eitaa logo
آموزش تخصصی مداحی
342 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
201 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/MAHDI_EHTESHAMI شماره تماس: ۰۹۱۳۲۲۷۵۹۲۲ مهدی احتشامی
مشاهده در ایتا
دانلود
جلوه‌ی مُشترک حیدر و زهرا، زینب فیض جاری شده از عالم بالا، زینب نه‌‌ فقط‌ فخرِ تو، فخرِ پدرت‌ هم بوده به تو گفتند اگر زینت بابا، زینب نیمی‌از هیمنه‌ی‌ تو به‌ خدیجه‌‌‌ رفته‌ست‌‌ نیمه‌ی‌ دیگر تو رفته به طاها، زینب مادرت اُمِّ‌أَبیهاست از این رو باید لقب تو بشود "سِرّ أَبیها"، زینب مادرت مرتبه‌‌ی عصمت کبری دارد تو ازاین‌رو شده‌ای‌ عصمت‌ِ صغری، زینب اشتباه است اگر فکر کنم در عالم فاطمه نائبه‌ای داشته اِلّا زینب سینه‌ام را که ببویند ملائک در قبر می‌نویسند به روی کفنم "یا زینب" مِنّت از هیچ‌طبیبی‌ نکشم چون که مرا اشک‌ در داغ تو کرده‌ست مداوا، زینب اشک خونین اباالفضل دلیلش این بود دستِ‌ تو بسته‌ شد، او کرد تماشا، زینب نیزه‌دار سر ارباب دلش سنگی بود با دلت چون‌که نمی‌کرد مدارا، زینب نیزه‌داران همه مستند در این راه دراز بی‌سبب‌ نیست‌ زمین‌ خوردن‌ سرها زینب.. ✍ .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
دور محمل چه شلوغ است مکافات شده قافله وارد دروازه‌ی ساعات شده سنگ در دست رسیدند و خوش آمد گفتند بین هر کوچه‌ای از آل علی بد گفتند وسط این‌همه خنده، شرر آهم هست دور من هرکس و ناکس که نمی‌خواهم هست سوره‌ی ناس بخوانید که شر کم بشود چشم‌ها خیره نماند، سرشان خم بشود مشکلی کاش ز هجران تو حل می‌کردم سرت از نیزه می‌افتاد، بغل می‌کردم طعنه و زخم زبان مرحله به مرحله بود بی ادب‌تر ز همه دوروبرم حرمله بود نصف روز است که اینجا سرپاییم حسین دوست داری که بگوییم کجاییم حسین؟! وسط این‌همه روضه، فقط این غم کم‌ بود آخرین منزل ما مجلس نامحرم بود ✍ .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
آه، یاران روزگارم شام شد نوبت شرح ورود شام شد شام، شهر محنت و رنج و بلا شام، یعنی سخت‌تر از کربلا شام یعنی مرکز آزارها آل عصمت را سربازارها شام، یعنی از جهنم شوم‌تر اهل بیت از کربلا مظلوم‌تر شام، یعنی ظلم و جور بی حساب اهل بیت عصمت و بزم شراب در ورود شام، از شمر لعین کرد خواهش ام کلثوم حزین کای ستمگر بر تو دارم حاجتی حاجتی بر کافر دون همتی ما اسیران، عترت پیغمبریم پرده پوشان حریم داوریم خواهی ار ما را بری در شهر شام از مسیری بر که نَبْوَد ازدحام بلکه کمتر گِرد عترت صف زنند خنده و زخم زبان و کف زنند آن جنایت‌پیشه، آن خصم رسول بر خلاف گفتۀ دخت بتول داد خُبث طینت خود را نشان بُرد از دروازۀ ساعاتشان پشت آن دروازه خلقی بی شمار رخت نو پوشیده، دست و پا نگار بهر استقبال، با ساز و دُهُل سنگشان در دست، جای دسته گل ریختند از هر طرف زن‌های شام آتش و خاکستر از بالای بام زینب مظلومه بود و گرد وی هیجده خورشید، بر بالای نی هیجده آئینه‌ی حق الیقین هیجده صورت زصورت آفرین هیجده ماه به خون آراسته با سر ببریده بر پا خاسته