Moghadam-Fatemieh1389[17].mp3
3.09M
🍃سه شنبه های امام زمانی🍃
با صدای جواد مقدم
علی ای که نا دیده دل میبری
تو را هر که خواهد به جان میخری
سه شنبه شد و پر زدم سوی تو
شدم زائر جمکران کوی تو
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
💚 لبیک یا مهدی 💚
آرشیو فایلهای کلاس مداحی
حضرت ام البَنین(س)👇
https://eitaa.com/zakerinehomolbanins2
کانال اصلی ذاکرین حضرت ام البَنین (س)👇
https://eitaa.com/zakerinehomolbanins
@zakerinehomolbanins
وبلاگ👇
http://mtaghizade.blogfa.com
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
کپی با ذکر صلوات
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرآنکه از سوی تو انتخاب خواهد شد
به ذره بودن خود آفتاب خواهد شد
میان طایفه مرجع حساب خواهد شد
فقیر دست تو عالی جناب خواهد شد
گدا کجا و تو با این مقام آقا جان
به منبری که نشستی سلام آقا جان
مقام علم، مقام تورا نشان داده
کلام نور تو بر حوزه ها توان داده
کنیز خانه ات آقا به مرده جان داده
حسین گفتن تو عرش را تکان داده
بساط روضه و گریه بپاست هرهفته
و صحن خانه ی تو کربلاست هرهفته
تو بین سجده ای و شعله ها بلند شده
چه دودی از در بیت الولا بلند شده
صدای نعره ی یک بی حیا بلند شده
کسی برای جسارت ز جا بلند شده
طناب دست علی بسته شد به دستانت
نگاه کن به زن و بچه ی هراسانت
غریب در وسط شهر آشنا شده ای
عمامه از سرت افتاد و بی عبا شده ای
میان عربده ها بی سرو صدا شده ای
شبیه عمه گرفتار اسب ها شده ای
نفس بگیر ندو بین کوچه ها اینقدر
که اذیتت نکند باز درد پا اینقدر
اگرچه زندگی ات آه و سربه سر درد است
اگرچه رد شدنت از سر گذر درد است
اگرچه بغض تو مابین صدنفر درد است
بگو که سهم تو هم از لگد کمردرد است؟
بگو که بر کف پای تو خار افتاده؟
گذار تو طرف نیزه دار افتاده؟
به هرطرف بدنت را که لشگری نکشید
کسی لباس تورا پیش مادری نکشید
کسی ز اهل و عیال تو روسری نکشید
ز گوش و گردن اطفال زیوری نکشید
به جسم بی رمق تو عصا زدند اصلا؟
سر تو را بروی نیزه ها زدند اصلا؟؟
هرچه از درد و بلا بر سر حیدر افتاد
داد بیداد که یک روز به جعفر افتاد
یا رب این شعله چرا ول کن این طایفه نیست؟!
باز از خیمه گذشت و روی این در افتاد
سجده اش خورد به هم بس که تکانش دادند
سر سجاده ی خود با دل مضطر افتاد
با عصا هم بدود باز زمین می افتد
بی عصا رفت و به هر کوچه مکرر افتاد
پس کجایند دراین واقعه شاگردانش؟
پیش چشمان همه حرمت منبر افتاد
تا زمین خورد صدا زد ز جگر وا اُمّاه
پشتِ در یاد زمین خوردن مادر افتاد
مادرش خورد زمین، خورد زمین، خورد زمین
جلوی چشم علی، فاطمه با سر افتاد
فضه آمد کمکش ورنه مصیبت میشد
فضه با دیدن او پهلوی کوثر افتاد
گریهی غربت زن قاتل شوهر باشد
پس عجب نیست بگوییم که حیدر افتاد
آخر روضهی ما حرف حسین است حسین
دشنه با حنجر خشکیده ی او در افتاد
ولی الله به یک ضربه تنش برگشته
گذر شمر به این ناحیه آخر افتاد
کینه اش با دوسه تا ضربه به پایان نرسید
آنقدر زد روی تل یکسره خواهر افتاد
