.
#فیش_روضه_فاطمیه pdf
هفتتا روضهی مکتوب #حضرت_زهرا علیهاالسلام
👇🏼👇👇👇👇👇👇
دارُالسلامدراحوالاتحضرتولیّعصرارواحنافداه_علامهشیخمحمودمیثمیعراقی.pdf
43.09M
#پی_دی_اف pdf
🎴 کتابی فارسی، در احوالات حضرت مهدی علیهالسلام و علائم ظهور، باعنوان:
#دارالسلام
حکایت کسانی که به محضر #امام_زمان صلوات الله علیه #تشرف یافتهاند
🔘 مرحوم #علامه_شیخ_محمود_میثمی_عراقی
#مطالبنابدرمنبر
خطبه فدکیه، جامع ترین خطبه_5958577256962983104.mp3
7.81M
#سخنرانی
#خطبه_فدکیه #حضرت_زهرا
#فاطمیه 1446
➖ امروز یکی از زمینههای غربت #حضرت_زهرا_علیهاالسلام در جامعهی شیعه، غربت علمی آن حضرت است.
➖ خطبه #فدکیه، حقیقت عرفان الهی و جامعترین خطبه در خطبات اهل بیت علیهمالسلام است.
🔘 حجتالاسلام #شیخ_حسن_قاسمی
Sokhanrani_1403-08-30 [mahdisalahshour_ir].mp3
31.69M
🎧 #سخنرانی
حجتالاسلام والمسلمین دکتر اسماعیل کاظمی
📆 چهارشنبه ۳۰ آبان ماه ۱۴۰۳
گوشوارۀ شکسته.pdf
6.03M
✅ پیدیاف pdf کتاب گوشوارهی شکسته
📗 متن روضههای
دههی اول و دوم #فاطميه
#ایام_فاطمیه
📕 شامل متون روضههای
اجرا شده توسط مادحین مشهور کشور
.
#روضه_فاطمیه ۳
سفارشهای حضرت فاطمه(س) به امیرالمؤمنین(ع):
وقتی حضرت احساس کرد که دیگر هنگام رحلتش فرا رسیده، ام ایمن و اسما را دنبال امیرالمؤمنین(ع) فرستاد و امیرالمؤمنین حاضر شدند. ایشان به حضرت عرضه داشتند: احساس میکنم که خدا دیگر مرا دعوت کرده و دیگر همین ساعتها به پدرم ملحق میشوم.
اموری را در قلب و سینه خودم نگه داشتم که میخواهم آنها را با شما در میان بگذارم.
امیرالمؤمنین(ع) فرمودند:
"دختر رسول خدا، آنچه در دل داری، با من در میان بگذارید و وصیتهایتان را بفرمایید."
نقل است: «فَجَلَسَ عِنْدَ رَأْسِهَا وَ أَخْرَجَ مَنْ كَانَ فِي الْبَيْتِ ثُمَّ قَالَتْ يَا ابْنَ عَمِّ مَا عَهِدْتَنِي كَاذِبَةً وَ لَا خَائِنَةً وَ لَا خَالَفْتُكَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِي فَقَالَ ع مَعَاذَ اللَّهِ أَنْتِ أَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَى وَ أَكْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنْ اللَّهِ مِنْ أَنْ أُوَبِّخَكِ بِمُخَالَفَتِي».[1]
برای اینکه حضرت اسرار را میخواهند بگویند، بالا سر فاطمه زهرا نشستند.
آخرین ساعات بی بی دو عالم است و هر که در اتاق و خانه بود، بیرون فرستادند.
فاطمه زهرا(س) به امیرالمؤمنین(ع) عرضه داشت:
«يَا ابْنَ عَمِّ مَا عَهِدْتَنِي كَاذِبَةً وَ لَا خَائِنَةً وَ لَا خَالَفْتُكَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِي».
تو در دوره ای که با من بودی، مرا دروغگو نیافتی. من به تو خلاف نگفتم. در حق تو خیانت نکردم. در هیچ امری با تو مخالفت نکردم.
امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: همسر عزیزم، به خدا پناه میبرم، این حرفها چیست که میزنید؟
«فَقَالَ ع مَعَاذَ اللَّهِ أَنْتِ أَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَى وَ أَكْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنْ اللَّهِ مِنْ أَنْ أُوَبِّخَكِ بِمُخَالَفَتِي».