رأس ثارالله زخون بسته نقاب سایبان زینب اندر آفتاب آن سوی محمل سر عباس بود روبرو با رأس خیرالناس بود ماه لیلا جلوه گر بر نوک نی گه به عمّه، گه به خواهر چشم وی بس که بر آل علی بیداد رفت داستان کربلا از یاد رفت خصم بد آئین به جای احترام کرد اعلان بر یهودی‌های شام کاین اسیران، عترت پیغمبرند وین زنان از خاندان حیدرند این سر فرزند پاک حیدر است روز، روز انتقام خیبر است طبق فرمان امیر شهر شام جمله آزادید بهر انتقام این سخن تا بر یهود اعلام شد شام ویران، شام‌تر از شام شد آن قدر آل پیمبر را زدند دختران نازپرور را زدند خنده‌های فتح بر لب می‌زدند زخم‌ها بر قلب زینب می‌زدند آن یکی بر نیزه‌دار انعام داد این به زین العابدین دشنام داد پیر زالی دید در شام خراب بر فراز نیزه قرص آفتاب آفتابی نه سری در ابر خون لب کبود، اما رخ او لاله‌گون بر لبش ذکر خدا جاری مدام سنگ‌ها از بام گویندش سلام از یکی پرسید این سر زآن کیست گفت این رأس حسین بن علیست این بُوَد مهر سپهر عالمین نجل احمد، یوسف زهرا حسین وای من، ای وای من، ای وای من کاش می‌مردم نمی‌گفتم سخن آن جنایت پیشه با خشم تمام زد بر آن سر سنگی از بالای بام آن سر، آن آئینه‌ی حق الیقین اوفتاد از نیزه بر روی زمین ریخت زین غم بر سر خورشید خاک گشت قلب آسمان‌ها چاک چاک ✍ .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
رسیده روضه به بازار شام، واویلا تمام مرثیه در یک کلام، واویلا ز کوچه‌ها همه بوی شراب می‌آید رسیده قافله در ازدحام، واویلا در ازدحام نظرها، سلاله‌های علی اسیر و خسته و بی احترام، واویلا به کوچه‌های یهودی خبر رسانده کسی رسیده مرحله‌ی انتقام، واویلا به هر اشاره‌ی سنگی سری زمین می‌خورد سری به نیزه ندارد دوام، واویلا مقابل دل زینب چگونه می‌شکنند! به سنگِ کینه جبینِ امام، واویلا ✍ .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
کارِ ما گرچه به جز گریه‌ی پیوسته نبود کارِ این قوم ولی خنده‌ی آهسته نبود آنقدر ضربه‌ی نیزه همه را ساکت کرد بِینِ ما در پِیِ تو، یک سرِ نشکسته نبود پشت دروازه‌ی ساعات معطل شده است آن کریمی که درِ خانه‌ی او بسته نبود خسته از زخمِ زبانیم و جسارت به لبت پایِ ما با تو در این راه ولی خسته نبود گرمِ تزئین و پذیرایی شام‌اند همه ورنه دروازه‌ی این شهر چنین بسته نبود ✍ .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
خدا بخیر کند باز ازدحام شده زمان روضه‌ی جان‌سوز شهر شام شده تمام شهر برای نظاره جمع شدند عذاب حضرت زینب، نگاه عام شده یهودیان به تلافی خیبر آمده‌اند زمان سنگ‌زدن وقت انتقام شده خدا کند که نباشد درست این روضه که آل فاطمه وارد به بزم شام شده چه شد امام به گریه سه‌بار گفت: الشام؟! تمام روضه خلاصه در این کلام شده ✍ .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
