰۹۱۳۲۲۷۵۹۲۲ 🌏http://eitaa.com/zakerin1401 ┈••✾•🌿⚘️🌷🌺🌷⚘️🌿•✾••┈ ⁠⁠⁠⁠⁠
14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❁﷽❁ 📺 ◾️ السَّلامُ عَلَیْکَ یا زَیْنَ الْعابِدِینَ 🔺 گریه ی امام 🎤 حجت ‌الاسلام 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 📲۰۹۱۳۲۲۷۵۹۲۲ 🌏http://eitaa.com/zakerin1401 ┈••✾•🌿⚘️🌷🌺🌷⚘️🌿•✾••┈ ⁠⁠⁠⁠⁠
روضه جانسوز_تنور خولی و کوفه اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _حاج محمود کریمی (1).mp3
1.34M
یازهرا🖤 🖤روضه جانسوز_تنور خولی و کوفه اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _حاج محمود کریمی🎙 ▪️▪️▪️▪️ روضه برات بخونم،زن خولی میگه دیدم از تنور خانه نور به آسمان بلند ...." وارد مطبخ شدم ، دیدم چهار زن مجلله، دور تنور نشستن،سر حسین تو تنوره ...." یکی میگه حسین جان ، مادرت حوا به فدای تو،یکی میگه حسین .... هاجر فدای تو،یکی میگه مریم فدای تو ... یکی میگه آسیه فدای تو" همه داشتن گریه می کردن" یه وقت دیدم یه هودجی از آسمان پایین آمد،پایین آمد،پایین آمد" این چهار بانوی بهشتی بلند شدن،رفتن کمک کردن از این هودج یه خانم قد خمیده ای را آوردن ...." خمیده خمیده این بانو آمد کنار تنور ..." نشست ؛ سر در تنور کرد " هی صدا میزد مادرت برات بمیره حسین ..... '" این بازدید اون دیدار هایی که نیمه شب حسین میرفت سر قبر مادرش ...." مادرم شبا بازدیدشو پس میداد ..." اولین بازدید شب یازدهم محرم بود" خانم زینب کنار بدن پاره پاره ....." زبان گرفته ...." مجلس عزا گرفته ..... یه وقت دیدن هم نوا و هم ناله پیدا شد ...." خوب که دقت کرد دید صدای ناله ی مادرش فاطمه ست ...." هی صدا میزنه غریب مادر حسین ...... ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 📲۰۹۱۳۲۲۷۵۹۲۲ 🌏http://eitaa.com/zakerin1401 ┈••✾•🌿⚘️🌷🌺🌷⚘️🌿•✾••┈ ⁠⁠⁠⁠⁠
🏴 امان از شام! ☑️ از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:‌ 🔹 سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ ▫️ در پاسخ سه بار فرمودند: 🔸 الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام! در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: 🗡 ۱. ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند. 🩸 ۲. سرهای شهداء را در میان کجاوه‌های [۱] زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم (علیها سلام) نگه‌ داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم (علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم چارپایان قرار می‌گرفت. 🔥 ۳. زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. 🎺 ۴. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: 🔹 «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!» ✡ ۵. ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: 🔹 این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند و امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید. ⛓ ۶. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. 💥 ۷. ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم... 📝 پی نوشت: [۱] چیزی چون سبدی بزرگ و سایبانی بر سر آن که بر پشت اشتر نهند و بر آن نشینند. ⬅️ برگرفته از کتاب تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 📲۰۹۱۳۲۲۷۵۹۲۲ 🌏http://eitaa.com/zakerin1401 ┈••✾•🌿⚘️🌷🌺🌷⚘️🌿•✾••┈ ⁠⁠⁠⁠⁠