دختر رسول خدا، خداشناستر از این حرفها و متقیتر از این درجات هستی. درجات تو بالاتر از اینهاست. تو گرامی هستی نزد خدا و خائف درجات تو بالاتر از اینهاست که من بخواهم فردای قیامت از تو حساب بکشم و بگویم: چرا با من مخالفت کردی و شأن شما رفیعتر از این حرفهاست که بخواهی من از تو راضی شوم.
بعد امیرالمؤمنین(ع) فرمود:
«قَدْ عَزَّ عَلَيَّ مُفَارَقَتُكِ وَ تَفَقُّدُكِ إِلَّا أَنَّهُ أَمْرٌ لَا بُدَّ مِنْهُ وَ اللَّهِ جَدِّدْتِ عَلَيَّ مُصِيبَةَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ قَدْ عَظُمَتْ وَفَاتُكِ وَ فَقْدُكِ فَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ مِنْ مُصِيبَةٍ مَا أَفْجَعَهَا وَ آلَمَهَا وَ أَمَضَّهَا وَ أَحْزَنَهَا هَذِهِ وَ اللَّهِ مُصِيبَةٌ لَا عَزَاءَ لَهَا وَ رَزِيَّةٌ لَا خَلَفَ لَهَا ثُمَّ بَكَيَا جَمِيعاً سَاعَةً وَ أَخَذَ عَلَى رَأْسِهَا وَ ضَمَّهَا إِلَى صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ أُوصِينِي بِمَا شِئْتِ».[2]
جدایی تو برای من خیلی سخت است. مصیبت پیغمبر با رفتن شما دوباره برای من زنده شده است. مصیبتی که برای امیرالمؤمنین فاجعه آمیز و ناگهانی است. چقدر تلخ و سخت است. کسی جز خدا نمیداند سختی این مصیبت را. چقدر این مصیبت مرا غصهدار کرده. این مصیبتی است که نمیشود جبران کرد.
ساعتی امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا در این خلوت گریستند. امیرالمؤمنین سر فاطمه را از روی بستر برداشتند و به سینه چسباندند. بعد فرمودند: فاطمه جان! هر وصیتی داری، بفرما. اگر چه من مأمور به صبرم، ولی خواهی دید که وصیت تو را عملی میکنم. در این امر مأمور به صبر نیستم. هر چه وصیت کنی، وفا میکنم. بعد بی بی دو عالم وصیت کردند و فرمودند: علی جان! برای من تابوتی درست کن و بدن مرا در تابوت قرار بده. بعد شکل تابوت را ترسیم کردند. شاید برای این بود که این پیکر نحیف و چیزی که جز یک سایه از آن نمانده، مقابل چشم امیرالمؤمنین(ع) و عزیزانش قرار نگیرد. بعد فرمود: علی جان! وصیت من این است که آنهایی که ظلم کردند، نباید در تشییع جنازه من حاضر شوند. شبانه خودت مرا غسل بده و خودت مرا کفن کن و مخفیانه بدن مرا بردار و خودت مرا در قبر بگذار. وقتی روی قبر مرا پوشاندی، مقابل صورت من بنشین و در تاریکی شب برای من قرآن تلاوت کن. بعد فرمودند:«وَ أَنَا أَسْتَوْدِعُكَ اللَّهَ تَعَالَى وَ أُوصِيكَ فِي وُلْدِي خَيْراً ثُمَّ ضَمَّتْ إِلَيْهَا أُمَّ كُلْثُومٍ».[3] تو را به خدا میسپارم. مراقب فرزندان باش. ایشان دختر کوچکش را در آغوش گرفت و آخرین وداع را با این دختر کرد و فرمود: علی جان! وقتی این دخترم به سن رشد رسید، آنچه در منزل دارم، به این دخترم بسپارید.
سپس امیرالمؤمنین و حسنین را به مسجد فرستاد. در بعضی مقاتل هست که خودش با حسنین به مسجد النبی رفت و دو رکعت نماز خواند. روز آخر حضرت از جا برخاستند و بعد به حسنینش فرمود: عزیزانم! شما پیش پدرتان بمانید. و خودش به منزل برگشت. ایشان به اسما فرمود: من داخل حجره میشوم.