اینجا همه کورند و از آیات می‌گویند خورشید را حتی چراغی مات می‌گویند این سرزمینِ تیره را شامات می‌گویند پای زمان انگار اینجا لنگ می‌گردد یعنی چهل گامش چهل فرسنگ می‌گردد این باب را دروازه‌ی ساعات می‌گویند این سو زنانی خسته با اطفال می‌آیند پانصد هزار آن سو به استقبال می‌آیند افلاک، از نحسی این اوقات می‌گویند تا رأسِ مولا بین صف‌ها می‌رود بالا آواز می‌خوانند و دف‌ها می‌رود بالا در شعرشان رقاصه‌ها طامات می‌گویند بر نیزه‌ها حتی امیری می‌کند این سر سائل بیاید، دست‌گیری می‌کند این سر او را کماکان قبله‌ی حاجات می‌گویند آل علی را شامیان خونِ جگر دادند از کوچه‌ی تنگ یهودی‌ها گذر دادند اینجا مسلمانانش از تورات می‌گویند پیرزنی که در سرش جز فکر خیبر نیست برداشت سنگی از زمین، پرسید: این زن کیست؟ گفتند: او را عمه‌ی سادات می‌‌گویند اموال را بردید حرفی نیست شامی‌ها اما کجای این جهان آه ای حرامی‌ها_ روبندهای کهنه را سوغات می‌گویند؟!... ✍ .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
از دم دروازه معلوم است بد تا می‌کنند خیره‌سرهایی که زینب را تماشا می‌کنند گاه با شمشیر و نیزه، گاه با رقص و طرب دور بی‌بی‌های روی ناقه بلوا می‌کنند شمر با اعوان و انصارش دوباره می‌رسند کربلای دومی را باز برپا می‌کنند شهر را مانند روز عید آذین بسته‌اند با صدای پای هر رقاصه غوغا می‌کنند کاش تنها سنگ باشد روی پشت بام‌ها می‌زنند آیینه را با هر چه پیدا می‌کنند دختران قافله با ذکر وا أُماه خود پای زهرا را میان کوچه‌ها وا می‌کنند نی اگر که خم شود یکبار دیگر بچه‌ها بوسه‌هایی هدیه بر لب‌های بابا می‌کنند داغ پشت داغ تنها کار تیر و نیزه نیست خیزران‌ها هم چه کاری با جگرها می‌کنند! ✍ .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
44.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زمینه (اصحاب الحسین) .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 جمعه مناجات امام زمان (عج) امام حسین(ع) امام جواد(ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم "السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 🔶شب جمعه است، بیا حال مرا بهتر کن 🔶فکر دلواپسیِ قلب منِ مضطر کن 🔶گذر عمر منِ بی سر و پا بر تو نخورد 🔶عزم دیدار مرا در نفس آخر کن 🔶عمر من رفت و تو را درک نکردم آقا 🔶فهم من درخورِ درک تو نشد باور کن 🔶چِقَدَر نام تو بردم به زبانم، یک بار 🔶تو صدایم بزن و خوش دلم ای دلبر کن 🔶سهم من، از تو فراقِ تو شده غم دارم 🔶منّتی بر سر من نِه، تو غمم کمتر کن 🔶این شب جمعه اگر مقصد تو کرب و بلاست 🔶نزد ارباب دعایی به منِ نوکر کن ⬅️اجرو مزده شما برادران و خواهران با بی بی دو عالم حضرت زهرا (س) انشاالله درهر گوشه‌ای از این مجلس ومحفل نشسته اید حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله ⏪امشب شب جمعه شب. زیارتی عزیز زهراست هرمادری که داغ فرزند ببیند شب جمعه ان مادرداغ دیده می یاد کنارقبر عزیزش رسم روزگار (رسم دنیا ) همین است لذا میگن شب جمعه مادر پهلو شکسته کربلاست 🔸نوجوان مرده خبر از دل لیلا دارد 🔸به خدا مادر اکبر چه سحرها دارد 🔸به گمانم نرسد مرگ جوان آسان است 🔸هرکه خون گریه کند بهرجوان