بانوک چکمه تنش این سو وآن سو می شد
بانوک نیزه سرش این ور و آن ور افتاد
آنکه درسجده فقط پای خدا می افتاد
وقت قتل علی اکبر شد و بدتر افتاد
بنام نون و قلم دست من قلم دادی
دم تو گرم که براین شکسته دم دادی
زیاد از سر من بود هرچه کم دادی
هرآنچه بود!به تو تا که رو زدم دادی
به یمن منبر تو شیعه ام مسلمانم
اگر رییس تویی جزو زیر دستانم
کبوترم!شده ام باز هم هوایی تو
رسیده ام بخدا من ز آشنایی تو
حسینیم ز روایات کربلایی تو
به سینه سنگ تو دارم منم فدایی تو
کسی نبرده مرا تا خدا تو میبری ام
خوشم که شیعه ای از شیعیان جعفریم
برو به منبر و تصویری از غدیر بساز
برای نشر ولای علی سفیر بساز
هزار مجتهد از مردم فقیر بساز
زراره یا که مفضل ابوبصیر بساز
مقام مرجعیت بین عالمان داری
تو نور جلد به جلد بحارالانواری
ز یارب تو رسیده است فیض یا رب ما
علی علی لب تو رسیده برلب ما
گره به نام تو خورده ست کل مذهب ها
به حکم تو شده گریه عیار مکتب ما
شب است و برسر خاکت نشان نداری تو
غریب مانده ای و روضه خوان نداری تو
خبررسید که درست دوباره خلوت شد
دوباره روزی آقای شهر غربت شد
خدا کند که بمیرم به تو جسارت شد
به پیش چشم همه با تو تند صحبت شد
عصای دست تورا پا زدند و خندیدند
تو زیر گریه زدی آمدند و خندیدند
نبینم از در این خانه شعله دم بزند
غریبه ای وسط خانه ات قدم بزند
نماز نیمه شبت را کسی به هم بزند
تورا زمین بزند حرف زشت هم بزند
تو دست بسته ای و کوچه کوچه تنهایی
بفکر شرم علی پیش روی زهرایی
بزرگ طایفه را بی هوا زمین نزنید
امام مفترض الطاعه را زمین نزنید
کشان کشان جلوی بچه ها زمین نزدید
مقابل همگان هرکجا زمین نزنید
به هر طرف نکشیدش که دردسر دارد
که داغ عمه خودرا براین جگر دارد
چه عمه ای که گرفتار نیزه داران بود
هلال یکشبه اش روی نیزه تابان بود
میان آنهمه نامرد سخت حیران بود
برای دیدن او کوفه راهبندان بود
چه عاشقانه وفاداری اش محک میخورد
و یک تنه عوض صد نفر کتک میخورد
شاعر:
سید پوریا هاشمی
هدایت شده از حجت
📝«سخن دل با استاد ارجمند دکتر تقی زاده»
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
آمدید و حریرِ نورِ الهی را بر دلهایمان تابانیدید ☀️
وزلال نور از چشمهی آیات و روایات حیاتبخش را
به ما آموختید چگونه مدح کردن را جرعه جرعه بنوشیم و بنوشانیم ✨
سپاسگزاریم که برای پرواز در آسمان نگاه خدا، اوج گرفتن با قرآن واهل بیت علیه السلام را به ما آموختید
از رهنمایی های شما استاد عزیزتشکر می کنم 🌹
وقدردان زحمات شما هستم
دوستدار شماباباجانی
استاد گرامی جناب آقای
دکتر تقی زاده عزیزم🌹
با سلام
دلسوزی، تلاش و کوشش شما در تعلیم و تربیت و انتقال معلومات و تجربیات ارزشمند در کنار برقراری رابطه صمیمی و دوستانه با همه ذاکران عزیز
و ایجاد فضائی دلنشین برای کسب علم و دانش حقیقتاً قابل ستایش است.
اینجانب بر خود وظیفه میدانم در کسوت شاگردی از زحمات و خدمات ارزشمند شما استاد گرانقدر تقدیر و تشکر نمایم.
از خداوند متعال برایتان سلامتی، موفقیت و همواره یاد دادن را مسئلت دارم.
دوستدار شما
امیرحسین تحویلیان🥰🌹