در بعضی نقل ها دارد که نماز مغرب را خواند و فرمود: اسما من داخل حجره میشوم. بعد از ساعتی بیا و مرا صدا بزن. اگر دیدی که جواب ندادم، علی(ع) را خبر کن. اسما میگوید: ساعتی گذشت و وارد خانه شدم و دیدم حضرت پاهای خود را به سمت قبله دراز کرده و روپوشی روی خود انداخته و هر چه صدا زدم، جوابی نشنیدم. روپوش را کنار زدم و دیدم بی بی دو عالم دست را زیر صورت گذاشته و روحش با عالم بالا مفارقت کرده است. کسی را دنبال علی(ع) فرستادم. وقتی امیرالمومنین(ع) خبر را شنید، به صورت روی زمین آمد و در فاصله کوتاه مسجد و منزل، هی مینشست و بر میخاست.
ای گل صد برگ من پر پر مشو/ شمع من خاموش وخاکسترمشو / از حدیث کوچه غرقِ آتشم / فاطمه، از توخجالت میکشم..
پی نوشت :
[1].بحارالأنوار، مجلسی، ج43، ص 191، باب 7، ما وقع عليها من الظلم و بكائها...، ص155.
[2].همان .
[3].بحارالأنوار، مجلسی، ج79، ص27، باب 12، الدفن و آدابه و أحكامه ...، ص14.
#وصیت #حضرت_زهرا
.
#فاطمیه
#مقتل
#شام_غریبان_حضرت_زهرا_س
حالِ جانسوز امیرالمؤمنین علیهالسلام به هنگام غسل پیکر مطهر صدیقه کبری سلاماللّهعلیها از زبان همسایه آن حضرت...
در برخی از نقلها آمده است:
شخصی به نام «ورَقة بن عبدالله» گوید:
خانه من در همسایگی خانه امیرمؤمنان علی علیهالسلام بود؛ در همان شبی که صدیقه کبری سلاماللّهعلیها از دنیا رفت، من در خانه بودم که،
فإذًا سَمِعتُهُ يَبكي بُكاءً عٰاليًا لَمْ أعهِدْ نَظيرَهُ مِنهُ.
ناگهان شنیدم مولا علی علیهالسلام با صدای بلند شروع به گریهکردن نمود که تا آن زمان، به خاطر ندارم که علی علیهالسلام اینگونه گریه کرده باشد!
فَتَعَجَّبتُ مِنهُ و قُلتُ:سُبحانَ اللّه!أ هٰكذا يَصنَعُ عليٌّ عليهالسّلام مَع! شِدّةِ صَبرِهِ و حِلمِهِ و سُكونِه؟!
بسیار تعجب نموده و با خود گفتم: سبحان الله! علی علیهالسلام با آن همه حلم و صبر و آرامشی که داشت، چرا اینگونه گریه میکند؟!
پس از خانه بیرون آمده و به پشت خانه او رفته و دقّ الباب کردم؛
فَخَرَجَ و دُموعُهُ تَسيلُ مِنْ عَينَيهِ مِنْ دُونِ اِنقطاع.
پس امیرالمومنین علیهالسلام از خانه بیرون آمد، در حالی که سیل اشک از چشمانش جاری بود و سیلان اشکش، تمام نمیشد.
عرضه داشتم: یا ابالحسن! مردم عرب خوب نمیدانند که مردی در فقدان همسرش اینگونه بیتابی کند؟! در اینجا بود که امیرالمؤمنین علیهالسلام به من فرمودند:
يا وَرَقة! لَمْ أبكِ لِفَقدِها بَلْ رَأيتُ آثارَ الرَّفَسَةِ و السّياطَ في يَدِها و جَنبِها. فَهٰكذا تُحشُرَ يَومَ القِيامَة و تَلقَى اللّهَ.
ای ورَقه! گریه من از فقدان زهرا سلاماللهعلیها نیست؛ بلکه به هنگام غسل آثار ضربههای لگد و تازیانهها را در دست و پهلوی او دیدم؛ فاطمه سلاماللهعلیها با همین حال روز قیامت محشور میشود و به ملاقات پروردگار میرود.
الهجوم علی بیت فاطمه سلاماللهعلیها ، ص۳۳۸، (به نقل از منابع خطی)
.