جادارد انشاالله دعا کنید هیچ خانوادهای هیچ پدری هیچ مادری مبتلا نشه 🔸چون شب جمعه شود مادر هرمرده جوان 🔸برسرقبر جوان ناله وغوقا دارد ⬅️شب جمعه بی بی دو عالم این مادر غم دیده کربلاست مهمان ابا عبدالله است مگر چه کردند کربلا با عزیزفاطمه ای عزاداران )شعیان امیرالمو منین کاری کردند کربلا با عزیز فاطمه که آه وناله وفریادشان بلند شد )راوی میگه)روزعاشورا شمر لنت الله علیه از گودی قتلگاه امد بیرون اما لرزه براندامش افتاده تمام این دست وپاه تمام این بدن می لرزه میگه رفتم سوال کردم چرا لرزه به اندامت افتاد درجواب گفت آن لحظه ای که من بر روی سینه ای عزیزفاطمه بودم وای حسین وای حسین.. گفت آن لحظه ای که من داشتم سر از بدن جدا می کردم در ان لحظات از گوشه گودال قتلگاه صدای ناله ای شنیده می شد از ان وقتی که ان صدا به گوشم رسید لرزه به اندام افتاد مگر چه صدای بود چه ناله ای بود چه فریادی بود .. ناله مادری بودکه فریاد می زد غریب مادر حسین مظلوم مادر حسین شهید مادر حسین.. شب جمعه است شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند 🔅ایا ای تشنه لب مادر حسین جان 🔅به خون اغشته ای مادرحسین جان انشاالله یک شب جمعه ای من وشما کربلا باشیم آه کربلا رفته ها ای کسانی که دل تنگ کربلا شدید شب جمعه مادر کربلاست کنار ضریح شش گوشه یاحسین یا حسین.. 🔹ایا ای تشنه لب مادر حسین جان .. 🔹به خون اغشته ای مادر حسین جان 🔹چرا بی سرفتاده پیکر تو مادر 🔹به روی نیزه ها بینم سرتو امان امان از دل فاطمه امان از دل زینب آخه زینب خودش بوده کربلا آن لحظه ای که سر برادر حسین رفت روی نیزها 🔸سری به نیزه بود در مقابل زینب 🔸خدا کنند که نباشد سر برادر زینب یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر از این مجلس ومحفل فیض ببرند گریزی هم داشته باشیم به روضه امام جواد (ع) همه اموات فیض ببرند از همین جا دلت را روانة آن حجره ای کن که امام جواد میان حجره افتاده بود، از سوز زهر به خود می پیچید، امّا کشنده تر از این زهر ، زهر بی وفائی همسرش بود، بمیرم برات آقا، محرمی نداشتی، چه کشید جواد الائمه، آن ساعتی که دید امُ الفضل دَرِ حجره را بست ، کنیزانش را جمع کرد و گفت : شادی کنید تا کسی صدای نالۀ امام را نشنود، بعدِ شهادت هم دستور داد بدن امام را بالای بام مقابل آفتاب قرار دهند، اما کبوتر ها می آمدند بالهاشون را به هم می دادند تا آفتاب به این بدن نتابد، اما عاشقان امام جواد، این بدن دیگه برهنه نبود، این بدن دیگه بی سر نبود ، این بدن پاره پاره نبود. رحمت خدا بر این ناله ها، ای دلهای آماده، بمیرم برای عزیز فاطمه حسین، که دخترش بدن بابا را نشناخت، صدا زد عمه این بدن کیه که داری دردو دل می کنی؟ فرمود: سکینه جان این بدن بابایت حسینِ، همه صدا بزنید حسین جان الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
شور_ای_نیزه_نشین_ای_همه_دارایی_زینب.mp3
3.81M
. 🏴سبک ایام آل الله سلام الله علیها ۱۴۰۲ 🏴بند اول ای نیزه نشین ای همه داراییِ زینب از نیزه ببین تو گریه و زاریِ زینب با آب شدنم میگم مصیبتت عظیمه زندس این قیام بااشکای جاریِ زینب میخونم خطبه،با قلب مغموم دستگاه ظلمو،میکنم محکوم میخونم خطبه،نمیشم آروم کاخ ستمو،میکنم معدوم یا اخالمظلوم 🏴بند دوم ای قاری قرآن که تویی قرار زینب دنبال تو میاد دل بی قرار زینب جای سایهءتو رو سرم سایهءشمره از نیزه ببین نامحرمان کنار زینب پای این پرچم،هستم تا آخر با شجاعت من،میرم رو منبر جون میدم اما‌،من دست اینا حتی نمیدم،یک نخ از معجر یا اخالمظلوم 🏴بند سوم ای سر که به روی نیزه ای،هلال زینب دائم داری گریه میکنی به حال زینب هر جا تورو میبرن منو هم میکشونن از رو نی ببین داداش شکسته بال زینب ای قافله سالار زینب آه ای یار و ای غمخوار زینب آه خواهرو دلداریش بده داداش خورده گره به کار زینب آه یا اخالمظلوم ✍️🎶کربلایی امیرحسین سلطانی .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
🔹سرّ مگو🔹 کاروان آهنگ رفتن ساز کرد سیر معراجی دگر آغاز کرد کرد از کوفه به شام غم خروج بود تا شامش چهل منزل عروج.. هر زنی با یک جهان اندوه و درد بود پیغام‌آور هفتاد مرد اشک سرخ و جامه چون رخ نیلگون چشم هر یک را هزاران چشمه خون هر اسیری بود پیغام‌آوری بر لبش فریاد خونین‌حنجری.. گشت در هر شهر سرها زیب نی نیزه‌ها در پیش و محمل‌ها ز پی.. :: کهنه دیری بود و آنجا راهبی شعله‌های طور دل را طالبی دیر نه، نه، یک جهان دریای نور او چو موسی بر فراز کوه طور ترک دنیا گفته‌ای در کنج دیر همچو عیسی آسمان را کرده سیر لحظه لحظه سال‌ها در انتظار تا شود دیرش زیارتگاه یار بی‌خبر خود رازها در پرده داشت در تمام عمر یک گم‌کرده داشت.. دید در پایین دیر خود شبی هر طرف تابیده ماه و کوکبی.. آمده از طور موسای دگر در غل و زنجیر عیسای دگر سر به روی نیزه می‌گوید سخن یا سر یحیاست پیش روی من؟.. کرد نصرانی نزول از بام دیر گرد سرها روح او سرگرم سیر دیده بر شمع ولایت دوخته چون پر پروانه جانش سوخته راهب پیر و سر خونین شاه رازها گفتند با هم با نگاه شد فراق عاشق و معشوق طی این به پای نیزه او بالای نی ناگهان زد بانگ بر فوج سپاه کای جنایت‌پیشگان روسیاه کیست این سر؟ کاین چنین خوانَد فصیح وای من، داود باشد یا مسیح؟.. پاسخش گفتند مقصود تو چیست؟ این سر خونین سر یک خارجی‌ست کرده سرپیچی ز فرمان امیر خود شهید و عترتش گشته اسیر.. ریخت نصرانی به دامن خون دل گشت سر تا پا وجودش مشتعل برکشید از سینه چون دریا خروش گفت ای دون‌فطرتان دین‌فروش ثروت من هست چندین بَدره زر در جوانی ارث بردم از پدر در بهای این همه سیم و زرم امشب این سر را امانت می‌برم می‌کنم تا صبح با او گفتگو کز دهانش بشنوم سرّی مگو شمر را چون دیده بر زر اوفتاد عشق سیمش باز در سر اوفتاد داد سر را و ز راهب زر گرفت راهب آن سر را چو جان در بر گرفت برد سوی دیر سر را با شتاب کرد ناگه هاتفی او را خطاب راهب از اسرار آگه نیستی هیچ دانی میزبان کیستی؟ میهمانت میزبان عالم است هرچه گیری احترامش را کم است این که لب‌هایش به هم خشکیده است بحر رحمت از دمش جوشیده است این که زخمش را شمردن مشکل است زخم هفتاد و دو داغش بر دل است گوش شو کآوای جانان بشنوی از دهانش صوت قرآن بشنوی گرد ره با اشک از این سر بشوی با گلاب و مُشک خاکستر بشوی برد راهب عاقبت سر را به دیر تا خدا در دیر خود می‌کرد سیر شد چراغ دیر آن سر تا سحر دیگر اینجا دیر راهب بود و سر.. گفت ای سر، تو محمّد نیستی؟ گر محمّد نیستی پس کیستی؟ ناگهان سر غنچۀ لب باز کرد با نصاری درددل ابراز کرد گفت: کای داده ز کف صبر و شکیب من غریبم من غریبم من غریب گفت: می‌دانم غریب و بی‌کسی گشته ثابت غربتت بر من بسی تو غریبی که به همراه سرت همره آید دست‌بسته خواهرت باز اعجازی کن ای شیرین‌سخن لب گشا و نام خود را گو به من آن امیرالمؤمنین را نور عین گفت: راهب من حسینم من حسین من که با تو هم‌سخن گشته سرم نجل زهرا زادۀ پیغمبرم دیده این سر از عدو آزارها خوانده قرآن بر سر بازارها اشک راهب گشت جاری از بصر گفت: ای ریحانۀ خیرالبشر از تو خواهم ای عزیز مرتضی شافع راهب شوی روز جزا گفت: آیین نصاری واگذار مذهب اسلام را کن اختیار راهب از جام ولایت کام یافت تا تشرف در خط اسلام یافت یوسف زهرا بدو داد این برات گفت ای راهب شدی اهل نجات.. .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
🔹برای چه؟🔹 بر روی نیزه ماه درخشان برای چه؟ افتاده کنج صومعه قرآن برای چه؟ راهب به خیل می زدگان گفت «گِرد نی امشب شده ستاره فراوان برای چه؟»... بر غربتت گریست کواکب که ماهِ دین امشب شده به صومعه مهمان برای چه؟... پرسیده زآن لبان ترک‌خورده از عطش نام تو چیست؟ کشتۀ عطشان برای چه؟ گفتی که زادۀ نبی‌ام، گفت «پس تو را کشتند مردمان مسلمان برای چه؟» آه ای لبت عزیزترین غنچۀ خدا از تو دریغ آمده باران برای چه؟... صورت خضاب کرده‌ای از خونِ خود، چرا؟ موی تو خاکی است و پریشان برای چه؟... این شمع‌ها برای چه هی شعله می‌کشند؟ قندیل‌های صومعه، لرزان برای چه؟ تمثال مریم از چه به محراب، خون گریست؟ چشم مسیح شد به تو گریان برای چه؟... ای در غمت صحایف پیشین گریسته ظلمی چنین بر اشرف انسان برای چه؟ 📝 .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
علیه‌السلام 🔹عطر مسیحا🔹 راه گم کردی که از دیر نصاری سر در آوردی یا به دنبال مسلمانی در این اطراف می‌گردی با سکوتت پاسخم را می‌دهی هرچند حق داری خسته‌ای، پیداست قدر چند منزل راه طی کردی خط به خط پیشانی خون‌رنگ تو تفسیر صدها زخم زیر این کوه مصیبت خم به ابرویت نیاوردی در شهیدستان چشمت می‌توان تاریخ غم را دید من یقین دارم که با یحیی در این غم‌نامه هم‌دردی در حضور تو چشیدم لذت پروانه بودن را نیمه‌شب تابیدی و بر دیر ظلمت سایه گستردی شست‌وشو دادی دل آیینه‌ام را، با نگاهی گرم مشکل از دل بود می‌دیدم پر از خاکی پر از گردی هدیه آوردی برایم هر نفس عطر مسیحا را با دم توحیدی‌ات در من دمیدی، زنده‌ام کردی 📝 .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥ماجرایی زیبا از حاج آقا قرآئتی 👌تنها چیزی که ماندگاره نیت برای رضای خداست.