#تبیین
#فاطمیه
🎙آیتالله عابدینی
🔰 از غدیر تا فاطمیه
🔶 جریان غدیر از مهم ترین حوادث تاریخ است. اما متاسفانه مسلمانان در اقامه و تبیین پیام غدیر کوتاهی کردند و چون این کوتاهی صورت گرفت بعد از شهادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و با رقم خوردن ماجرای سقیفه برکات غدیر از دست رفت. الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا من دينكم فلا تخشونْهُمْ واخشون ،امروز کافران از (زوال) آیین شما مأیوس شدند بنابراین از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! [آیه ۳، سوره مائده]
🔻سکوت دوباره مؤمنان در جریان شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها که ایشان یک فدایی در راه تبیین دین و روایتگری صحیح از نص پیامبر در امر ولایت بودند منجر به قیام امام حسین علیه السلام و جریان کربلا شد.
🔻امروز دیگر ضربه زدن از بیرون میسر نیست؛ اما اگر تقوای الهی را رعایت نکنیم با انحراف از حاجت های صحیح به غلط از درون ضربه خواهیم خورد. بنابراین اگر جریان غدیر به درستی اقامه و تبیین میشد ماجرای سقیفه محقق نمی شد.
.
💠این نگاه باعث میشود اگر در این حکومت ضرر کردیم و مظلوم واقع شدیم، دنبال محاکمه آنانی که ظلم کردند باشیم اما دفاع ما از اصل انقلاب و نظام اسلامی بیشتر از پیش حفظ شود. اگر در جریان جهاد تبیین و روایتگری صحیح از وقایع کاهلی کنیم زمینه را برای ناامیدی مردم و پذیرش ندای شیطان در جهت آلوده کردن سرچشمهی انقلاب مهیا کردهایم.
#الی_الحبیب
.
بخش سوم - روضه (مادر! منم مثه تو خمیدم) - حاج محمود کریمی.mp3
10.27M
📌 شـــب سوم فاطمیه اوّل ١٤٤٦
🎙 با مدّاحی: #حاج_محمود_كريمى
🕌 #روضه | مادر! منم مثه تو خمیدم
بخش سوم - روضه (مادر! منم مثه تو خمیدم) - حاج محمود کریمی.mp3
10.27M
📌 شـــب سوم فاطمیه اوّل ١٤٤٦
🎙 با مدّاحی: #حاج_محمود_كريمى
🕌 #روضه | مادر! منم مثه تو خمیدم
بخش دوم - روضه (کارت شده بهجای تماشا، گریستن) - حاج محمود کریمی.mp3
15.07M
📌 شـــب سوم فاطمیه اوّل ١٤٤٦
🎙 با مدّاحی: #حاج_محمود_كريمى
🕌 #روضه | کارت شده بهجای تماشا، گریستن
.
#زبانحال_گفتگوی_امام_زمان_بامادر
من مهدیم، در دست تیغ انتقامم
مادر به قبر مخفیت بادا سلامم
ای قلب مجروحم کباب از غربت تو
باریده اشکم قرن ها بر تربت تو
شب تا سحرها سوختم از سوز داغت
بودم چراغ قبر بی شمع و چراغت
عمری برایت گریه همچون ابر کردم
هم سوختم هم ساختم هم صبر کردم
دیروز رو گرداند امّت یکسر از تو
امروز باشد مهدی ات تنهاتر از تو
مادر دلم خون است از بندم رها کن
دستی برآور بر ظهور من دعا کن
یا با ظهورم انتقامت را بگیرم
یا در کنار قبر پنهانت بمیرم
مادر شنیدم بارها قاتل تو را کشت
ای یار تنهای علی آخر چر اکشت
مادر شنیدم بارها از پا فتادی
دیدی علی تنها بود باز ایستادی
قنفذ در آن ساعت به ثانی اقتدا کرد
دست تو را از دامن مولا جدا کرد
مادر مپنداری من از تو دور بودم
آن روز در صلب حسینت نور بودم
آوای مهدی مهدیت آمد به گوشم
برخاست در صلب حسین از دل خروشم
نفرین بر آن قوم خدانشناس کردم
درد تو را در قلب خود احساس کردم
ای کاش بودم تا علی را یار بودم
جای تو من بین در و دیوار بودم
آنان که پای خطبه ات ساکت نشستند
ای کاش دست قاتلت را می شکستند
کی می شود بردارم از جانت محن را
از خاک بیرون آورم باز آن دو تن را
در حلقۀ زنجیرشان محکم ببندم
فریاد یا اُمّا رسد از بند بندم
دریا کنم از خون دل چشم ترم را
پرسم چرا کشتید آخر مادرم را؟
گیرم امیرالمؤمنین را دست بستید
بازوی زهرا را چرا آخر شکستید؟
اجر ذوی القربای پیغمبر کتک بود؟
یا پاسخ حق نمک غصب فدک بود؟
مادر به اشک چشم های دوستانم
داد تو زین بیدادگرها می ستانم
من بهترین یار وفادار تو هستم
روز ظهورم هم عزادار تو هستم
شمشیر خونریزم بود مدیون محسن
نقش است بر آن انتقام خون محسن
ای قبر پنهانت زیارتگاه مهدی
خورشید قرآن، اختر دین، ماه مهدی
تو عالمی را اشک و سوز و شور دادی
با روی سیلی خوردۀ خود نور دادی
غلامرضا سازگار
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.........