📗 بد علی را نگویید 📖 شراره‌های کینه از سینه‌اش می‌جوشید و چونان گدازه‌ای از زبانش فوران می‌کرد. بی‌درنگ از علی بد می‌گفت که عمر به حرف آمد. اول نگاهی به او انداخت و بعد رو به جماعت حاضر گفت «هرگز بد علی را نگویید و از او به بدی یاد نکنید؛ چیزهایی از رسول خدا درباره علی شنیده‌ام که آرزو داشتم هر آنچه آفتاب بر آن تابیده را می‌دادم تا یکی از آن ویژگی‌ها در خاندان خطاب باشد». با این حرف عمر مجلس ساکت شد. خودش هم لحظه‌ای سکوت کرد، آهی کشید و گفت «روزی پیامبر دست روی شانه علی گذاشت و گفت او اولین شما و پیشتاز همه در اسلام و ایمان است. گاهی هم رو می‌کرد به علی و می‌گفت تو برای من همان هارون هستی برای موسی». 📌 (علی قهرمانی، مسیح اسلام، داستان‌هایی از فضائل امام علی(ع) در منابع اهل سنت؛ به نقل از تاریخ مدینه دمشق، ص ۵۸ و ۱۶۷)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوستان عزیز و گرامی 🕧روز شنبه ۲۰ مرداد 🕧ساعت ۷ صبح با خودروی شخصی عازم مرز مهران هستم 👈ظرفیت خالی ۳ نفر👉 دوستانی که در این تاریخ عازم هستند رو میتونم تا مرز ببرم در صورت تمایل تماس بگیرید ۰۹۱۳۲۲۷۵۹۲۲ به دلیل سفر زیارتی اربعین، فعالیت‌های کانال از فردا تا به مدت ده روز با کاهش و تعطیلی مواجه خواهد شد. امیدوارم در مسیر مداحی موفق باشید. ارادتمند، مهدی احتشامی
بسم الله الرحمن الرحیم پس از غیبتی کوتاه با تقدیم اشعار دهه آخر ماه صفر در خدمت ذاکرین اهل‌بیت هستیم. چند نکته: ۱.بزرگوارانی که لطف می‌کنند و مثل همیشه اشعار و سبک‌های خود را برای ما ارسال میکنند، با نام خودشان در کانال منتشر خواهد شد. ۲.حتی اگر صاحب و شعر و سبک هم نیستید، مطالب و محتوایی که لازم میدانید را برای بنده ارسال بفرمایید تا برای استفاده عموم ذاکرین اهل‌بیت در کانال منتشر گردد. ۳. بزرگوارانی که که توانایی فعالیت و ارسال مطلب (آموزش مداحی+ اشعار و سبک‌های مداحی+مطالب مرتبط) در این زمینه را دارند اعلام بفرمایید تا بعنوان ادمین کانال انتخاب گردند. ۴.پس همه در این مسیر به هم کمک کنیم. متشکرم .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹سرّ مگو🔹 کاروان آهنگ رفتن ساز کرد سیر معراجی دگر آغاز کرد کرد از کوفه به شام غم خروج بود تا شامش چهل منزل عروج.. هر زنی با یک جهان اندوه و درد بود پیغام‌آور هفتاد مرد اشک سرخ و جامه چون رخ نیلگون چشم هر یک را هزاران چشمه خون هر اسیری بود پیغام‌آوری بر لبش فریاد خونین‌حنجری.. گشت در هر شهر سرها زیب نی نیزه‌ها در پیش و محمل‌ها ز پی.. :: کهنه دیری بود و آنجا راهبی شعله‌های طور دل را طالبی دیر نه، نه، یک جهان دریای نور او چو موسی بر فراز کوه طور ترک دنیا گفته‌ای در کنج دیر همچو عیسی آسمان را کرده سیر لحظه لحظه سال‌ها در انتظار تا شود دیرش زیارتگاه یار بی‌خبر خود رازها در پرده داشت در تمام عمر یک گم‌کرده داشت.. دید در پایین دیر خود شبی هر طرف تابیده ماه و کوکبی.. آمده از طور موسای دگر در غل و زنجیر عیسای دگر سر به روی نیزه می‌گوید سخن یا سر یحیاست پیش روی من؟.. کرد نصرانی نزول از بام دیر گرد سرها روح او سرگرم سیر دیده بر شمع ولایت دوخته چون پر پروانه جانش سوخته راهب پیر و سر خونین شاه رازها گفتند با هم با نگاه شد فراق عاشق و معشوق طی این به پای نیزه او بالای نی ناگهان زد بانگ بر فوج سپاه کای جنایت‌پیشگان روسیاه کیست این سر؟ کاین چنین خوانَد فصیح وای من، داود باشد یا مسیح؟.. پاسخش گفتند مقصود تو چیست؟ این سر خونین سر یک خارجی‌ست کرده سرپیچی ز فرمان امیر خود شهید و عترتش گشته اسیر.. ریخت نصرانی به دامن خون دل گشت سر تا پا وجودش مشتعل برکشید از سینه چون دریا خروش گفت ای دون‌فطرتان دین‌فروش ثروت من هست چندین بَدره زر در جوانی ارث بردم از پدر در بهای این همه سیم و زرم امشب این سر را امانت می‌برم می‌کنم تا صبح با او گفتگو کز دهانش بشنوم سرّی مگو شمر را چون دیده بر زر اوفتاد عشق سیمش باز در سر اوفتاد داد سر را و ز راهب زر گرفت راهب آن سر را چو جان در بر گرفت برد سوی دیر سر را با شتاب کرد ناگه هاتفی او را خطاب راهب از اسرار آگه نیستی هیچ دانی میزبان کیستی؟ میهمانت میزبان عالم است هرچه گیری احترامش را کم است این که لب‌هایش به هم خشکیده است بحر رحمت از دمش جوشیده است این که زخمش را شمردن مشکل است زخم هفتاد و دو داغش بر دل است گوش شو کآوای جانان بشنوی از دهانش صوت قرآن بشنوی گرد ره با اشک از این سر بشوی با گلاب و مُشک خاکستر بشوی برد راهب عاقبت سر را به دیر تا خدا در دیر خود می‌کرد سیر شد چراغ دیر آن سر تا سحر دیگر اینجا دیر راهب بود و سر.. گفت ای سر، تو محمّد نیستی؟ گر محمّد نیستی پس کیستی؟ ناگهان سر غنچۀ لب باز کرد با نصاری درددل ابراز کرد گفت: کای داده ز کف صبر و شکیب من غریبم من غریبم من غریب گفت: می‌دانم غریب و بی‌کسی گشته ثابت غربتت بر من بسی تو غریبی که به همراه سرت همره آید دست‌بسته خواهرت باز اعجازی کن ای شیرین‌سخن لب گشا و نام خود را گو به من آن امیرالمؤمنین را نور عین گفت: راهب من حسینم من حسین من که با تو هم‌سخن گشته سرم نجل زهرا زادۀ پیغمبرم دیده این سر از عدو آزارها خوانده قرآن بر سر بازارها اشک راهب گشت جاری از بصر گفت: ای ریحانۀ خیرالبشر از تو خواهم ای عزیز مرتضی شافع راهب شوی روز جزا گفت: آیین نصاری واگذار مذهب اسلام را کن اختیار راهب از جام ولایت کام یافت تا تشرف در خط اسلام یافت یوسف زهرا بدو داد این برات گفت ای راهب شدی اهل نجات.. 📝 .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................