.
💢روضه و مناجات جانسوز _ امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف _ حضرت زهرا سلام الله علیها _ گریز حضرت سیدالشهدا علیه السلام _ حجت الاسلام میرزامحمدی 💢
◾اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقوُمُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْعُدُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْرَءُ و َتُبَیِّنُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تُصَلّی وَتَقْنُت اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَحْمَدُ و َتَسْتَغْفِرُ ◾
الان کجا داری برای ما گریه می کنی؟ کجا داری برا ما استغفار می کنی؟ کجا داری برا جد غریبت حسین گریه می کنی ؟ یعنی میشه یه بار ما صدای ملکوتی تو رو بشنویم ....*
من مهدی ام در دست تیغ انتقامم
مادر ، به قبر مخفی ات بادا سلامم
عمری برایت گریه همچون ابر کردم
هم سوختم ،هم ساختم ،هم صبر کردم
مادر دلم خون است از بندم رها کن
دستی برآور بر ظهور من دعا کن
تا با ظهورم انتقامت را بگیرم
یا در کنار قبر پنهانت بمیرم
*روضه ی مادر رو از زبان فرزند میشنویم*
مادر شنیدم بارها از پا فتادی
دیدی علی تنها بود ،باز ایستادی
مادر مپنداری من از تو دور بودم
آن روز در صلب حسینت نور بودم
آوای مهدی ،مهدی ات، آمد به گوشم
برخاست از این دلم صدها خروشم
نفرین بر آن قوم خدانشناس کردن
من درد تو را در درون احساس کردم
*حالا ببین آرزوی امام زمان اینه ، آرزوی من و تو هم میتونه باشه.... *
ای کاش بودم تا علی را یار بودم 2
من جای تو بین در و دیوار بودم
*این یه گزارشه ، امام زمان از اجداد طاهرینش شنیده و داره اینجوری نقل می کنه *
اگر این است تاثیر شنیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن
*من یه آقازاده ای رو میشناسم ، هشت سال بیشتر نداشت ، با چشمان خودش ، ملاحظه میکرد...*
من ایستاده بودم دیدم که مادر را
قاتل گهی به کوچه گاهی به خانه میزد
گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره
او با غلاف شمشیر این تازیانه میزد....
"صل الله علیک یا فاطمه الزهرا یا بنت رسول الله" اینجا انقده هجوم دسته جمعی و ناگهانی بود ، که امیرالمومنین نتونست جلو چشم بچه هاشو بگیره، اما کربلا دیگه زینب اجازه نداد ،همین که بچه ها دنبال ذوالجناح از خیمه ها بیرون آمدن ، ان شاالله که ندیده باشن .... دنبال ذوالجناح اومدن ، دیدن آنچه را که نباید ببینن، اما من میگم زینب اجازه نداد ،عقیله ی عربه ، همه رو برگرداند ، خودش از بالای بلندی ، افتان و خیزان ..... او میدوید و من میدویدم..... هی زمین میخورد و بلند میشد ، هی میگفت وا محمدا..... وا علیا ..... وا اماه .... آخ بمیرم وقتی رسید که دید "الشِّمرُ جالِسٍ عَلي صَدرِکَ مُولِعٍ سَيفَهُ عَلَي نَحرِکَ" با اشاره ابی عبدالله برگشت اما چه برگشتنی ، دلش تو گودال زیر خنجره....
چون چاره نیست ، میروم و می گذارمت
ای پاره پاره تن به خدا می سپارمت
✅حجت الاسلام #میرزامحمدی
.